شناسهٔ خبر: 35315890 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: دانشجو | لینک خبر

چرا جنگ پس از فتح خرمشهر تمام نشد؟

عملیات بزرگ رمضان که پس از فتح خرمشهر انجام شد، یکی از اتفاقات مهم در تاریخ دفاع مقدس است که جلوه‌های زیادی از نبرد عاشورایی را توسط رزمندگان ایرانی در خود جا داده است.

صاحب‌خبر -

 به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، پرونده «جنگ بی‌تعارف» که همزمان با محرم سال گذشته باز شد، محرم امسال و همزمان با ایام تاسوعا و عاشورا دوباره باز شده و ادامه پیدا می‌کند. شروع پرونده در محرم سالِ پیش با کتاب «شراره‌های خورشید» (کارنامه عملیاتی لشگر ۲۷ محمدرسول‌الله در عملیات خیبر) اثر مشترک گلعلی بابایی و حسین بهزاد بود که سومین کتاب از مجموعه کتاب‌های کارنامه عملیاتی لشگر ۲۷ محمد رسول‌الله (ص) در سال‌های دفاع مقدس است. «شراره‌های خورشید» سال ۹۶ منتشر و رونمایی شد، اما پیش از آن دو کتاب دیگر «همپای صاعقه» و «ضربت متقابل» با ساختاری مشابه چاپ شده بودند.

در دومین گام از پرونده «جنگ بی‌تعارف» که در ایام عاشورای امسال و با هدف مطالعه عاشورایی برداشته می‌شود، بنا داریم به کتاب «ضربت متقابل» که دربرگیرنده کارنامه عملیاتی لشگر ۲۷ (آن‌زمان تیپ ۲۷) محمدرسول‌الله (ص) در عملیات برون‌مرزی رمضان است، بپردازیم. با توجه به نقش پررنگ شخصیت شهید محمدابراهیم همت فرمانده لشگر ۲۷ محمدرسول‌الله در کتاب‌های «شراره‌های خورشید» و «ضربت متقابل» جا دارد، مخاطبان این پرونده را به مطالب دیگری که پیش از این، درباره شهید همت و تاریخ لشگر ۲۷ محمدرسول‌الله منتشر کرده‌ایم، ارجاع بدهیم: ««همت» چگونه «همت» شد؟ / جای خالی یک «ایستاده در غبار» دیگر» درباره کتاب «ماه همراه بچه‌هاست» و میزگرد دو قسمتی بررسی کارنامه نشر ۲۷ بعثت شامل: «چاپ تاریخ شفاهی فرماندهان از دغدغه‌ها و توصیه‌های رهبرانقلاب بود» و «روایت‌هایی از عاشورائیان لشگر ۲۷/ پیکر «همت» چگونه کشف شد؟».

در ادامه مطلبی که امروز منتشر می‌کنیم، قسمت دومی هم منتشر خواهد شد و همچنین بنا داریم میزگردی هم مشابه با میزگرد «شراره‌های خورشید» برای این‌کتاب برگزار کنیم.


* ۱_ مقدمه


۱-۱ درباره عملیات رمضان و ضرورتش


در مواجهه اول، «ضربت متقابل» هم ساختاری مانند «همپای صاعقه» و «شراره‌های خورشید» دارد؛ یعنی یک راوی کلی که در کنار روایت‌های گردآوری و تدوین‌شده، روایت خود را هم از تاریخ و مستندات ارائه می‌کند. به این‌ترتیب، راوی ضمن روایت کلی تاریخ؛ تحلیل‌ها، مستندات، مصاحبه‌ها و روایت‌های مختلف افراد حاضر در صحنه اتفاقات و یا صاحب‌نظرانی، چون آیت‌الله هاشمی رفسنجانی که در تهران و جایی جدا از معرکه نبرد حضور داشتند، در صفحات کتاب آورده است. البته تفاوت مهم و اساسی «ضربت متقابل» با «همپای صاعقه» و «شراره‌های خورشید» در این است که خلاف دو کتاب دیگر که تولید مشترک گلعلی بابایی و حسین بهزاد هستند، این‌کتاب به قلم بابایی نوشته شده و حسین بهزاد از جایی از راه تولید این‌کتاب، کنار کشیده است. اما از منظر فرم و ساختار، این‌کتاب هم مانند دو نمونه دیگر، زیرنویس‌ها و کروشه‌های (اضافه‌شده) روشنگر و آگاهی‌بخشی دارد که جا دارد به نقش‌شان در توجیه مخاطب و برقراری بهتر ارتباطش با اتفاقات و حوادث اشاره کنیم. به‌عنوان مثال می‌توانیم به یکی از زیرنویس‌های کتاب در صفحه ۱۲۸ اشاره کنیم که در آن اصطلاح «معبر» و کاربرد اشتباهش به مخاطب تذکر داده می‌شود: «در عرف نظامی کلاسیک، مسیر گشوده شده در میدان مین برای عبور نفرات، گذرگاه نامیده می‌شود؛ و اصطلاح معبر که به غلط متداول شده و آن را برای مسیر عبور نفرات به کار می‌برند – فقط و فقط برای مسیر گشوده شده در میادین مین جهت تردد خودرو‌ها اطلاق می‌گردد.»

عملیات رمضان که ابتدا، نامش کربلای ۴ بوده، برای دستیابی و فتح مناطق شرقی شهر بصره در عراق طراحی شد. علت طراحی‌اش هم رسیدن به این نتیجه و جمع‌بندی بود که جنگ باید پس از فتح خرمشهر ادامه پیدا کند. به این‌مساله در بخش بعدی این نوشتار خواهیم پرداخت. بصره اصلی‌ترین بندر نفتی عراق بوده و طراحی عملیات برای تصرف این‌شهر از جمله اهداف مهم نیرو‌های ایران در طول سال‌های جنگ (پس از فتح خرمشهر) بود. به‌قولی با فتح این شهر می‌شد کار رژیم بعثی عراق را با رهبری صدام حسین، تمام‌شده دانست.

نکته بسیار مهم درباره عملیات رمضان، این است که تا پیش از آن، ایران مشغول دفاع و تلاش برای بازپس‌گیری خاک خود بود، اما از این‌مقطع به بعد بود که با قدرت‌نمایی، شروع به پیشروی در خاک دشمن کرد تا بتواند به جایگزین غرامتی که عراق و قدرت‌های جهانی دریغش می‌کردند، دست پیدا کند. در فصل پنجم کتاب بخشی از حرف‌های محسن رضایی فرمانده وقت سپاه پاسداران درج شده که به سخنان عباس شاملو فرمانده تیپ ۱۸ جوادالائمه استناد کرده و می‌گوید «ما در نقطه عطف جنگ هستیم. تا حالا در زمین خودمان می‌جنگیدیم، ولی حالا در زمین دشمن می‌جنگیم.» رضایی در همین سخنان خود نکته مهمی هم درباره ارتباط سپاه و ارتش دارد و روی مساله انعطاف‌پذیری در این ارتباط تاکید می‌کند. او برای نیرو‌های سپاه دو رسالت را در قبال ارتش عنوان می‌کند: «یکی اینکه در جنگ با ارتش پیش برویم. دوم این که با ارتش ساخته بشویم. هم ما آن‌ها را بسازیم هم آن‌ها ما را.» با این‌حال جر و بحث و جدال لفظی‌اش با سرهنگ صیاد شیرازی فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش در فصول پایانی کتاب (پس از مرحله پنجم عملیات رمضان) جالب توجه و تامل است.

به تعبیر شهید صیاد شیرازی و تحلیلی که درباره ضرورت انجام عملیات رمضان داشته، در آن‌مقطع، از نظر ذهنی دو هدف بیشتر نمی‌توانست در سراسر جبهه‌ها دنبال شود که در سرنوشت جنگ نقش داشته باشند؛ یا رسیدن به بغداد و از پای درآوردن صدام و حکومتش، یا رسیدن به بصره. صیاد شیرازی معتقد بوده «اگر اوایل و پیش از اینکه دشمن از سلاح‌های شیمیایی استفاده کند، به آن‌ها می‌رسیدیم، کار صدام تمام بود.» در این‌میان نقل قول و خاطره‌ای هم از محمدحسین افشردی (محمد باقری) در کتاب «ضربت متقابل» هست که نیرو‌های ایرانی با توپ اعلامیه‌هایی را برای مردم شهر بصره می‌ریخته‌اند. برخی از مردم این‌شهر هم شب‌ها از طریق مرز به ایران می‌آمدند و می‌گفتند ما منتظر شما هستیم. محمد باقری در این‌خاطره خود، گفته ما شب‌ها چراغ‌ها و دیوار‌های بصره را می‌دیدیم.

عملیات رمضان در ۵ مرحله انجام شد و ایران به فتوحات جالب‌توجه و مهمی دست پیدا کرد، اما به‌دلیل نداشتن نیرو و امکانات کافی، عقبه لازم در مناطق فتح‌شده و برخی ناهماهنگی‌ها که در کتاب «ضربت متقابل» به آن‌ها پرداخته شده، نتوانست مناطق تصرف‌شده را نگه دارد و ناچار به استفاده از تاکتیک عقب‌نشینی شد.

محمدابراهیم همت در جلسه تشریح آخرین وضعیت منطقه و طرح مانور عملیاتی مرحله پنجم رمضان که در مدرسه شهید مصطفی خمینی اهواز برگزار شد، نگاهی به گذشته و طرح اولیه عملیات داشته و خطاب به حاضران گفته است: «اگر بصره تسخیر بشود و بندر فاو بسته بشود، موقعیت دشمن به شدت خطرناک خواهد شد. در حقیقت، در صورت توفیق ما در این عملیات، گلوگاه کشتیرانی و آبی عراق به دست ما خواهد افتاد که با این اقدام، کل عراق فلج می‌شود.» (ص ۵۲۸). در همین سخنرانی است که همت واحد‌های زرهی ارتش عراق را قوی‌ترین واحد‌های زرهی در خاورمیانه عنوان می‌کند و می‌گوید: «.. طوری که باید بگویم زرهی ارتش عراق، روی دست زرهی ارتش اسرائیل بلند شده!» (صفحه ۵۳۶) شرایط و محدودیت‌هایی که ایران در آن شرایط رویارویی با ارتش نازپرورده عراق داشته، باعث می‌شود که اولا عملیات‌های تهاجمی ایران در شب و با استفاده از تاریکی انجام شوند و دوما شهید همت بر حمله از پهلو و یا دور زدن نیرو‌های بعثی تاکید کند. او در همین سخنرانی که به آن اشاره کردیم و بخشی از آن که در صفحه ۵۴۳ «ضربت متقابل» درج شده، می‌گوید: «برادر‌ها دقت کنند؛ اگر در شب حمله بتوانند از عراق پهلو بگیرند یا به سمت پشت آن بزنند، برد برادر‌ها قطعی است! اما اگر به صورت جبهه‌ای با عراق برخورد کنید، جز اینکه هی از منطقه زخمی و شهید تخلیه کنید، دستاورد دیگری نصیبتان نمی‌شود...»
 

چرا جنگ پس از فتح خرمشهر تمام نشد؟
نقشه عملیات رمضان براساس فعالیت مطلوب قرارگاه‌ها


۱- ۲ شکست نه؛ نرسیدن به اهداف موردنظر


کتاب «ضربت متقابل» ۱۴ فصل دارد که عناوین‌شان به‌ترتیب عبارت است از: «فصل یکم: تدبیر تعقیب متجاوز؛ پاسخی به سه ضرورت»، «فصل دوم: اهداف طرح عملیاتی "کربلا _۴"»، «فصل سوم: شناسایی و سازمان‌دهی»، «فصل چهارم: تلاش‌های بازدارنده»، «فصل پنجم: رمضان؛ ضربت متقابل»، «فصل ششم: مرحله دوم؛ رخنه ناموفق»، «فصل هفتم: نبرد فطر؛ درخشش تیپ ۲۷»، «فصل هشتم: همتِ چاره‌ساز»، «فصل نهم: انتخاب راه‌کار»، «فصل دهم: مصاف در دژ‌های مثلثی»، «فصل یازدهم: مثلث شوم»، «فصل دوازدهم: آخرین تمهیدات»، «فصل سیزدهم: واپسین تکاپو»، «فصل چهاردهم: ترازبندی نبرد رمضان».

در فصل چهاردهم، جمله تحلیلی مهمی به نقل از فتح‌الله جعفری درج شده که در عملیات رمضان، فرماندهی لشگر ۳۰ زرهی سپاه را به عهده داشته، و درباره یکی از موضوعاتی است که شخصیت‌های حاضر در مستندات کتاب از جمله شهید همت، سخنان زیادی درباره‌اش دارند. جعفری می‌گوید: «متاسفانه عده‌ای درباره عملیات رمضان از لفظ شکست استفاده می‌کنند؛ که درست نیست. ما در عملیات‌هایی که بعد از فتح خرمشهر در خاک عراق انجام دادیم. در هیچ کدام شکست نخوردیم؛ بلکه به تمامی اهداف مورد نظر نرسیدیم.» (صفحه ۹۴۷) همچنین محمد دوردیان پژوهشگر و تاریخ‌نگار دفاع مقدس در مقدمه چاپ چهارم کتاب «از خرمشهر تا فاو» تحلیلی دارد که گلعلی بابایی آن را در صفحه ۹۴۸ «ضربت متقابل» آورده است: «عدم موفقیت عملیات رمضان وضعیت، جنگ را به سوی یک جنگ فرسایشی سوق داد و حامیان منطقه‌ای و جهانی رژیم بعثی را در جلوگیری از تحقق خواسته‌های ایران مصرتر کرد.»

همان‌طور که در سطور و صفحات کتاب پیش‌رو خواهیم دید، فرماندهانی، چون شهید همت یا محسن رضایی، و همچنین سعید قاسمی جانشین اطلاعات عملیات تیپ ۲۷ در آن عملیات، عقب‌نشینی‌های انجام‌شده را در حکم شکست نمی‌دانند بلکه آن‌ها را نرسیدن به اهداف موردنظر عنوان می‌کنند. سعید قاسمی هم که در آن برهه به‌عنوان یکی از سران اطلاعات عملیات تیپ ۲۷ فعالیت می‌کرده، سال‌ها بعد درباره ناکامی‌ها، کمبود‌ها یا نقایصی که در برنامه‌ریزی و طراحی‌های عملیات وجود داشته، گفته: «این قبیل برنامه‌ریزی‌ها و عملیات‌ها، در حد ستاد‌های جنگی است که توی آن آدم‌های مهندس، خبره و دقیق بنشینند و با استفاده از تکنولوژی روزآمد و ابزار‌های با دقت بالا، طرح‌ریزی کنند. نه فرمانده‌های جوان و غیرکلاسیکی که ظرف چند عملیات قدم در چنین راهی گذاشته بودند. انجام دادن این تیپ‌کار‌های بزرگ و ظریف، واقعا بیش از حد توان و ظرفیت آن روز‌های ما بود.» البته باید توجه کرد که این‌سخنان قاسمی بوی توجیه نداشته و صرفا توصیف اوضاع و شرایط و دلایل ناکامی‌های آن‌روز‌های ایران در جنگ هستند. این رزمنده سال‌های جنگ نکته جالب و مهم دیگری را در همین مصاحبه خود مطرح کرده که بد نیست مخاطب کتاب‌های مستند و تاریخ دفاع مقدس به آن توجه داشته باشد: «معمولا در بحث جنگ، ما دوست داریم به بهانه تحلیل ماجرا، حرف‌های سیاسی خودمان را بزنیم. واقعا بعد از جنگ، کارشناس‌های اهل و صاحب‌نظر‌های خودی ما، روی خیلی از این مسائل نیامدند بحث کنند. شما با در نظر گرفتن عِده و عُده و توانمندی‌های ما در ماه‌های آخر دومین سال جنگ چه توقعی می‌توانستید داشته باشید؟» این‌سخنان قاسمی ناظر بر این نکته است که عملیات رمضان لو رفته بوده و توقع رسیدن به نتایجی بیش از آن‌چیزی که ایران در عملیات رمضان به آن رسید، نابه‌جا و غیرعقلانی است. چون به‌عنوان مثال، مقابل لشگر و تیپ‌های زرهی عراق، نیروی زرهی تیپ محمدرسول‌الله (ص) به‌عنوان یک یگان رزمی و کارآمد در جبهه ایران، در مرحله پنجم عملیات رمضان، در یک گردان تانک و نفربر مشتمل بر ۶ تانک و ۱۹ نفربر داشته است.


* ۲- یک سوال: چرا جنگ بعد از فتح خرمشهر تمام نشد؟


یکی از مسائل تاریخی مهمی که در فصل ابتدایی «ضربت متقابل» بررسی شده، مساله ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر است. نویسنده کتاب سعی کرده در این‌زمینه پاسخ ابهامات موجود را بدهد و تضارب آرا و اختلاف نظر‌های موجود را هم نشان دهد. یکی از نقل‌قول‌های مرتبط با این‌بحث، از محسن رضایی فرمانده وقت سپاه پاسداران است که گفته «هدف ما در بیت‌المقدس عبور از مرز و پیش روی به سمت بصره بود؛ و می‌خواستیم از این طریق خرمشهر را هم آزاد کنیم.» سوالی که با خواندن این جمله به وجود می‌آید این است که چرا این اتفاق نیافتاد و چرا غلامعلی رشید نظری متفاوت با نظر محسن رضایی دارد؟

به نقل از سید احمد خمینی هم این جمله نقل می‌شود که امام (ره) معتقد بود بهتر است جنگ تمام شود، اما سرانجام با نظر مسئولان جنگ، رویارویی با عراق ادامه پیدا کرد. نکته‌ای که نویسنده کتاب آن را گوشزد می‌کند، این است که آن‌زمان (یعنی پس از بازپس‌گیری خرمشهر)، دو استراتژی در ایران وجود داشت: استراتژی امام و استراتژی رسمی دولت. در طرف دیگر هم دولت عراق در پی صلح بود. البته باید توجه داشت به‌کارگیری واژه صلح به معنی طلب آرامش و دوری از درگیری نیست، بلکه عراق پس از شکست در خرمشهر، متوجه قدرت ایران شده و در پی ترک مخاصمه برآمد. به هر حال طبق روایت راوی کتاب «ضربت متقابل»، در کنار سیاست امام خمینی (ره)، سیاست دیگری با عنوان نبرد برای کسب صلح به وجود آمد که هدفش تنبیه صدام و گرفتن غرامت بود. علی‌اکبر ولایتی که در آن‌زمان وزیر امور خارجه ایران بوده، نقل قولی در این‌زمینه دارد که در جهت شفاف‌سازی و از بین‌بردن شبهات در کتاب آمده است. ولایتی در این نقل قول می‌گوید در آن زمان (پس از آزادسازی خرمشهر) هنوز بخش‌هایی از خاک ایران در اشغال عراق بود، اما برخی خلط مبحث می‌کنند که ما همه مناطق‌مان را پس گرفته بودیم. ولایتی این جمله را هم دارد که «امام به هیچ وجه نگفتند بعد از فتح خرمشهر جنگ را متوقف کنیم، این حرف قطعا دروغ است. اگر کسی سندی دارد، بیاورد. در آن مقطع توسط عراق هم پیشنهاد صلح نشد.»

ولایتی در توضیح بیشتر درباره مساله ادامه جنگ، می‌گوید: «امام با توقف جنگ مخالف بودند. توقف جنگ یعنی آتش بس.» یکی از نکات مهم که جا دارد در این‌مطلب یادآوری‌اش کنیم، اشاره حسین اردستانی به اسنادی است که درباره جلسه سران کشور با حضور آیت‌الله خامنه‌ای، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، آیت‌الله موسوی اردبیلی، فرمانده سپاه، فرمانده ارتش، میرحسین موسوی نخست وزیر، علی‌اکبر ولایتی وزیر امور خارجه و نمایندگان امام خمینی (ره) ست و الان مشخص نیست این اسناد کجا هستند. به گفته اردستانی، این اسناد در دست شهید محمدعلی نظران بوده‌اند. محمد درودیان پژوهشگر دفاع مقدس هم در نقل قولی که در کتاب «ضربت متقابل» از او آمده، می‌گوید: «امام پس از فتح خرمشهر مایل به ختم جنگ بودند.» در یادداشت‌های روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی که مربوط به پنجشنبه ۲۰ خرداد ۶۱ است، این جملات آمده که «امام در مورد ادامه جنگ قاطع‌اند و اجازه نمی‌دهند حتی به گونه‌ای بحث شود که کوچک‌ترین تردیدی در جامعه و نیرو‌ها بروز کند. اهداف جنگی را به گونه‌ای اعلام می‌کنند که همگی خودشان را برای مدت طولانی آماده کنند.»

توجه داریم که عملیات رمضان پس از عملیات بیت‌المقدس و بازپس‌گیری خرمشهر، اجرا شد. اما شبهه‌ای که این‌میان مطرح می‌شود، مبنی بر جنگ‌افروزی ایران است. برای پاسخ به این‌شبهه باید توجه داشت که در جهان آن‌روز، آمریکا به عنون عضو برتر شورای امنیت سازمان ملل، بدون توجه به خواسته‌های قانونی ایران، در پی تحمیل مذاکره بدون شرط بر این کشور بود. یعنی شرایطی که مشابهش را می‌توان امروز در رفتار دونالد ترامپ رئیس‌جمهور فعلی آمریکا در قبال ایران و پرونده هسته‌ای مشاهده کرد. به‌هرحال به گواه حسین اردستانی، شورای امنیت در آن روزگار، در پی نجات کادر رهبری عراق بود. مسئولین ایران هم به این‌جمع‌بندی رسیده بودند که در موضع قدرت نباید به شرایط دشمن تن داد بلکه باید اراده انقلابی را به او تحمیل کرد. درودیان هم در مقدمه چاپ چهارم کتاب «از خرمشهر تا فاو» درباره شرایط آن‌روز نوشته حامیان جهانی عراق می‌خواستند «وضعیتی ایجاد کنند که هرگاه خواستند، عراق را مجددا به تجاوز وادار سازند و ایران را در حالت "نه جنگ، نه صلح" و در معرض تهدید دائمی همسایه جنگ افروزش قرار دهند.»

جالب است که تامل و تعلل ایران برای ادامه جنگ (پس از خرمشهر) باعث یک وقفه در این جبهه، و تقویت جبهه مقابل یعنی عراق شد. حسن باقری هم در جلسه با محسن رضایی که پس از مرحله پنجم عملیات رمضان و ناکامی‌ها برگزار شده، به این مساله با عنوان «مساله سیاسی» اشاره می‌کند و می‌گوید موجب شد تا دشمن ابتکار عمل را از ما بگیرد. گرفتن ابتکار عمل هم با ساختن سیل‌بند، دژ و کانال انجام شد؛ همان‌طور که در فصل دوم کتاب هم اشاره می‌شود، در حالی که ایران برخی از نیرو‌های زبده‌اش را به سوریه اعزام کرده بود، «آن‌ها مدام مشغول احداث میدان مین و کار دفاعی بودند.» تذکر این‌نکته نیز بی‌لطف نیست که در آن مقطع تاریخی و زمان شروع عملیات رمضان، توان مهندسی رزمی ایران، شاید یک‌پنجم تا یک‌دهم نیرو‌های عراق بوده است.

یک‌بحث دیگر که البته فرجامی هم نداشته، شرط‌های گرفتن غرامت از عراق و متجاوز نامیدنش در جنگ بود که از طرف ایران مطرح شدند. در صفحه ۴۹ «ضربت متقابل» نقل قولی از علی‌اکبر ولایتی درج شده که «شایعاتی مبنی بر غرامت ۱۰۰ میلیون دلاری در آن روز‌ها مطرح بود.» همچنین اشاره می‌شود که حبیب شطی دبیرکل سازمان کنفرانس اسلامی چندمرتبه برای مطرح‌کردن بحث توقف جنگ به ایران سفر کرد. اما ولایتی می‌گوید این‌فرد از طرف کشور‌های اسلامی نیامده و داشت برای خودش دلالی می‌کرد. او ضمن اشاره به این‌که عده دیگری هم آن‌روز‌ها در پی دلالی بودند، می‌گویند صحبت غرامت جنگ، بالاتر از ۳۰ میلیارد دلار نرفت.

در حالی که عراق پس از فتح خرمشهر هنوز بخش‌هایی از خاک ایران را در اختیار داشت و از ادامه جنگ می‌ترسید، بحث صلح را به همراه دیگر ابرقدرت‌های جهان پیش می‌کشید. اما عراق و این‌کشور‌ها از جمله آمریکا، حاضر به پرداخت غرامت و متجاوز نامیدن عراق نبودند. در نتیجه ایران تصمیم به ادامه جنگ _. این‌بار_ در خاک عراق می‌گیرد. برآورد مسائلی که اشاره کردیم، طراحی عملیات کربلای ۴ یا رمضان برای ورود به خاک عراق _. در منطقه شرق بصره _. بود تا مقدمه‌ای برای فتح بصره باشد. در صفحه ۵۵ در بخش ضمیمه‌های فصل اول کتاب «ضربت متقابل» هم در این‌باره تذکری داده می‌شود به این‌ترتیب: «فرماندهان نظامی و نیرو‌های رزمنده هم نظراتی مثل امام و بلکه جدی‌تر ابراز می‌کردند و بحث بر سر توقف جنگ نبود، بلکه بر سر چگونگی ادامه جنگ بود. افکار عمومی طالب حرکت سریع و بی‌وقفه در داخل خاک عراق بود...»

جمع‌بندی این بحث در چند نکته خلاصه می‌شود: ۱- عراق واقعا متمایل به پایان جنگ نبود بلکه به دنبال راه فراری از خطر پیشروی نیرو‌های ایرانی در خاکش بود ۲- قدرت‌هایی مثل آمریکا حاضر به شنیدن و قبول پیشنهادات ایران برای صلح واقعی نبودند ۳- قبول صلح از طرف ایران، حرکتی از سر ضعف تلقی می‌شد و باعث تحمیل خواسته‌های عراق و قدرت‌های جهانی به ایران می‌شد. ضمن این‌که نه سازمان ملل و نه کشور‌های غربی و عربی؛ نه به دنبال صلح بلکه منافع و دلالی‌های خود بوده‌اند.
 

چرا جنگ پس از فتح خرمشهر تمام نشد؟
یکی از لحظات ثبت‌شده از عملیات رمضان


* ۳ - مراحل عملیات رمضان


پیش از بررسی مراحل مختلف عملیات رمضان باید به این‌نکته مهم توجه کنیم که عملیات کربلا ۴ به نام عملیات رمضان اولین درگیری نظامی در ۲۲ ماه جنگ ایران و عراق بود که به داخل عراق کشیده شد و نکته مهم دیگر که باید مورد توجه قرار گیرد، این است که عراق با آب‌انداختن به زمین نبرد، باعث جلوافتادن زمان عملیات نیرو‌های ایرانی شد. در این‌زمینه بین سخنان شهید همت که در بخش‌های بعدی این مطلب به آن خواهیم پرداخت به این‌مساله اشاره می‌شود که دشمن به‌خاطر ضعف و هراس از پیشروی نیرو‌های ایرانی دست به چنین کاری زده تا زمین نبرد را برای پیشروی صعب‌العبور کند.

۳-۱ مرحله اول

تلاش اصلی در مرحله اول عملیات رمضان به قرارگاه فتح سپرده شد. بنا بر این بود که تا کانال پرورش ماهی تصرف شده و پس از آن از مناطق تصرف‌شده دفاع و اصطلاحا پدافند شود. تنها در دو ساعت اول مرحله اول عملیات رمضان، رزمندگان این قرارگاه حدود ۳ کیلومتر در عمق خاک عراق پیشروی کردند. عملیات ساعت ۲۱:۳۰ روز ۲۲ تیر سال ۶۱ شروع شد. کمی پس از شروع عملیات، مقاومت دشمن مقابل یگان‌های قرارگاه عملیاتی فتح در هم شکست، اما دشمن به مقاومت خود در مقابل یگان‌های قرارگاه عملیاتی فجر و قدس ادامه داد. به‌این‌ترتیب تا بامداد روز چهارشنبه یعنی ساعت ۲:۴۵ و ۴:۳۰ به ترتیب تک یگان‌های قرارگاه‌های فجر و قدس از دور افتاد و در ساعت ۱۰:۳۰ چهارشنبه روند پیشروی کلیه نیرو‌های تک‌ور در تمام منطقه عملیاتی متوقف شد و در گسترش آنان، اختلالاتی به وجود آمد، به گونه‌ای که تعدادی از یگان‌ها با یگان‌های هم‌جوار خود تداخل پیدا کردند.

با وجود روحیه عالی و سرزندگی نیرو‌های تک‌ور ایرانی در مرحله اول عملیات رمضان، به‌دلیل احتمال دور خوردن و قیچی‌شدن نیروها، فرمان عقب‌نشینی صادر می‌شود. در این مرحله شهید غلامحسین افشردی (حسن باقری) نگران دور خوردن نیرو‌های خودی می‌شود و در مرحله پنجم هم شهید همت. در چند فراز از کتاب «ضربت متقابل» به این‌نگرانی‌ها اشاره شده است. یکی از فراز‌های مربوط به نگرانی شهید باقری، جایی از خاطرات احمد سوداگر است که باقری در این‌خاطره خطاب به فرماندهان می‌گوید: «اگه نیروهایتان را نبرید عقب، ممکن است بیفتید در محاصره دشمن.»

به گواه سرهنگ عراقی رضا الصبری، عراقی‌ها انتظار اجرای عملیات ایرانی‌ها را در شب داشته‌اند و روحیه بسیار عالی ایرانی‌ها باعث شکسته‌شدن خطوط دفاعی پرحجم عراقی‌ها می‌شود. در نتیجه گردان یکم تیپ ۱۰۴، گردان ۱۷ تیپ ۲۰، گردان سوم تیپ ۱۴ و فرمانده‌اش عبدالغنی الجبوری نابود می‌شوند. همچنین فرمانده تیپ ۱۰۴ فرار می‌کند، اما فرمانده گردان‌های این تیپ اسیر می‌شود. همین سرهنگ عراقی در خاطرات خود به این مساله اشاره کرده که در شب اول عملیات رمضان، تمام تلاش نیرو‌های عراقی، معطوف به سد کردن راه پیشروی ایرانی‌ها بوده است.

به تعبیر گلعلی بابایی نویسنده کتاب «ضربت متقابل» در اولین‌شب و در واقع اولین مرحله عملیات رمضان، قرارگاه فتح به اهداف خود رسید، اما سایر قرارگاه‌ها (برای حمایت و الحاق با یکدیگر) ضعیف عمل کردند. ایران در این‌موقعیت، در حالی عقب‌نشینی کرد که ۱۰ کیلومتر در یک محور و ۳ کیلومتر در محور دیگر در خاک عراق پیشروی کرده بود. مقطع عملیات رمضان همچنین اولین‌بار بود که عراق از شیوه دفاع متحرک استفاده کرد که این تاکتیک معمولا به کمک نیرو‌های زرهی امکان پذیر است. در این‌باره در بخش مربوط به مرحله دوم عملیات رمضان بیشتر توضیح می‌دهیم. اما حادثه تلخی که پس از شیرینی فتح و متعاقب آن عقب‌نشینی نیرو‌های ایران رخ داد، اعدام دسته‌جمعی و کشتار اسرای ایرانی به دست ماهر عبدالرشید فرمانده مشهور عراقی است. این واقعیت در صفحه ۱۵۶ کتاب «ضربت متقابل» روایت شده است: «به روایت نظامیان عراقی‌ای که در مراحل بعدی نبرد رمضان به اسارت درآمدند، غروب روز ۲۳ تیر ۱۳۶۱ پانصد تن از نیرو‌های ایرانی که در جریان عقب‌نشینی از نهر کتیبان توسط دشمن به اسارت گرفته شدند به دست سرتیپ زرهی ستاد ماهر عبدالرشید تکریتی و شماری از افسران ارشد بعثی در حاشیه نهر کتیبان اعدام شدند.»

در مرحله اول عملیات رمضان، ۸۵ دستگاه تانک و نفربر و ۱۲ عراده توپ دشمن مهندم شد و ۷۱ دستگاه تانک و نفربر به غنیمت گرفته شد. علاوه بر این، ۲۷۰۰ تن از نیرو‌های دشمن کشته و زخمی شدند و ۸۵۰ تن به اسارت درآمدند.


۳-۲ مرحله دوم


فصل ششم کتاب «ضربت متقابل» به شروع مرحله دوم عملیات رمضان اختصاص دارد. در این فصل اشاره می‌شود که بعد از مرحله اول عملیات، عراق با شیوه تاکتیک دفاع متحرک و به‌کارگیری رزم پاتک، بیش از ۴ بار روی مواضع نیرو‌های ایرانی دست به ضدحمله گسترده زد که این پاتک‌های سنگین دفع شدند. بعد از مرحله اول، مسئولیت اصلی کار، به قرارگاه نصر سپرده می‌شود که در این مرحله (دوم)، هدف عمده، استفاده از سرپل به دست آمده در داخل خاک عراق (منطقه زید) به وسعت ۶۰۰ کیلومتر مربع طی مرحله اول رمضان و گسترش و توسعه آن تا دیواره شرقی کانال پرورش ماهی بود. در صورت دستیابی به این مقصود، فاصله نیرو‌های ایرانی تا بصره از ۲۰ کیلومتر به ۱۲ کیلومتر کاهش پیدا می‌کرد.

مرحله دوم عملیات رمضان ساعت ۲۰:۳۰ روز جمعه ۲۵ تیر ۶۱ با تک نیرو‌های ایرانی شروع شد که عراقی‌ها از آن مطلع بوده و برای مقابله با آن آمادگی کامل داشتند. تا ظهر شنبه ۲۶ تیر، مرحله دوم عملیات رمضان مثل مرحله اول، بدون دستیابی به اهداف مورد نظر به پایان رسید. اگر به‌عنوان مخاطب علت این عدم توفیق را جویا شویم، به این پاسخ کلی می‌رسیم: «به رغم این‌که نیرو‌های ایرانی پیشروی‌های خوبی داشتند و شمار زیادی از تانک‌های دشمن را هم منهدم کرده بودند، اما به لحاظ مراعات اصول ایمنی و حفظ جان نیرو‌های رزمنده، در ساعت ۷:۳۰ از سوی فرماندهی مشترک قرارگاه مرکزی کربلا دستور عقب‌نشینی به کلیه یگان‌ها داده شد.»

نکته مهم درباره مرحله دوم عملیات رمضان، استفاده سپاه سوم عراق از سلاح‌های شیمیایی است. نکته مهم دیگر درباره این‌مرحله از عملیات رمضان را می‌توان در یادداشت‌های روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی پیدا کرد که در صفحه ۱۸۵ کتاب «ضربت متقابل» به آن اشاره شده است. در این یادداشت روزانه که مربوط به شنبه ۲۶ تیر ۶۱ است، آیت‌الله هاشمی می‌نویسد: «کم‌کم برای آن‌ها که فشار می‌آوردند کار جنگ را با عملیات بی‌تاخیر یکسره کنیم، روشن می‌شود که کار به این آسانی نیست.» این شخصیت سیاسی در جای دیگری از همین یادداشت، نوشته است: «خیلی‌ها هم هنوز به این باور نرسیده‌اند و فکر می‌کنند سیاستی در کار است که عملیات کم است.»


۳-۳ مرحله سوم و چهارم


از مرحله سوم عملیات رمضان بوده که تیپ ۲۷ وارد میدان جنگ می‌شود و در واقع ثبت کارنامه عملیاتی لشگر ۲۷ از این‌جاست که شروع می‌شود و آن‌چه تا پیش از فصل هفتم کتاب «ضربت متقابل» با آن روبرو بوده‌ایم، گزارش‌های مستند و تاریخی درباره عملیات رمضان و پیشینه‌اش بوده‌اند. تیپ ۲۷ برای این مرحله از عملیات رمضان، از کنترل قرارگاه نصر بیرون آمده و به کنترل قرارگاه فتح درمی‌آید که فرمانده‌اش در آن‌زمان، شهید حجت‌الاسلام مصطفی ردانی‌پور بوده است. تیپ ۲۷ محمدرسول‌الله (ص) در مجموع دارای ۷ گردان بوده، اما تا شب حمله مرحله سوم رمضان، تنها ۴ گردان آن آمادگی صددرصد عملیاتی داشته‌اند و ۳ گردان دیگر، به این‌دلیل که روند آماده‌سازی‌شان به درازا کشید، عملا در مرحله آخر عملیات رمضان به کار گرفته شدند. تیپ ۲۷ که پس از فتح خرمشهر به سوریه رفته بود، در عملیات رمضان، اولین عملیات خود را پس از فتح خرمشهر و البته با فرماندهی شهید همت تجربه می‌کرد.

در مرحله سوم قرار بود نیرو‌های تحت امر قرارگاه‌های مختلف پیشروی کنند و نیرو‌های مهندسی هم با احداث خاکریزی تامینی که طراحی شده بود شب تا صبح فردا طول بکشد، جان‌پناه و محل استقرار نیرو‌ها را فراهم کنند. ابتدای فصل هشتم کتاب به این مساله اشاره می‌شود که مرحله سوم با درخشش یگان‌های قرارگاه عملیاتی فتح جلو رفت، اما به دلیل عدم هماهنگی در احداث خاکریز تامینی، روند پایانی این مرحله از مصاف منجر به عقب‌نشینی نیرو‌های خودی شد. از طرف دیگر، تعداد زیادی از افسران و فرماندهان واحد‌های تابعه سپاه سوم عراق در پی مرحله سوم عملیات رمضان به اعدام محکوم شده و توسط جوخه‌های اعدام صحرایی کشته شدند.

مرحله سوم عملیات رمضان می‌توانست موفق باشد؛ اگر به قول شهید همت، «لودر‌ها و بلدوزر‌ها سر ساعت حرکت می‌کردند، در فاصله ساعت ۲ تا ۵ پنجشنبه ۳۱ تیر می‌توانستند آن خاکریز تامینی را بزنند»، همچنین اگر قرارگاه فجر هم منطقه را کلا پاکسازی می‌کرد و جلوی مانور تانک‌های عراقی و مزاحمت‌شان برای لودر‌ها و بلدوزر‌ها ایرانی را می‌گرفت. نکته جالب در مرحله سوم عملیات رمضان، انهدام ۴۵۱ دستگاه تانک عراقی است. این‌مرحله از عملیات مذکور، صبح روز پنجشنبه ۳۱ تیر ۱۳۶۱ تمام شد. در این مرحله که با شرکت ۱۱ تیپ از سپاه صورت گرفت، حدود ۴۵۱ تانک و نفربر زرهی و ۱۴۱ دستگاه خودرو سبک و سنگین از عراق منهدم شد و حدود ۲۵۰ نفر از نیرو‌های دشمن هم به اسارت درآمدند. از آمار ارائه شده، ۱۱۴ تانک و نفربر و ۲۰ خودرو دشمن توسط تیپ ۲۷ نابود شد. در این مرحله همچنین، تیپ مستقل ۱۰ زرهی عراق ۴ گردان، لشگر ۵ مکانیزه یک گردان، تیپ ۵۶ مکانیزه به میزان ۴۰ درصد، تیپ ۳۰ زرهی دو گردان و تیپ پیاده اش و تیپ ۱۲ المعتصم ۶۰ درصد منهدم شد.

خاطرات بسیجی‌ها و فرماندهان گردان از شب مرحله سوم عملیات رمضان درباره انهدام تانک‌های عراقی جالب و بعضا طنزآمیز هستند که در کتاب «ضربت متقابل» به آن‌ها اشاره شده است. بین این خاطرات، از تعابیری مثل گرفتن تاکسی در تهران یا سوارشدن به وانت‌بار برای اشاره به گرفتن جلوی تانک‌های سردرگم عراقی یا سوارشدن به آن‌ها استفاده شده است. اما نکته مهم این است که سپاه سوم عراق هم که از محاصره و دور خوردن تانک‌های خود به دست نیرو‌های ایرانی در هراس افتاده بوده، از ترس این‌که ۱۵۰ تانک سالم باقی‌مانده تا پیش از صبح به دست نیرو‌های ایرانی بیافتند، آن‌ها را به وسیله آتش توپخانه هدف قرار داده است. به‌این‌ترتیب باید به اتفاق مهم دور خوردن تانک‌های عراقی و محاصره‌شان در منطقه‌ای به مساحت ۲۰ کیلومتر مربع اشاره کرد؛ همچنین تصرف تصادفی مقر فرماندهی تیپ ۱۰ مستقل زرهی عراقی توسط رزمندگان ایرانی.

تامین نبودن جان نیرو‌ها عاملی می‌شود تا مانند مراحل پیشین، دستور عقب‌نشینی در مرحله سوم عملیات رمضان صادر شود. مرحله چهارم نیز که حجم چندانی از مطالب کتاب را به خود اختصاص نداده، دستاورد و جایگاه خاصی در این نبرد ندارد. یکی از کمبود‌های بارز نیرو‌های ایرانی در این عملیات، قطب‌نما، بی‌سیم و یا کلت منور بوده که در سخنان شهید همت در جلسات یا گفتگوهایش با دیگران به آن‌ها اشاره می‌شود. یکی از مشکلات نیرو‌ها و منحرف‌شدنشان از حرکت در گرا‌های از پیش‌تعیین شده به دلیل کمبود قطب‌نما و یا خراب بودنشان است: «از همین میزان اندک هم اکثر قطب‌نما‌های ساخت کره شمالی بودند و این‌ها خراب بودند...» از دیگر کمبود‌های نیرو‌های ایرانی مقابل عراقی‌ها، که به‌طور مفصل به آن اشاره خواهیم کرد، تسلیحات و مهمات جنگی بوده که البته با فرماندهی مناسب در عملیات رمضان، مشکلی از نظر انتقال مهمات به جبهه (به‌جز تاخیر در یک مورد) وجود نداشته، اما در مجموع، ایران در حالی نبرد رمضان را آغاز کرد که قیمت هر موشک ضد تانک RPG-۷ چهارهزار تومان (به ارزش پول آن روزها) بوده است.

 

چرا جنگ پس از فتح خرمشهر تمام نشد؟
طراحی دژ‌های مثلثی عراق که از سطح زمین بالاتر بودند و مشکل زیادی برای نیرو‌های ایرانی ایجاد کردند.


۳-۴ مرحله پنجم


در فصل نهم کتاب به مرحله پنجم عملیات رمضان اشاره می‌شود و این‌که در طرح مانور این‌مرحله بنا می‌شود قرارگاه عملیاتی فتح مرکب از ۵ تیپ سپاه و ۲ تیپ از ارتش عهده‌دار تلاش اصلی باشد و قرارگاه فجر تامین جناح راست را انجام بدهد. دژ‌های مثلثی عراق که البته چندتا از آن‌ها در مراحل مختلف عملیات رمضان توسط نیرو‌های ایرانی فتح شدند، از جمله مشکلاتی بودند که در این‌عملیات سر راه نیرو‌های جبهه کشورمان قرار داشتند. در توضیحاتی که سعید قاسمی درباره این‌دژ‌ها ارائه کرده، این‌سیستم دفاعی برآمده از تجربیات اروپایی‌ها در دو جنگ جهانی اول و دوم عنوان می‌شود: «سیستم مثلثی‌ها طوری پیچیده بود که بچه‌ها از هر طرف آن را، دور می‌زدند، زرهی مستقر بر روی مثلث، با آن‌ها دور می‌زد.»

مرحله پنجم عملیات رمضان ساعت ۲۱:۳۰ روز چهارشنبه ۶ مرداد با حضور ۳۰ گردان رزمی از ۶ محور آغاز می‌شود و نیرو‌های ایرانی می‌رفتند تا با تلاش برای احداث خاکریز تامینی، در این‌مرحله قدم محکمی به سمت بصره بردارند، اما در این‌مرحله برقرار نشدن الحاق بین تیپ ۱۴ امام حسین و تیپ ۸ نجف اشرف، مقداری پیش‌بینی‌ها را به هم ریخت و وضعیت منطقه نبرد را عوض کرد. حماسه بزرگی هم که در این‌مرحله از عملیات مذکور توسط بخش مهندسی رزمی و نیرو‌های جهادگرِ جهادسازندگی رقم خورد، احداث خاکریز تامینی به طول ۹ کیلومتر بود که پس از تمهید شهید همت برای دوجداره بودنش، به طولی حدود ۲۰ کیلومتر رسید. در یکی از گفتگو‌های سعید قاسمی در سال ۸۲ با حسین بهزاد گفته شده در طول تاریخ جنگ، فقط همین یک بار بود که اتفاق افتاد که یک خاکریز مستقیم ۹ کیلومتری دوجداره زدیم و داخل این خاکریز، در ان واحد رو به دو جبهه می‌جنگیدیم! «یک کریدوری درست شده بود به طول ۹ کیلومتر و عرض حداکثر ۴۰ متر» فاصله عرضی دو دیواره خاکریز موردنظر به گواه شاهدان حاضر در میدان جنگ، حدود ۲۰۰ متر بوده که در اواخر کار به‌دلیل عجله برای تمام‌کردن احداث خاکریز، این فاصله به ۴۵ متر هم رسیده است. اما با وجود رشادت‌های زیادی که برای احداث این خاکریز در طول یک شب انجام شد، مرحله پنجم عملیات رمضان هم به نتیجه دلخواه منجر نشد و نیرو‌های ایرانی ناچار به عقب‌نشینی شدند با این‌حال به‌دلیل سردرگمی نیرو‌های عراقی، تا ۱۲ ساعت پس از عقب‌نشینی، عراق هنوز نمی‌دانست ایران از منطقه عملیاتی عقب‌نشینی کرده است.

در فصل دوازدهم «ضربت متقابل» در برشماری دلایل عقب‌نشینی مرحله پنجم عملیات رمضان، به این‌دلیل برمی‌خوریم: در مرحله پنجم عقب نشینی شد به این دلایل: ورود دیرهنگام نیرو‌های ارتشی که پس از ۵ ساعت تاخیر به جای دو تیپ با دو گردان وارد عمل شدند، تاثیری نداشت. چون قرار بود نیرو‌های تیپ‌های ۱ و ۲ لشگر ۷۷ پیاده ارتش در شمال و جنوب منطقه، قوای دشمن را منهدم کنند. همچنین بنا بوده انتهای خاکریز تامینی به سومین دژ مثلثی عراق برسد که اشتبا‌ها به مثلث چهارم می‌رسید و منطقه نبرد را به‌طور ناخواسته گسترده‌تر می‌کند؛ بنابراین حفظ این منطقه دشوار بوده است. کار احداث خاکریز تامینی که پیش‌تر شروع شده بوده، تا ساعت ۶ صبح پنجشنبه ۷ مرداد تمام می‌شود، اما یکی از دلایلی که باعث اشتباه درباره مثلث‌های عراق شد، ایراد عکس‌های هوایی از منطقه بوده که به گفته سعید قاسمی در ضمیمه فصل یازدهم، اعواج داشته و مسطح نبوده‌اند. در این‌زمینه نگرانی و وسواس شهید همت برای رسیدن دقیق خاکریز به مثلث سوم، پیش از شروع مرحله پنجم عملیات و حین اجرای آن، از جمله موارد قابل توجه کتاب و شخصیت همت است که به‌طور مشروح به آن پرداخته شده است.

با وجود ناکامی‌های مرحله پنجم، انهدام تیپ ۵۰ زرهی لشگر ۱۲ عراق در این مرحله رخ داد. نکته قابل توجه درباره عملیات رمضان و مراحل سوم و پنجمش، تعدد نیرو‌های زرهی و ادوات عراق است که با وجود انهدام زیادشان توسط نیرو‌های ایرانی، هراسی از کمبودشان بین سران عراقی وجود نداشته است. طبق خاطره‌ای که از علی مطلب زاده در صفحه ۶۲۹ کتاب «ضربت متقابل» آمده، «بعد از زدن چهارمین تانک دشمن، وضعیت به حدی برای ما مساعد شد، که انگار داریم به پیک نیک می‌رویم.» و به این‌ترتیب تانک‌های زیادی از عراق در این عملیات منهدم شد، اما با این‌وجود همچنان نیروی انسانی و زرهی و تسلیحاتی مختلف برای عراق می‌رسید؛ بنابراین طرح ساده مساله این‌گونه است که رزمندگان ایرانی مرتب نیرو‌های زرهی عراق را منهدم می‌کردند و کشور‌های خارجی حامی عراق به‌طور مستمر، نیرو و ادوات به این کشور تزریق می‌کردند...

نظر شما