شناسهٔ خبر: 35118178 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه دنیای‌اقتصاد | لینک خبر

مراسم عزاداری از نخستین اعتراض و اشک تا امروز

نخستین گروه ایرانی تبار شیعی مذهب کوفه که پس از واقعه کربلا، آشکارا مجالس عزاداری عاشورا به پا کردند، چه کسانی بودند؟ عزاداری در میان شیعه و اهل سنت چگونه شکل گرفت؟

صاحب‌خبر -

شهادت حسین بن علی(ع) جانی دوباره و هویتی تازه به تشیع بخشید. تشیع چنان با حادثه عاشورا عجین گشته است که امروزه قسمت اعظمی از بنیان و بنیادهای شیعی را، آموزه ها و مسایل مرتبط با عاشورا و حرکت امام حسین(ع) می سازد. از این رو است که در نگاه شیعی، این نه فقط شیعیان، که همه عالم، گیاهان و بی جانان و حیوانات تا انسان ها، و نه امروز که از ابتدای آفرینش انسان، بر امام حسین(ع) گریسته اند و همه چیز با نام او پیوند خورده است. در این گفتار خبرآنلاین، تاریخ عزاداری آن حضرت را از دیدگاه روایات شیعی بازگو می کنیم.

چنانکه امام صادق در روایتی می فرمایند :گریه پیامبران، صدیقان، شهیدان و ملائکه آسمان بر حسین(ع)، طولانی شده است. ۱. هم چنین در کامل الزیارات و بحار الانوار روایتی آمده که می گوید :هیچ پیامبری نبوده، مگر اینکه به زیارت کربلا آمده و در آن جا توقف کرده است.۲ از این رو در روایات شیعی، سابقه عزاداری بر امام حسین(ع) به حضرت آدم(ع) می رسد.

در روایتی وارد شده است که وقتی خداوند در خواست توبه آدم(ع) را پذیرفت، جبرئیل اسامی پنج تن آل عبا را به او تلقین کرد. هنگامی که به نام سیدالشهدا رسید، گریه راه گلویش را بست. آدم علت آن را جویا شد و جبرئیل واقعه عاشورا را برای او شرح داد. در این هنگام، آدم و جبرئیل هردو گریه می کردند.۳ در روایت دیگری آمده است که حضرت آدم هنگام عبور از کربلا یزید را لعن نموده است.۴ هنگامی که کشتی حضرت نوح نیز به کربلا رسید، به تلاطم افتاد. وقتی آن حضرت علت را پرسید، جبرئیل داستان کربلا را برای وی بازگو کرد.۵ همین مساله درباره ابراهیم، هنگامی که در صدد ذبح اسماعیل برآمده بود، روی می دهد و پس از شنیدن داستان عاشورا، اشک از چشمانش سرازیر می شود.۶ برای اسماعیل نیز همین مساله هنگام آب نیاشامیدن گوسفندانش در کربلا اتفاق می افتد. ۷ نیز هنگامی که به موسی خطاب شد همه گناهکاران توبه کار را می بخشم، جز کشنده حسین(ع) را و آن گاه داستان کربلا بیان گردید، گریه کرد و از قاتلان حسین(ع) بیزاری جست. ۸

هم چنین در روایتی، گریستن حضرت موسی وحضرت خضر(ع) در مجمع البحرین، ۹ حضرت زکریا در بیت المقدس۱۰ و حضرت عیسی در کربلا۱۱ بر حضرت امام حسین(ع) ذکر شده است. نیز گریستن حضرت رسول الله(ص) پس از ولادت امام حسین(ع) ۱۲ یا هنگام رحلت شان۱۳ و...، گریستن امیرمومنان هنگام عبور از کربلا۱۴ و گریستن حضرت زهرا(س) ۱۵ خط سیر دنباله دار تاریخ عزاداری نزد شیعیان، از ابتدا تاهنگام شهادت امام حسین(ع) است. هم چنین علامه مجلسی در بحارالانوار از امام باقر(ع) روایت می کند که هنگام خروج امام حسین(ع) از مدینه به طرف مکه، بانوان بنی عبدالمطلب جمع شدند و بر آن حضرت گریه کردند. ۱۶

تاریخ عزاداری شیعه پس از عاشورا

شهادت حسین بن علی(ع)، شوکی عاطفی در میان مردم، به ویژه حلقه پیروان و دوست داران اهل بیت و شیعیان آن حضرت پدید آورد. همچنین عظمت شخصیت حسین بن علی(ع) و یارانش و پستی عمل جنایت کاران در چگونگی امام(ع)، بر ابعاد این مساله می افزود. عزاداری از همان لحظه های نخستین پس از شهادت امام حسین(ع)، افزون بر بار عاطفی نیرومندی که داشت، با ویژگی های سیاسی و اجتماعی نیز همراه بود. در این جا، سیر تاریخی عزاداری امام حسین را پس از شهادت آن حضرت به اختصار بررسی می کنیم. البته ذکر این نکته نیز خالی از فایده نیست که حتی دشمنان و قاتلان امام(ع) چون عمر سعد،۱۷ لشکر کوفیان،۱۸ و اهل شام،۱۹ نیز بر مظلومیت و فداکاری جانبازانه امام حسین(ع) گریسته اند.

تاریخ عزاداری شیعه پس از عاشورا، از اولین لحظه های شهادت امام حسین(ع) شروع می شود، هنگامی که ذوالجناح با زین واژگون و یال غرقه به خون از مقتل بازگشت.۲۰ پس از آن نیز در مواردی متعدد، حضرت زینب، زنان حرم امام(ع) و نیز دیگران به عزاداری پرداختند؛ مواردی چون عزاداری اهل بیت هنگام چپاول و آتش زدن خیمه ها۲۱ و وقت عبور از میان شهدا،۲۲ عزاداری زنان بنی اسد هنگام رفتن شهدا،۲۳ عزاداری اهل بیت در شام،۲۴ عزاداری اهل بیت و اهل مدینه در هنگام ورود به مدینه ۲۵ و عزاداری ام البنین در بقیع.۲۶ به جز عزاداری های اهل بیت پس از شهادت امام حسین(ع) و اصحابش، شاهد عزاداری های دوست داران و شیعیان خاندان عترت به صورت فردی و جمعی هستیم که به آن ها اشاره می کنیم.

۱. عبیدالله بن حر جعفی، که گفته شده پس از شهادت امام حسین(ع) از منزل خود در قصر بنی مقاتل به کربلا رفت و درآنجا گریست و قصده ی بلندی در رثای امام حسین(ع) سرود.۲۷ او را نخستین زیارت کننده قبر امام(ع) دانسته اند. ۲۸

۲. جابربن عبدالله انصاری، که بر اساس گفته لهوف در اربعین به کربلا رسیده است. ۲۹

۳. توابین که پس از شهادت امام حسین(ع) از یاری نکردن آن حضرت پشیمان گشته و توبه کردند و به قیام بر ضد دستگاه شام و جبران گذشته همت گماردند. آن ها بدین منظور، به کربلا رفتند و در آن جا به عزاداری پرداختند و آن جا برای خونخواهی امام(ع) هم قسم شدند. ۳۰

۴. عزاداری امامان معصوم، که در برخی از فصل های پیشین نیز ذکری از آن به میان آمد.

امام باقر (ع) به منظور عزاداری بر جدشان، مجلس تشکیل می دادند و از کمیت خواستند تا اشعاری در این باره بخواند.۳۱

امام صادق(ع) نیز به تشکیل مجلس عزاداری می پرداختند۳۲ وشیعیان را به عزاداری و مرثیه سرایی با حزن و اندوه و سوز امر می نمودند۳۳ و خود در مصیبت جدشان می گریستند. ۳۴

در همین زمینه، روایاتی از امام کاظم(ع) ۳۵ و امام رضا(ع) ۳۶ نقل شده است. بنابراین، آن چه از سیره اهل بیت بر می آید، تشکیل مجالس عزاداری و گرامی داشت عاشورا، به ویژه دهه محرم۳۷ است. به یقین شیعیان هم این امر را تا حد امکان در آن شرایط خفقان به انجام می رساندند و هرگاه شرایط مهایا می شد آشکارا به عزاداری می پرداختند.

این شرایط در زمان بنی امیه به شدت سخت و دهشتناک بود. امویان می کوشیدند تا یاد حسین و اهل بیت(ع) از ذهن ها پاک شود. از این رو، به هیچ وجه اجازه عزاداری و رفت و آمد و زیارت قبر مطهر آن حضرت را نمی دادند. این موضوع پس از قیام زید ابن علی بن حسین(ع) در زمان هشام بن عبدالملک شدت یافت. آن شرایط خفقان بار، در گفت وگوی میان امام صادق(ع) و یکی از اصحابشان به نام مسمع۳۸ کاملاً مشهود است.

اما در زمان عباسیان، شرایط همواره در حال نوسان وتغییر بود و دائماً دچار قبض و بسط می شد. در زمان سفاح اولین خلیفه عبایس، شاهد فراهم شدن زمینه برای زیارت مرقد مطهر هستیم، ولی در زمان منصور، شاهد منع زائران و تخریب مرقد مطهریم که شاید یکی از علت های آن، قیام سادات حسینی باشد. پس از منصور و در زمان مهدی،مامون، معتصم، واثق، منتصر و ناصرالدین بالله، شیعیان از جهت عزاداری و زیارت قبر امام حسین(ع) آزادی داشتند، ولی در زمان هارون و متوکل، به شدت در آزار و اذیت قرار گرفتند و دستور تخریب قبر مطهر و منع زایران صادر شد.۳۹ شدیدترین این آزارها و اذیت ها، در زمان متوکل بود که دستور کَشت زمین های اطراف قبر مطهر و زندانی کردن زایران را در سال ۲۳۶ ه.ق صادرکرد. علی بن محمد بسامی، شاعر بغدادی، شعری سرود و در آن، بنی عباس و متوکل را هجو و مذمت کرد.۴۰ با این حال، کسانی از قرن اول هجری تا زمان آل بویه، به طور فردی و جمعی به کربلا رفته و در آن جا عزاداری می کردند، ولی پرشکوه ترین عزاداری شیعه در سوگ سیدالشهدا(ع)، در دوارن آل بویه که خود شیعه و دوست دار اهل بیت بودند، اتفاق افتاد. احمد معزالدوله، یکی از سه برادران بویه ای، پس از فتح بغداد در سال ۳۳۴ه.ق در زمان مستکفی بالله، با توجه به روحیه تشیع خود، به آبادانی مزار امامان معصوم، به ویژه امام حسین(ع) پرداخت. او در محرم سال ۳۵۲ دستور داد که بازارها تعطیل و خرید و فروش ممنوع شود و سقاخانه هایی در بازارها برای آب دادن به مردم دایر گردد. هم چنین زنان در حالی که برای امام حسین(ع) نوحه می خواندند و بر صورت لطمه می زدند، از خانه ها خارج شوند.۴۱ این نخستین باری بود که چنین مراسمی در عزای امام حسین(ع) و زیر پرچم حکومتی برپا می گردید و سنت عزاداری دهه اول محرم، از آن زمان تا کنون به یادگار مانده است. پس از این دوران نیز عزاداری امام حسین(ع) همواره انجام می گرفت و با توجه به برخورد حاکمان، دچار قبض و بسط می گردید.

پس از دوران آل بویه، دوران تیموریان از این جهت بسیار پراهمیت است. و شاهد گسترش تدریجی تشیع، به ویژه در خراسان و ماوراء النهر (مرکز حکومت تیموریان) هستیم، به طوری که برخی از پژوهش گران، از تسنن دوازده امامی در این دوره نام برده اند۴۲ و نوشته اند در این زمان در ماوراءالنهر، همه ساله در سالروز قیام عاشورا، مراسمی برپامی شد.۴۳

ملا حسین کاشفی، چهره شاخص این دوره و نگارنده کتاب روضه الشهداء است. برخی گفته اند در این دوره، گریه بر امام حسین(ع) در هرات، جانشین ذکر صوفیانه شده بود که نقشبندیه آن را ملغی کرده بودند.۴۴ با روی کار آمدن صفویه و رسمیت یافتن مذهب شیعه و فزونی گرفتن شمار شیعیان، بر کمیت و گستره مراسم عزاداری افزوده شد و از آن پس نیز با توجه به شیعی بودن همه حاکمان ایرانی، همین روند با ابعاد وسیع تری ادامه یافت.

تاریخ عزاداری امام حسین(ع) در میان اهل سنت

اهل سنت امروزه، شمار فراوانی از جمعیت مسلمانان را تشکیل می دهند. از این رو، به دست آمدن نظرگاه آنان در خصوص مساله ای چون عزاداری امام حسین(ع) مهم تلقی می شود و می تواند به وحدت نظری و عملی مسلمانان کمک کند. از سویی دیگر، با توجه به تبلیغ وسیع وهابیت در نفی عزاداری و به ویژه عزاداری سید الشهداء، به دست آوردن سیره عالمان و بزرگان اهل سنت و گذشته تاریخی این موضوع در میان ایشان، جایگاه والایی می یابد.

نخستین گزارشی که از اعتراض و گریه یکی از بزرگان صحابه پس از شهادت امام حسین(ع) و اسارت اهل بیت(ع) ثبت شده، اعتراض و گریستن زیدبن ارقم در مجلس ابن زیاد است. هنگامی که ابن زیاد با چوب دستی بر لب و دندان امام(ع) می زد، زید با اعتراض گفت: چوب دستی ات را بردار، به خدا شاهد بودم که رسول خدا مابین دو لب حسین را می بوسید و سپس گریست. ابن زیاد او را تهدید به مرگ کرد. پس زید فریاد زد : ای مردم! شما از این پس جزو بردگانید؛ پسر فاطمه را کشته اید و پسر مرجانه را امارت داده اید... . ۴۵

به جز زیدبن ارقم، از کسانی که گریستن و عزاداری ایشان بر حسین بن علی(ع) ذکر شده می توان به حسن بصری اشاره کرد که پس از شنیدن خبر شهادت امام حسین(ع) به شدت گریست و گفت: امت ذلیل، امتی است که پس دختر پیامبرش را می کشد. ۴۶ هم چنین از امام شافعی می توان نام برد. شافعی با وجود طعن مخالفان، از ابراز محبت به اهل بیت(ع) ابا نمی ورزید.۴۷ وی در قصیده ای، به مدح اهل بیت(ع) و ابراز اندوه از شهادت امام حسین(ع) می پردازد. نیز می توان از رثای خالدبن معران، یکی از تابعین و مرثیه احمد بن منصور بن علی قطیعی درباره امام حسین(ع) یاد کرد.۴۸ باید به این نکته اشاره کرد که بسیاری از فقهای سنی مذهب اهل کوفه، به ویژه ابو حنیفه از سرسخت ترین طرفداران قیام های علویان بودند. ابوحنیفه و بسیاری دیگر از فقها هم در جریان قیام زیدبن علی بن حسین(ع) ۴۹ و هم در جریان قیام حسنیان به رهبری محمد نفس زکیه و ابراهیم ابن محمد، به حمایت آنان برخاستند و به نفع آنان فتوا صادر کردند. ۵۰

احمد بن حنبل، عالم بلند پایه اهل حدیث، در تعدیل مذهب عثمانیه و پذیرش فضایل علی(ع) نقش موثری دارد و حنبلی ها که به سختی با رماسم عاشورای حسینی مبارزه می کردند، با نشر فضایل اهل بیت(ع) از شدت تعصبشان کاسته شد. در این راستا می توان از سبط ابن جوزی و یحیی بن سلامه حفصکی که قصیده ای در مدح دوازده امام و قصیده ای دیگر در رثای اباعبدالله الحسین(ع) دارد، نام برد.۵۱ هم چنین می توان به کسانی چون ابن صباغ مالکی، شمس الدین محمد بن طولون، قندوزی حنفی و فضل الله بن روزبهان که همگی آنان سنی های معتدلی هستند، اشاره کرد.

عبدالجلیل رازی، از عالمان قرن ششم و صاحب کتاب النقض، در مقابل نویسنده سنی مذهب دیگری که به عزاداری امام حسین(ع) خرده گرفته بود، به دفاع از آن برمی خیزد و می نویسد:« بزرگان و معتبران ائمه از اصحاب امام مقرم بوحنیفه و امام مکرم شافعی و علما و فقهای طوایف فریقین، خلفاً عن سلف، این سنت را رعایت کرده اند». ۵۲ اطلاعاتی که وی از عزاداری امام حسین(ع) در میان اهل سنت می دهد، بسیار ارزش مند است. وی از شخصیت های برجسته زیادی از اهل سنت چون خواجه بو منصور در اصفهان و خواجه علی غزنوی حنفی در بغداد نام می برد که، در روز عاشورا با شور و هیجان فراوانی به سوگواری امام حسین(ع) می پرداخته اند.۵۳ وی هم چنین به مجلس «شهاب مشاط» در بغداد اشاره می کند.

در همین دوره باید از عبدالرحمن جامی(۸۱۷ ۸۹۸ ه.ق) حنفی مذهب یاد کرد که علاقه بسیاری به خاندان عترت داشته و اشعاری در این باره سروده است.۵۴ او هنگام دیدار از کربلا اشعاری در وصف امام حسین(ع) می سراید :

کردم ز دیده، پای سوی مشهد حسین هست این سفر به مذهب عشاق فرض عین ۵۵

به جز این موارد می توان از برخی عالمان حنفی نام برد که کتاب هایی در رثای امام حسین(ع) نگاشته اند: محمود بن عثمان حنفی رومی نویسنده مقتل الامام الحسین ابن علی ابن ابیطالب رضی الله عنهما فی کربلا،۵۶ قادر بخش بن حسن علی حفنی نگارنده جور الاشقیا، علی ریحانه سید الانبیاء۵۷ و شیخ علی انور بن علی اکبر حنفی نویسنده کتابی با عنوان شهاده الکونین فی مقتل سیدنا الحسین السبط.۵۸ امروزه نیز اهل سنت، یا خود به عزاداری امام حسین(ع) می پردازند و یا با شیعیان در عزاداری شرکت می کنند؛ چنانچه دکتر علی الوردی در کتاب خود با عنوان دراسه فی طبیعه المجتمع العراقی به این اشتراک شیعه و سنی در عزای حسینی اشاره می کند و می نویسد :

کم دیده نمی شود که محله سنی نشین با محله شیعه نشین در بعضی مجالس حسینی مشارکت می کنند و گاهی نیز در تقدیس مراقد و امامان شیعه این مشارکت دیده می شود. ۵۹

عزاداری امام حسین(ع) در ایران

ایرانیان از دیرباز دوست دار خاندان عترت و مفتخر به ولایت آنان بوده اند. آن ها به اهل بیت(ع) حساسیت ویژه ای داشته و همواره یار و حامی آنان به شمار رفته اند.

قبیله بنی حمراء از قبایل ایرانی تبار شیعی مذهب کوفه، نخستین کسانی بودند که پس از واقعه کربلا، آشکارا مجالس عزاداری عاشورا به پا کردند و برای خون خواهی سید الشهداء به مختار پیوستند.۶۰ آن ها که بالغ بر بیست هزار جنگجو بودند، بیشتر سپاه مختار را تشکیل می دادند۶۱ و مسجدی نیز در کوفه به نام آن ها موجود بوده است. ۶۲ اصولاً ایرانیان که در آن زمان بیش تر تحت عنوان موالی خوانده می شدند، به اهل بیت پیامبر، ارادت خاصی داشتند.

ایرانیان به ویژه پس از شهادت امام رضا(ع) به عزاداری امام حسین(ع) حال و رنگ دیگری بخشیدند و به طور مداوم به آن می پرداختند.۶۳ البته این مساله در طول زمان دچار فراز و فرودهایی می گردید. برای مثال، با روی کار آمدن آل بویه در ایران و عراق و ترویج تشیع در مناطق مختلف، شیعیان و دوست داران امام حسین(ع)، مجال بیش تری برای عزاداری پیدا کردند. آل بویه که خود ایرانی و شیعه بودند، بنیاد عزاداری علنی و پرشکوه را در بغداد گذاشتند.

پس از آنان نیز این حرکت با شدت و ضعف ادامه یافت. تا زمان تیموریان که رونقی وسیع و جدی گرفت، به طوری که اهل تسنن نیز با شیعیان همنوا می شوند. پس از تیموریان، با روی کار آمدن صفویه و حمایت رسمی آنان از تشیع، برپایی عزاداری گسترده و دامنه بیش تری یافت و در اقصی نقاط ایران متداول شد. این مراسم هم چنان تا زمان قاجاریه ادامه یافت. در دوره رضاشاه پهلوی، با آن که خود او با تظاهر شدید به حمایت از تشیع و علما و مظاهر تشیع و به راه انداختن دسته و همراهی با عزاداران توانسته بود حکومت را بدست گیرد، ولی در نیمه دوم حکومتش به شدت را عزاداری مبارزه کرد و آن را ممنوع ساخت. در زمان پهلوی دوم، ممنوعیت عزاداری برداشته شد و مردم توانستند آزادانه به عزاداری بپردازند.

پس از سقوط سلطنت ۵۷ سال پهلوی و با آغاز انقلاب اسلامی ایران، سوگواری سید الشهدا منزلت والایی یافت و یکی از اساسی ترین پایه های مذهبی حکومت را نیز تشکیل داد. گفتنی است که ایرانیان، عزاداری را در مساجد، تکیه ها، حسینیه ها، منازل و به صورت دسته عزا در معابر عمومی و نیز در بیوت مراجع تقلید بر پا می کردند. این مراسم، در شهرهای مذهبی چون قم، مشهد، کاشان، اصفهان، اردبیل، و... بسیار پرشکوه انجام می کیرد. نخل بداری، هیات های سقایی، تعزیه خوانیف زنجیر زنی و قمه زنی از رسم های متداول آیین عزاداری به شمار می آید.

پیوست ها :

    ۱. بحار الانوار، علامه مجلسی، بیروت لبنان، دار احیاء التراث العریه، چ۳،۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص ۲۰۸.

    ۲. کامل الزیارات، چ مرتضویه، نجف، ۱۳۵۶ق، ص ۶۷، بحارالانوار، ج۴۴، ص ۳۰۱.

    ۳. بحارالانوار، ج۴۴، ص ۲۴۵، الخصائص الحسینیه، شیخ جعفر شوشتری، بیروت، دارالسرور، چ۱،۱۴۱۴ق، ص ۱۰۱.

    ۴. بحار الانوار، ج۴۴، ص ۲۴۲.

    ۵. همان، ص ۲۴۳

    ۶. همان، ص ۲۲۷.

    ۷. همان، ص ۲۴۳.

    ۸. همان، ص ۲۴۴.

    ۹. تفسیر قمی، علی بن ابراهیم قمی، قم، داراکتاب، ۱۴۰۴ ق، ج۲، ص ۳۸.

    ۱۰. الاحتجاج، طبرسی، مشهد، مرتضی، ۱۴۰۳ق، ج، ص ۴۶۳.

    ۱۱. الامالی، شیخ صدوق، مجلس ۸۷، ذیل شماره۵.

    ۱۲. بحار الانوال، ج۴۳، ص ۲۴۹؛ مسند احمد بن حنبل، ج۶، ص ۲۴۹.

    ۱۳. مثیر الحزان، ابن نماحلی، قم، موسسه الامام المهدی، چ۳، ۱۴۰۶ق، ص۲۲.

    ۱۴. الامالی، صدوق، ص ۳۶۵، مجلس ۸۷.

    ۱۵. بحار الانوار، ج۴۵،ص ۲۲۵.

    ۱۶. همان، ص ۸۸ - ۸۹.

    ۱۷. تاریخ طبری، ج۵، ص ۴۵۲، مقتل الحسین، ابی مخنف، ترجمع علی کرمی، قم، دارالکتاب، ج۱، ۱۳۷۷، ص ۳۸۴.

    ۱۸. بحار الانوار، ج۴۵، صص۵۹-۵۸.

    ۱۹. همان، ج ۴۵، ص ۱۷۴ - ۱۷۵.

    ۲۰. همان، ج۴۵، ص ۵۲.

    ۲۱. همان، ص ۵۸.

    ۲۲. مقتل الحسین، خوارزمی، تحقیق، شیخ محمد سماوی، قم، دارانوار الهدی، چ۱،۱۴۱۸ ق، ج۲، ص ۴۵-۴۴.

    ۲۳. ارشاد، مفید، ج۲، صص۱۱۳۱۱۴، ینابیع الموده لذوی القربی، قندوزی حنفی، قم، مکتبه المحمدی، ۱۳۸۵ ق، چ۸،ج۱،ص ۳۵۰.

    ۲۴. لهوف، سید ابن طاووس، برگردان، میرابوطالبی، قم، دلیل، چ۱، ۱۳۷۹ ش، ص ۱۹۲.

    ۲۵. همان، ص ۱۹۸.

    ۲۶. مقاتل الطالبین، ابولافرج اصفهانی، تحقیق، سید احمد صفر، قم، شریف رضی، چ۱، ۱۴۱۴ق، ص ۸۵.

    ۲۷. الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، ج۴،ص ۲۳۷ ۲۳۸.

    ۲۸. تاریخ النیاحه، سید صالح شهرستانی، تحقیق، نبیل رضا علوان، بیروت لبنان، دارالزهراء،ج۱، ۱۴۱۹ ق، ج ۲ - ۱، ص ۱۰۰ به نقل از مدینه الحسین(ع).

    ۲۹. لهوف، ص ۱۹۷.

    ۳۰. مقتل الحسین(ع)، خوارزمی، ج۲، ص ۲۱۸.

    ۳۱. بحار الانوار، ج۳۶، ص ۳۹۱.

    ۳۲. امالی صدوق، ص ۱۱۸.

    ۳۳. کامل الزیارات، جعفربن قولویه، قم، صدوق، چ۱، ۱۳۷۵، ص ۱۰۵.

    ۳۴. همان، ص ۱۰۵.

    ۳۵. امالی صدوق، ص ۱۱۱، ج ۲.

    ۳۶. مقتل خوارزمی، ج۲، ص ۱۲۹.

    ۳۷. امالی صدوق، ص ۱۱۶.

    ۳۸. کامل الزیارات، ابن قولویه، تصحیح: عبدالحسین امینی، قم، کتابفروشی وجدانیف چ نجفی، ۱۳۵۶ق، ص ۱۰۱

    ۳۹. همان، صص ۶۷.

    ۴۰. وفیات الاعیان، ابن خلکان، ج۳، تحقیق: احسان عباس، بیروت لبنان، دارالفکر، ۱۹۷۰ م، ج۳، ص ۳۶۵.

    ۴۱. مدینه الحسین(ع)، ص ۱۰۶.

    ۴۲. تاریخ تشیع در ایران، رسول جعفریان، قم، انصاریان، چ۱، ۱۳۷۵، ج۲، ص ۷۳۰.

    ۴۳. روضه الشهداء، ملا حسین کاشفی سبزواری، تحقیق: عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، قم، نوید اسلام، ج۱، ص ۲۲.

    ۴۴. تشیع و تصوف، کامل مصطفی، ترجمه قراگزلو، تهران، امیرکبیر، صص ۳۲۷ - ۳۲۵.

    ۴۵. تاریخ طبری، بیروت لبنان، ج۴ ص۳۴۹؛ تذکره الخواص، سبط این جوزی، قم، شریف رضی، ۱۴۷۱ ق، ص ۲۳۱.

    ۴۶. تذکره الخواص، ص ۲۴۰.

    ۴۷. مناقب ابن شهرآشوب، ج۴، ص ۱۲۴.

    ۴۸. همان، ص ۱۴۱.

    ۴۹. مقاتل الطالبین، ج۱، ۱۴۱۴ق.

    ۵۰. همان، ص ۳۱۴.

    ۵۱. تاملی در نهضت عاشورا، رسول جعفریان، قم انصاریان، ج۲، ۱۳۸۱ ش، صص ۲۸۲ - ۲۸۳.

    ۵۲. کتبا النقض، عبدالجلیل قزوینی رازی، به سعی سید جلال الدین محدث، تهران، ۱۳۳۱ش، ج۱، ص ۴۰۲.

    ۵۳. همان، صص ۴۰۲۴۰۵.

    ۵۴. کلیات دیوان جامیف عبدالرحمان جامیف تصحیح، شمس بریلوی، تهران، هدایت، ج۱، ۱۳۶۲، ص ۲۷.

    ۵۵. همان، ص۲۵.

    ۵۶. هدیه العارفین، اسماعیل باشا بغدادی، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۲ق، ج۲، ص ۴۱۲.

    ۵۷. نزهه الخواطر و بهجه المسامع و النواظر، عبدالحی بن فخر الدین حسنی، حیدر آباد دکن، دائره المعارف العثمانیه، چ۲، ج۸، ص ۳۰۷.

    ۵۸. همان، ص ۳۲۸.

    ۵۹. تاریخ النیاحه، ج۲، ص ۴۷ به نقل از دارسه فی طبیعه المجمتع العراقی، ص ۲۳۶.

    ۶۰. دائره المعارف تشیع، تهران، موسسه دائره المعارف تشیع، چ۱، ۱۳۷۱،ج۳، ص ۴۶۳.

    ۶۱. همان، ج۳، ص ۴۶۳.

    ۶۲. تاریخ الکوفه، کامل سلمان حیدری، نجف، چ۱، ۱۳۴۹ ق، ص ۱۰۸.

    ۶۳. تاریخ النیاحه، ج۲، ص ۵۹.

 

نظر شما