یادداشت حسین ارجلو
ترامپ در نقش سوپرمن!
صاحبخبر - رهبر معظم انقلاب، روز گذشته در ابتدای جلسه درس خارج فقه خود بار دیگر بر ممنوعیت مذاکره در هر سطحی با آمریکا تصریح کرده، مذاکره را ابزاری برای «اثبات تأثیرگذاری فشار حداکثری» و «تحمیل خواستههای واشنگتن» بر جمهوری اسلامی توصیف کردند. علت این تأکید چندباره در روز گذشته آن است که هفتاد و چهارمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل از دیروز کار خود را در مقر این نهاد بینالمللی در نیویورک آغاز کرد؛ اجلاسی که از دو ماه پیش تاکنون گمانههایی در خصوص دیدار احتمالی مقامات آمریکایی با مسئولین کشورمان در حاشیه آن مطرحشده بود. این در حالی است که «مایک پمپئو»، وزیر امور خارجه آمریکا هفته گذشته طی گفتگویی با شبکه خبری «فاکس نیوز»، از احتمال دیدار مقامات آمریکایی و ایرانی در حاشیه نشست جاری مجمع عمومی سازمان ملل سخن به میان آورد و مدعی شد که مستأجر کاخ سفید برای مذاکره بدون پیششرط با ایران آماده است. وی افزود: «ترامپ درباره نتیجه مطلوب این دیدار احتمالی برای مردم آمریکا ارزیابی خواهد کرد، اما افرادی هم در ایران هستند که معتقدند چنین اتفاقی عاقلانه است.» دو هفته پیش هم ترامپ به این اتفاق احتمالی چراغ سبز نشان داد و اعلام کرد که «همهچیز ممکن است.» شهریور سال گذشته، کلیددار کاخ سفید پس از بازگرداندن مرحله نخست تحریمها در نیمه مرداد 97 و بعد از دیدار با امیر کویت، مدعی شد: «اینکه مذاکرهای صورت بگیرد یا نگیرد، به مقامات ایران بستگی دارد، نه به من. من همیشه در دسترس هستم». ترامپ در اردیبهشت سال جاری، یک گام دیگر برداشت و گفت که مایل است ایرانیها با او تماس بگیرند. مدتی بعد، یک منبع دیپلماتیک به شبکه سی. ان. ان اعلام کرد که کاخ سفید شماره تلفنی را به همین منظور در اختیار سفارت سوئیس در ایران قرار داده است. از سوی دیگر، آمریکاییها که 12 شرط برای گفتگو با تهران تعیین کرده بودند، با مشاهده موضع مقتدرانه رهبر معظم انقلاب، از شروط خود عدول کرده و به نظر میرسد که به گرفتن عکس یادگاری با مقامات کشورمان تنازل کردهاند! بااینحال، برخی در داخل همچنان اصرار دارند که نیاز آمریکا را برآورده کنند اما سؤال اینجاست که یانکیها چه احتیاجی به مذاکره با جمهوری اسلامی دارد که اگر از در بیرون بروند، دوباره از پنجره داخل میآیند و برای مذاکره یا حداقل گرفتن عکس یادگاری با مقامات کشورمان دریوزگی میکنند؟ پاسخ این است که کاخ سفید بیش از سه سال است میکوشد از طریق جنگ روانی، تحریمها را بهعنوان علتالعلل مشکلات اقتصادی کشورمان معرفی کند و سوء مدیریت داخلی را به حاشیه براند. همزمان، عامل تحریم را توان موشکی و نفوذ منطقهای قلمداد کرده و تبلیغات کذب و گستردهای بر هدر رفت منابع و ثروت کشور در این دو حوزه صورت داده است. سعی تیم جنگ روانی واشنگتن بر این بوده که خصومت آمریکا با ماهیت انقلاب اسلامی پررنگ نشود و در عوض، مؤلفههای قدرت ایران را بهجای سوء مدیریت، باعثوبانی تحریمها و مشکلات اقتصادی جا بزند. فاز بعدی این بود که سناریوی منجی سازی آمریکا برای حل مشکلات معیشتی و اقتصادی کلید بخورد. در این نمایش، ترامپ، نقش سوپرمن را بازی میکند که چنانچه ایرانیها حاضر به گفتگو با او شوند، آیندهای روشن همچون کره جنوبی، ژاپن، مالزی و دیگر اقمارش در آسیا را خواهد داشت! در اینکه چرا ایران زیر بار مذاکره با شیطان بزرگ نمیرود و به فرموده رهبر حکیم انقلاب، گفتگو با دولت فعلی را «سمّ مضاعف» میداند، نکات قابلتأملی وجود دارد. اول اینکه آمریکا از این طریق به دنبال نتیجهبخش بودن اثبات راهبرد «فشار حداکثری» است تا نشان دهد که ایران تسلیم فشارها شده و پای میز مذاکره آمده است. «مارک دوبوویتز»، رئیس بنیاد دفاع از دموکراسی آمریکا که مشورتهای مهمی برای هدفمند کردن تحریمها به کاخ سفید ارائه کرده، دو ماه پیش در توئیتی، مجاب شدن ایران به مذاکره را منوط به فشار حداکثری کرد و مدعی شد: «ایران قدمبهقدم در حال چیدن میز مذاکرهای است که بهشدت به آن نیاز دارد. فشار را به حداکثر برسانید»! واشنگتن از طرفی، بر فشار داخلی و بینالمللی ناشی از ناحیه انداختن توپ در زمین ایران حساب کرده. دیوید پولاک» پژوهشگر ارشد «اندیشکده واشنگتن برای سیاستگذاری خاور نزدیک» درباره فواید پیشنهاد مذاکره به ایران از سوی آمریکا طی مقالهای نوشت: «پیشنهاد مذاکره به ایران، ضرری برای آمریکا ندارد اما در عوض، فشار داخلی و بینالمللی را بر ایران افزایش میدهد. مقامات ایران تقریباً بهطورقطع چنین پیشنهادی را رد خواهند کرد چراکه ایدئولوژی آنها مبتنی بر منع مذاکره و مقاومت در برابر خودبزرگبینی جهانی آمریکاست، اما در هر حال، دورنمای این پیشنهاد، به طرح آن میارزد چون به مردم ایران و جهان نشان خواهد داد چه کسی طرفدار مذاکره است»! دوم، آمریکا به مذاکره بهعنوان ابزاری برای تحمیل خواستههای خود آن هم بدون هزینه نگاه میکند. بهمحض نشستن پای میز گفتگو، مذاکرهکنندگان کاخ سفید بهطور حتم، انبوهی از وعدههای سرخرمن را در ازای دست کشیدن ایران از مؤلفههای حیثیتی، بازگشت به نقطه پیش از کاهش تعهدات برجامی و نظارت دائمی بر فعالیتهای صلحآمیز هستهای، ارائه خواهند کرد. در گام بعدی، به سراغ موضوعات حقوق بشری، اقتصاد، حاکمیت و ... خواهند رفت و تا زمانی که جمهوری اسلامی را بهزعم خود، به تابعیت تمام و کمال از ارزشهای آمریکایی وادار نکنند، دستبردار نخواهند بود. سوم، خروج غیرقانونی از برجام، دلیل متقنی برای منتفی شدن هرگونه مذاکره با آمریکاست. توافق هستهای، گامهای آمریکا برای خروج از آن و سپس بازگرداندن بیسابقهترین تحریمها، کافی است که پارادایم نگرش به مذاکرات را برای معتقدین به گفتگو با کدخدا دستخوش تغییرات بنیادی و اساسی کند. خلاصه و لب سخن کسانی که به مذاکره با آمریکا اعتقاد و اصرار دارند، این است که با نرم شدن و کوتاه آمدن در برابر واشنگتن، مشکل تحریمها حل شده و گرههای اقتصادی باز میشوند اما از اینکه ایران اسلامی پیش از این، یکبار در قالب برجام با کاخ سفید گفتگو کرده، بنا به تأیید 15 باره آژانس بینالمللی انرژی اتمی، بدون کموکاست به تعهداتش پایبند بوده ولی دچار وحشیانهترین تحریمها نیز شده است، سخنی به میان نمیآورند. به گفته غالب کارشناسان اقتصادی، تحریمها در بدترین حالت، مسبب 30 درصد از مشکلات ایجادشده هستند و اکثر آنها به سوء مدیریتها، مسئولین خسته و عدم استفاده از مدیران جهادی بازمیگردد. بنابراین، چنانچه حامیان مذاکره، به راهبرد رهبری بازمیگشتند و یکدهم از سعی خود را مصروف زمینهسازی برای استفاده از جوانان و به فعلیت رساندن ظرفیتهای داخلی میکردند، امروز شرایط به شکل دیگری بود؛ هرچند قطار انقلاب اسلامی معطل کسی نمیماند و به مسیر خود برای رسیدن به اهداف بلند کشور ادامه خواهد داد.∎
نظر شما