در فاصله 4 ماه و نیم تا آغاز جشنواره فجر هنوز فراخوان این جشنواره منتشر نشده است
چرا فراخوانها با تاخیر منتشر میشوند؟!
صاحبخبر - شهریورماه نیز به پایان رسید و هنوز فراخوان جشنواره ملی فجر منتشر نشده است. این در حالی است که کمتر از چهارماه و نیم به آغاز این رویداد مهم باقی مانده و هنوز فراخوان این فستیوال منتشر نشده است. اگرچه انتشار فراخوان، تغییر چندانی در روال فیلمسازی و تولیدات سالانه جشنواره نداشته و آیکونهای اصلی این رویداد، دهههاست پابرجا ماندهاند اما در شأن یک رویداد حرفهای با عمر 37 ساله نیست که همچنان فراخوان خود را در یک موقعیت متزلزل و بیثبات زمانی منتشر کند. طبق روال گذشته، فراخوان جشنواره در بازهای میان مردادماه تا مهرماه منتشر میشود اما بیشترین زمان موردی انتشار این فراخوان، شهریورماه است. اگرچه در فراخوان هیچگاه ریز جزئیات برگزاری جشن مشخص نیست و حتی کاخ آن معرفی نمیشود اما زمزمههای چند سال گذشته مبنیبر کاهش سیمرغها، سایههایی از شائبه را برای کنجکاوی درباره فراخوان جشنواره به وجود آورده است وگرنه در محورهای اصلی، نکته حائز اهمیت چندانی برای تغییر وجود ندارد. با توجه به سیاست آزمون و خطا، دبیران جشنواره نزدیک به چهار دهه(که بیشترین مورد آن درمورد فیلمهای اول بوده) دیگر بعید است دگرگونی خاصی در یکی از بخشهای جشنواره شاهد باشیم وگرنه جز این مورد یا کاهش سیمرغ بخشهای فنی، بسیار بعید بهنظر میرسد که تغییر دیگری در متن فراخوان وجود داشته باشد. پس دلیل این تاخیر برای انتشار یک فراخوان نسبتا تکراری چه چیزی میتواند باشد؟ جشنوارهای که حتی روزهای برگزاری آن نیز هرساله کاملا ثابت است و زحمت ورقزدن تقویم نیز از گردن دبیران بخشهای مختلف ساقط میشود آنوقت چرا باید تا کمتر از چهارماه و نیم مانده به آغاز جشنواره هنوز فراخوان آن منتشر نشود؟! با نگاهی به تاریخ انتشار فراخوان جشنواره فجر طی پنجسال گذشته به این نمونهها میرسیم: دوره 33: 19 مهر، دوره 34: 3 شهریور، دوره 35: 20 شهریور، دوره 36: 17 مهر، دوره 37: 21 مهر. طی دو دوره اخیر که «ابراهیم داروغهزاده» دبیری جشنواره را بهعهده داشته، تاریخ انتشار فراخوان با تاخیر مواجه بوده است. در همان زمان، برخی مسئولان از مسجلنبودن دبیر جشنواره تا دقایق آخر سخن به میان آورده و دلیل تاخیر در انتشار فراخوان را به این مهم نسبت داده بودند. هرچند اگر هم بخواهیم این منطق عجیب را بپذیریم با این پرسش مهمتر مواجه میشویم که وقتی دبیر جشنواره سیوهشتم، از ابتدای امسال انتخاب شده، پس دیگر چه بهانهای برای این تاخیر وجود دارد؟ وقتی وزیر ارشاد وقت اعلام کرد دبیرخانه دوره سیوهشتم، از فردای اختتامیه دوره سیوهفتم آغاز بهکار کرده، پس چرا این کارکرد گسترده و بسیار، منجر به انتشار فراخوان در این زمان کوتاه باقیمانده تا جشنواره نگشته است؟ وقتی ابراهیم داروغهزاده نیمههای تیر امسال از معاونت نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی خارج و تنها دبیری جشنواره فجر به وی محول شد، چرا در این فاصله دوماه و نیم که تمام تمرکز کاری وی معطوف به جشنواره فجر بود، هنوز موفق به انتشار فراخوان جشنواره نشده است؟ اهمال در برنامههای سازمان سینمایی اینها سوالاتی است که سبب میشود نوعی بیبرنامگی را در سطوح بالای مدیریتی شاهد باشیم. قطعا جشنواره جهانی فجر، نمونه مناسبی برای مطرحکردن است. جشنوارهای که کمتر از هفتماه دیگر به آغاز آن باقیمانده اما هنوز دبیر آن مشخص نشده است. طبیعتا وقتی دبیر مشخص نباشد، فراخوان جشنواره نیز منتشر نمیشود. وقتی یک جشنواره با داعیه جهانی، اینچنین تاخیر عجیبی را در ابتداییترین سلسلهمراتب خود میبیند، پربیراه نیست که بخواهیم به روند اجرایی آن ایرادهای بزرگتری بگیریم. این در حالی است که پروسه نامهنگاری و هماهنگیها با دفاتر سینمایی چندین کشور از چهارگوشه جهان، وقت بسیاری را میطلبد که قطعا با انتخاب دیرهنگام دبیر، کیفیت آن و شتابزدگی ناشی از این تاخیر، مورد توجه دیگران هم قرار می-گیرد و این برخلاف مشی حرفهای یک جشنواره جهانی است. وقتی همه میدانند «رضا میرکریمی» مانند چندین دوره قبلی، دبیر این دوره جشنواره نیز است، آنگاه چرا با طرح مسائلی همچون مشخص نبودن دبیر جشنواره، نوعی خودزنی به اعتبار جشنواره جهانی در داخل و خارج از ایران صورت میگیرد؟ وقتی سالهاست که ادعای استقلال یا عدم استقلال جشنواره جهانی بیش از هر اتفاق دیگری اعتبار این رویداد جهانی را خدشهدار میکند، چرا این مساله به دغدغه هرساله رئیس سازمان سینمایی وقت و حتی وزیر ارشاد تبدیل میشود؟ وقتی با یکسری مسائل روتین هرساله مواجه هستیم که کمترین قدمی در مسیر بهبود یا حذف آن برداشته نمیشود، آنوقت آیا میتوان از ریلگذاری فرهنگی صحبت به میان آورد؟ ریلگذاری فرهنگی برمبنای کدام سیاست میانمدت و بلندمدت؟ در حال حاضر دو جشنواره ملی و جهانی فجر تبدیل به رویدادهای روتینی شدهاند که درنهایت شتابزدگی و بهدور از هرگونه عقلانیت بلندمدتی در حال اجرا بوده و جالب آنکه هر دو جشنواره نیز با حرف و حدیثهای بسیاری مواجه هستند. از دبیر جشنواره گرفته تا فیلمهای پذیرفتهشده و کاخ جشنواره و نوع داوریها و... اما تا چه میزان از این حرف و حدیثها را میتوان در نتیجه فرآیند طبیعی و ترکشهای عادی یک فستیوال بزرگ دانست؟ آیا وقت آن نرسیده که برخی از این التهابات را نتیجه رویکرد اشتباه و شتابزده مسئولان برای در پیش گرفتن یک مسیر و جریان حرفهای قلمداد کنیم؟ جالب آنکه تمام این بیبرنامگیهای سینمایی در انحصار جشنوارههای فجر نیست. همین چند هفته پیش بود که فراخوان جشنواره سینما حقیقت هم با تاخیر منتشر شد یعنی چهارماه و نیم پیش از آغاز جشنواره! درمورد دیگر جشنوارههای سینمایی ازجمله جشنواره کودک نیز این مصداق قابل مشاهده است. این بلاتکلیفی درمورد اتفاقهایی که هرساله باید برگزار شوند و تاریخهای نسبتا مشابهی نیز دارند، جای تعجب بسیاری دارد. ضمن اینکه دایره مدیریتی تمام این رویدادها در اختیار یک جمع بسیار محدود قرار دارد که همین، شدت تعجب را از بابت این تاخیرها و بلاتکلیفیها بیشتر میکند. تقریبا هرساله عادت کردهایم استارت این بیبرنامگیها را از پروسه انتخاب دبیر شاهد باشیم و بعد دایره شمول آن به مراحل دیگر اشاعه داده میشود. حداقل جای شکر باقی است که امسال با مشخص بودن دبیر، استارت این بیبرنامگیها از تاخیر در انتشار فراخوان آغاز شده است. واقعا جای شکرش باقی است. ∎
نظر شما