به گزارش دیپلماسی ایرانی، لوبلاگ در گزارشی نوشت که در چالش میان دولت ترامپ و ایران، یک دوره سه روزه، به نظر همچون یک عمر است. این نکته را میتوان در زنجیره تحولاتی دید که پس از دعوت 25 اوت امانوئل مکرون از محمدجواد ظریف به اجلاس گروه هفت در بیاریتز، رخ داد.
حرفهایی که ترامپ پس از این دعوت در بیاریتز زد، نشانگر یک نگرش احتمالا کارساز در سیاست دولتش در برابر ایران بود. وی در کنار ابراز علاقه به دیدار با رئیس جمهوری ایران، گفت که تاریخ ایران نشان داده که سیاست تغییر رژیم «کارآیی ندارد.» این یعنی رد دیدگاه مشاوران تندروی او در سیاست خارجی.
در ایران، اینکه «بازی خراب کنها» در حال سنگ اندازی هستند، نکته تازه ای نیست اما آنچه نیازمند تاکید است، شرایط خطرناکی است که ظاهرا در حال نابودی تلاش متمرکز ظریف و روحانی برای حفظ برجام است.
رئیس جمهوری و وزیر امور خارجه ایران، در تلاشند تا از یک فاجعه چندبعدی جلوگیری کنند که میتواند هزینههای بسیار بالایی برای همه طرفها داشته باشد، حتی برای ایالات متحده.
مقامهای آمریکایی از این هزینهها آگاه هستند. در واقع، بیانیه پنتاگون که بطور ضمنی اسرائیل را به خاطر حملات هوایی ماه اوت به عراق سرزنش میکند، نشانگر آن است که دولت آمریکا، اکنون باید راهی برای محدود کردن ستیزهای منطقه ای بیابد که سیاست همین دولت در برابر ایران، به تشدید آن کمک کرده است.
بنابراین، به سود ترامپ است که به غریزه خودش برای رسیدن به یک «معامله» بچسبد. اما این نیازمند حمایت از یک سازش واقعی است و نه تلاش برای تسلیم تهران. باید دید ترامپ حاضر است از دری که مکرون برایش باز کرد، وارد شود. مجمع عمومی، فرصتی است برای آزمون این گزینه.
توانایی ایران برای حفظ نقش کنونی اش در منطقه، مستلزم یک رویکرد توازن بخش پیچیده است. از سویی، تهران خواهان به کارگیری قدرت افکنی نظامی است به شکلی که توانایی اش برای بازداشتن آمریکا و اسرائیل از اقدام به حمله به ایران یا متحدانش را تقویت کند. از سوی دیگر، تهران کوشیده از خطوط قرمزی نگذرد که ممکن است مسکو را تغییر نگرش داده یا بدتر از آن به جنگی پرهزینه با اسراییل بیانجامد. تحقق این توازن بخشی، همچنین نیازمند آن است که اسرائیل از نقض خطوط قرمز تهران در سوریه و عراق و نیز خطوط قرمز حزب الله در لبنان، پرهیز کند. پس همه این طرفها باید از برهم زدن موازنه قدرت کنونی در منطقه، دوری کنند.
این در حالی است که در چند ماه اخیر، شرایط راهبردی به اشکال مختلفی آسیب دیده و پیوسته به سمت تشدید تنش پیش رفته است. این تغییر، تا حدودی ناشی از به کارگیری نسل تازه ای از پهپادهای ایرانی در سوریه است. مقامهای اسرائیلی ادعا کرده اند که دشوار بتوان این پهپادها را هنگامی که پرواز کرده و به سمت هدفشان حرکت میکنند، از کار انداخت. بنابراین به جای تکیه بر سامانه ضدموشکی یا نیروی هوایی شان برای زدنِ این پهپادها – که از ماه ژوئیه فعال شده اند – اسرائیل گام مخاطره آمیزی برداشته است تا سرمنشاء این پهپادها در سوریه و حتی عراق را هدف قرار دهد.
این تصمیم، تنها ناشی از پیشرفتهای فن آورانه نبود بلکه، از یک منظر راهبردی پایه ای تر، ناشی از ظهور شبکهای از نیروهای طرفدار ایران در لبنان، سوریه و عراق است. بسیاری از رزمندگانی که ستون فقرات این شبکه را شکل میدهند، در هر سه این کشور به کار گرفته شده اند و سطح بالایی از هماهنگی - و بنابراین تهدید برای اسرائیل – را پدیدار ساخته اند.
این تحول، تضادی را نشان میدهد: در حالی که تحریمهای ترامپ، برای حزب الله، محدودیتهای مالی به دنبال داشته، جنگ اقتصادی آمریکا علیه جمهوری اسلامی، ظاهرا عزم تندروهای ایران را جزم کرده که به آمریکا و اسرائیل نشان دهند که سیاست تغییر رژیم، برایشان بسیار گران تمام خواهد شد.
این سیاست، فرصتها و نیز خطراتی را برای روحانی و ظریف در خود دارد. تشدید تنش توسط تهران، قابل پیش بینی بود اما مخاطره آمیز هم هست چرا که میتواند به جنگی منطقه ای بیانجامد که هیچ کس خواهان آن نیست. اما از سوی دیگر، تهران را از اهرمی دیپلماتیک برخوردار میکند تا اروپا را وادار کند که سازوکاری موثر برای تجارت و خرید نفت از ایران فراهم آورد. همچنین به کاخ سفید علامت دهد که ادامه فشار حداکثریاش، هزینه زیادی روی دستش میگذارد.
تاکید ترامپ در بیاریتز بر سیاست عدم تغییر رژیم، نشان از موفقیت بازی موش و گربه تهران دارد. ترامپ سرانجام باید تصمیم بگیرد که آیا گفت وگوی جدی را میخواهد یا نه. دستور کار سه بخشی او برای گفت وگو (یعنی نه به سلاح هسته ای و موشکهای بالستیک و نیز یک دوره زمانی درازتر) میتواند یک روزنه باشد یا میتواند در زمره همان حرفهای خلق الساعه ای باشد که هیچ اهمیت راهبردی ندارند. ظریف و روحانی بی گمان روی اولی حساب میکنند و تندروهای ایران روی دومی.
انتخابات اسرائیل هم نقش مهمی در شکل دادن به مواضع اسرائیل، آمریکا و ایران خواهد داشت. هم نتانیاهو و هم تندروهای ایران، بر این باورند که تشدید تنش، شانس آنها را در انتخابات پیش رو در اسرائیل و در ایران، تقویت میکند.
چشم انداز گفت و گوی ایرانی-آمریکایی
صاحبخبر -
نظر شما