به گزارش ایسنا، چند ساعت بعد از برهم خوردن نظم عمومی در تهران در روز 28 مرداد 1332، برنامههای رادیو قطع شد. یک نفر پشت تریبون قرار گرفت و گفت "الو! الو! اینجا تهران، الو! الو! اینجا تهران، مردم! خبر بشارتآمیز. چند دقیقه دیگر سرلشکر زاهدی، نخستوزیر ایران، پیام شاهنشاه را برای شما قرائت میکند. مردم شهرستانهای ایران بیدار و هوشیار باشید. مصدق خائن فرار کرده است... مردم حسین فاطمی را قطعه قطعه کردهاند..."
روز 22 مرداد شاه دو برگه را امضا کرده بود. در یکی از آنها فرمان عزل مصدق و در دیگری فرمان بر سر کار آمدن فضلالله زاهدی(از فرماندهان ارتش) نوشته شده بود. شاه از راه احتیاط تهران را ترک و به بهانه استراحت به سواحل خزر میرود. سرهنگ نصیری رئیس گارد شاهنشاهی نیمه شب 24 مرداد به قصد دستگیری مصدق به منزل وی میرود، اما خود را در محاصره نیروهای نظامی میبیند.
ارتشبد ریاحی - رئیس ستاد ارتش از هواداران مصدق که از جریان کودتا آگاه شده بود طرح شاه را به مصدق لو داده بود. نصیری بازداشت شد و اکثر افسران حامی شاه دستگیر و دستور محاصره سعدآباد داده میشود. روز 25 مرداد، رادیو تهران بیانیه ویژه دولت را پخش کرد که در آن از انجام کودتایی نافرجام در شب گذشته یاد شده بود.
شاه که آن زمان در کلاردشت بود با خبردار شدن از دستگیری فرماندهان نظامی و محاصره کاخ سعدآباد، با کمک خلبان خاتمی (شوهر فاطمه پهلوی خواهر شاه) ابتدا به بغداد و سپس به رم فرار میکند. روزنامهها و رادیو، شاه را مقصر اوضاع موجود میدانستند. حزب توده خواستار سقوط سلطنت و اعلام جمهوری شد.
در روزهای 25 تا 28 مرداد، تظاهرات احزاب و گروهها علیه سلطنت و پایین کشیدن مجسمه شاه از خیابانها در جریان بود اما در پس پرده، فضلالله زاهدی به کمک خارجیها در حال ساماندهی کودتا بود.
روز 27 مرداد تیمسار ریاحی- رئیس ستاد ارتش به افسران عالیرتبه ارتش تأکید کرده بود که ارتش در هر شرایطی به دولت وفادار بماند چراکه احتمال میداد شورشهایی به نفع شاه صورت بگیرد. با وجود این روز 28 مرداد، چنانکه باید و شاید آنها از حکومت مصدق دفاع نکردند.
روز 28 مرداد، فعالیت آنها بیشتر شد و با چوب و چماق به مراکز احزاب طرفدار مصدق حمله کردند. فرمانداری نظامی تهران که در اختیار مصدق بود ممانعتی نکرد و از جانب سران کودتا به فرماندهان واحدهای نظامی مقیم تهران دستور داده بودند که اگر از کودتا حمایت نمیکنید، سکوت اختیار کنید.
رفته رفته نقاط حساس شهر از جمله رادیو را به تصرف درآورده و خانه مصدق محاصره شد. ساعت 4 بعد از ظهر 28 مرداد، زاهدی رسماً سقوط مصدق و انتصاب خود به نخستوزیری را اعلام کرد. ساعت 7:30 با دستگیری مصدق کودتا پیروز شد و وی به بازداشتگاه رفت و شاه با تلگراف زاهدی به کشور بازگشت.
برای بررسی بیشتر زوایای پنهان کودتای 28 مرداد و علل آن خبرنگار ایسنا با بهمن زینلی- پژوهشگر تاریخ معاصر و استاد تاریخ دانشگاه اصفهان به گفتوگو پرداخت که در ادامه میخوانید:
کودتای 28 مرداد معلول مجموعهای از حوادث و حاصل یک برنامه بود
زینلی با بیان اینکه کودتای 28 مرداد معلول مجموعهای از حوادث و حاصل یک برنامه بود، گفت: بعد از جنگ جهانی دوم اتفاقات زیادی در جهان میافتد، اما آنچه که مربوط به ایران میشود و نهایتاً بخشی از آن در کودتای 28 مرداد 1332(1953 میلادی) تجلی پیدا میکند چند موضوع است. یکی از این مباحث، موضوع تضعیف دولت انگلستان است که با وجود اینکه متفقین در جنگ جهانی پیروز شده بودند، اما انگلستان به شدت تضعیف شده بود.
وی افزود: این ضعف انگلستان به ویژه در ایران نمایان میشود، ایران تقریباً از سال 1919 میلادی (1298شمسی) به طور کامل در اختیار بریتانیا است، اما جنگ جهانی دوم آسیبهای جدی به انگلستان وارد کرد که یکی از پیامدهایش تضعیف این کشور در هند، شمال آفریقا و غرب آسیا و به خصوص در ایران بود.
این استاد تاریخ دانشگاه اصفهان، تصریح کرد: نکته دومی که از جنگ جهانی دوم حاصل شد این بود که بر عکس انگلستان، ایالات متحده آمریکا قوی شد و علت آن این بود که جنگ آسیب فیزیکی به آمریکا نرساند. نکته سوم آشکار شدن اهمیت نفت است، به این معنا که وقوع جنگ جهانی دوم اهمیت بالای نفت را اثبات کرد. در این زمان در منطقه، استخراج منابع نفتی ایران در رتبه اول است.
آمریکا در پی کسب جایگاه انگلستان در ایران بود
زینلی گفت: چهارمین پیامد جنگ جهانی دوم این بود که جریانهای ملیگرا در منطقه و ایران جان تازهای پیدا کردند و با فضای باز سیاسی که با رفتن برخی دیکتاتورها مانند رضاخان به وجود آمده بود توانستند فعالیتهای خود را افزایش دهند. همه این موارد سبب شد که نهایتاً آمریکاییها در راستای طرح "مارشال" به این نتیجه برسند که باید به شکل نرم در ایران جابجایی قدرت انجام شود و جایگاه انگلستان در ایران را به دست بیاورند.
این پژوهشگر تاریخ معاصر ادامه داد: در ایران هم شرایط برای این تغییر و تحولات مساعد است. یکی از این شرایط سقوط رضاخان در ایران است که سبب جان گرفتن جریانهای ملیگرایی مانند حزب توده و جبهه ملی که به دنبال آزادیهای مدنی بودند شد. دستگاه سلطنت علیرغم اینکه انگلستان، شاه را انتخاب کرده بود، اما دلخوشی از انگلیس ندارد که در خاطرات اشرف و محمدرضا شاه این موضوع به صراحت بیان شده است، ولی خانواده سلطنتی در مقابل به شدت به آمریکاییها علاقهمند میشود.
وی گفت: همه این عوامل و عدم سابقه استعماری که آمریکا در جهان دارد سبب شده که جریانهای دموکرات نیز به نوعی امیدوار به آمریکا شوند و در نهایت نتیجه تمام این بحثها از لحاظ ظاهری و سیاسی منجر به این باور میشود که انگلستان باید در ایران خلع ید و یک نیروی سومی جایگزین آن شود.
این استاد تاریخ دانشگاه اصفهان، اظهار کرد: نکته بعدی این است که آمریکا در چارچوب طرح بزرگی که بعد از جنگ جهانی دوم دارد که در داخل طرح نو و در خارج طرح مارشال نام دارد به دنبال این است که اقتصاد جهانی را متناسب با اقتصاد خودش کند و یا در مسیر اقتصادش قرار دهد و یکی از اقتصادهای مد نظرش، اقتصاد ایران بود، پس باید در ایران یک تحولی رخ دهد و بهترین برنامهای که در ایران میتواند طرفداران زیادی هم داشته باشد بحث ملی شدن صنعت نفت است.
آمریکا به دنبال ملی شدن صنعت نفت ایران بود
زینلی افزود: انگیزههای ملی شدن صنعت نفت در ایران بسیار زیاد است و آمریکا به شکل هدفمند قصد دارد این طرح را پیش ببرد و با آن پتانسیلی که دارد زمینه آن را فراهم میکند و نیروهای متعددی در داخل در این خصوص دخالت میکنند که در رأس این نیروها جبهه ملی و دکتر مصدق است که طرح ملی شدن صنعت نفت را پیش میبرند تا در نهایت ملی شدن صنعت نفت رخ میدهد.
این پژوهشگر تاریخ معاصر تصریح کرد: بنابراین عامل اصلی ملی شدن صنعت نفت، حمایتهایی است که آمریکا انجام میدهد و دلیل این حمایت آن است که آمریکا پروژه کلانتری را دارد که میخواهد آن را پیش ببرد که بخش اول این پروژه، ملی کردن صنعت نفت ایران است. پس این پروژه اصلیِ هماهنگسازی اقتصاد ایران با اقتصاد آمریکا در دو پروژه کلان انجام میشود، یکی ملی کردن صنعت نفت و مورد دوم پروژه اصلاحات ارضی است.
وی افزود: بخش اول به تعبیری تلاش برای اخذ امتیاز نفت و بردن نفت ایران است و بخش دوم آوردن کالاها به ایران به ازای دلارهای نفتی است. پس کودتای 28 مرداد مربوط میشود به پروژه اول. یعنی یکی از پیامدهای ملی شدن صنعت نفت، کودتای 28 مرداد است. در این زمان، خیال آمریکاییها راحت شده است که نفت از دست انگلستان خارج شده و به دست دولت ایران افتاده است. یعنی اگر نفت ملی نمیشد امکان کودتای 28 مرداد وجود نداشت و اشتباه فاحشی که مصدق و اطرافیان او انجام دادند اعتماد به آمریکا بود.
این استاد تاریخ دانشگاه اصفهان، ادامه داد: آمریکاییها نفت را در ایران دولتی کردند و با عِلم به اینکه دولت ایران ماهیت ملی دارد و با بودن یک دولت ملی امکان غارت نفت ایران وجود ندارد، به منظور نتیجه دادن پروژه، باید ماهیت دولت در ایران هم تغییر پیدا کند. بنابراین پروژه دومِ کوچکتر در راستای تکمیل پروژه اول این است که ساختار دولت در ایران عوض شود. از این جا است که یک برنامهای برای تغییر دولت مصدق در ایران تنظیم میشود.
زینلی افزود: نخستین گام در جهت رسیدن به هدف تغییر دولت این است که ناکارآمدی دولت به جامعه اثبات شود. دولت کاملاً وابسته به نفت است و اگر بخواهیم دولت را ناکارآمد نشان دهیم باید تواناییاش را از دستش بگیریم. پس یکی از کارهایی که اتفاق میافتد آغاز تحریمها است و آمریکا در چارچوب آن پروژه بزرگ به انگلستان برای تحریم دولت مصدق کمک میکند. ارزیابیشان این بود که این تحریم میتواند آرام آرام زمینه تغییرات اجتماعی در ایران را فراهم کند و لایههای اجتماعی را تحت تأثیر خودش قرار دهد.
این پژوهشگر تاریخ معاصر گفت: دومین اتفاقی که میافتد این است که آمریکاییها به خوبی میدانند که یکی از دلایل توفیق مصدق، حمایت مردمی است که نه به دلیل فهم و علم نسبت به اقدامات مصدق یا اقدامات انگلیس انجام میشود بلکه بیشتر به دلیل حمایت جریان مذهبی و آن لیدر مذهبی است که آنان را هدایت میکند، بعد هم در استعفای مصدق، آیتالله کاشانی نقشآفرینی کرد. پس دومین کار این است که حمایت مذهبی از دولت برداشته شود.
وی افزود: جالب است که همین اقدام و تحریم مصدق در آن زمان با وجودی که مصدق را دچار چالش کرد، اما هماکنون که در تاریخ اقتصادی ایران نگاه میکنیم این دوران یکی از دورههای موفق اقتصاد بدون نفت در ایران است، اما آن روز مصدق و جامعه را آزار داد و آن حمایت مذهبی هم برداشته شد. از طرف دیگر آمریکاییها با تقویت جریان سلطنت و جریان ارتش عملاً یک فضایی را به جود آوردند که امکان تغییر دولت وجود داشته باشد.
نخستین عامل یک شورش و انقلاب، نارضایتی عمومی است
این استاد تاریخ دانشگاه اصفهان ادامه داد: یعنی دولت مصدق ناکارآمد شده و افکار عمومی و نه نخبگان به او بدبین شدهاند. در این شرایط زمینه فراهم میشود. افکار عمومی که متأثر از فضای اقتصادی جامعه است ناراضی شده است. اما یادمان باشد افکار عمومی به دلیل فقر و این مسائل خیزش اجتماعی ندارد و به همین دلیل است که دولتها از فقیر شدن مردم زیاد وحشت نمیکنند، پس عوامل دیگری باید جامعه را به خیزش دعوت کند.
زینلی افزود: نخستین عامل یک تحول، شورش و انقلاب، نارضایتی عمومی است، چراکه نارضایتی عمومی حداقل منافعش این است که افکار عمومی نسبت به جریانها بیتفاوت میشود. یعنی کسانی که زمینه نارضایتی عمومی را فراهم میکنند به دلیل قیام عموم، نارضایتی را ایجاد نمیکنند و بیشتر برای بیتفاوتی عموم مردم، نارضایتی را به وجود میآورند. بنابراین هدف، بیتفاوت کردن مردم ایران به امور است و اولین اتفاقی که در کودتای 28 مرداد اتفاق میافتد این است که جامعه ایران نسبت به تحولات سیاسی بیتفاوت میشود و این بهترین فرصت برای آمریکا است.
این پژوهشگر تاریخ معاصر خاطرنشان کرد: با این شرایط اگر نخبگان نتوانند شرایط را اصلاح کنند زمینه ظهور جریانهای شورشی فراهم میشود که متأسفانه همین اتفاق هم میافتد. پس جامعه ایران ویژگی شاخصی که دارد به دلیل شرایط تحریم و ناکارآمدی اقتصادی دولت مصدق بیتفاوت شده است، حال در این فضای "نارضایتی بیتفاوت" یک سری از جریانها برای خیزش و شورش و برپا کردن بلوا انگیزه دارند. در همینجا است که بخش اراذل و اوباش به سرکردگی شعبان بیمخ وارد بازی میشوند که در خاطرات شعبان بیمخ هم به این مورد اشاره شده است.
وی اظهار کرد: بنابراین جامعه مهیا میشود و آن پتانسیل جریان مذهبی که میتوانست این بیتفاوتی مردم را تبدیل به یک جریان مخالف یا موافق کند به تعبیری از بین رفته است و آیتالله کاشانی علیرغم آن نامهای که به مصدق مینویسد حمایتی هم از دولت او نمیکند و یک بیتفاوتی هم از این زاویه مطرح میشود. جریان مذهبی در واقع امیدی به دولت مصدق برای تغییر اوضاع ندارد و در این شرایط یک فرصت مناسب برای طراحان کودتا که در رأس آن آمریکا و لایههایی از ارتش هستند به وجود میآید.
این استاد تاریخ دانشگاه اصفهان ادامه داد: آمریکایی با توجه به ویژگیهای شخصیتی شاه ترجیح میدهند که او در بطن کودتا نباشد و به همین دلیل شاه به شمال کشور میرود و چند روز قبل از کودتا به عراق و سپس ایتالیا فرار میکند. پس مشخص است که کودتای 28 مرداد محصول یک پروژه یا بخشی از یک پروژه است که باید اجرا بشود تا فرآیند نفوذ آمریکا در ایران در بخش اول تکمیل شود، به این معنا که این کودتا بخش اول نفوذ آمریکا در ایران را تحقق میبخشد و نفت ایران در اختیار این کشور قرار میگیرد و بعد در دهه 40 شمسی پروژه اصلاحات ارضی را در ایران پی میگیرد.
آمریکا به شکل پنهان کتابهای ضد انگلیسی در ایران منتشر میکند
زینلی با بیان اینکه سرویس مخفی بریتانیا نیز در کودتای 28 مرداد نقش ایفا میکند، گفت: در این زمان هنوز آمریکاییها پروژهشان کامل نشده است. درست است که انگلستان در ایران خلع ید شده، اما هنوز امیدوار است که به ایران برگردد. آمریکاییها هم نمیخواهند به یک باره انگلستان را حذف کنند چرا که بریتانیا متحدشان است. آمریکاییها یک کار فرهنگی علیه انگلستان کردند به این شکل که به صورت پنهان امکان انتشار کتابها و مقالاتی را در ایران فراهم کردند که چهره پلید انگلستان را در ایران آشکار کند. کتابهایی مانند "فراماسونری در ایران" به قلم اسماعیل راعی یا کتاب "دست پنهان" سیاست انگلیس در ایران. مجموعه آثاری که اگر حمایت آمریکا نبود در ایران منتشر نمیشد.
چهره واقعی آمریکا برای ایران و جهان در زمان کودتا آشکار نبود
این پژوهشگر تاریخ معاصر، افزود: بنابراین انگلستان امیدوار است به ایران باز گردد. در آن زمان انگلستان هم به خوبی آمریکا را نمیشناخت به طوری که فکر میکردند ایالاتمتحده در راستای منافع بریتانیا در حال کمک به آنان است. پس بخشی از عملیات تبلیغاتی و روانی کودتای 28 مرداد را انگلیسیها مدیریت میکنند چون شناخت بهتری نسبت به افراد در ایران داشتند و به تعبیری انگلیسیها ناخواسته مشاور آمریکا در شناخت جریانها در داخل ایران شده بودند. در این زمان چهره واقعی آمریکا برای ایرانیها اصلاً آشکار نشده بود و برای انگلستان هم این چهره آشکار نبود.
وی گفت: در نهایت این جابجایی قدرت در ایران به دلیل ضعف انگلستان به نفع آمریکا که به دنبال تسلط کامل بر ایران بود تمام میشود. انگلستان بعدها و به خصوص بعد از حوادث 1342 در ایران متوجه شدند که آمریکاییها، سالها آنها را همراهی میکردند نه برای کمک به انگلستان بلکه برای جایگزین شدن به جای آنان. در کودتای 28 مرداد انگلستان نقش پر رنگ و پر انرژی دارد. آمریکاییها آرام آرام به صحنه میآیند به این دلیل که میدانند بسترسازی کردهاند، اما نباید عجله کنند، ولی انگلیسیها خیلی عجله دارند و میدانند اگر این قضیه طول بکشد احتمال دارد ایران به طور کامل از دست انگلستان در برود.
آمریکاییها در کودتا زیر بازی کردند و انگلیسیها رو
این استاد تاریخ دانشگاه اصفهان، اظهار کرد: اگر به کودتای 28 مرداد 1332 دقت کنیم، الآن نقش آمریکا را در آن پررنگ میبینیم، اما در دهه 30 این نقش پررنگ دیده نمیشد و همه، کودتا را زیر سرِ انگلستان میدانستند. چون انگلستان برای بازگشت به ایران عجله داشت در کودتا خیلی رو بازی کرد، اما آمریکاییها زیر بازی کردند، اما از دهه 40 مشخص شد که آمریکا نقش اصلی را در کودتا داشته است. در این زمان هم موضع انگلستان نسبت به آمریکا تغییر پیدا کرد و هم موضع کسانی که به آمریکا نگاه خوشبینانهتری داشتند.
زینلی در خصوص نقش اتحاد جماهیر شوروی در کودتای 28 مرداد و ترس آمریکا از حاکمیت کمونیست در ایران، افزود: در پروژه اول بحث شوروی مطرح نیست، در شهریور 20، روسها از ایران بیرون نمیرفتند و در این خصوص آمریکاییها خیلی خوب عمل کردند و خروج شوروی از ایران را فراهم کردند، از این تاریخ به بعد دیگر نگران ورود شوروی به ایران نبودند و بعد از کودتای 28 مرداد بود که عملاً بحث دوباره حزب توده و نفوذ شوروی در ایران مطرح شد.
شوروی در کودتای 28 مرداد نقشی ندارد
این پژوهشگر تاریخ معاصر در همین خصوص، گفت: در واقع در کودتای 28 مرداد آن چیزی که در خصوص شوروی مطرح است بحث جریان وابسته به شوروی و میزان نقش حزب توده در کودتا است. متأسفانه چون هنوز تمام اسناد مربوط به کودتا منتشر نشده است؛ نقش حزب توده که به نوعی جریان وابسته به شوروی در ایران است به درستی مشخص نیست. در این تاریخ حضور حزب توده بیشتر در ارتش است و بعد در دهه 40 شمسی در حوزه کارگری و کارخانه وارد و در دهه 50 شمسی در حوزه کارمندی وارد میشود، به طوری که در این دهه بخش عمدهای از کارمندان و به خصوص آموزش و پرورش وابسته به حزب توده هستند.
وی خاطرنشان کرد: در دهه 30، همانطور که اشاره شد بخش عمده حضور حزب توده در ارتش است که البته به معنای فرستادن نیرو به ارتش از سوی این حزب نیست، بلکه ارتشیها به حزب توده تمایل پیدا کردهاند. پس بنابراین دخالت شوروی را در کودتا پررنگ نمیبینیم، نمیگوییم رصد نمیکند، اما در قضیه کودتا هم نقشی ندارد. اما مهمترین اصل این است که جریان وابسته به اتحاد جماهیر شوروی هم به یک عنصر بیتفاوت تبدیل میشود. در کودتای 28 مرداد لایههای چندگانه ارتش مملو از حزب توده است، اما هیچ کاری برای تسریع یا جلوگیری از کودتا انجام نمیدهند.
این استاد تاریخ دانشگاه اصفهان، ادامه داد: این بیتفاوتی اعضای حزب توده در ارتش نه یک دستور بلکه بیشتر ناشی از حس نا امیدی و بیتفاوتی آنها است. دو جریان از فضای موجود جامعه نا امید شدهاند و توده جامعه به دلیل شرایط بد اقتصادی، "ناراحتِ بیتفاوت" میشود. جریان مذهبی و حزب توده دارای عقبه ایدئولوژیک هستند که کاملاً نا امید شدهاند. این ناامیدی باعث بیتفاوتی آنها میشود و احساس میکنند دولت مصدق نمیتواند آرزوهای آنان را برآورده کند. به تعبیری میتوانیم بگوییم جریان مذهبی و حزب توده در یک نقطه اشتراک نظر دارند، اما فهم درستی هم از تحولات آینده نداشتند.
شوروی آلترناتیوی برای جایگزینی دولت ایران نداشت
زینلی گفت: شوروی در کمک به فضای تحریم ایران نقش داشت، اما در کودتا خیر. منطق هم حکم نمیکرد که آمریکاییها و انگلیسیها در این شرایط که فضا به سمت جنگ سرد میرفت بخواهند با شوروی در پروژهای این چنینی همکاری کنند. اینکه بگوییم شوروی از کودتا خبر نداشته شاید درست نباشد؛ چون تحرکاتی که در ارتش ایران انجام میشد به احتمال قوی عناصر تودهای ارتش، شوروی را در جریان کودتا گذاشته بودند.
این پژوهشگر تاریخ معاصر در خصوص دلایل بیتفاوتی شوروی به نقشه کودتای 28 مرداد، تصریح کرد: شوروی نه جریانی نداشت که بخواهد جایگزین دولت ایران کند و نه امید به این دارد که دولت مصدق کاری به نفع شوروی انجام دهد. مصدق تا قبل از کودتای 28 مرداد عملاً از نظر مذهبیها، حزب توده و اتحاد شوروی، عنصری آمریکایی تلقی میشود. البته مصدق به هیچ وجه گرایشی به آمریکا نداشت، اما به آمریکا اعتماد کرده بود و در چارچوب برنامههای آمریکا که همان پروژه بزرگ است در حال پیش رفتن است.
وی افزود: البته کسانی در دولت مصدق از جمله حسین فاطمی وزیر امور خارجه و بیرون دولت، مظفر بقایی و حسین مکی نسبت به کودتای آمریکا هشدار میدادند و به نوعی بحثشان با مصدق این بود که شما نباید زیاد به آمریکا اعتماد کنید. بنابراین شوروی از نقشه کودتا مطلع بوده است، اما کاری نمیتواند انجام دهد چون عنصر و نیرویی که بتواند دخالت کند در اختیار ندارد و امیدوار است که جریان بعد از مصدق بتواند منافع آنان را بهتر تأمین کند. یکی از دلایلی که مذهبیها، حزب توده و شوروی سکوت کردند این بود که جریان بعدی را نمیشناختند، اما میدانستند که مصدق هم به نفع آنها تغییر موضع نمیدهد.
این استاد تاریخ دانشگاه اصفهان، در خصوص فرمان شاه به سرهنگ نصیری برای عزل مصدق سه روز قبل از کودتا، گفت: آمریکاییها قصد داشتند در پروژه اول، برکناری مصدق بدون کودتا و عملیات نظامی انجام شود و از طرفی هم آمریکا قصد داشت این نقشه را امتحان کند تا ببیند جواب میدهد یا خیر. پس شاه دستور عزل مصدق را به نصیری میدهد، اما مصدق متوجه میشود و دستور میدهد سرهنگ نصیری را دستگیر کنند تا به تعبیری مرحله اول کودتا شکست بخورد و شاه از ایران فرار کند. تصور میکردند شاید مصدق به این فرمان تمکین کند. اینکه تصور کنیم که در عرض سه روز نقشه کودتا را ریخته باشند تصور اشتباهی است. قطعاً نقشه هر دو پروژه از مدتها قبل با توزیع پول و شناسایی افراد ریخته شده بود.
بیتفاوتی جامعه ایران، عامل اصلی پیروزی کودتا بود
زینلی گفت: در پروژه دوم که همان کودتا است ورود جریانهای از قبل آماده شده را شاهد هستیم. بخش عمدهای از اراذل و اوباش و زنان خاص برخی از محلهها که معروفیت خاصی داشتند وارد صحنه میشوند و مردم عادی در روز کودتا بیتفاوت و تنها نظارهگر هستند. بیتفاوتی جامعه ایران در این زمان عامل اصلی پیروزی کودتای 28 مرداد بود وگرنه کودتا گران نیروهای خیلی زیادی نداشتند.
این پژوهشگر تاریخ معاصر با بیان اینکه آمریکاییها از قصد، نقشه اصلی خود برای کودتا را به شاه لو نمیدهند، افزود: آمریکاییها اجازه میدهند شاه با این ترسش از ایران فرار کند چون بعدها به او بگویند" که شما عملاً از کشور فرار کردید و ما بودیم که شما را با هزینه زیاد به قدرت برگرداندیم". در واقع بعد از بازگشت شاه به کشور عملاً او در حلقه آمریکا است و دیگر کاری نمیتواند انجام دهد و به طور کامل مطیع اوامر آمریکا میشود. محمدرضا شاه در کتاب "پاسخ به تاریخ" دقیقاً به این موضوع اشاره میکند که من مجبور بودم طرحهای آمریکا را اجرا کنم.
وی ادامه داد: پس طرح کودتای 28 مرداد آنی نبوده است، منتها بخش اول آن موفق نشد. اعتقاد دارم آمریکاییها دقیقاً میخواستند که کودتا در مرحله اول شکست بخورد تا شاه مجبور به فرار از کشور شود تا از این موضوع بعدها علیه شاه استفاده و او را مجبور به اطاعت از فرامین خود کنند. البته این یک فرضیه است و تا انتشار کامل اسناد، در این باره نمیتوان اظهار نظر دقیق کرد.
این استاد تاریخ دانشگاه اصفهان، در خصوص صحبتهای مصدق پس از کودتا که گفته بود " من را کمونیست میدانستند و به طرفداری از تودهایها متهم میکردند"، گفت: آمریکاییها و حکومت پهلوی این اَنگ را به مصدق نزدند، توده جامعه وقتی به دلیل شرایط خاص ناراحت شد اعتقاد پیدا کردند که سیاستهای مصدق کمونیستی است چون در آن زمان نه آمریکاییها نگران کمونیست هستند نه جریان ارتش. بیشتر جریان مذهبی و عوامِ وابسته به مذهبیها نگران کمونیست هستند چون واژه کمونیست بیشتر از آنکه هویت اقتصادیاش برای جامعه ایران آشکار شود، هویت ضد دینیاش آشکار شده بود. پس در توده مردم این موضوع را ترویج میکردند که سیاستهای مصدق کمونیستی است در حالی که سیاستهای او کاملاً اقتصادی بود.
در جامعه واژه کمونیست پر رنگ میشود نه سوسیالیست
زینلی افزود: در آن زمان جامعه ایران فهمی از سیاست اقتصادی کمونیست نداشت و در کشور اصطلاح کمونیست پررنگ میشود نه سوسیالیست، چون قصد دارند ماهیت ضد مذهبیاش را پررنگ کنند. هر کسی را که اتهام کمونیست به او میزدند نخبگان میفهمیدند که گرایش اقتصادی چپی دارد، اما عوام میگفتند که آن فرد ضد دین است. بنابراین این موارد تبلیغ شد، اما اساس و مبنایی نداشت و مصدق به هیچ وجه گرایشی به شوروی ندارد. سیاست مصدق موازنه منفی است و هیچ عقبه ایدئولوژیکی ندارد. نه نگاه لیبرالیستی به مفهوم ایدئولوژیک و نه نگاه سوسیالیستی به مفهوم ایدئولوژیک دارد، مصدق یک فرد تکنوکرات ملی است که خیلی وابستگی مذهبی ندارد و البته بیدین هم نیست.
نقطه ضعف مصدق اعتماد زیاد به آمریکا بود
این پژوهشگر تاریخ معاصر، ادامه داد: وجه بارز مصدق اعتماد بیش از اندازه به آمریکا و تنفر شدید از انگلستان بود که نقطه ضعف او محسوب میشد. در جامعه آن زمان ایران انگِ کمونیستی خیلی زود میتوانست یک فرد را از چشم مردم بیندازد و طبیعی بود که در مورد مصدق هم به کار ببرند، هرچند مصدق گرایشی به کمونیست نداشت و به همین دلیل هم خودش میگوید من را به کمونیست بودن متهم میکنند. شعار کمونیست بودن یک فرد در جامعه ایران مشتری داشت و چون مشتری داشت بر علیه مصدق این شعار را به کار بردند.
وی اظهار کرد: در مورد مصدق نتوانستند بگویند که او فرد فاسدی است چون این اَنگ به هیچ وجه به او نمیچسبید.
نقش زنانِ دربار در کودتا پر رنگ است
این استاد تاریخ دانشگاه اصفهان در خصوص نقش اشرف و زنان دربار در کودتای 28 مرداد، گفت: این نقش به شدت پر رنگ بود و علت آن هم این است که اشرف و در کل، ساختار دربار پهلوی به دو دلیل خیلی آمریکایی بودند به ویژه خودِ اشرف که در کتاب خاطراتش به صراحت اعلام میکند "من به شدت شیفته آمریکاییها شدم". در دوره رضا شاه که کمکم زمینه ورد آمریکا به ایران فراهم میشود اشرف تنها دلیل خوشحالیاش از سقوط رضاخان، امکان دسترسی به آمریکاییها است. از طرف دیگر اشرف به شدت از انگلیسیها متنفر است و در داخل هم بزرگترین دشمن خود را مصدق میداند.
زینلی خاطرنشان کرد: مصدق ورای همه ویژگیهای مثبت و منفیاش یک ویژگی شاخص دارد و آن ویژگی نظاممند کردن ساختار حکومت است و یکی از کارهایی که مصدق کرد که متأسفانه به آن زیاد پرداخته نشده، نظم بخشیدن به بودجه دربار است. این کار را اولین بار امیرکبیر در دربار ناصرالدینشاه انجام داد و یکی از دلایل دشمنی زنانِ دربار قاجار با امیرکبیر همین موضوع بود. در مورد مصدق هم همین موضوع است، اشرف و زنان دربار به دلیل یک اندیشه سیاسی و ایدئولوژیک با مصدق درگیر نیستند و انگیزهشان برای مخالفت با مصدق، سیاستهای کنترلی و ریاضتی او در دربار بود.
این پژوهشگر تاریخ معاصر، افزود: مصدق که میدانست اوضاع اقتصادی جامعه چندان خوب نیست نمیخواست مردم ببینند دربار در رفاه زندگی میکند. به همین دلیل سیاستهای تند ریاضتی را علیه دربار پهلوی در پیش گرفت و در دربار به صورت خاص اشرف را مورد هدف قرار داد. بنابراین اشرف یک خصومت شخصی شدید با مصدق دارد و از طرفی هم شیفته آمریکاییها است. مصدق مانند امیرکبیر نگران فساد اخلاقی دربار پهلوی نبود و دغدغه اصلی او ولخرجیهای اشرف و دخالتهای او در امور سیاسی بود و انتظام دربار، این دو عامل را محدود میکند. این عوامل انگیزههای بسیار قوی برای مخالفت اشرف و زنان دربار با مصدق و حمایت آنان از کودتا بود.
آمریکاییها برای نفوذ بیشتر خود در ایران، شاه را فراری دادند
وی گفت: طرحی که آمریکاییها ریخته بودند این بود که بعد از کودتا بهانه برای نفوذ بیشتر در ایران داشته باشند. اشرف برای آمریکاییها از نظر ایدئولوژیک خطرناک نبود، وقتی آنها میخواستند شاه را متقاعد کنند لازم بود که از یک سری عناصر کمک کننده استفاده کنند و به همین دلیل، بنده این فرضیه را مطرح کردم. آمریکاییها برای اینکه بعد بتوانند شاه را برای نفوذ بیشتر خود در ایران متقاعد کنند بخشی از دستگاه سلطنت را از ایران فراری میدهند چرا که دولت مصدق به هیچ وجه توانایی دستگیری شاه و خانواده سلطنتی را نداشت که آنان بخواهند از ایران فرار کنند.
این استاد تاریخ دانشگاه اصفهان در همین خصوص افزود: در یک مورد حسین فاطمی- وزیر امور خارجه خواهان برچیده شدن دستگاه سلطنت از ایران و برقراری نظام جمهوری میشود و این یکی از دلایلی است که بعد از کودتای 28 مرداد ایشان را اعدام میکنند. البته این خواسته فاطمی مورد نظر مصدق نبود. بنابراین با وجود شناختی که دستگاه سلطنت از مصدق داشت هیچ دلیلی برای فرار شاه وجود نداشت، پس بهترین فرضیه این است که آمریکا شاه را فراری داد تا از این فراری دادن بعد از کودتا استفاده کنند که واقعاً هم استفاده کردند.
زینلی تصریح کرد: طراح اصلی کودتای 28 مرداد شخصی به نام "کرمیت روزولت" افسر اطلاعاتی و امنیتی است که با 75 هزار دلار به طور مخفی به ایران میآید. در این مرحله انگلیسیها کمک زیادی به آمریکا کردند چرا که روزولت شناخت دقیقی از ایرانیها ندارد و انگلیسیها به او کمک کردند که این مقدار پول را بین چه کسانی توزیع کند. بخشی از این پول قبلاً توزیع شده است و پول باید به شکل آنی میان اراذل و اوباش توزیع شود. ویژگی اراذل اوباش این است که پول را خیلی زود خرج میکنند و آمریکا نگران این بود که اگر پول را زود به اراذل و اوباش دهد زود خرج کنند و دوباره طلب پول دیگری کنند.
این پژوهشگر تاریخ معاصر، گفت: در شب قبل کودتا سه جریان فعال شده بود و شاه خیلی در جریان امور نیست. آن کسی که باید رهبری سیاسی کشور را در روز کودتا به دست بگیرد "فضل الله زاهدی" است و یکی از اشتباهاتی که به مصدق نسبت میدهند همین است که زاهدی در مقطعی نیروی مصدق بود و مصدق نتوانسته بود او را بشناسد. "کرمیت روزولت" که برادرزاده رییس جمهور فقید آمریکا "تئودور روزولت" است، کاملاً با سفارت انگلستان هماهنگ است و به طور دقیق محلاتی که باید در آنجا شورش شود شناسایی شده و پولها میان کودتاگران تقسیم شده است.
در روز کودتا اصلیترین عنصر تأثیرگذار، بخش آموزش دیده ارتش است
وی یادآور شد: در روز کودتا این نظامیان هستند که لباس شخصی پوشیده و وارد خیابانها میشوند. آن چماقدارانی که در فیلمهای کودتا میبینیم همه طرفداران شعبان بیمخ نیستند. طرفداران شعبان بیمخ باید فضا را به شکل غیر هدفمند ملتهب کنند چون اصلاً شناخت کافی از جامعه ندارند. اما نظامیان کاملاً توجیه شده و شناخت لازم را دارند. بنابراین در روز کودتا اصلیترین عنصر تأثیرگذار بخش آموزش دیده و تربیتیافته نظامی هستند که به شکل لباس شخصی وارد بازی میشوند و رادیو را در اختیار میگیرند و کاخ نخستوزیری را محاصره میکنند.
این استاد تاریخ دانشگاه اصفهان با بیان اینکه اراذل و اوباش هیچ انگیزه سیاسی ندارند، گفت: این بخش از کودتاگران بیشتر به دنبال پول و غارت اموال عمومی هستند، اما عناصر تربیت یافتهای آماده هستند تا کودتا را به سرانجام برسانند. اصلیترین عامل در پیروزی کودتاگران بیتفاوتی مردم است که هیچ واکنشی به این تحولات نشان نمیدهند. مدیر اصلی صحنه کودتا روزولت است، اما مشاوران انگلیسی نیز کمک زیادی به او میکنند.
زینلی افزود: نیروهای انگلیسی در ایران بیشتر وجود داشتند تا نیروهای آمریکایی. البته بیشتر نیروهای شناختی هستند که از انگلیس حقوق میگیرند، اما تمایلشان به آمریکا بیشتر است و تیپهای شخصیتی مانند "اردشیر ریپورتر" با علم به اینکه انگلستان در حال افول و آمریکا در حال ظهور است با این نگرش به کودتا کمک میکنند. نقشه کودتا کاملاً آمریکایی بود و انگلستان بیشتر نقش مشاورهای داشت.
به راه انداختن جنگ چریکی، نقشه آمریکا در صورت شکست کودتا
این پژوهشگر تاریخ معاصر در خصوص طرح آمریکا برای راه انداختن جنگ چریکی در ایران در صورت شکست کودتا، گفت: آمریکا قصد به راه انداختن جنگ داخلی در ایران را داشت که البته این یک بحث بلند مدت بود که اگر کودتا جواب نداد این کار را انجام دهند. هدف اصلی آنها خروج انگلستان از ایران و نفوذ خودشان در ایران بود. یک بحث پروژه، چگونگی خروج انگلستان از ایران بود که با ملی شدن صنعت نفت تقریباً این هدف محقق شد. انگلستان آنقدر در ایران بدنام بود که به راحتی میتوانستند ایرانیها را در این باره متقاعد کنند، به همین دلیل کتابهای ضد انگلیسی در ایران منتشر و از شخصیتهای ضد انگلیسی حمایت میشود.
حاکمیت آمریکا در ایران با وجود مصدق امکانپذیر نبود
وی در همین خصوص افزود: شما نمیتوانید بپذیرید که 50 درصد قضات دادگاه لاهه انگلیسی باشند و رأی به نفع ایران بدهند. درست است که مصدق به خوبی از حقوق ایران برای ملی شدن صنعت نفت در دادگاه دفاع میکند، اما اگر این کارها در فضای غیر حمایتی آمریکا انجام میشد به نتیجه نمیرسید. پس بخش اول پروژه آمریکا، حذف انگلستان از ایران است. اما پروژه دوم این بود که آمریکا در ایران حاکم شود و این حاکمیت با وجود مصدق، امکانپذیر نیست.
این استاد تاریخ دانشگاه اصفهان، ادامه داد: پروژه سوم که همان به راه انداختن جنگ داخلی در ایران بود در صورتی عملیاتی میشد که این طرحها شکست بخورد. البته انجام چنین پروژهای بسیار سخت بود چون مشروعیت جنگ چریکی در ایران زمانی است که یک ایدئولوژی پشت آن باشد، یا کمونیستها این کار را انجام دهند یا یک چهره وطنپرستی قومیتی در ایران به وجود بیاید که واقعاً در آن زمان چنین استعدادی وجود نداشت. آمریکاییها به عنوان یک طرح چنین چیزی را مطرح کردند، اما اگر میخواستند اجرا کنند کار اصلاً راحتی نبود و بر فرض اگر کودتا با موفقیت همراه نبود بعید بود که طرح جنگ چریکی عملیاتی شود و آمریکا بیشتر روی فاز تحریم ایران تمرکز میکرد.
زینلی با بیان اینکه آمریکاییها پیشبینی موفقیت کودتا را کرده بودند، خاطرنشان کرد: خیلیها فکر میکردند آمریکاییها بیگدار به آب زدهاند، اما اعتقاد دارم بخش اول شکست بخشی از کودتا است تا دستگاه سلطنت کاملاً زیر یوغ آمریکا رود. برای آمریکا به صلاح نبود که در ایران جنگ قومی و ایدئولوژیک رخ دهد چرا که اگر جنگ ایدئولوژیک رخ میداد دخالت شوروی را به همراه داشت و اگر جنگ قومی هم رخ میداد، باز همین اتفاق میافتاد چون نگاه کُردها بیشتر چپ بود و میتوانست زمینه نفوذ شوروی را در ایران فراهم کند، بنابراین آمریکاییها تمایلی به چنین جنگی نداشتند.
دستگاه سلطنت از فاطمی واهمه داشت
این پژوهشگر تاریخ معاصر، گفت: بعد از کودتا مصدق اصراری برای فرار از کشور نداشت و سرانجام خود را تسلیم کرد. در مورد فاطمی، دستگاه سلطنت به خوبی میدانست که او از مواضع خود کوتاه نمیآید و ممکن است در آینده رهبر مخالفان شود، به همین دلیل او را اعدام کردند. نقدی که هماکنون به مصدق داریم این است که او اسباب قدرت پهلوی را فراهم کرد، یعنی با دولتی کردن نفت، خودش را زمین زد چون اگر واقعاً نفت ملی نشده بود کودتا اتفاق نمیافتاد و در واقع شاه ممنون دار اقدامات مصدق بود.
شاه از مصدق کینهای نداشت
وی افزود: شاه در اواخر دوره سلطنتش متوجه شده بود که برای آمریکا، سلسله پهلوی و بود یا نبود نخستوزیری همچون مصدق هیچ اهمیتی ندارد و تنها تأمین منافعشان از طریق منابع اقتصادی ایران مهم است. بنابراین مصدق خطر جدی برای شاه نبود، بلکه وجود مصدق برای آمریکا و منافع این کشور خطر اصلی بود. بنابراین شاه از مصدق کینهای نداشت هر چند اطرافیان او در دربار مانند اشرف از مصدق تنفر داشتند چون محدودشان کرده بود.
این استاد تاریخ دانشگاه اصفهان، اظهار کرد: بعد از کودتا مدتی مصدق زندانی و سپس بازداشت خانگی میشود. مصدق در روستای احمدآباد در اطراف تهران ملک و املاک داشت و در همانجا تحت نظر قرار میگیرد. مصدق وصیت کرده بود که در "ابن بابویه" به خاک سپرده شود، اما حکومت پهلوی مخالف این موضوع بود و اجازه خاکسپاری پیکر مصدق را در ابن بابویه نداد. سرانجام پس از مرگش در 14 اسفند 1345 در همان خانهاش در احمدآباد به خاک سپرده شد.
کودتای 28 مرداد اولین نتیجه اعتماد جامعه ایرانی به آمریکا است
زینلی خاطرنشان کرد: این اولین تجربه اعتماد به آمریکا است. مشکل این است که وقایع ملی شدن صنعت نفت و کودتای 28 مرداد را همیشه به شکل یک طرفه و گزارشی بیان میکنیم و تحلیل درست نمیکنیم. کودتای 28 مرداد محصول ملی شدن صنعت نفت است و یک جریان مستقل نیست، یعنی این کودتا آخرین پرده ملی شدن نفت است. دوم اینکه کودتای 28 مرداد اولین نتیجه اعتماد جامعه ایرانی به آمریکا است که البته شناخت چهره واقعی آمریکا در آن روز سخت بود، اما امروز شناخت این چهره دیگر سخت نیست.
این پژوهشگر تاریخ معاصر خاطرنشان کرد: اگر کودتای 28 مرداد با شکست مواجه میشد و مصدق از این آزمون موفق بیرون میآمد دو احتمال برای شکل حکومت آینده ایران وجود داشت. یک جریانی در کنار مصدق بودند که اصرار داشتند شکل حکومت جمهوری شود، اما اگر مصدق دوام میآورد و میتوانست این جریان را کنترل کند به احتمال زیاد یک حکومت مشروطه سلطنتی مانند حکومت امروزی انگلستان به وجود میآورد که در این نوع حکومت، سلطنت بیشتر جنبه سمبلیک داشت و در امور اجرایی دخالت نمیکرد. معتقدم جریان دوم بیشتر میتوانست موفق شود که البته این نوعِ حکومت با منافع آمریکا سازگاری نداشت.
وی افزود: بعد از کودتای 28 مرداد و زیر سلطه رفتن کامل ایران، حکومت پهلوی دیگر استعداد و قابلیت رفُرم را نداشت و حتی رفرمهایی که خودش در دهه 40 انجام میدهد کمکی به ساختار دولت نمیکند چراکه این رفرم ها صوری بود.
گفتوگو از: سید حبیب الله وکیل زاده، خبرنگار ایسنا، منطقه اصفهان
انتهای پیام
نظر شما