شناسهٔ خبر: 35417958 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: فارس | لینک خبر

صدور آموزه‌های انقلاب، اصلی‌ترین مانع هژمون جهانی آمریکا

صدور آموزه‌های انقلاب اسلامی در میان مسلمانان به عنوان مهمترین عامل شکست آمریکا در جنگ های مباشرتی و نیابتی آمریکا در منطقه بشمار می رود.

صاحب‌خبر -

‌به گزارش خبرنگار خبرنگار تشکل‌های دانشگاهی خبرگزاری فارس، سهراب صلاحی از اساتید دانشگاه طی یادداشتی نوشت:‌ اخیرا با برگزاری نشستی در تهران تحت عنوان«صلح و ضرور ت دموکراسی» چنین مطرح گردید که مسئله صدور انقلاب با آموزه های دموکراسی سازگار نیست، زیرا هرجا که چنین موضوعی(صدور انقلاب) مطرح گردد، فوراً ادعای هژمونیک شدن مطرح می گردد و«هر کشوری که دعاوی هژمونیک داشته باشد امکان زندگی صلح‌آمیز را با دیگر اقوام و ملل در تمام سطوح تضییع و تهدید می‌کند.

صدور انقلاب نوعی دعاوی هژمونیک است که روابط صلح‌آمیز و بازی صلح را بر هم می‌زند.»[1] در پاسخ باید گفت کسانی که چنین سخنانی را مطرح کردند، اگر قدری به خود زحمت مطالعه در تاریخ غرب و به خصوص انقلاب فرانسه که الهام بخش دموکراسی های غربی است، می دادند، به این آگاهی دست می یافتند که در انقلاب فرانسه برای صدور انقلاب، حتی از نیروی نظامی نیز استفاده شد.

این محققان، همچنین اگر به مباحث بیست ساله اخیر منطقه و جنگ های مباشرتی و نیابتی که آمریکایی ها برای تبدیل به هژمون شدن راه انداختند، تا حدودی آشنا بودند به این نتیجه اقرار و اذعان می داشتند که صدرو آموزه های انقلاب اسلامی به منطقه مهمترین عامل جلوگیری از هژمون شدن و سلطه جهانی آمریکا بود. البته شاید کسانی باشند، هر چند کم تعداد، که مشکلشان با جمهوری اسلامی همین واقعیت است که چرا این نظام مانع پیروزی آمریکا در منطقه شده است. این مقاله در این راستا یعنی تبیین چرایی صدور آموزه های انقلاب اسلامی و نقش بی بدیل آن در شکست آمریکا، تدوین شده است.

آنگاه که انقلابیون با حرکت های انقلابی خود، در  ساختار اجتماعی و سیاسی حاکم بر یک اجتماع دگرگونی ایجاد می کنند و نظام جدیدی را به وجود می آورند، در پی آنند که آن را به دیگر جوامع سرایت دهند تا از یک سو به فطرت نوع دوستی خود پاسخ مثبت داده باشند، زیرا نظم استقرار یافته جدید که در پی انقلاب صورت گرفته را بهتر از نظم های حاکم بر بسیاری از کشورها می دانند و با صدور انقلاب در پی آنند تا در این زمینه به مسئولیت اجتماعی و انسانی خود عمل کرده باشند و از سوی دیگر علاوه بر حفظ انسجام داخلی و تقویت قدرت ملی، با جذب گروه ها، ملت ها و دولت های مستقل به در پیش گرفتن سیاستی همراه با سیاست کشور انقلابی خود، به خصوص نسبت به اصول اساسی حاکم بر انقلاب در سیاست خارجی بپردازد.

با این توصیف، انقلاب ها به طور طبیعی میل به گسترش دارند و انقلاب اسلامی نیز از این قاعده مستثنا نیست، زیرا رهبران انقلاب ها، ارزش ها و اصولی که مبتنی بر آن به راه اندازی انقلاب مبادرت کرده اند، آن را عاملی برای رهایی تمامی انسان ها تلقی می کنند و برای گسترش و صدور آن به دیگر ملل، تلاش می کنند.[2] به این دلایل، مقوله صدور آموزه های انقلاب، از پیشینه تاریخی برخوردار است.

1.پیشینه تاریخی

بررسی تاریخ انقلاب ها، نشانگر این واقعیت است که صدور انقلاب به عنوان امری لازم برای همه انقلاب ها تلقی می گردد. در این راستا انقلابیون در فرانسه به طرح و مقوله صدور انقلاب توجه جدی داشتند. آنها آغازگر رهگشای بسیاری از انقلاب های جهان شدند که مبتنی بر اندیشه ناسیونالیسم بود و بر اساس آن، مفاهیم وطن، شهروند، آزادی و میهن معنای تازه ای پیدا کردند[3] و در این راستا برای صدور انقلاب به خارج مرزها به لشکرکشی نظامی مبادرت کرد. برای مثال ناپلئون در  1806 به پروس لشکرکشی نمود و در این جنگ زمامداران این کشور را متقاعد ساخت که اتخاذ اصلاحات اساسی انقلاب فرانسه، تنها وسیله تجدید حیات مملکت مزبور است.[4]

بر این اساس صدور اندیشه های برآمده از انقلاب فرانسه باعث شد که به طور کلی اقتصاد اروپا که در قرن نوزدهم تحت تأثیر انقلاب صنعتی انگلیس بود، ایدئولوژی آن تحت تأثیر انقلاب لیبرالیستی فرانسه شکل گیرد و از وقوع انقلاب فرانسه (1789) تا انقلاب اکتبر روسیه(1917)، سیاست اروپا عمدتاً در مبارزه له یا علیه اصول و دست آوردهای انقلاب فرانسه خلاصه می شد.[5]

از سوی دیگر، ناتوانی نظام سرمایه داری در ایجاد نظم مورد نظر جهانی و به خصوص وقوع جنگ های ممتد میان قدرت های اروپایی بر سر گسترش مستعمرات خود و همچنین فقر گسترده اکثریت مردم جهان، باعث شد که در تقابل با نظام سرمایه داری، انقلاب سوسیالیستی در روسیه رخ دهد. رهبران انقلاب اکتبر 1917 روسیه نیز اعلام کردند نه تنها اندیشه سوسیالیسم را در کشور خود محقق خواهند کرد، بلکه به صدور آن به دیگر کشورها اقدام خواهند کرد.[6]

در این چارچوب، لنین در 1918 چنین مطرح کرد که سوسیالیسم حقیقت عصر ماست، اما دو نیمه آن از هم جدا مانده اند: یک نیمه شرایط سیاسی است، یعنی حکومت پرولتاریا است که از طریق شوراها اعمال می شود و در روسیه تشکیل شده است، اما نیمه دیگر آن شرایط لازم صنعتی و فرهنگی است که در آلمان وجود دارد و برای نیل به سوسیالیسم، این دو نیمه باید با هم نزدیک شوند.[7] اگرچه این آرزوی لنین با شکست ارتش نازی آلمان در جنگ جهانی دوم و اشغال اروپای شرقی تا برلین اتفاق افتاد، اما انقلاب روسیه به سراسر اروپا صادر نگردید، در عین حال در فاصله بین دو جنگ جهانی، سوسیالیسم در براه افتادن بسیاری از جنبش ها در غرب و شرق نقش بسزایی داشت، برای مثال قیام ژانویه 1919 اسپارتیست های آلمان، سقوط دولت کارگری در مارس 1924 در انگلیس، قیام مجارستان و قیام مارس 1919 کره، قیام 1919 چین و قیام های 1919 افغانستان و 1922-1918 هند علیه انگلیس. همچنین بی تردید انقلاب روسیه در انقلاب های چین(1949) و انقلاب کوبا (  1959) نیز تأثیر مستقیم داشت.[8]

برخلاف دو انقلاب فرانسه و روسیه که در موضوع صدور انقلاب از قوای قهریه و راه اندازی جنگ و تهاجم استفاده شد، از آنجا که انقلاب اسلامی بر مبنای اقناع عقلی و منطقی صورت گرفت و به همین دلیل راهبردهایی که برای پیروزی آن بکار گرفته شد، از سنخ اندیشه و در حوزه فرهنگی قرار دارد، صدور انقلاب نیز از سنخ اندیشه و تفکر است. از این روی باید با استخدام ابزارهای فرهنگی صورت پذیرد و به همین جهت بایستی فرآیندی طبیعی و به اصطلاح به مانند یک پروسه تلقی گردد.

به این سبب بود که بارها امام خمینی تاکید کردند که منظور از صدور انقلاب، کشورگشایی نیست و مهمترین بستر اصلی صدور انقلاب اسلامی را ارائه الگویی موفق از نظام سیاسی در عرصه های مختلف اقتصادی، فرهنگی و برقراری عدالت اجتماعی می دانستند و آن را موجب گرایش روزافزون به اسلام و ارزش های اسلامی در بین سایر مسلمانان تلقی می نمودند. امام خمینی در این رابطه بیان داشتند:«ما که می خواهیم انقلابمان را صادر کنیم نه جنگی با کسی داریم و نه می خواهیم لشکرکشی کنیم ما می خواهیم با صحبت و کار خوب که در اینجا انجام می دهیم به دنیا بفهمانیم که اسلام وضعش اینجوری است و اسلام برای همه مظلومان خوب است این صادر پیدا می کند به همه».[9] 

در رابطه با صدور آموزه های انقلاب اسلامی، گرچه در اوایل انقلاب میان بعضی مؤثران در انقلاب نسبت به آن تا حدودی اختلاف نظر وجود داشت، اما تلاش های گوناگون آمریکا برای سرنگونی انقلاب اسلامی که مورد برجسته آن وادار کردن رژیم بعث عراق در حمله به ایران و حمایت بسیاری از کشورهای غربی و حتی شوروی از صدام حسین بود، این مسئله را برای رهبران انقلاب بسیار جدی تری از قبل مطرح نمود که در صورت عدم صدور آموزه های انقلاب اسلامی، با توجه به اینکه قدرت های غربی سلطه بر منطقه غرب آسیا و به خصوص مرکز آن یعنی خلیج فارس را برای حفظ قدرت خود، الزامی و حیاتی می داند،[10] از این رو بی تردید در صورت محدود و منحصرشدن انقلاب اسلامی به مرزهای جغرافیای ایران، آنها برای به شکست کشاندن این انقلاب، استقلال ایران را نیز مخدوش خواهند کرد.

در این راستا و برای صدور آموزه های انقلای اسلامی، به دلایل گوناگون از جمله اشتراکات زیاد فرهنگی بین ملت های مسلمان به خصوص در غرب آسیا و شمال آفریقا، زمینه های گوناگونی برای استفاده از آن در زمینه صدور آموزه های انقلاب وجود دارد که یکی از مهمترین آن تلاش برای اصلاح مناسک و مراسم حج ابراهیمی از مهمترین رسالت های آن زمینه همگرایی بین مسلمانان جهان در راستای تشکیل امت واحده اسلامی است.

قرآن کریم حج را فریضه ای می داند که حتی منافع اجتماعی آن بر «ذکرالله»(آیه 27 سوره حج) که ترسیم کننده جنبه مناسکی حج است، مقدم شمرده است و کعبه، بیت الله الحرام را با جمله «قیاماً للناس»(آیه 97 سوره مائده) توصیف کرده است که وسیله «قیام» و «سامان بخشید به کارهای مردم» است و باعث قوام و حیات زندگی فردی و اجتماعی می شود. سیره عملی پیامبر خدا(ص) و امامان معصوم(ع) در مواقع مختلف نشان دهنده بعد سیاسی و اجتماعی حج است. از این رو بود که پیامبر گرامی در سال نهم هجرت، امام علی علیه السلام را مامور کرد قطعنامه ای سیاسی- عبادی که متضمن بیزاری از مشرکان بود در موسم حج قرائت نماید. بر این پایه و با توجه به ماهیت انقلاب اسلامی که مبتنی بر دین جهانشمول اسلام است، یکی از کانون های مهمی که می تواند الگوی انقلاب اسلامی را به جهان اسلام و کشورهای اسلامی صادر نماید، فضای حج ابراهیمی است.[11]

از نظر ساختاری نیز این مهم، یعنی التفات به صدور انقلاب اسلامی در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به خصوص مقدمه آن، بند 16 اصل سوم و اصل پنجاه و چهارم آمده است که نشان از اندیشه جهان گرایی تدوین کنندگان قانون اساسی در قالب آموزه های انقلاب به جهان بوده و از پشتوانه نظری نیز برخوردار است.

2.مبانی نظری

به لحاظ نظری، جهانی بودن دین اسلام، حمایت از مسلمانان و مستضعفان جهان و همچنین اندیشه مهدویت و اعتقاد به تشکیل حکومت جهانی در شیعه به عنوان مبانی نظری و اقدام عملی برای صدور انقلاب اسلامی بشمار می رود.

جهان شمولی اسلام، به این معنا که آموزه های آن به گروه، نژاد و یا جغرافیای خاصی محدود نمی گردد و پیام آن رهایی انسان از قیود محدود کننده مادی و رهایی از سلطه طواغیت است. بر همین مبنا در ابتدای انقلاب اسلامی، امام خمینی به صراحت اعلام کردند «ما باید در صدور انقلاب مان به جهان کوشش کنیم و تفکر اینکه ما انقلابمان را صادر نمی کنیم کنار بگذاریم.»[12]

از جمله مسلمات انقلاب اسلامی دفاع از حقوق همه مسلمین و مستضعفین و حمایت از نهضت‌های آزادی‌بخش چه قبل و چه بعد از انقلاب اسلامی بود، تا آن‌جا که امام خمینی بیان داشتند:« در منازعات جهانی هر طرفی که مظلوم باشد ما طرفدار آن‌هاییم».[13] و آن را شیوه و روش پیامبر اکرم (ص) و ائمه هدی به‌خصوص درس گرفتن از نهضت بزرگ عاشورا می‌دانست. بر این اساس ملی‌گرایی و قرار گرفتن در حصار تنگ ملیت را حذف قرآن و سیره انبیا و اولیا معظم الهی در طول تاریخ قلمداد کرد[14] و به همین دلیل دفاع از بلاد و حیثیت مسلمین را امری لازم و فریضه الهی[15] و اعتبار و اقتدار جمهوری اسلامی را متعلق به همه ملت‌های اسلامی می‌دانست.[16]

بر این پایه انقلاب اسلامی به دلیل جذابیت شعارها، اهداف، روش ها، محتوا و نتایج حرکت ها و سابقه مشترک دینی و تاریخی و شرایط محیطی منطقه ای و بین المللی، پدیده ای اثرگذار بر جهان اسلام بوده است. این اثرگذاری به طور طبیعی یا ارادی و برنامه ریزی شده و از طریق نهادهای سازمان یافته و دولت ها و جنبش ها و سازمان های دینی آن ها را تحت تأثیر و احیاناً نفوذ ارزش ها و هنجارهای انسانی و اسلامی خود قرار داده است. برای مثال این الگو در خاورمیانه پذیرفته شده است که هر جا حضور ایالات متحده آمریکا با حرکت های ضد امریکایی همراه شود، نفوذ ایران در منطقه بیش از پیش افزایش می یابد و ایران به مرکز ثقل جاذبه تبدیل شده است.[17]

زیرا اعتقاد به ارزش های اسلامی، نفی فرهنگ و ارزش های مادی مسلط بر اندیشه شرق و غرب و تلاش به منظور تحول ادراکی انسان ها همگی مصادیقی از احساس مسئولیت دائمی نسبت به جامعه جهانی است. در این دیدگاه محدود شدن در حصار قیدها، بدون توجه به سایر ملت ها طرد می شود.

از سوی دیگر اشاعه هنجارهای انقلاب اسلامی مشروط به اجازه نشر از جانب مخالفان نیست، پس بدون شک با مخالفت هایی از جانب نظام مسلط بین المللی مواجه می شود که تنها مقاومت و پایداری موجب استمرار آن خواهد شد. این الگوی ارزشی به این دلیل مطلوب مردم ستم دیده است که معرف آرمان های محرومان و مستضعفان مظلوم و مورد پذیرش آن هاست [18] و از آنجا که صدور آموزه های انقلاب، باعث توسعه و عمق حوزه استراتژیک جمهوری اسلامی گردیده و در نتیجه افزایش قدرت ملی ایران را نیز در پی داشته است از پشتوانه مهم سیاسی نیز برخوردار است.

3. پشتوانه سیاسی

مبتنی بر اندیشه امام خمینی، سه اصل استقلال (نه شرقی و نه غربی)، احترام متقابل و همچنین دفاع از مسلمانان و مظلومان جهان پایه های اساسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را تشکیل می دهد که به خوبی در اصول گوناگون قانون اساسی متبلور شده است و اتفاقاً در تعارض با اصول حقوق بین الملل متعارف نیز نمی باشد، برای مثال اصل «مداخله بشردوستانه» و نظریه متکامل تر آن یعنی اصل «مسئولیت حمایت» در واقع برای حمایت از انسان هایی است که از سوی حکومت های ظالم، مورد ظلم قرار می گیرند که متاسفانه به جهت نفوذ قدرت های استعماری در نهادها و ساختارهای بین المللی، مورد سوءاستفاده آنها قرار گرفته و می گیرد.

تهاجم غرب به لیبی و پیامدهای گسترده منفی آن برای مردم این کشور، مصداق بارز آن است. با این مراتب چهارده قرن پیش، نظریه متکاملتر از «مسئولیت حمایت» در اسلام تحت عنوان «جهاد ابتدایی» مطرح گردیده که فلسفه آن نجات انسان های مظلوم از ستم ستمکاران است.[19]

بر همین اساس تفاوت مهمی که در سیاست خارجی دولت اسلامی و دیگر دولت ها از منظر امام خمینی وجود دارد این است که در عرصه روابط بین الملل، غایت تلاش دولت ها منافع ملی است و از اینروی برای دست یابی به آن از ابزار و منابع گوناگون استفاده می شود و ایدئولوژی به عنوان یک ابزار قدرت در حوزه جغرافیایی محدود عمل می نماید، اما آنگاه که حمایت از مسلمانان و مظلومان به عنوان غایت تلاش های دولت اسلامی در روابط بین الملل پی گیری شود، عمق استراتژیک جمهوری اسلامی ایران را نه مرزهای جغرافیایی ایران که محدود است، بلکه مرزهای جغرافیای جهان اسلام قرار می دهد که از جمله مهمترین دلیل شکست طرح های گوناگون خاورمیانه ای آمریکا بوده که کانون و هدف اصلی آن مهار انقلاب و تغییر نظام جمهوری اسلامی ایران بود، زیرا آنگاه که عملیاتی شدن طرح خاورمیانه بزرگ آمریکا با اشغال افغانستان و عراق کلید خورد، بی تردید بهترین راهبرد دفاعی در مقابل دشمن اجازه ندادن در نزدیک شدن به مرزهای کشور بود که بتواند با شلیک توپخانه و یا خمپاره از کنار مرزهای ایران، امنیت کشور را سلب نماید.

در هرحال تقریباً این واقعیت مورد قبول همه محققان نیز قرار گرفته است که وقوع انقلاب اسلامی تغییراتی بنیادین در سیاست خارجی ایران برجای گذاشت[20] و آموزه هایی چون استقلال خواهی، آزادی، عدالت، مبارزه با استبداد و استعمار، طرفدار حق تعیین سرنوشت ملت ها و تلاش برای اتحاد ملل مظلوم و مستضعف و اعتقاد به حق پیشرفت برای همه ملت ها در اصول گوناگون قانون اساسی خویش آورده است که با بعضی قواعد و هنجارهای بین المللی که از سوی قدرت های اقتصادی و نظامی جهان بر نظام بین الملل حاکم شده است همسویی نداشته و بلکه در تعارض است و به همین جهت نظام سلطه تمام توان خویش را برای انزوای جمهوری اسلامی بکاربست،[21] اما ایران توانست با بکارگیری آموزه های اسلامی به عامل اصلی هویت یابی مسلمانان در جهان تبدیل گردد که قرن ها به جهت سلطه غرب تحقیر شده بودند؛ در نتیجه آنها پیروزی انقلاب در ایران را به عنوان پیروزی اسلام بر قدرت های شیطانی و در رأس آن آمریکا می نگرند[22] و به دلیل حمایت از ملت های مستضعف، به محور مقاومت مردمی در جهان تبدیل، عمق استراتژیک خود را حتی فراتر از جهان اسلام توسعه و آنرا به عنوان عامل اصلی مشروعیت اقدامات خود در عرصه بین الملل قرار دهد.

به همین دلیل بود که به تعبیر زبیگنیوبرژنسکی، مشاور امنیت ملی کارتر، انقلاب اسلامی بزرگترین فاجعه و بزرگترین عقب نشینی آمریکا در عرصه بین الملل قلمداد گردید[23] که نشان داد آمریکا نه تنها باید نگران سیاست خارجی و شرکای خود در خاورمیانه باشد بلکه باید نگران ثبات و پایداری داخلی خود نیز باشند. معنای آن این است که خاورمیانه یا به تعبیر صحیح تر آن غرب آسیا اساس پایگاه قدرت غرب و به خصوص آمریکا بوده است و آنها نیز برای بازگشت وضعیت به قبل از انقلاب اسلامی از هرگونه تلاشی دریغ نکردند تا آنجا که در خلال جنگ هشت ساله ای که آمریکایی ها اولین طراح و محرک آن بودند و رژیم بعث عراق را در همه حوزه ها و حتی نظامی مورد حمایت خود قرار دادند و در حالی که ملت ایران به تنهایی در مقابل طولانی ترین جنگ قرن بیستم از کیان و هویت خود دفاع می کرد، واین برگر، وزیر دفاع آمریکا بر خلاف همه مقررات بین المللی سخن از تصمیم آمریکا مبنی بر خشکاندن ریشه توانایی های ایران گفت و برای دست یابی به این هدف در اقدامی هماهنگ با عربستان سعودی بهای نفت را تا بشکه ای زیر هشت دلار پایین آوردند،[24] لیکن موفق نشدند اهداف خود را بر ملت ایران تحمیل کنند.

خلاصه اینکه امروزه مسلمانان منطقه قدرت جمهوری اسلامی ایران را پشتوانه محکمی برای آزادسازی سرزمین های اسلامی از چنگال اشغال گران می دانند، همانگونه که در عراق اشغالی به وسیله آمریکا چنین شد و  با تدبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی، مقاومت اسلامی موفق شد بزرگترین شکست تاریخ این کشور را در عراق بر دولت آمریکا تحمیل نماید.

در حالی که حجم اقتصاد عراق کمتر از یک درصد آمریکا است. اکنون و به خصوص پس از عیان شدن رابطه سری بعضی دولت هایی که بر سرزمین های اسلامی حاکم هستند، همچون دولت سعودی با رژیم صهیونیستی بیش از گذشته بر مجاهدان و گروه های جهادی فلسطین ثابت شده است که پشتیبانی جمهوری اسلامی ایران، مهمترین سرمایه آن ها در مبارزه برای آزادی سازی قدس و سرزمین فلسطین است. پس شکست داعش در عراق و سوریه، اکنون جهان نظاره گر شکست دیگر جنگ نیابتی آمریکا در یمن است، در حالی که یمن از فقیرترین کشور عرب بشمار می رود.

نهایت اینکه صدور آموزه‌های انقلاب اسلامی در میان مسلمانان به عنوان مهمترین عامل شکست آمریکا در جنگ های مباشرتی و نیابتی آمریکا در منطقه بشمار می رود که برای تبدیل شدن این کشور به هژمون جهانی راه اندازی شد، اگرچه غرب زدگان داخلی را خوش نیاید، اما کسانی چون برژنسکی، کیسنجر و بسیاری دیگر از راهبرد نویسان غربی به آن اعتراف کرده اند.

[1] - صدور انقلاب صلح را تهدید می کند. روزنامه کیهان، 27/6/1398.

[2] - عیسی امیری، هویت سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و نقش آن در صدور انقلاب، پایان نامه کارشناسی ارشد، تهران، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز، 1392، ص 9.

[3] - محسن خلیلی، مریم مظفری و سید محسن موسوی زاده، مقایسه مفهوم صدور انتقلاب در انقلاب های فرانسه و روسیه، مجله جستارهای سیاسی معاصر، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سال دوم، شماره اول، بهار و تابستان1390، ص 58

[4] -همان، ص 56.

[5] - همان، ص 58-57.

[6] - همان، ص 67.

[7] - همان، ص 60.

[8] - همان، ص 68-67.

[9] - صحیفه امام، جلد 18، ص 164.

[10] -آزاده آرانی، مطالعه صدور انقلاب در انقلاب های ایران، فرانسه و روسیه بر اساس نظریه پخش، پایان نامه کارشناسی ارشد، تهران، دانشگاه شاهد، 1395، ص 12، به نقل از

Fox, 2008.p.19.

[11] -رک: حمیدرضا منیری، حج ابراهیمی و صدور انقلاب اسلامی(فرصت ها و چالش ها)، رساله دکتری، قم ، دانشگاه معارف اسلامی، 1393.

[12] - صحیفه امام، جلد 20، ص 16.

[13]- صحیفه نور، جلد 4، ص3.

[14]- صحیفه نور، جلد 20، صص17-16.

[15]- همان، صص184-183.

[16]- همان، ص 132.

[17] - هما رحمانی، نشانه های الهام بخشی در رهبری منطقه ای جمهوری اسلامی ایران، فصلنامه سیاست، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دوره 44، شماره 3، پاییز 1393، ص 492.

[18] - همانجا.

[19] - رک همین نویسنده، (1395)، مطالعۀ تطبیقی جهاد ابتدایی در حقوق اسلام و مسئولیت حمایت در حقوق بین الملل ،مجله مطالعات حقوق تطبیقی، دانشگاه تهران، دوره 7، شماره 2، پاییز و زمستان. ، ص 567-551.

 

[20] -Anoushiravan, Ehteshami, After Khomeini, London and Newyork, Routledge. 1995.p.126. 

[21] -David E. Long,and Christion, Kock,Gulf Security in the twenty first century, Abu dhabi, the Emirates Center for Stratehic Studies and Research, 1997,p.20.

[22] -John,L.Esposito, and James Piscatori, the Iranian Revolution Ten years Later; What has been Its global Impacts,Middle East Institute, Washington DC.,1989.p.5.&, David Menashri, The Iranian and The Muslim World, U.S.A, By Westview Special Studies on The Middle East, Telaviv University, 1990. Pp. 1-8.

[23]-Brzeinski,Zbigniew (1993),Power and Principle: Memorize Of The Security Advizer, 1977-1991 (New York: Farral: Strqs, Giroex).p.345.

[24] - یدالله محمدی، نفت و سیاست خارجی ایران در دهه اول انقلاب اسلامی(1367-1357)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1390،ص 12.

انتهای پیام/

نظر شما