شناسهٔ خبر: 35284190 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: اقتصاد آنلاین | لینک خبر

برکناری بولتون؛ تزلزل در کارزار ضد ایرانی واشنگتن

اگرچه نمی توان برکناری جان بولتون، چهره جنگ طلبی را که در جنگ و نزاع حد و مرز نمی شناسد به معنای به پایان رسیدن سناریوی جنگ های ناتمام امریکا تلقی کرد اما کمتر کسی تردید دارد که برکناری او از سوی دونالد ترامپ، رئیس جمهور امریکا به دلیل ناکامی در مواجهه با حلقه‌ای از مخالفان جنگ بود که تاکتیک های خارج از قواعد او را در عصر روابط بین الملل به چالش کشیدند.

صاحب‌خبر -

 ایران در صدر فهرست همه موضوعاتی بود که بولتون دوست داشت با آنها وارد جنگ شود. او پیش از حضور قابل انتظارش در دولت ترامپ به عنوان یک چهره ضد ایرانی شهرت داشت اما این سابقه زمانی وجه خطرناکی به خود گرفت که در دولت دمدمی مزاج ترامپ حضور یافت و به این گمان قوت بخشید که تصمیم گیری واشنگتن در قبال ایران را تحت تأثیر خواست پایان ناپذیر خود برای جنگ علیه آن قرار دهد.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، چه او در سال 2015 در مقاله ای نوشته بود که امریکا یا اسرائیل باید ایران را بمباران و بدین ترتیب از دستیابی این کشور به سلاح هسته ای جلوگیری کنند. دو سال بعد از آن هم در یک سخنرانی از اشتیاق خود برای تغییر نظام ایران تا پیش از پایان سال 2018 سخن گفته بود.

بولتون  پس از حضور در دولت ترامپ زودتر از آنچه تصور می رفت کارزار فشار حداکثری علیه ایران را به راه انداخت. تیم او در کنار شمار دیگری از تندروهایی که از سوی وزیر خارجه ایران گروه «ب» خوانده شد، به صورت بی محابا  تیر اتهام های خویش را به سمت جمهوری اسلامی روانه کرد. وقتی ترامپ اعلام کرد که ایالات متحده را از توافق هسته ای با ایران خارج می کند، بولتون بخشی از تیمی شد که نه تنها ایران، بلکه هر کشوری را که کوشید با آن تعامل اقتصادی داشته باشد، تحت فشار قرار داد  .حتی وقتی که ایالات متحده به طور مستقیم ایران را هدف قرار نمی داد باز این بولتون بود که ورای خواسته ترامپ تغییر نظام ایران را دنبال می کرد. او در ۴۰ سالگی انقلاب اسلامی ایران، سیاق هم پیمان تندروی اسرائیلی خود یعنی نتانیاهو را در پیش گرفت و در توئیتر ویدئویی منتشر کرد و گفت «فکر نمی‌کنم سالگردهای زیاد دیگری برای جشن‌گرفتن جمهوری اسلامی ایران باقی مانده باشد».  هدف او کاملاً روشن بود: سقوط جمهوری اسلامی در صورت لزوم با جنگ و جایگزینی آن با حامیان مالی اش که  گروه تروریستی منافقین را شامل می شد.  

گروهی که طبق محاسبات خود به دنبال تحریک برای راه انداختن جنگ بین ایران و امریکا بودند تا به گمانی باطل پس از جنگ وارد خرابه های به جای مانده شوند و غنیمت جمع کنند.

تدارک جنگی

بولتون تحت تأثیر شواهدی که بی تردید از اسرائیل در رابطه با آمادگی ایران برای حمله به منافع ایالات متحده در منطقه دریافت کرده بود، تا مرز آرایش جنگی در خلیج فارس هم پیش رفت و از اعزام ناو هواپیمابر آبراهام لینکلن به منطقه خلیج فارس خبر داد. او در این مسیر از پنتاگون هم خواسته بود تا یک فهرست از گزینه های نظامی برای حمله به ایران تهیه کند و با این اقدام بسیاری از مقامات دولت ترامپ را به وحشت انداخت. چه در هفته های اخیر این جدالی که دیگر برای این چهره تندخوی کاخ سفید وجه حیثیتی یافته بود، ابعاد گسترده تری به خود گرفت.  او کوشید اشتیاق پایان ناپذیر ترامپ برای مذاکره با تهران را از مسیر دوچندان کردن فشارها بر تهران تا آغاز یک حمله نظامی به بهانه سرنگونی پهپاد امریکایی از سوی ایران ممکن کند. او در واقع می کوشید رئیس جمهور امریکا را با هدایت به سمت تصمیم گیری های خطرناکش به سمت یک پایان وحشتناک سوق دهد. بولتون خواستار ادامه سیاست جنگ سرد با کشورهای طرف دعوا بود و ترجیح می داد حالت همزیستی تخاصم جویانه با ایران ادامه داشته باشد تا شرایط برای تغییر نظام و باج گیری از آن ادامه یابد.

تردید ترامپ

همه تلاش های بولتون برای کشاندن امریکا به جنگ علیه ایران در حالی بود که ترامپ روی متفاوتی به ایران نشان می داد. رویی که چندان بی‌شباهت به سیاست خشم او نسبت به کره شمالی نبود. چه رئیس جمهور امریکا با نادیده گرفتن پیش شرط های مفصلی که با همفکری  جنگ‌طلبان کابینه اش برای مذاکره با تهران تعیین کرده بود، اعلام کرد که «تنها کاری که دولت ایران باید انجام دهد این است که با او تماس بگیرد و بگوید که امکان توافقی عادلانه وجود دارد». ترامپ برای رسیدن به این خواسته تا جایی پیش رفت که گفت «به دنبال آسیب رساندن به ایران نیست و می خواهد که این کشور قدرتمند باشد و اقتصاد خوبی داشته باشد. اما آنها باید با من تماس بگیرند». به این ترتیب رئیس جمهور امریکا نشان داد که نمی خواهد برای نشستن بر سر میز مذاکره با ایران بجنگد و تنها به دنبال ایجاد فشار برای گرفتن امتیاز است اما کسانی چون بولتون بودند که می کوشیدند فشارهای امریکا به ایران آن‌قدر زیاد شود که تحمل آن تمام شود و آن وقت درگیری نظامی بزرگ آغاز شود.

نبرد رسانه ای ظریف با گروه «ب»

بولتون در عین حال یکی از اعضای ائتلاف ضد ایرانی موسوم به گروه «ب» بود که پیشتر از سوی محمدجواد ظریف در یک نبرد توئیتری برای ائتلاف بنیامین نتانیاهو (نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی)، بن‌سلمان (ولیعهد رژیم سعودی) و بولتون (مشاور امنیت ملی دولت امریکا) به کار گرفته شده بود. ظریف در مصاحبه با یکی از نزدیک ترین رسانه های امریکایی به دولت امریکا با اشاره به تلاش‌های برخی چهره های نزدیک به ترامپ برای تغییر نظام ایران، کارزار فشار حداکثری را محکوم به شکست دانسته بود. از نگاه ظریف گروه «ب» آتش بیار اصلی معرکه در روابط ایران و امریکاست و خود ترامپ شخصاً میل و تمایلی به درگیری و منازعه با ایران ندارد اما منفعت طلبی و روحیه جنگ طلبانه افرادی چون بولتون، بن سلمان و نخست وزیر اسراییل فضا را برای ترامپ طوری شکل داده اند که به سمت رویارویی مستقیم با ایران حرکت کند. حاصل عملی تکرار این گزاره که بارها از سوی ظریف به صورت جدی در برابر دیدگان افکار عمومی به نمایش درآمد، مشخص شدن مرزبندی جنگ طلبان با ترامپی بود که خواسته مذاکره با تهران را نه از طریق جنگ که از طریق فشار اقتصادی و تحریم جست وجو می کرد. چنانکه ترامپ یک بار در جلسه ای به مشاوران و دستیارانش تأکید کرده بود که نمی‌خواهد افزایش فشارها بر ایران موجب درگیری شود.

پیام شبانه

از سوی دیگر عملکرد بولتون در ماه‌های گذشته بارها از سوی شمار زیادی از چهره ها و شخصیت های صاحبنام سیاسی و محافل و اندیشکده های تأثیرگذار در عرصه سیاست خارجی امریکا با انتقاد مواجه شده بود. این انتقاد که او در حالی برای به راه انداختن جنگ علیه ایران تلاش   می کند که ظاهراً از بی توجهی، فریب و منفعت شخصی ای که ایالات متحده را در فاجعه های ویتنام و عراق درگیر کرد اطلاعی ندارد. ماجراجویی های ناکامی که به همه کشورهای طرف جنگ آسیب های جبران ناپذیری وارد کرد. به تدریج هویدا شد که بولتون با ادعای انجام  مسئولیتش تا چه اندازه قادر بود از قدرت خود برای پیشبرد هدف بلند مدتش یعنی تغییر نظام در ایران استفاده کند. هدفی که عملاً با مقاومت تهران و کناره گیری اغلب بازیگران بزرگ جهانی از وارد شدن به بازی تندروهای واشنگتن با ناکامی مواجه شد و ترامپ را ناگزیر کرد تا در آستانه یک سال مانده به انتخابات ریاست جمهوری به تغییر و تعدیل سیاست های تقابل جویانه خود روی بیاورد و در گام اول چهره جنجالی دولتش را کنار بگذارد.  این چنین بود که حتی شماری از چهره های سیاسی امریکا با انتقاد از مواضع جنگ طلبانه دولت این کشور به وضوح اعلام کردند که  با جنگی که جز برای خدمت به منافع یک گروهک رانده شده ایرانی و سخنگوی رسمی آن هدفی ندارد، کاری ندارند. در چنین فضایی قابل انتظار بود که سرخوردگی ترامپ از پیگیری سیاست هایی که بر تعمیق هرچه بیشتر فشار بر کشورهای طرف دعوا تأکید داشت، به پیام شبانه و کوتاه سه شنبه شب او در صفحه توئیترش ختم شود که «دیگر نیازی به حضور جان بولتون در کاخ سفید نیست».

نظر شما