شناسهٔ خبر: 35310712 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: دیپلماسی‌ایرانی | لینک خبر

شکست واشتگتن در تسلیم کردن تهران

رئیس جمهوی بعدی ایالات متحده باید با ایران توافق کند

اگر دموکرات ها در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۰ ایالات متحده پیروز شوند، باید با متحدان منطقه ای آمریکا برای حصول یک توافق هسته ای جدید با ایران همکاری کنند و در عین حال، راهی برای نشان دادن مخالفت خود با فعالیت های منطقه ای این کشور بیابند...

صاحب‌خبر -

نویسندگان دنیس راس و دانا استرول

دیپلماسی ایرانی: سیاست دولت ترامپ در قبال ایران روشن است: اعمال فشار حداکثری. آنچه مشخص نیست هدف از این سیاست گذاری است چرا که پیام های ارسالی مدام در حال تغییر هستند. سال گذشته مایک پومپئو، وزیر امور خارجه آمریکا، 12 پیش شرط برای ایران برای مذاکره تعیین کرد اما دونالد ترامپ، شخص رئیس جمهوری، در ماه ژوئن گفت که می خواهد «بهترین دوست» ایران باشد. او در اجلاس گروه 7 در ماه آگوست از تبدیل شدن ایران به یک کشور بسیار ثروتمند به شرط موافقت آن با خودداری از تولید سلاح هسته ای سخن گفت. فهرست 12 موردی پومپئو به معنای تغییر اساسی در ماهیت نظام ایران و اظهارات اخیر ترامپ بسیار شبیه به توافق هسته ای این کشور بودند.

در حال حاضر دولت ترامپ نه به تحقق خواسته های پومپئو نزدیک است و نه به موضع ترامپ. با این حال، کمپین اعمال فشار حداکثری در ایران یک فاجعه اقتصادی به بار آورده است. برای درک این مساله می توان یادآور شد که پیش از خروج ترامپ از توافق هسته ای و اعمال مجدد تحریم ها در سال 2018، صندوق بین المللی پول پیش بینی کرده بود که اقتصاد ایران 4 درصد رشد خواهد کرد، اما اکنون پیش بینی کرده که اقتصاد ایران 6 درصد کوچک می شود. ایرانی ها اکنون شاهد کاهش ارزش ریال و از بین رفتن پس اندازهایشان، نرخ بالای تورم، ورشکستگی مشاغل و صنایع و افزایش هزینه های مواد اولیه، غذا و دارو هستند. اما به رغم همه این فشارهای شدید اقتصادی، سران ایران همچنان احتمال مذاکره از جمله دعوت به کاخ سفید را رد می کنند. 

در حقیقت، ایران در پاسخ به این اقدامات ایالات متحده اکنون نسخه اعمال فشار حداکثری مختص خود را علیه آمریکا، دوستانش در خاورمیانه و متحدانش در اروپا به اجرا گذاشته است که برای نمونه می توان به منهدم کردن هواپیمای بدون سرنشین ایالات متحده و توقیف کشتی نفتی بریتانیا در واکنش به توقیف نفتکش ایرانی در جبل الطارق اشاره کرد. همه این اقدامات هم با هدف نشان دادن این مساله صورت گرفته اند که تهران توانایی تحت فشار گذاشتن بازار نفت و آسیب رساندن به آنهایی که تحت چتر حمایت امنیتی واشنگتن هستند را دارد. اما مهم تر اینکه ایران تصمیم گرفته برای تحت فشار گذاشتن اروپایی ها برای جبران آسیب تحریم های ایالات متحده، به طور تدریجی از تعهدات خود در برجام عقب نشینی کند. ابتکارعمل امانوئل مکرون، رئیس جمهوری فرانسه، برای ارائه یک خط اعتباری 15 میلیارد دلاری به ایران در ازای بازگشت آن به تعهدات هسته ای، گواهی اثربخشی سیاست اعمال فشار ایران است.

مخاطره اتخاذ سیاست اعمال فشار حداکثری از هر دو طرف این است که می تواند به محاسبات اشتباه و یک درگیری بینجامد که هم ترامپ و هم آیت الله علی خامنه ای، رهبر معظم ایران، گفته اند می خواهند مانع از آن شوند. در حالی که ترامپ در جریان نشست گروه 7 به گفت و گو ابراز تمایل کرد، واکنش ها از سوی ایران متناقض بوده است. حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران، ابتدا از چشم انداز مذاکره استقبال کرد، اما بعد گفت که پیش شرط مشارکت ایران در گفت و گو لغو تحریم های ایالات متحده است. آنچه بعدتر اتفاق خواهد افتاد به ارزیابی رهبر ایران از توانایی نظام در حفظ ثبات داخلی در میانه مشکلات اقتصادی بستگی خواهد داشت. این احتمال وجود دارد که ایران ترجیح دهد منتظر انتخابات 2020 ایالات متحده بماند و به شکست ترامپ در انتخابات امید بندد.

اگر ترامپ در انتخابات 2020 شکست بخورد، جانشین او که احتمالا به بازگشت به توافق و برگرداندن شرایط قبل متمایل خواهد بود، با این مساله مواجه خواهد شد که ایرانی ها فکر می کنند ایالات متحده به آنها بدهکار است. ایران بر این مساله تاکید خواهد کرد که اگر ایالات متحده از توافق عقب نشینی نمی کرد، آنها متحمل فشار اقتصادی و مجبور به عقب نشینی از تعهدات هسته ای نمی شدند. آنها احتمالا بازگشت آمریکا به توافق هسته ای و لغو تحریم های ترامپ و همچنین لغو تحریم های پیشین را خواستار خواهند شد که ارتباطی با توافق هسته ای 2015 نداشته اند.

اگر یک رئیس جمهوری دموکرات جانشین ترامپ شود، با متحدانی سر و کار خواهد داشت که اعتماد زیادی به ایالات متحده ندارند و آن را عامل افزایش تنش ها در خلیج فارس و سراسر منطقه می دانند. چنین رئیس جمهوری به یک گروه جدید امنیت ملی نیاز خواهد داشت که به انزوای ایالات متحده و اختلافات آن با متحدانش پایان دهد و اعتبار آمریکا را باز یابد. این یک چالش خواهد بود چرا که این دولت جدید باید نشان دهد آمریکا منبع بحران در خلیج فارس نیست. آنچه ایالات متحده فعالیت های «بدخواهانه» ایران می نامد، اتفاق جدیدی نیست. ایران در لبنان با حزب الله در ارتباط است و اسرائیل این مساله را تهدیدی برای خود می داند. ایران در سوریه به بشار اسد، رئیس جمهوری این کشور، کمک کرده و در عراق هم متحد نیروهای شیعه است. در پاکستان و در افغانستان هم متحدانی دارد. در یمن، ایران متحد حوثی هاست که علیه ائتلاف تحت رهبری عربستان سعودی می جنگند.

دولت ترامپ نشان داد که می تواند ایران را متحمل ضرر و زیان کند، اما نشان نداد که توانایی ترغیب ایران به تغییر رفتارش را چه در زمینه برنامه هسته ای و چه در رابطه با رفتارهای منطقه ای، دارد. شاید با گذر زمان این کمپین اعمال فشار ایران را به حضور پای میز مذاکره وا دارد، اما اگر ایالات متحده همچنان در انزوا باشد و نتواند متحدانش را به همراهی ترغیب کند، ادامه این رویکرد برایش دشوار خواهد شد. اگر ترامپ در انتخابات شکست بخورد، جانشین او باید بداند که نمی تواند با صرف بازگشت به توافق هسته ای نمی تواند سیاست جدید ایالات متحده در قبال ایران باشد.

دولت بعدی ایالات متحده باید نشان دهد که آماده است تا با متحدان و شرکایش همکاری کند. اگر آمریکا حقیقتا به دنبال اهرم فشاری در برابر ایران است، باید بداند که فشار اقتصادی بدون انزوای سیاسی جواب نخواهد داد و ایالات متحده تنها با همکاری متحدانش می تواند چنین رویکردی را علیه ایران به اجرا بگذارد.

منبع: فارن پالسی / مترجم: طلا تسلیمی

نظر شما