سهیلا نوری
خبرنگار
تب کنکور و انتخاب رشته به پایان رسید و انتظار داوطلبان برای اعلام نتایج شروع شد؛ کنکور امسال یک تب دیگر هم داشت؛ پزشک شدن؛ از یک میلیون و ۱۱۹ هزار و ۱۵۲ داوطلب آزمون سراسری امسال ۶۳۷ هزار و ۲۴۶ نفر متقاضی گروه تجربی و فقط ۱۶۴ هزار و ۴۱ نفر در گروه ریاضی و مابقی در گروه علوم انسانی و سایر گروهها شرکت کردند. یکی از این داوطلبان کنکور «تینا» است که خواندن درسهای رشته علوم تجربی و تستزنی را از تیرماه سال قبل با روزی 8 ساعت شروع کرد و با نزدیک شدن به بزرگترین ماراتن علمی کشور به روزی 13 ساعت رسید، آزمون به پایان رسید بیآنکه تینا برای این میزان از تلاش توجیه قابل قبولی داشته باشد. تنها دلیل او برای شرکت در آزمون علوم تجربی اصرار خانوادهاش بود، وگرنه به رشته پزشکی علاقهای نداشت و ندارد برای همین است که به «ایران» میگوید: «آزمون امسال هم سخت بود هم آسان. این نظر همه بچهها بود چون سؤالهای درس ریاضی و از بین درسهای عمومی هم سؤالهای ادبیات خیلی سخت بود. ولی من خوشحالم که به حرف قلبم گوش کردم و به سؤالهای رشته هنر هم جواب دادم، البته غبطه میخورم که کاش درسهای این رشته را بیشتر دوره کرده بودم و نتیجه بهتری میگرفتم. ولی خب در نهایت برای من که به هیچ عنوان قصد ندارم راه طولانی پزشک شدن را پیش بگیرم فرق چندانی ندارد.»
سال آخر دبیرستان تینا که متولد نیمه اول سال 80 است بیش از 20 میلیون تومان برای خانوادهاش آب خورده؛ هزینهای که خانوادههای بسیاری از دانشآموزان پشت کنکوری برای فرزندانشان که در مدارس غیرانتفاعی درس میخوانند متحمل میشوند، اما در نهایت دانشآموز همان مسیری را میرود که همیشه آرزویش را داشت. درست مثل احسان و عرفان طاهریفرد که با کسب رتبه 5 و 6 کنکور سال 1394 هدف و آرزویشان را دنبال کردند، بیآنکه خانواده هزینه مازادی را برای موفقیت در کنکور این برادران دوقلو پرداخته باشد. اینطور که احسان میگوید برادر بزرگتر او و عرفان هم پزشکی خوانده و با وجود آگاهی از مشقتهای این رشته تحصیلی، از سر علاقه برای پزشک شدن تلاش کردند: «چالشهای یک پزشک برای تشخیص صحیح بیماری جذابیت پزشکی را برایم دوچندان میکرد و مصر بودم پزشک شوم تا با پیداکردن راه درمان بیمار هم به او هم به خودم آرامش را تزریق کنم.»
بهگفته این دو برادر شیرازی که سال چهارم پزشکی را میگذرانند، همچنان دانشجوهای زیادی پشت صندلیهای دانشکدههای پزشکی نشستهاند که بهدنبال هدفی اشتباه وارد این حوزه با اهمیت شدهاند، اما یا راه بازگشتی برای خود نمیبینند یا اینکه فرصت را برای تغییر رشته از دست رفته میدانند، در این میان اما برگ برنده از آن دانشجوهایی است که بالاخره علاقهشان را دنبال کردند.
خانواده ایرانی «پزشکیزه» شده!
در سال 88 از میان یک میلیون و 200 هزار شرکتکننده در کنکور سراسری، 25.74 درصد آنها متقاضی رشته ریاضی، 36.45 درصد از دانشآموزان متقاضی رشته علوم تجربی و 38.13 درصدشان در رشته علوم انسانی شرکت کردند. این نوسان در سالهای بعد هم تکرار شد تا اینکه در سال 98 داوطلبان رشته ریاضی فیزیک 14.68، رشته علوم تجربی 56.94 و رشته علوم انسانی 25.22 درصد شرکتکنندگان را تشکیل دادند، البته در تمام این سالها نسبت آماری متقاضیان زن به مرد معمولاً چیزی حدود 60 به 40 درصد بوده است.
در این میان نکته قابل توجه تحولات مرتبط با علاقهمندان رشته ریاضی است چراکه اقبال دانشآموزان به شاخه ریاضی فیزیک که تنوع رشتهها در آن بیشتر و بالاتر است رشد کاهندهای داشته و این روند در سالهای بعد ادامه پیدا کرده است. در واقع وضعیت رشته ریاضی شبیه به رشته علوم انسانی شده و به سیاق گذشته بالا و پایین شدن آمار شرکتکنندگانش منطبق با وضعیت فرهنگی و اجتماعی جامعه است؛ بر اساس تجربه در برهههایی که فضا و موضوعات اجتماعی آزاد وجود دارد و مسائل جامعه فرهنگی و انسانیتر میشوند، آمار شرکتکنندگان در رشته علوم انسانی افزایش پیدا کرده است و در مقابل مادامی که فضا متصلبتر شده، تمایل به رشته علوم تجربی و ریاضی بیشتر شده است، به همین خاطر در سالهای اخیر بویژه دهه 90 با اینکه تنوع شغلی کمی برای خروجیهای رشته علوم تجربی وجود دارد، این سؤال پیش میآید که چرا محبوبیت این رشته درسی با رشد شتابانی روبهرو بوده است؟! در پاسخ باید به نکاتی اشاره کرد که در افزایش محبوبیت رشته علوم تجربی قابل طرح هستند:
بر اساس آمار در سالهای اخیر نزدیک به 70 درصد قبولشدگان رشته ریاضی در مدارس عالی تحصیلکردهاند، حتی اگر اهل شهرستان بوده باشند. به همین دلیل مدارس غیرانتفاعی بیشترین آمار قبولی در رشته ریاضی را داشتهاند. باید بپذیریم که در حال حاضر بر مدارس ما نظام طبقاتی شدیدی حاکم است و بر خلاف دهه 70 که سهمیهها و خروجی دانشگاهها متناسب و متعادل بوده و از همه مدارس و شهرستانها در رشتههای مختلف دانشگاهی و در دانشگاههای با امتیاز بالا قبولی داشتیم، آمارهای امروز حاکی از آن است که قبولی در دانشگاههای خوب مختص دانش آموزان در مدارس خاص است. از اینرو چندان دور از ذهن نیست که خانوادههایی با سطح طبقاتی پایینتر و دورتر از مرکز، بهدنبال این باشند که فرزندشان در رشتهای آزمون بدهد که حداقل امکان قبولی در آن بیشتر باشد و از آنجا که این موضوع در مورد رشته علوم تجربی صدق میکند شاهد این هستیم که در سالهای اخیر آمار شرکتکنندگان در این رشته رشد فزایندهای داشته است.
نکته دوم این است که این تغییر و تحولات رویکردی ناخودآگاه نیست، بلکه برآمده از اتفاقاتی است که در سطح جامعه رخ میدهد؛ اگر کاهش تمایل به رشته ریاضی را با لایهها و میدانهای مختلف اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بررسی کنیم به این نتیجه خواهیم رسید که در شرایط موجود، عدم رشد در فضاهای تولیدی، ضعف اقتصادی و عقب ماندن از فضای صنعتی باعث شده دانشآموزان مقولههای مرتبط با رشته ریاضی را کمرنگتر ببینند.
نکته سوم در مورد علاقهمندان بهکارهای فنی است و از آنجا که برای رشتههای فنی و حرفهای و کار و دانش در مدارس تبلیغ زیادی میشود، درصد زیادی از دانشآموزان بخصوص مردان علاقهمند که معتقدند رفتن به دانشگاه ورودشان به بازار کار را به تعویق میاندازد در مدارس جذب این رشتهها میشوند، از اینرو داوطلب و ورودی رشتههای فنی در دانشگاه اندک هستند، اما آمار خروجی دانشآموختگان این رشته از مدارس بالا است.
همچنین این باور در شهرستانها پررنگتر است و از آنجا که در نواحی مرزی و شهرهای کوچک حدود 20 تا 30 درصد خانوادهها حتی یک فرد شاغل هم ندارند، مطلوب این است که فرزندانشان در مدارسی درس بخوانند که با پایان دوره تحصیلی، درگیر بازار کار شوند، بخصوص در مورد پسران که در تمام این سالها آمار حضورشان در آزمون کنکور کمتر و میزان خروجیشان از مدارس فنی بیشتر بوده است.
بصیرتهای خانوادگی هم نکته چهارم و موضوع با اهمیتی است؛ با اینکه دانشآموزان نسل فعلی از سطح آگاهی و توانمندی بالایی برخوردارند، اما باید پذیرفت بخش زیادی از تشویق و راهبریهای این دانشآموزان 18 ساله توسط خانوادهها اتفاق میافتد. واقعیت این است که زندگیهای ما پزشکیزه شده و خانوادههای مدرن همه ابعاد زندگی را اعم از بحثهای بالینی و مشاورهای و حتی تغذیهشان را با پزشک در میان میگذارند، پزشک نقش میانی و محوری پیدا کرده، ضمن اینکه گستره بیماریها و مشکلات بهداشتی ناشناخته تا نوع خورد و خوراک و پارازیتها موجب شده پزشکی در زندگی ما نقش پررنگی را بازی کند.
∎
خبرنگار
تب کنکور و انتخاب رشته به پایان رسید و انتظار داوطلبان برای اعلام نتایج شروع شد؛ کنکور امسال یک تب دیگر هم داشت؛ پزشک شدن؛ از یک میلیون و ۱۱۹ هزار و ۱۵۲ داوطلب آزمون سراسری امسال ۶۳۷ هزار و ۲۴۶ نفر متقاضی گروه تجربی و فقط ۱۶۴ هزار و ۴۱ نفر در گروه ریاضی و مابقی در گروه علوم انسانی و سایر گروهها شرکت کردند. یکی از این داوطلبان کنکور «تینا» است که خواندن درسهای رشته علوم تجربی و تستزنی را از تیرماه سال قبل با روزی 8 ساعت شروع کرد و با نزدیک شدن به بزرگترین ماراتن علمی کشور به روزی 13 ساعت رسید، آزمون به پایان رسید بیآنکه تینا برای این میزان از تلاش توجیه قابل قبولی داشته باشد. تنها دلیل او برای شرکت در آزمون علوم تجربی اصرار خانوادهاش بود، وگرنه به رشته پزشکی علاقهای نداشت و ندارد برای همین است که به «ایران» میگوید: «آزمون امسال هم سخت بود هم آسان. این نظر همه بچهها بود چون سؤالهای درس ریاضی و از بین درسهای عمومی هم سؤالهای ادبیات خیلی سخت بود. ولی من خوشحالم که به حرف قلبم گوش کردم و به سؤالهای رشته هنر هم جواب دادم، البته غبطه میخورم که کاش درسهای این رشته را بیشتر دوره کرده بودم و نتیجه بهتری میگرفتم. ولی خب در نهایت برای من که به هیچ عنوان قصد ندارم راه طولانی پزشک شدن را پیش بگیرم فرق چندانی ندارد.»
سال آخر دبیرستان تینا که متولد نیمه اول سال 80 است بیش از 20 میلیون تومان برای خانوادهاش آب خورده؛ هزینهای که خانوادههای بسیاری از دانشآموزان پشت کنکوری برای فرزندانشان که در مدارس غیرانتفاعی درس میخوانند متحمل میشوند، اما در نهایت دانشآموز همان مسیری را میرود که همیشه آرزویش را داشت. درست مثل احسان و عرفان طاهریفرد که با کسب رتبه 5 و 6 کنکور سال 1394 هدف و آرزویشان را دنبال کردند، بیآنکه خانواده هزینه مازادی را برای موفقیت در کنکور این برادران دوقلو پرداخته باشد. اینطور که احسان میگوید برادر بزرگتر او و عرفان هم پزشکی خوانده و با وجود آگاهی از مشقتهای این رشته تحصیلی، از سر علاقه برای پزشک شدن تلاش کردند: «چالشهای یک پزشک برای تشخیص صحیح بیماری جذابیت پزشکی را برایم دوچندان میکرد و مصر بودم پزشک شوم تا با پیداکردن راه درمان بیمار هم به او هم به خودم آرامش را تزریق کنم.»
بهگفته این دو برادر شیرازی که سال چهارم پزشکی را میگذرانند، همچنان دانشجوهای زیادی پشت صندلیهای دانشکدههای پزشکی نشستهاند که بهدنبال هدفی اشتباه وارد این حوزه با اهمیت شدهاند، اما یا راه بازگشتی برای خود نمیبینند یا اینکه فرصت را برای تغییر رشته از دست رفته میدانند، در این میان اما برگ برنده از آن دانشجوهایی است که بالاخره علاقهشان را دنبال کردند.
خانواده ایرانی «پزشکیزه» شده!
در سال 88 از میان یک میلیون و 200 هزار شرکتکننده در کنکور سراسری، 25.74 درصد آنها متقاضی رشته ریاضی، 36.45 درصد از دانشآموزان متقاضی رشته علوم تجربی و 38.13 درصدشان در رشته علوم انسانی شرکت کردند. این نوسان در سالهای بعد هم تکرار شد تا اینکه در سال 98 داوطلبان رشته ریاضی فیزیک 14.68، رشته علوم تجربی 56.94 و رشته علوم انسانی 25.22 درصد شرکتکنندگان را تشکیل دادند، البته در تمام این سالها نسبت آماری متقاضیان زن به مرد معمولاً چیزی حدود 60 به 40 درصد بوده است.
در این میان نکته قابل توجه تحولات مرتبط با علاقهمندان رشته ریاضی است چراکه اقبال دانشآموزان به شاخه ریاضی فیزیک که تنوع رشتهها در آن بیشتر و بالاتر است رشد کاهندهای داشته و این روند در سالهای بعد ادامه پیدا کرده است. در واقع وضعیت رشته ریاضی شبیه به رشته علوم انسانی شده و به سیاق گذشته بالا و پایین شدن آمار شرکتکنندگانش منطبق با وضعیت فرهنگی و اجتماعی جامعه است؛ بر اساس تجربه در برهههایی که فضا و موضوعات اجتماعی آزاد وجود دارد و مسائل جامعه فرهنگی و انسانیتر میشوند، آمار شرکتکنندگان در رشته علوم انسانی افزایش پیدا کرده است و در مقابل مادامی که فضا متصلبتر شده، تمایل به رشته علوم تجربی و ریاضی بیشتر شده است، به همین خاطر در سالهای اخیر بویژه دهه 90 با اینکه تنوع شغلی کمی برای خروجیهای رشته علوم تجربی وجود دارد، این سؤال پیش میآید که چرا محبوبیت این رشته درسی با رشد شتابانی روبهرو بوده است؟! در پاسخ باید به نکاتی اشاره کرد که در افزایش محبوبیت رشته علوم تجربی قابل طرح هستند:
بر اساس آمار در سالهای اخیر نزدیک به 70 درصد قبولشدگان رشته ریاضی در مدارس عالی تحصیلکردهاند، حتی اگر اهل شهرستان بوده باشند. به همین دلیل مدارس غیرانتفاعی بیشترین آمار قبولی در رشته ریاضی را داشتهاند. باید بپذیریم که در حال حاضر بر مدارس ما نظام طبقاتی شدیدی حاکم است و بر خلاف دهه 70 که سهمیهها و خروجی دانشگاهها متناسب و متعادل بوده و از همه مدارس و شهرستانها در رشتههای مختلف دانشگاهی و در دانشگاههای با امتیاز بالا قبولی داشتیم، آمارهای امروز حاکی از آن است که قبولی در دانشگاههای خوب مختص دانش آموزان در مدارس خاص است. از اینرو چندان دور از ذهن نیست که خانوادههایی با سطح طبقاتی پایینتر و دورتر از مرکز، بهدنبال این باشند که فرزندشان در رشتهای آزمون بدهد که حداقل امکان قبولی در آن بیشتر باشد و از آنجا که این موضوع در مورد رشته علوم تجربی صدق میکند شاهد این هستیم که در سالهای اخیر آمار شرکتکنندگان در این رشته رشد فزایندهای داشته است.
نکته دوم این است که این تغییر و تحولات رویکردی ناخودآگاه نیست، بلکه برآمده از اتفاقاتی است که در سطح جامعه رخ میدهد؛ اگر کاهش تمایل به رشته ریاضی را با لایهها و میدانهای مختلف اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بررسی کنیم به این نتیجه خواهیم رسید که در شرایط موجود، عدم رشد در فضاهای تولیدی، ضعف اقتصادی و عقب ماندن از فضای صنعتی باعث شده دانشآموزان مقولههای مرتبط با رشته ریاضی را کمرنگتر ببینند.
نکته سوم در مورد علاقهمندان بهکارهای فنی است و از آنجا که برای رشتههای فنی و حرفهای و کار و دانش در مدارس تبلیغ زیادی میشود، درصد زیادی از دانشآموزان بخصوص مردان علاقهمند که معتقدند رفتن به دانشگاه ورودشان به بازار کار را به تعویق میاندازد در مدارس جذب این رشتهها میشوند، از اینرو داوطلب و ورودی رشتههای فنی در دانشگاه اندک هستند، اما آمار خروجی دانشآموختگان این رشته از مدارس بالا است.
همچنین این باور در شهرستانها پررنگتر است و از آنجا که در نواحی مرزی و شهرهای کوچک حدود 20 تا 30 درصد خانوادهها حتی یک فرد شاغل هم ندارند، مطلوب این است که فرزندانشان در مدارسی درس بخوانند که با پایان دوره تحصیلی، درگیر بازار کار شوند، بخصوص در مورد پسران که در تمام این سالها آمار حضورشان در آزمون کنکور کمتر و میزان خروجیشان از مدارس فنی بیشتر بوده است.
بصیرتهای خانوادگی هم نکته چهارم و موضوع با اهمیتی است؛ با اینکه دانشآموزان نسل فعلی از سطح آگاهی و توانمندی بالایی برخوردارند، اما باید پذیرفت بخش زیادی از تشویق و راهبریهای این دانشآموزان 18 ساله توسط خانوادهها اتفاق میافتد. واقعیت این است که زندگیهای ما پزشکیزه شده و خانوادههای مدرن همه ابعاد زندگی را اعم از بحثهای بالینی و مشاورهای و حتی تغذیهشان را با پزشک در میان میگذارند، پزشک نقش میانی و محوری پیدا کرده، ضمن اینکه گستره بیماریها و مشکلات بهداشتی ناشناخته تا نوع خورد و خوراک و پارازیتها موجب شده پزشکی در زندگی ما نقش پررنگی را بازی کند.
نظر شما