منصور فرزامی
ديگر امروز بر هر عام و خاصي مبرهن شده است که هم ظريف و هم وزارت تحت مسئوليتش از نظر بينالمللي در بهترين شرايط هستند و با تاييد رهبري معظم، مخالفان و منتقدان داخلي، فتيله مخالفت خود را هرچند برحسب ظاهر، پايين کشيدهاند.
به همين سبب ظريف با فراغت خاطر شخصي از نيش قلم و زبان داخليها، به ضرورت و شرايط بينالمللي، سفرهاي خود را به کشورهاي تاثيرگذار اروپا، فنلاند و نروژ و سوئد آغاز کرده است و روز جمعه نيز به ملاقات رئيس جمهور و وزير امور خارجه فرانسه رفت. فراموش نشود که اين سه کشور (نورديک) از خوشنامان و پاکان سياست محسوب ميشوند و تاثيرگذاري آنها در اتحاديه اروپا با خروج انگليس از اتحاديه به مراتب تاثيرگذارتر خواهد شد و فرانسه هم که رئيس جمهورش «امانوئل مکرون» در روزهاي اخير در سه نوبت و به مدت 5 ساعت با روحاني مذاکرات و تماس تلفني داشته، در اروپا به همراه آلمان نقش بيبديلي دارد و اضافه کنيم که موقعيت و مرتبه سياست خارجي ايران در اروپا تا آنجاست که جان بولتون حتي از انگليس، يعني متحد سنتي آمريکا به اذعان خودش، بينتيجه و دست خالي به واشنگتن بازگشته است. و اما در سفر به سوئد که بيش از حد متعارف و در حد رياست جمهوري از ظريف استقبال شد، رئيس ديپلماسي ايران، پيشنهاد مذاکره با عربستان را مطرح کرد و اين در حالي بود که پيش از اين، تمايل ايران به انعقاد قرارداد عدم تعرض به همسايگان جنوبي و جنوب غرب ايران را مطرح و پيشنهاد کرده بود. ناگفته نماند که پيشنهاد مذاکره با رژيم سعودي، با موقعشناسي و درک ضرورت خاصي صورت گرفته است. نخست سران عربستان آن دشمنيها و سخنان تفرقهافکنانه پيشين را به کناري نهادهاند و حتي به حج عمره ايرانيها در تمامي فصول سال ابراز تمايل کردهاند و دوم اينکه دولت رياض، در بدترين شرايط جنگي در باتلاق يمن گرفتار شده است و آمريکا و انگليس، ديگر بيش از اين نميتوانند براي او کاري بکنند و مصيبتبارتر آن که دولت امارات که با همه کوچکي ميخواهد لقمه بزرگتر از دهانش را با فتنهانگيزي در منطقه بردارد نه تنها ديگر قاتق نانش نيست بلکه با فرار منصورهادي از عدن، براي تثبيت موقعيت خود به مقابله نيروهاي رژيم سعودي برخاسته و از آن سو با دستهاي بالا و اظهار ندامت و زيانهاي سنگين اقتصادي، ميخواهد با ميانجيگري کرملين، با ايران تجديد رابطه کند و از آن سو تنها کشوري که ميتواند رژيم سعودي را از باتلاق يمن بيرون بکشد، جز ايران نيست.
به ويژه آن که يمن و انصاراللهاش پس از چهار سال تحمل سنگينترين و بيرحمانهترين حملات و تخريب تمامي زير ساختهاي اين کشور فقير و مسلمان، اکنون تهاجم قدرتمندانه خود را به نقاط حساس و کليدي و زيرساختهاي اقتصادي و نفتي عربستان که شاهرگ حياتي اين کشور متجاوز است، بدون هيچ مانعي با حملات پهپادي و موشکي بالستيک خود آغاز کرده و با از کار انداختن برخي فرودگاهها همچون «ابها» اکنون به ميدان نفتي «الشيبه» و پالايشگاه آن حمله کرده که وظيفه صدور يک و نيم ميليون نفت را برعهده دارد که اين حمله اخير علاوه برآن که بيش از يک درصد قيمت نفت را در عرصه جهان بالا برد، به شدت به روحيه متزلزل مردم اين کشور و نيز دولت جنگ طلبش ضربه زد و نشان داد که مردم عربستان به شدت از نتيجه جنگ بيمناکاند و از ادامه اين وضع خسته شدهاند و ميانديشند که فردا روز اگر به ميدان بزرگ نفتياش «الغور» که روزانه حدود 5 ميليون بشکه، يعني نيمي از صدور نفت اين کشور حمله شود چه خواهند کرد؟ و البته آن روز هم خيلي دير نيست که نه 10 فروند پهپاد، بلکه شمار بيشتري از موشکهاي بالستيک و پهپادهاي ويرانگر به اين ميدان فرود بيايند و صدور نفت را با اختلال کلي و غيرقابل جبراني مواجه سازند، پهپادهاي انتحاري که در راه خود هيچ مانعي از آن موانع خيالي بازدارنده نميبينند! اينجاست که با موقعشناسي و ظرافت سياسي «ظريف» اکنون توپ در ميدان سعودي است و تا دير نشده مقامات سعودي بايد راه امارات را در پيش بگيرند و روانه تهران شوند چون به غير از اين شکستها و بدناميها، عربستان ديگر نميتواند، هزينه دويست ميليون دلاري روزانه جنگ را تحمل کند.
ولي نکته اينجاست که ايران در پي اين موقعشناسي ظريف نبايد هيچ شتابي در راه مذاکره داشته باشد چون عربستان و آلسعود با آن تبختر اشرافي جاهليت عرب، تا کارد بر استخوان هستي خود نبينند، به راه مذاکره نخواهد آمد. بنابراين ايران ضمن يک کاسه کردن سياست راهبردي خود در اين زمينه و با مهار مسائل حاشيهاي بايد با خويشتنداري سياست صبر و انتظار را در پيش بگيرد که البته خوردن حلواي اين غوره دير است.
نظر شما