شناسهٔ خبر: 34965666 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: جمله | لینک خبر

سیری در احوالات مهدی اخوان ثالث در سالروز درگذشتش شاعر حماسه و شکست

صاحب‌خبر -

راستي آيا رفتي با باد؟
با توام، آي کجا رفتي؟ آي…!
راستي آيا جايي خبري هست هنوز؟
مانده خاکستر گرمي، جايي؟
در اجاقي- طمع شعله نمي بندم – اندک شرري هست هنوز؟
قاصدک!
ابرهاي همه عالم شب و روز
در دلم مي گريند …”
امروز، چهارم شهریور ماه، سالروز درگذشت مهدی اخوان ثالث شاعر پرآوازه ایرانی است؛ شاعری که خود را «م. امید» نامید و چیره دستی اش در سرودن شعر را با لحن حماسی و رختی نو در قالب شعر ماندگار کرد؛ شاعری که شعر را محصول بی تابی انسان می داند و قافیه را دو کفه ترازویی که خواستار عدل است.
شعرهای اخوان در دهه‌های ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ شمسی روزنه هنری تحولات فکری و اجتماعی زمان بود و بسیاری از جوانان روشنفکر و هنرمند آن روزگار با شعرهای او به نگرش تازه‌ای از زندگی رسیدند. مهدی اخوان ثالث بر شاعران معاصر ایرانی تأثیری عمیق داشته است. هنر اخوان در آمیزش شعر کهن و سبک نیمایی و سوگ او بر گذشته، مجموعه‌ای به وجود آورد که خاص او بود و اثری عمیق در هم‌نسلان او و نسل‌های بعد گذاشت.
اخوان می گوید:«من بنده لحظه هستم. آن دم، آن زمانی که مرا تسخیر کرده. من عاشق لحظاتم پر از لحظه ام. مگر آن لحظات خیلی خالی و مرگ اندود باشند و من نتوانم آن لحظه ها را از خودم کنم. مگر در خواب باشد آدم یا مرگ.»
او درباره سبک شعرش می گوید:« دیدم یک مقدار از حرف ها در آن شیوه های قدیم روی زمین می ماند، کم می آید، کوتاه می آید، گفته نمی شود، واقعا آن طور که باید گفته نمی شود و در این احوال بود که با شعر نیما آشنا شدم. زبان نیما سرمشق نیست. قوالب و اسالیب او سر مشق است و به این ترتیب اسلوب نیما برای من سرمشق زنده ای شد اما چون زبان من نوع دیگری بود پرورش دیگری داشت، اسلوب را از او آموختم اما زبانم جور دیگری از آب در آمد. زبانِ من فارسی است. خراسانی… من می کوشم اعصاب و رگ های سالم و درست زبانی پاکیزه و متداول را که همه تار و پود زنده و استخوان بندی استوارش از روزگاران گذشته است- به خون و احساس و تپش امروز (از آن جا که بتوانم این وساطت و پزشکی را از عهده بر آیم) پیوند بزنم». در سالروز درگذشت این شاعر می توان حکایت روزهای پر تلاطم زندگی اش را خواند و با او بیشتر رفاقت کرد.
مهدی اخوان ثالث یکم اسفند ۱۳۰۷ هجری خورشیدی، در شهر توس نزدیک مشهد چشم به جهان گشود. او تحصیلات ابتدایی را در زادگاه خود به پایان رسانید و دوره ی هنرستان صنعتی را نیز در مشهد با موفقیت سپری کرد. او از نوجوانی به سرودن شعر علاقه داشت و تشویق اطرافیان، اشتیاق او به شعر را بیشتر برانگیخت.
مهدی اخوان ثالث ۱۳۲۳ هجری خورشیدی به تهران رفت و در وزارت فرهنگ مشغول به کار شد و همزمان به تدریس هم پرداخت، او نام و تخلص شعری «م.امید» را برای خود برگزیده بود، در ۱۳۳۰ خورشیدی، نخستین دفتر شعرش را با عنوان «ارغنون» منتشر کرد. با انتشار دومین دفتر شعرش در دی ۱۳۳۴ با عنوان «زمستان» به شهرت رسید. «زمستان» از شاهکارهای مهدی اخوان ثالث محسوب می شود.
اخوان ثالث در شعر زمستان ضمن آشنایی عمیق با شعر و ادبیات گذشته ی ایران به ویژه شعرهای خراسانی، با هوشیاری و بیداری خاصی به شیوه ی نوسرایی و «نیمایی» گرایش داشته و پیوند خود را با شعر قدیم غزل و مثنوی حفظ کرده است.
شاعر پرآوازه ی ایرانی پس از آشنا شدن با شعرهای نیما یوشیج به نوسرایی روی آورد و این روش را به گونه ای به کار برد که خود صاحب سبکی تازه و مستقل شد.
مهدی اخوان ثالث خود درباره ی شعرش می گوید:«من نه سبک شناس هستم نه ناقد… من هم از کار نیما الهام گرفتم و هم خودم برداشت داشتم. در مقدمه ی زمستان گفته ام که می کوشم اعصاب و رگ و ریشه های سالم و درست زبانی پاکیزه و مجهز به امکانات قدیم و آنچه مربوط به هنر کلامی است را به احساسات و عواطف و افکار امروز پیوند بدهم یا شاید کوشیده باشم از خراسان دیروز به مازندران امروز برسم….»
آثار و گنجینه های گرانبهایی چون ارغنون، آخر شاهنامه، زمستان، تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم، بدعت ها و بدایع نیمایوشیج، عطا و لقای نیمایوشیج و از این اوستا از این شاعر بلندآوازه ی پارسی به یادگار مانده است.
نادر نادر پور شاعر معاصر ایران در سال های نخستین که اخوان ثالث به تهران آمد با او و شعرش آشنا شد و درباره ی آثار اخوان می گوید: «شعر او یکی از سرچشمه های زلال شعر امروز است و تاثیر آن بر نسل خودش و نسل بعدی مهم است. اخوان میراث شعر و نظریه نیمایی را با هم تلفیق و نمونه ای ایجاد کرد که بدون اینکه از سنت گسسته باشد بدعتی بر جای گذاشت…مهارت اخوان در شعر حماسی است. او درون مایه های حماسی را در شعرش به کار می گیرد و جنبه هایی از این درون مایه ها را به استعاره و نماد مزین می کند.»
سرانجام مهدی اخوان ثالث شاعر و ادیب ایرانی در چهارم شهریور ۱۳۶۹ هجری خورشیدی قلم بر زمین نهاد و با دنیای شعر و ادب وداع کرد، اما شعرها و آثار ماندگارش او را برای همیشه در تاریخ ادبیات این مرزوبوم جاودان ساخت. پیکر وی را در شهر توس کنار آرامگاه فردوسی به خاک سپردند.

نظر شما