شناسهٔ خبر: 35452276 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه تعادل | لینک خبر

بررسی راهبرد دیپلماتیک دولت‌ها

دولت‌های ایرانی و گفتمان‌های جهانی

گفتمان‌هایی که در دولت‌های مختلف ایران شکل می‌گیرد در جهت اعتدال، گفت‌وگو،

صاحب‌خبر -

گفتمان‌هایی که در دولت‌های مختلف ایران شکل می‌گیرد در جهت اعتدال، گفت‌وگو، تعامل و همگرایی با کشورهای دیگر و جامعه جهانی است که در این میان دیپلماسی به عنوان فن مدیریت تعامل با جهان خارج مهم‌ترین شاخصه سیاست خارجی به شمار می‌رود که با توجه به تغییر دولت‌ها در شکل، محتوا و ساختار آن نیز تغییراتی ایجاد می‌شود.

هیچ کشوری در جهان امروز نمی‌تواند به شکل یک جزیره منزوی زندگی کند و خواه و ناخواه به جامعه جهانی وابسته است و عضویت در آن روزبه‌روز گریزناپذیرتر می‌شود که کشور ما نیز از این مهم مستثنی نیست. با توجه به چنین وضعیتی منافع ملی ایجاب می‌کند که گفتمان‌هایی که در دولت‌ها ایجاد می‌شود به اعتدال، گفت‌وگو، تعامل و همگرایی با کشورهای دیگر بینجامد. البته با وجود نقد و انتقادات منصفانه و غیرمنصفانه‌ای که از دولت‌ها به عمل می‌آید، هر یک از آنها وظیفه خطیر توسعه اقتصادی، سیاسی و فرهنگی کشور را برعهده دارند و به دلیل همین سنگینی وظایفی که به عهده دارند، نیازمند حمایت، هدایت، نقد و بررسی دایمی هستند تا انبان تجربه دولت‌های بعدی را پربارتر از گذشته و چراغ راه آنان را روشن‌تر از قبل کنند.

ایرنا به مناسبت سالروز گفت‌وگوی تمدن‌ها به بررسی گفتمان دولت‌های سیدمحمد خاتمی، محمود احمدی‌نژاد و حسن روحانی در سطح جهانی پرداخته است.

  دولت خاتمی؛ اقبال جهانی به گفتمان گفت‌وگوی تمدن‌ها

در تابستان ۱۳۷۲ خورشیدی، انتشار مقاله برخورد تمدن‌ها از ساموئل هانتینگتون استاد علوم سیاسی دانشگاه‌ هاروارد بازتاب جهانی پیدا کرد تا اینکه چند سال بعد و در فضای پیش از انتخابات ۱۳۷۶ خورشیدی با نقد رویکرد برخورد تمدن‌ها زمینه طرح گفت‌وگوی تمدن‌ها فراهم شد و این مفهوم نخستین‌بار در خلال فعالیت‌های انتخاباتی خاتمی به عنوان واکنشی به نظریه جنگ تمدن‌های هانتینگتون مطرح شد و سازمان ملل متحد در بیانیه‌ای، ۲۰۰۱ میلادی را سال گفت‌وگوی تمدن‌ها نامگذاری کرد. در انتخابات تاریخی دوم خرداد ۱۳۷۶ خورشیدی، سیدمحمد خاتمی که سال‌ها در حوزه فرهنگ کشور فعالیت داشت با آرای مردم به ریاست‌جمهوری انتخاب شد و گفتمان گفت‌وگوی تمدن‌ها را به وجود آورد. در این دوره سیاست توسعه گرایی دوره پیش تداوم یافت با این تفاوت که مباحث سیاسی و فرهنگی در این فرآیند جایگزین محوریت اقتصاد در دوره قبل شدند، بنابراین در این دوره نحوه بیان و شیوه رفتار و برخورد با دیگران تغییر یافت و سیاست تعدیل اقتصادی و قایل شدن به توسعه صنعتی دولتی جای خود را به توسعه سیاسی داد و در روابط خارجی، پذیرش تکثرگرایی (پلورالیسم) جهانی به معنی نفی نظام تک قطبی و پذیرش تساوی فرهنگ‌ها به محور اصلی سیاست خارجی تبدیل شد. در همین ارتباط رییس دولت اصلاحات در سخنرانی خود در دانشگاه فلورانس، گفت‌وگوی تمدن‌ها را

این گونه تعریف کرد: آنچه از (دیدن) حاصل می‌شود موجب گسترش دامنه دانایی و همچنین قوام و استوار (من) می‌شود. در حالی که ما با دیگران سخن می‌گوییم و از دیگران سخن می‌شنویم. دیدن از پایگاه (من) متحقق می‌شود و جهان و انسان متعلق بینایی و موضوع بینش من هستند.

اما (گفتن) و (اندیشیدن) کوششی دوجانبه یا چندجانبه است برای نزدیک‌تر شدن به حقیقت و دست یافتن به تفاهم. گفت‌وگوی تمدن‌ها و فرهنگ‌ها که در واقع باید از آن به گفت و شنود تمدن‌ها تعبیر کرد، مبتنی بر چنین تعریفی از حقیقت است و این تعریف الزاما با تعاریف معروف حقیقت که در متون فلسفی از آنها بحث کرده‌اند، تغایر ندارد. برای تحقق گفت‌وگوی واقعی میان تمدن‌ها لازم است که شرق به جای آنکه موضوع شناخت باشد به شریک بحث و طرف مکالمه تبدیل شود. این گام بسیار مهمی است که باید اروپا و امریکا برای تحقق طرح گفت‌وگوی تمدن‌ها بردارند. بالاخص که گفت‌وگوی با ایران دارای امتیازات بسیاری است. ایران از طرفی با اروپا همسایه است و از طرف دیگر با آسیا به این خاطر ایران رابط بین فرهنگ شرق و غرب است. یعنی رابط بین جان و عقل، قلب و ذهن ایرانی مظهر تعادل، محبت و مداراست. از این رو ایرانیان طرفدار گفت‌وگو و هوادار عدالت و صلح هستند.

این ایده باعث شد تا بسیاری از کارشناسان مسائل جهانی به این جمع‌بندی برسند که تصویب این پیشنهاد و به تبع آن جهت‌گیری جهانی برای انتخاب گفت‌وگو به جای جنگ و ستیز، چشم‌انداز تازه‌ای را جهت دستیابی به یک صلح پایدار جهانی در برابر مردم دنیا گشود، چرا که اگر قرن بیستم با جنگ‌های وسیع و فراگیر نشاندار شد و سرنوشت آدمی در دام خشونت‌های بی‌وقفه قرار گرفت می‌توان امیدوار بود با این اقدام هوشمندانه رییس‌جمهوری ایران بتوان قرن آینده را سرشار از تفاهم، همدلی و زندگی مسالمت آمیز کرد و جنگ و کشتارها را متعلق به تاریخ گذشته دانست و حتی کوئیچیرو ماتسورا مدیرکل یونسکو در فوریه ۲۰۰۱ میلادی در دانشگاه آکسفورد ایده گفت‌وگوی تمدن‌ها را یک شعار یا تعارف سیاسی پیش پا افتاده ندانست، بلکه اعلام کرد این ایده فراخوانی برای همه ماست که از نظر ذهنی مرزبندی‌های کهن فرهنگی را درنوردیم تا بتوانیم نه فقط معیارهای سنجش درست و نادرست و جهان‌بینی‌های دیگر را بهتر درک کنیم، بلکه با سهم خاص و منحصر به فرد خود در میراث فرهنگی مشترک بشری نیز بهتر آشنا شویم؛ زیرا همه تمدن‌ها از یکدیگر تاثیرپذیرفته و بنابراین به یکدیگر غنا بخشیده‌اند. به رسمیت شناختن چنین تاثیرات مهمی همواره روشنگر است؛ زیرا به ما می‌آموزد که تجربه بشری خویش را از زوایای مختلف و منظرهای متفاوت و در نتیجه با برجستگی و عمق بس بیشتری، بنگریم. بنابراین ماتسورا مفهوم گفت‌وگو را به معنایی بسیار فراتر از رواداری و تسامح دانست.

البته طرح گفت‌وگوی تمدن‌ها به وسیله یک رییس‌جمهور این نگاه را در میان صاحب نظران ایجاد کرد که این ایده برای گفت‌وگوی سیاسی و بده‌ بستان‌های سیاسی در سطح بین‌المللی است که رییس دولت اصلاحات در واکنش به این نظر، گفت: در حالی که ابداً موقعی که این مساله مطرح شد، در طرح گفت‌وگوی تمدن‌ها منظور هیچ نظر سیاسی به معنی خاص کلمه نبود… منظور اصلی ایران از پیشنهاد گفت‌وگوی تمدن‌ها در واقع طرح یک سرمشق جدید در مناسبات بین‌المللی بود… سرمشق گفت‌وگوی تمدن‌ها و فرهنگ‌ها اگر از منظر اخلاقی مورد ملاحظه واقع شود، در واقع دعوت به وانهادن اراده معطوف به قدرت و تمسک و گرایش به اراده معطوف به عشق است و در این صورت نتیجه نهایی گفت‌وگوی تمدن‌ها و فرهنگ‌ها نه فقط هم‌سخنی که همدلی و محبت است.

به هر ترتیب با گفتمان‌سازی گفت‌وگوی تمدن‌ها از طرف سیدمحمد خاتمی، وضعیت برای ایران به گونه دیگر تغییر یافت به این صورت که ارتباط قطع شده ایران و اروپا از نو مورد بازنگری قرار گرفت و سفیران کشورهای اروپایی دوباره به ایران بازگشتند که این امر، موفقیتی بزرگ برای دستگاه دیپلماسی ایران محسوب می‌شد.

همچنین در ۱۶ مهر ۱۳۷۶ خورشیدی، اتحادیه اروپا با حمایت از طرح‌های سرمایه‌گذاری در صنایع نفت ایران، امریکا را از هرگونه تحریم علیه شرکت نفت توتال بر حذر داشت و به دنبال از سرگیری روابط اتحادیه اروپا، گفت‌وگوی انتقادی تبدیل به گفت‌وگوی سازنده شد که این یکی از موفقیت‌های عمده در عرصه دیپلماسی ایران در این دوران بود و سفرهای متعدد رییس اصلاحات به کشورهای عمده اروپایی نظیر آلمان، ایتالیا، فرانسه، اسپانیا و سخنرانی‌های متعدد در این کشورها نشان از ارتقای سطح روابط با این اتحادیه می‌داد. اما در عین اقبال جهانی و نیاز تاریخی به گفت‌وگوی تمدن‌ها در داخل کشور، فضای تیره رقابت‌ها و مناقشه‌های سیاسی میان گروه‌های مختلف، نگذاشت که به افق‌های اندکی دورتر از پیش پای سیاست نظر شود و آثار و منافع ملی و بین‌المللی حاصل از این اقبال و نیاز خودنمایی کند. ایده گفت‌وگوی تمدن‌ها در عرصه سیاست داخلی نوعی سرگرمی خاص محافل روشنفکرانه و احیاناً ابزاری برای دور شدن از ارزش‌های انقلابی قلمداد شد و ماجراهایی در پی داشت. مشهورترین آثارش نه فقط توقف و توقیف فعالیت‌های معطوف به گفت‌وگوی تمدن بلکه محو نام‌ها و نمادهای یادآور آن بود. مرکز دولتی گفت‌وگوی تمدن‌ها منحل و نهاد مدنی آن با انواع سخت‌گیری‌های سیاسی روبه رو شد و نشریه علمی و فرهنگی آن یعنی آیین گفت‌وگو تنها با انتشار یک شماره توقیف شد و محدودیت تا آنجا پیش رفت که مطبوعات در این سال‌ها مجاز نبودند که نام خاتمی را هنگام سخن از گفت‌وگوی تمدن‌ها بیاورند. بحث درباره ایده گفت‌وگوی تمدن‌ها بدون نام نظریه‌پرداز آن، خود معرف تنگی دایره سیاست در این سال‌ها برای پرداختن به گفت‌وگوی فرهنگ‌ها است.

  دولت احمدی‌نژاد

گفتمان مدیریت جهانی

بعد از انتخابات ۲ دوره‌ای ۱۳۸۴ خورشیدی محمود احمدی‌نژاد به عنوان رییس‌جمهوری ایران انتخاب شد تا در سیاست خارجی به دنبال گفتمان مدیریت جهانی باشد. دولت وی با اتخاذ استراتژی متفاوت، ضمن بازتعریف اصول اولیه انقلاب اسلامی، عدول از آن را ناممکن خوانده و اولویت سیاست خارجی خود را بازگشت به اصول و ارزش‌های سال‌های اولیه انقلاب اسلامی ایران قرار داد. این گفتمان با عنوان اصولگرایی عدالت محور و به تعبیر برخی آرمان گرایی، اصول محور چارچوب سیاست خارجی ایران را تحت تأثیر خود قرار داد. تا به دنبال مدیریت جهانی باشد.

 در واقع دولت احمدی‌نژاد بر مبنای این گفتمان، علاوه بر اینکه در مسائل جهانی سعی کرد از طریق ارتباط با برخی قدرت‌های نوظهور و ملت‌ها و دولت‌های تحت سلطه، نقش آفرینی کند و از این طریق حیاط خلوت‌های قدرت‌های بزرگ را مورد هدف قرار دهد، بلکه گوشزد نارسایی‌ها در کشورهای مدعی در چارچوب قواعد این نوع گفتمان قرار گیرد. برای مثال می‌توان به تذکر این دولت به کشورهای اروپایی درباره نقض حقوق بشر، درخواست برای تحقیق در مورد وضعیت حقوق بشر در امریکا و اختصاص بودجه برای نمایش سرخوردگی مردم کشورهای غربی اشاره کرد. احمدی‌نژاد با انتقاد از اینکه نظام بین‌الملل موجود مناسب نبوده است و باید عوض شود، گفت: جمهوری اسلامی ایران از اهداف انقلاب اسلامی صرف نظر نکرده و با دارا بودن توانایی مدیریت جهانی، می‌تواند به طرح و برنامه‌های شرق و غرب همزمان پاسخ دهد. بنابراین سیاست خارجی دولت او بر این دیدگاه استوار بود که نظام روابط بین‌المللی بر بنیان‌هایی از ظلم و بی‌عدالتی استوار شده است.

بر همین مبنا، طبقه‌بندی جهان به ستمگر و ستمدیده و سلطه و ضد سلطه و اتخاذ راهبرد مقابله جویانه از اصول گفتمان جهانی او بود. به همین دلیل هم سعی داشت تا با زیر سوال بردن نظام بین‌الملل مدعی مدیریت جهانی شود. به همین دلیل در راستای همین گفتمان گفت: دورانی که عده‌ای گمان می‌کردند از دیگران برتر هستند، به سر آمده است. قدرت‌های بزرگ باید از برج عاج خود پایین بیایند و از موضع غرور با ملت ایران سخن نگویند.لذا به نوعی رسالت دولت خود را بر این می‌دید که با بر هم زدن ساختار موجود، نظم جهانی موردنظر خود را مدیریت کند. با توجه به همین گفتمان هم بود که با نمایندگان کشورهای مسلمان یا کشورهایی که در عرصه بین‌المللی، خودسر، ضدامریکایی و ضد غربی بودند، ارتباط برقرار کرد که یکی از نمونه‌های آن گسترش روابط و تقویت همکاری همه‌جانبه با ونزوئلا و نیز حمایت مالی از کشورهای کوچک‌تر بود. این سیاست تا جایی پیش رفت که هوگو چاوز رییس‌جمهوری ونزوئلا از احمدی‌نژاد به عنوان گلادیاتور مبارزات ضد امپریالیستی یاد کرد اما نه تنها امروز بلکه در همان سال‌ها هم می‌شد فهمید که این نوع گفتمانی که احمدی‌نژاد در پیش گرفته بود با آن رفتارهای سیاسی خاص خود شکست خورده است.

  دولت روحانی؛ کاهش فشارها

با گفتمان اعتدال و تعامل سازنده با جهان

 انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۳۹۲ خورشیدی بار دیگر فضای اعتدال و میانه روی را به کشور بازگرداند و حسن روحانی با گفتمان اعتدال و تعامل سازنده با جهان سکان کشور را برعهده گرفت و در نشست داووس ۲۰۱۳ میلادی به خوبی و بطور صریح گفتمانی را که در حوزه جهانی در پیش گرفته بود، مشخص کرد و گفت: واقعیت این است که در میان کشورهای در حال توسعه و همچنین در منطقه خاورمیانه، ایران از بالاترین نرخ در شاخصه‌ای توسعه انسانی برخوردار است.

 در این راستا، سیاست خارجی ایران را نیز در مسیرِ بهره‌برداری وسیع از امکانات بین‌المللی، برای توسعه اقتصادی ایران فعال خواهیم کرد و دولت من آمادگی کامل دارد تا با همه کشورهای همسایه، در طیفی از مسائل، از محیط زیست، ایمنی نیروگاه‌های هسته‌ای، طرح‌های مشترک اقتصادی، توسعه تجارت، احقاق حقوق مردم فلسطین، جلوگیری از فاجعه انسانی در سوریه، امنیت خلیج فارس و مبارزه با تروریسم و افراطی گری، وارد تعامل شده و به قواعد مشترک عملی و رژیم‌های حقوقی پایدار دست یابد. به این ترتیب دقت در برنامه‌های ارایه شده، سخنان و به طورکلی، رفتار و نظم گفتمانی دولت، نشان از رویکردی میانه در همه بخش‌ها داشت. البته روحانی گفتمان اعتدال در سیاست خارجی را نه تسلیم، ستیز و تقابل، بلکه تعامل موثر و سازنده با جهان می‌داند. وی با تأکید بر اینکه ایران با شرایطی ویژه در دوران گذار نظام بین‌الملل و دورانی که نظام جدید بین‌المللی هنوز استقرار نیافته است، مواجه است، از این رو اگر محاسبه‌ای درست از قدرت ملی ایران انجام نگیرد، خطرناک خواهد بود. در راستای همین اعتدال و تعامل نیز بود که محمدجواد ظریف به عنوان سیاستمداری میانه رو سکاندار تیم خارجی دولت شد تا از اعمال سیاست سلیقه‌ای در سیاست خارجی پرهیز شود تا آنجا که خود وی گفت: در سیاست خارجی باید از تندروی خودداری کرد چرا که تندروی نشانه ضعف و ترس است.  بنابراین ظریف آمده بود تا گفتمان اعتدال در سیاست خارجی به منزله حرکت واقع بینانه، خودباورانه، متوازن و هوشمندانه از تقابل به گفت‌وگو، تعامل سازنده و تفاهم به منظور ارتقای جایگاه، منزلت، امنیت و توسعه کشور تبدیل شودکه کارنامه ۶ ساله او هم نشان از همین امر دارد. این گفتمان هم باعث شد تا وضعیتی که در مواجهه کشورهای جهانی با ایران در دوره احمدی‌نژاد پیش آمده بود، تغییر یابد که نمونه‌های بارز آن در همکاری‌های میان ایران و اتحادیه اروپا اتفاق افتاد یا اینکه با وجود تحریم‌ها، نشست‌های متعدد ایران با گروه 1+5 در ژنو و وین، در نهایت به توافق وین و برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) ختم شد که در آن دوطرف تعهداتی را درباره رفع تحریم‌ها و شفافیت در برنامه هسته‌ای ایران به عهده گرفتند. نتیجه اینکه با وجود گذشت ۶ سال از عمر دولت روحانی، اصلی‌ترین هدف دیپلماسی او اعتلای موقعیت ایران در دنیا و کاهش شرایط توهمی خطر ایران هراسی، شیعه هراسی و اسلام هراسی بوده است‌که برای دستیابی به این هدف روحانی در همان سال نخست ریاست‌جمهوری در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل جهان عاری از خشونت را برای داشتن جهانی امن‌تر پیشنهاد داد.

 

نظر شما