---
در تحلیل زمینهها و علل و عوامل داخلی شکلگیری کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که به شکست نهضت ملی ایران و سقوط دکتر محمد مصدق انجامید، همزمان با این کودتا، آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی در برابر کودتا سکوت کرده و از مصدق حمایت نکرد؟ ارزیابی شما از علت و ماهیت سکوت کاشانی در برابر کودتا و عدم حمایت او از مصدق چیست؟
باوجود همکاریهای اولیه کاشانی و مصدق در نهضت ملی ایران، وجود اختلافات بعدی این دو رهبر مذهبی و ملی این نهضت بویژه پس از قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۱ یک واقعیت تاریخی انکارناپذیر و یکی از عوامل مهم و مؤثر در موفقیت کودتای ۲۸ مرداد و شکست نهضت ملی و سقوط دکتر مصدق است. این اختلافات از یک سو ناشی از تفاوت رویکرد فکری متشرعانه و دین مدارانه آیتالله کاشانی و رویکرد فکری سکولار و عرفی دکتر مصدق بود و از سوی دیگر ریشه در اختلاف مواضع در چگونگی تقسیم قدرت و جایگاه رهبری نهضت در میان این دو رهبر داشت. کاشانی که به سبب جایگاه مذهبی خود در توده غالباً مذهبی جامعه ایران از نفوذ اجتماعی فراوان و بالایی برخوردار بود برای خود نقش بالاتری از مصدق در جایگاه رهبری نهضت قائل بود و اینکه غالب رسانههای خارجی و داخلی نقش و جایگاه مصدق در رهبری نهضت را پر رنگتر از کاشانی تصویر و معرفی میکردند برای کاشانی غیرقابل قبول بود.
بویژه بعد از قیام ۳۰ تیر و نقش برجسته و اصلی کاشانی در پیروزی این قیام و بازگشت مجدد مصدق به قدرت، بیتوجهی مصدق به کاشانی در عزل و نصبهای مدیریتی، اختلاف کاشانی و مصدق را تشدید کرد. در این میان البته که بعضی از عزل و نصبهای مصدق از نظر سیاسی اشتباه و کاشانی در اعتراض خود حق به جانب بود، اما اصرار کاشانی بر نصب بعضی از اشخاص فاقد صلاحیت نیز که بدرستی از سوی مصدق یک اقدام نادرست تلقی و با آن مخالفت شد، از دیگر جلوههای اختلافاتی بود که با سیاست تفرقه افکنی مخالفان خارجی نهضت و عوامل داخلی آنان علیه کاشانی و مصدق تشدید میشد.
یکی دیگر از علل مهم اختلافات کاشانی و مصدق پارهای سیاستهای سکولار و عرفی مصدق بود که با مزاج و مذاق کاشانی متشرع و هم اندیشان دینی و سیاسی او ناسازگار بود. از جمله زمانی که مصدق برخلاف میل کاشانی اجازه برگزاری اجلاس ملی اسلامی در تهران را نداد و بویژه پارهای نزدیکیهای مقطعی مصدق به حزب کمونیستی توده ایران که به تمایلات و اقدامات غیردینی و حتی ضد دینی و ضد روحانی در میان رهبران مذهبی و تودههای مذهبی شهرت داشت و نیز اقدام مصدق برای تشکیل کمیتهای به ریاست علی اکبر دهخدا که تصمیم و تمایلات مصدق برای براندازی حکومت شاهنشاهی پهلوی و ایجاد یک حکومت جمهوری را منعکس میکرد، موجب تشدید نگرانیها و مخالفتهای کاشانی با مصدق شد.
در تبیین ماهیت و علل و عوامل اختلافات میان کاشانی و مصدق و پیامدهای آن، به دور از هرگونه افراط و تفریط باید گفت هرچند در اختلافات پدید آمده میان این دو رهبر اصلی نهضت ملی ایران، هر دو آنها با درجات متفاوتی دارای پارهای اشتباهات فکری و کژتابیهای سیاسی بودند؛ اما سکوت کاشانی در برابر کودتای ۲۸ مرداد و عدم حمایت او از مصدق، به سود کودتاگران به کار گرفته شده و یکی از علل و عوامل مؤثر در شکست نهضت ملی ایران بوده است.
آیتالله کاشانی که در قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۱ با استفاده از نفوذ اجتماعی و قدرت بسیج گری خود در میان مردم بویژه توده مذهبی مردم آنها را برای حمایت از مصدق به خیابانها آورد و حتی خود کفن پوش در پیشاپیش مردم حرکت میکرد، در روز کودتای ۲۸ مرداد بنا به دلایلی خود را کنار کشید و نه به خیابان آمد و نه از مردم خواست تا برای مقابله با کودتاگران به خیابانها بیایند.
چرا مردم ایران در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در برابر کودتا و کودتاگران و برای حمایت از مصدق، علاقه و مقاومت چندانی از خود نشان ندادند؟
در فراز و فرودهای تاریخی جامعه ایرانی از عصر قاجار و مشروطه و پس از آن، مردم ایران مطالبات انباشته شدهای داشتند که بخشی از این مطالبات یک بار از سوی مشروطه خواهان و بخشی از آن از سوی رضاشاه و بخش دیگری نیز از سوی دکتر محمد مصدق طرح و پیگیری شد.
یکی از مهمترین مطالبات مردم ایران در عصر مصدق، ملی کردن نفت ایران و دیگری آزادی انتخابات بود. تلاش مصدق با همکاری کاشانی و هم اندیشان و همکاران آنها در اقداماتی چون ملی کردن نفت و آزادی انتخابات، محبوبیت فراوان اولیه را برای مصدق در میان بسیاری از مردم و بسیاری از گروه های مختلف سیاسی دارای گرایشهای مختلف مذهبی، ملی، لیبرال دموکراتیک و حتی چپهای سوسیالیست در ایران بهدنبال داشت. حمایتهای مردمی از مصدق در مقاطع پیش از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ یک حمایت جدی و گسترده بود. اکثریت مردم در هنگام وقوع بحرانهای مختلف سیاسی و اقتصادی با اقداماتی چون برپایی راهپیمایی و خرید اوراق قرضه از مصدق حمایت میکردند. حمایتی همه جانبه که مهمترین انعکاس و جلوه گاه اجتماعی آن، چهره خود را در حمایت گسترده مردم از مصدق در قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۱ تحت رهبری آیتالله کاشانی نشان داد.
اما تداوم و تشدید تحریمهای اقتصادی و جلوگیری کامل انگلستان از فروش نفت ایران و کاهش سطح درآمد و رفاه اجتماعی و اقتصادی و افزایش مشکلات اقتصادی ناشی از آن تحریمها و نیز پارهای مواضع و اقدامات غلط اقتصادی و سیاسی دولت مصدق فشار مضاعفی را بر مردم بویژه طبقات و اقشار اجتماعی فرودست جامعه تحمیل کرد. مهمترین نتیجه فشارهای اقتصادی قدرتهای خارجی علیه دولت مصدق و نیز پارهای سیاستها و برنامهها و اقدامات غلط داخلی و خارجی مصدق؛ کاهش و تضعیف تدریجی امید اجتماعی بسیاری از مردم نسبت به دولت مصدق و لاجرم کاهش نسبی محبوبیت مصدق در میان مردم بود.
اختلافات تدریجی بهوجود آمده میان کاشانی و مصدق بویژه سلب حمایت کاشانی از مصدق پس از قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۱ و بلکه تمایل هرچند محدود و مبهم آشکار و نهان کاشانی برای سقوط مصدق از یک سو و اختلافات و انشعابات داخلی در میان بسیاری از اعضای جبهه ملی و مخالفت بعضی از آنها با مصدق از سوی دیگر و نیز پارهای از مخالفتهای حزب توده ایران با مصدق در آستانه کودتای ۲۸ مرداد و نارضایتی و بدبینی بسیاری از نیروهای مذهبی نسبت به پارهای نزدیکیهای مصدق به کمونیستها در مقاطعی از روند نهضت ملی ایران و سیاستهای تفرقهافکنانه قدرتهای خارجی و سلطنت پهلوی و عوامل داخلی آنها و تبلیغات منفی بر ضد مصدق، از نقش مهمی در کاهش محبوبیت اجتماعی مصدق و تضعیف انگیزههای مردم برای مقاومت در برابر کودتا و حمایت از مصدق برخوردار بود. این واقعیت تاریخی را نمیتوان و نباید نادیده گرفت که بسیاری از ایرانیان عصر مصدق و نهضت ملی شدن نفت ایران و حتی ادوار بعدی تاریخ معاصر ایران در رفتار خود نشان دادهاند که نحوه مشارکت مردم و مواضع آنان در تحولات سیاسی و اجتماعی تا حدود زیادی تحت تأثیر بیثباتی و کژتابیهای ناشی از احساساتزدگی و القائات و هیجانات کاذب در زنده باد و مرده باد گفتنها بوده و با یک مشارکت و مواضع و کنشها و واکنشهای منطقی در چارچوب یک جامعه مدنی به بلوغ رسیده در رفتارهای سیاسی و اجتماعی خود فاصله دارد.
با توجه به ابعاد مختلف کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، مهمترین نتایج و پیامدهای این کودتا در ایران چه بود و تحلیل و ارزیابی شما از آن نتایج و پیامدها در تاریخ معاصر ایران چیست؟
کودتای امریکایی - انگلیسی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در ایران نتایج و پیامدهای متعدد آنی و پسا آنی در عرصهها و حوزههای گوناگون و مختلف فکری، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در دو سطح داخلی و خارجی داشت. نخستین نتیجه و پیامد فوری کودتای ۲۸ مرداد، بازگشت مجدد استبداد داخلی و آغاز دوران جدیدی از استبداد سلطنت پهلوی از یکسو و افزایش نفوذ قدرتهای خارجی در ایران بویژه با محوریت ایالات متحده امریکا بهعنوان قدرت نوظهور جهانی بود.
در گستره تغییرات در سیاست خارجی ایران پس از
کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، تجدید ارتباط سیاسی و دیپلماتیک با دولت انگلستان، برطرف کردن مناقشات نفت به نفع انگلیس و امریکا در قالب کنسرسیوم، توسعه روزافزون مناسبات اقتصادی ایران با امریکا و انگلیس و تشدید روند وابستگی اقتصادی و سیاسی و نیز حفظ ایران در اردوگاه غرب و ورود به جنگ سرد میان امریکا و شوروی، بعضی از مهمترین نتایج و پیامدهای پس از شکلگیری و موفقیت کودتای ۲۸ مرداد در ایران بود. انزوای تفکرات ناسیونالیستی و مشروطه خواهی و لیبرال دموکراسی و سوسیال دموکراسی استبداد ستیز و ضد استعماری و برقراری مجدد دولت و مجلس دست نشانده و خروج مجدد سلطنت از چارچوب قانون اساسی مشروطیت و استقرار استبداد و اختناق سرکوبگر و سرخوردگی و یأس و انزوای سیاسی و اجتماعی بسیاری از رهبران و فعالان سیاسی اپوزیسیون حکومت پهلوی و گسترش فرهنگ استبدادی معطوف به تبعیت از شاه و دربار به جای مشارکت سیاسی و بویژه تغییر ساختار و ماهیت نظام سیاسی از توزیع منابع قدرت سیاسی به سوی تمرکز منابع قدرت، از جمله نتایج و پیامدهای زیانبار کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در ایران بود.
پس از پیروزی کودتای ۲۸ مرداد در ایران، احزاب و گروههای سیاسی دارای گرایشهای سیاسی و اجتماعی ملی، لیبرالی، سوسیالیستی و دموکراتیک ملی و نیز بسیاری از آرمانهای مشروطیت دچار انزوا شده و بتدریج نیروهای مذهبی بویژه پس از تضعیف شدید حزب توده و جبهه ملی در ایران، تا حدودی جایگزین اپوزیسیون پیش از کودتای ۲۸ مرداد گردیدند و در موازات آن، اگر از عصر مشروطیت تا قبل از کودتای ۲۸ مرداد، تفکر مدرنیته و مدرنیزاسیون در ایران وجه غالب در میان اندیشه گران و نخبگان و روشنفکران ایران بود، اما پس از این کودتا و بتدریج جامعه ایرانی شاهد زایش و پویش اشکال مختلف اندیشه بازگشت به سنتها با محوریت و تمرکز بر رویکرد مذهبی و بومگرایی غالباً متکی بر غرب گریزی و غربستیزی توأم با پارهای افراط و تفریطها گردید. رویکردی که چهره خود را با درجات متفاوتی در آثار اندیشه گرانی چون احمد فردید و فخرالدین شادمان و دکتر علی شریعتی و جلال آل احمد و مرتضی مطهری و سرانجام در تکاپوهای دینی و روحانی ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ منجر به شکلگیری و پیروزی انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ در ایران نشان داد.
نظر شما