شناسهٔ خبر: 35334624 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: مهر | لینک خبر

چکیده مقالات شماره ۲۴ فصلنامه سیاست متعالیه

شماره ۲۴ فصلنامه سیاست متعالیه با مدیرمسئولی حجت الاسلام منصور میراحمدی و سردبیری حجت الاسلام نجف لکزایی منتشر شد.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار مهر، فصلنامه سیاست متعالیه توسط انجمن مطالعات سیاسی حوزه علمیه قم و با مدیرمسئولی حجت الاسلام منصور میراحمدی و سردبیری حجت الاسلام نجف لکزایی منتشر می‌شود که حاوی مقاله‌هایی از اساتید و پژوهشگران علوم سیاسی است.
خلاصه مقالات شماره ۲۴ این فصلنامه بدین شرح است:

حکمت و حکمت سیاسی در قرآن و حدیث/علی‌اکبر علیخانی

حکمت و حکمت سیاسی از مفاهیمی هستند که در دانش و تمدن ایرانی اسلامی ریشه‌ دارند. هدف مقاله، تبیین چیستی حکمت و حکمت سیاسی در قرآن و حدیث است به‌نحوی که بتوان کاربرد حکمت سیاسی اسلامی در حوزه‌ی سیاست در جهان کنونی را توضیح داد. بدین‌منظور ابتدا معنای حکمت و سیاسی‌بودن آن را توضیح داده و سپس برمبنای آیات قرآن، آن را تبیین خواهیم نمود.

در ادامه، به‌منظور دستیابی به معنای عینی‌تر و عملی‌تری از این مفهوم، حکمت و حکمت سیاسی را ابتدا در تفاسیر و سپس در احادیث کاوش خواهیم کرد. این معنا نشان می‌دهد که حکمت سیاسی، یک فرایند عملی و کارکردی است و بهترین و مناسب‌ترین تصمیمات و عملکردِ ممکن در هر شرایط را در حوزه‌ی سیاست و حکومت به‌دنبال دارد.

از دستاوردهای این مقاله، معرفی منابع حکمت از دیدگاه قرآن و حدیث می‌باشد. نتایج نشان می‌دهند که وحی، عقل و خودسازی، سه منبع اصلی برای دست‌یابی به حکمت می‌باشند؛ با این‌تفاوت که منبع نخست - یعنی وحی - به اسلام و ادیان الهی اختصاص دارد، اما دو منبع دیگر، فرامذهبی هستند و تمام انسان‌ها می‌توانند از طریق آن‌ها به حکمت دست پیدا کنند.

ساختار قدرت سیاسی در اندیشه‌ سیاسی ائمه‌ معصومین(ع) از محمدعلی محمودی  قهساره از استادیار دانشگاه پیام نور نجف‌آباد

این نوشتار به‌دنبال کشف نظر ائمه‌ معصومین(ع) در رابطه با ساختار قدرت سیاسی است و می‌کوشد به این سؤال پاسخ دهد که ساختار قدرت سیاسی از منظر احادیث معصوم(ع) بر چه مبنایی استوار می‌باشد؟ برای نیل به این هدف، از روش تحلیل مضمون و شبکه‌ مضامین استفاده کرده‌ایم؛ جهت استنباط نیز به احادیث معصوم مراجعه نموده‌ایم.

یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که در روایات، ساختار قدرت از خداوند متعال شروع شده و با رسول او ادامه یافته و براساس نظام امامت و ولایت استوار می‌شود؛ در عصر غیبت نیز فقیه جامع‌الشرایط به‌عنوان نزدیک‌ترین فرد به امام معصوم، رهبری و ولایت امر را برعهده خواهد گرفت. این امر جنبه ثبوتی دارد و جهت تحقق و استمرار قدرت نیازمند مقبولیت از جانب مردم است که به‌صورت بیعت، مشورت و نظارت عینیت پیدا می‌کند و جنبه‌ اثباتی دارد.

امکان‌سنجی مهندسی فقه سیاسی در  سه پارادایم فقه حکم و موضوع، فقه نظام‌سازی و فقه تکامل اجتماعی از سید محمدمهدی میرباقری و علی‌اصغر نصرتی

فقه سیاسی شیعه در ادوار مختلفی از حیات خود، تحولاتی را از سر گذرانده است؛ وقوع انقلاب اسلامی، یکی از این نقاط تحول است که دامنه و عمق تحولات این علم در این بزنگاه تاریخی بسیار شگرف به‌نظر می‌رسد.

سؤال اصلی این است که آیا تحولات دانشی فقه سیاسی، مهندسی پذیر است یا نه؟ در این مقاله با بررسی و نقد دو رویکرد "فقه حکم  و  موضوع و فقه نظام‌سازی به‌عنوان دو رویکرد رایج، ویژگی‌ها و مؤلفه‌های رویکرد فقه تکامل  اجتماعی را بررسی خواهیم کرد. مدعا این است که رویکرد فقه تکامل اجتماعی، با توجه به مطلوبیت‌های مورد نظر شارع و جهت گیری‌های نظام اسلامی و حکومت دینی، از قابلیت‌های بیش‌تری برای مهندسی فقه سیاسی برخوردار است.

مبانی و آثار اصل شفافیت از منظر اندیشه‌ سیاسی اسلام تألیف محسن طاهری، محمدجواد ارسطا  و حسن ملک افضلی

شفافیت که به‌معنای آشکار بودن و در دسترس بودن اطلاعات جهت بررسی و نظارت است، از موضوعات محوری در مباحث کلان حکومت‌داری و اصلاح اداره‌ عمومی است. از منظر اندیشه‌ سیاسی اسلام، مردم‌سالاری دینی بر آرای خام و ناآگاهانه‌ مردم استوار نیست، بلکه جوهر آن را آگاهی مردم شکل می دهد و وظیفه‌ حاکم اسلامی به‌عنوان امانت‌دار مردم این است که مسائل جامعه را به‌گونه ای شفاف و صادقانه با مردم در میان بگذارد.

نویسندگان در این پژوهش به‌دنبال پاسخ به این پرسش هستند که رویکرد اسلام به مقوله‌ی شفافیت چگونه است؟ این مقاله مبتنی‌بر این فرض است که شفافیت حکومت اسلامی جزو مقوله های مورد توجه در آموزه های دینی است؛ به‌نحوی که سنت و سیره‌ی معصومین نیز بر آن صحه گذاشته و مبانی و آثار متعدد آن در جای‌جای دین اسلام مورد تاکید قرار گرفته است.

الزامات و بایسته‌های تحقق تمدن نوین اسلامی بر مبنای سیره‌ سیاسی پیامبر(ص) نوشته محمدصادق جمشیدی‌راد و محسن ادیب بهروز

تحقق‌بخشیدن به تمدن اسلامی، از آن‌گونه که در دوران پیامبر(ص) بوده است، مستلزم توجه به برخی اصول بنیادین و راه‌کارهای عملی است. پرسش اصلی این است که الزامات و بایسته‌های تحقق تمدن نوین اسلامی بر مبنای سیره سیاسی پیامبر(ص) چیست؟

نتایج تحقیق نشان می‌دهند که در سیره‌ی سیاسی پیامبر(ص) مؤلفه‌هایی هم‌چون: ایجاد تشکیلات و ساختارهای لازم برای اعمال حاکمیت، توجه به اصل وحدت و همیاری مسلمانان، اجرای عدالت و تقابل پیوسته با کفر و نفاق، مهم‌ترین الزامات تحقق تمدن اسلامی هستند و جوامع اسلامی بدون توجه به آن‌ها نمی‌توانند به تمدن نوین اسلامی دست پیدا کنند. این تحقیق با رویکردی هنجاری و با روش تحلیلی-قیاسی انجام شده و داده‌های آن به‌شیوه‌ی کتابخانه‌ای و عمدتا با رجوع به منابع روایی شیعی گردآوری شده‌اند.

گفتمان عرفان و فلسفه‌ متعالیه الگویی برای گفت‌وگوهای ایران و جهان عرب تألیف بهرام دلیر

مدعای اصلی مقاله‌ حاضر، تأکید بر گفتمان فلسفی صدرایی به‌مثابه الگوی گفتمان هم‌گرا به‌ویژه برای گفت‌وگوهای میان ایران و جهان عرب است. از آن‌جایی‌که این گفت‌وگوها در جغرافیای مسلمین شکل می‌گیرند، به‌طور طبیعی باید در چارچوب گفتمان‌های اسلامی (همانند گفتمان‌ها فقهی یا کلامی و ...) دنبال شوند.

مسأله این‌جاست که بسیاری از این گفتمان‌ها، واجد جنبه‌های واگرایی‌ای هستند که ناکارآمدی آن‌ها در طول تاریخ آزموده شده‌اند. این پژوهش می‌کوشد تا با تأکید بر عامل هم‌گرایی پایدار، گفتمان فلسفی با تأکید بر مکتب فلسفه‌ی متعالیه را به‌مثابه الگوی گفتمانی برای گفت‌وگوی ایران و جهان عرب معرفی کند. این مکتب به‌دلیل متأثربودن از عرفان و بهره‌مندی از ادبیات خاصی که در حوزه‌های هستی‌شناسی، معرفت‌شناسی، انسان‌شناسی و فرجام‌شناسی دارد، واجد ظرفیت‌های گفتمانی ویژه‌ای شده است.

وجوه امنیتی متعالی و متدانی شاهنامه‌ فردوسی از علی‌اصغر نصیری

دوره‌ ایران باستان قبل از اسلام، از مهم‌ترین ادواری است که در شناخت سیر تحول اندیشه‌ امنیتی ایران مؤثر است. با این وجود، پژوهش‎های اندکی در این‌زمینه صورت پذیرفته است. شاهنامه‌ فردوسی از جمله‌ متونی است که پژوهش در آن می‎تواند گوشه‎ای از اندیشه‌ی امنیتی ایران دوره باستان را آشکار کند؛ این مقاله درصدد است وجوه امنیتی شاهنامه را بررسی نماید.

سؤال اصلی مقاله این است که چه گزاره‎هایی در شاهنامه‌ی فردوسی بر امنیت اشاره دارند؟ برای پاسخ به این پرسش، از روش استنباطی در چارچوب مؤلفه‎های هفتگانه‌ی برگرفته از مکاتب و نظریه‎های امنیتی در بستر دو پارادایم امنیت متعالیه و امنیت متدانیه استفاده شده است.

مهم‌ترین یافته‌ مقاله آن است که در شاهنامه‌ فردوسی گزاره‎هایی را می‎توان یافت که به هریک از مؤلفه‎های هفتگانه‌ متعالیه و متدانیه‌ی مفهوم امنیت: ابعاد، مرجع، سطوح، خودی و غیرخودی، روش‎های تحصیل امنیت و راهکارهای استراتژیک امنیتی اشاره دارند.
 

مرجع امنیت بین‌الملل از دیدگاه اسلام نوشته محمد صمدپور آذر شربیانی و محمد ستوده

یکی از مباحث مهم و تعیین‌کننده‌ی مکاتب امنیتی، مساله‌ مرجع امنیت است که نه‌تنها در تکوین نظریه‌های امنیتی، بلکه حتی در نوع تعریف از امنیت ایفای نقش می‌کند. سؤال این است که هدف از امنیت چیست؟ امنیت برای چه کسی یا چه‌چیزی است؟ پژوهش‌گران مطالعات امنیتی، موارد مختلفی را در پاسخ به این سؤال مطرح کرده‌اند. البته بیش‌تر نظریه‌پردازان مکاتب امنیتی، امنیت ‌بین‌الملل را دست‌نیافتنی دانسته‌اند؛ این درحالی‌است که در مکتب امنیتی اسلام، امنیت در مقیاس جهانی و میان دولت‌ها و ملت‌ها، نه‌تنها شدنی است، بلکه برای رسیدن به آن، سازوکارهایی نیز ارائه شده است.

این نوشتار با استناد به قرآن کریم - که معتبرترین منبع معرفتی مورد اتفاق همه‌ مسلمانان است - و فرمایشات پیامبر اسلام(ص) و اهل‌بیت ایشان(ع)، درصدد پاسخ به این سوال از مسائل امنیت بین‌الملل است که از دیدگاه اسلام، مرجع امنیت بین‌الملل چیست؟ یا به‌عبارت دیگر، امنیت بین‌الملل برای چه‌چیزی یا چه کسانی است؟

نگرش و فرایند دیالکتیکی در ترسیم الگوی جامع و تفصیلی پیشرفت اسلامی ایرانی به قلم محمدعلی سوادی

الگوی جامع و تفصیلی پیشرفت اسلامی ایرانی، پیش‌نیاز دست‌یابی به آرمان‌های متعالی حیات طیبه‌ فردی و اجتماعی در سطح فرد و جامعه در راستای احیای تمدن نوین اسلامی است. غایت پیشرفت حداکثری، دست‌یابی به صحیح‌ترین، ژرف‌ترین و کامل‌ترین شناخت از پروردگار، خلیفه‌ وی، جامعه‌ انسانی، تاریخ و سرشت تمدن‌ها و چگونگی نقش‌آفرینی فرهنگ‌های گوناگون به موازات تحول‌آفرینی باورها، ارزش‌ها و سنن الهی است.

فاعل شناسا در این رویکرد، خود انسان و متعلق شناسایی نیز هموست؛ غایت معرفت، هرچه بیش‌تر صبغه‌ الهی‌یافتن انسان در تمام ساحت‌های فردی، ملی و بین‌المللی است. مهم‌ترین نکته و مؤلفه‌ی نقش‌آفرین در شکل‌دادن به الگوی پیشرفت اسلامی-ایرانی، ضرورت حیاتی پردازش نظریه‌ عام پیشرفت الگوست.

بعد از پردازش این نظریه‌ی پشتیبان، در همان‌حال‌که این نظریه از سوی تمام اندیشکده‌های موجود و آتی استفاده می‌شود، در راستای غنی‌سازی و ژرفابخشی به آن، سازوکاری برای دادوستد مستمر و دیالکتیکی (رفت ‌و ‌برگشتی) تجربه‌ها بین کارگروه‌های مبانی و مسائل همه‌ی اندیشکده‌ها (برای بررسی‌های تخصصی‌تر) تعریف می‌شود.
 

رویکرد امنیت ملی در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت مدنی تألیف علیرضا صدرا

مسأله‌ پژوهش حاضر، تأمین امنیت، از جمله در اسناد الگوی پایه به‌سوی الگوی تفصیلی در دو سطح کشوری و ملی است. مراد از امنیت کشور، پیشرفت مدنی جمهوری اسلامی و الگوی آن در بخش پیشرفت امنیتی الگو و زیربخش سیاست پیشرفت مدنی نظام جمهوری اسلامی ایران و الگوی آن است. امنیت ملی را باید معادل امنیت مدنی دانست که در حوزه‌های اجتماعی و سیاسی مطرح‌اند. تأمین امنیت به‌معنای پیشرفت مدنی است.

رهیافت امنیت در این مقاله معادل فرایند پیشرفت ملی و امنیت الگوسازی پیشرفت دانسته شده و راهبرد تأمین آن، تبیین، ترسیم، ترویج و به‌ویژه تحقق الگوی پیشرفت می‌باشد.

پرسش اصلی این است که خاستگاه، جایگاه و نقش امنیت ملی در الگوسازی پیشرفت و در الگوی پیشرفت چیست؟ فرضیه‌ آن است که امنیت ملی، فراهم‌آمده از امنیت اقتصادی، امنیت سیاسی و امنیت فرهنگی؛ معنوی و اخلاقی است. روش‌شناسی این تحقیق بر پایه‌ی تحلیل متن استوار بوده و محتوای مورد نظر، اسناد الگوی پایه پیشرفت می‌باشند.
واژه¬های کلیدی: رویکرد، امنیت، ملی، الگو، اسلامی، ایرانی، پیشرفت، مدنی.


مواجهه‌ امر سیاسی با انسان و قدرت در غرب معاصر از مرتضی شیرودی

امر سیاسی، مفهوم متعارضی است؛ چالش‌های پدیدارشده در بررسی رابطه‌ی متقابل انسان و سیاست - در غرب معاصر - این مسأله را متعارض‌تر کرده است.

نوشتار حاضر با این سرال مواجه است که: انسان و قدرت (به‌مثابه یک امر سیاسی دو سویه) در وضعیت‌های مختلف ایدئولوژی‌های سیاسی-اجتماعی مغرب‌زمین چه بازخوردهایی تولید می‌کنند؟

ما در این نوشتار به نقد روابط متضاد امر سیاسی و انسان سیاسی خواهیم پرداخت و نگاه جدیدی حول این مسأله ارائه خواهیم نمود.

در این راستا با سه انسان: خطرناک، خنثی و فعال مواجه می‌شویم که از وضع طبیعی هابزی، وضع مدنی روسویی عبور کرده و به وضع اخلاقی اشمیتی روی نهاده است. آینده‌ی مبهمی که در رابطه با وضع اخلاقی پیش روی ماست، حاکی از آن است که انسان سرگشته، صرفاً تعریف مبهمی از انسان اخلاقی فعال در اختیار دارد.
 

داعش: خشونت هویتی و کشتار غیرنظامیان در کنش‌گری سلفی نوشته محمود علیپور گرجی و شادی شعبانی‌کیا


در این مقاله موضوع چرایی کشتار غیرنظامیان از سوی جریان‌های سلفی، با استفاده از نظریه‌ خشونت ساختاری، خشونت هویتی بررسی شده است.

پرسش اصلی پژوهش آن است که چرا جریان‌های سلفی به خشونت و کشتار غیرنظامیان روی آورده‌اند؟ پژوهش حاضر این فرضیه را مورد آزمون قرار می‌دهد که احساس تهدید و عدم امنیت به‌همراه برداشت غلط از مفاهیم مذهبی، زمینه را برای رشد و هدایت گروه‌های سلفی به سمت خشونت فراهم آورده است. این گروه‌ها برای مشروعیت خود از آیات و روایاتی که خود تفسیر می‌کنند، بهره می‌جویند. خشونت هویتی و تروریسم مذهبی، ادله‌ فقهی سلفی برای کشتار، تترس یا سپر قراردادن افراد غیرنظامی، برداشت غلط در مورد تکفیر و ارتداد از سوی گروه‌های سلفی، محورهای اصلی این مقاله را تشکیل می‌دهند.

تأثیر سیاسی صمت و هذر در اندیشه سیاسی اسلام با تاکید بر اندیشه‌ امام خمینی(ره) از رشید رکابیان

موضوع اصلی پژوهش حاضر، فلسفه‌ صمت و  هذر در اندیشه‌ سیاسی اسلام است؛ از آن‌جایی‌که تاکنون بحث مستقلی پیرامون این موضوع ارائه نشده است، با روش استنباطی و با تکیه‌ بر آموزه‌های اسلامی در کتاب و سنت و با تأکید بر اندیشه‌های امام خمینی(ره) به موضوع فوق خواهیم پرداخت.

الگوی این پژوهش مبتنی‌بر نظریه‌ی دو فطرت امام خمینی(ره) و در چارچوب نظری علل اربعه سامان یافته است. از آن‌جاکه صمت مربوط به فطرت مخموره و از جنود عقل و متعلق به مکتب فلسفی متعالیه بوده و هذر مرتبط با فطرت محجوبه و از جنود جهل و متعلق به مکتب فلسفی متدانی است، هرکدام به‌عنوان یک صفت و روحیه و وضعیت حادث در سطح فرد و جامعه بررسی خواهند شد تا مشخص شود چگونه چهار علت: مادی، صوری، فاعلی و غایی می‌توانند موجب شکل‌گیری یک جامعه متعالی یا متدانی گردند. هم‌چنین تلاش شده است در حد امکان، استلزامات و دلالت‌های سیاسی هر یک از آن‌ها مورد توجه و مقایسه قرار گیرد.

استبداد یا مشروطه؟ بررسی دیدگاه آیت‌الله میرزاصادق‌آقا مجتهد تبریزی به قلم سیدسعید موسوی، بهاءالدین قهرمانی‌نژاد و احمد رهدار

آیت‌الله میرزاصادق‌آقا تبریزی، یکی از علمای عصر مشروطه است که بنابر ظاهر متون به‌جای‌مانده از ایشان، نگرشی متفاوت از دو جریان فکری معروف آن دوره دارد. در اندیشه‌ی سیاسی میرزاصادق‌آقا تبریزی، حق حاکمیت و قانون‌گذاری منحصراً از آنِ خداوند است و به اذن او، اولیای معصوم(علیهم‌السلام) عهده‌دار این امور هستند؛ در عصر غیبت، فقهای جامع‌الشرایط منحصراً حق اعمال آن را دارند و تمام حکومت‌ها، غیر از این، نامشروع بوده و مصداق ظلم‌اند.

ایشان استبداد را برخلاف اصطلاح رایج، تفرّد در حکم‌رانی تعریف می‌کند و آن را فی‌نفسه قبیح نمی‌پندارد؛ تنها معیار قبح حکومت از دیدگاه ایشان، ظالمانه‌بودن آن است. بر اساس فوق، میرزاصادق‌آقا به‌ این‌ نتیجه می‌رسد که حکومت استبدادیِ ظالمانه، بر مشروطه‌ آن روزگار ترجیح دارد؛ زیرا در مشروطه، ظلم تکثیریافته و عمومیت پیدا کرده است.

به‌نظر ایشان، مشروطه تحفه‌ای غربی است که لاجرم به نابودی اسلام منجر می‌شود؛ علمایی هم که آن را پذیرفته‌اند، فریب غرب را خورده و آلت دست آن‌ها شده‌اند. میرزاصادق‌آقا تبریزی، غرب و مدرنیته را ماهیتا غیرقابل تفکیک از یک‌دیگر می‌داند و آن را با تمام لوازمش رد می‌کند.

حکومت و آزادی در اندیشه‌ی سیاسی مطهری: تأملی در زمینه‌های عملی و ایدئولوژیک از محمود شفیعی و بهمن زارعی
 

پژوهش حاضر با استفاده از روش هرمنوتیک زمینه‌گرای اسکینر در صدد است بعضی از زوایای آشکار و پنهان اندیشه سیاسی مطهری را حول محور دو مؤلفه حکومت و آزادی، مورد بررسی قرار دهد.

تحقیق پیش‌رو، با قرار دادن متن درون زمینه‌های عملی و ایدئولوژیک، در کنار گفته‌ها، به ناگفته‌های قصد شده از سوی مؤلف نیز توجه می‌نماید.

یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که اندیشه سیاسی مطهری درباره مسأله حکومت و آزادی، دو مرحله متفاوت دارد: در مرحله اول دیدگاه او درباره حکومت درون چارچوب ولایت انتصابی، درصدد است به پیشرفت نظریه نصب در شرایط جدید یاری رساند، اما وقوع یکسری تحولات عینی و ذهنی ورود ایشان را به مباحث آزادی ناگزیر می‌سازد. همین بحث پلی است که نظریه مطهری درباره حکومت را با آزادی به مثابه بنیادی ترین مبحث سیاسی مدرن هماهنگ می‌سازد و نهایتاً در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی دیدگاهش به نظریه انتخاب نزدیک می‌گردد.

نظر شما