شناسهٔ خبر: 34723778 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه ایران | لینک خبر

قطار نوزدهمین جشنواره نمایش‌های آیینی و سنتی با بخش همایش علمی به راه افتاد

نمایش‌های سنتی ایران ظرفیت آکادمیک دارد

صاحب‌خبر -



کمتر برنامه پژوهشی در ایران برگزار می‌شود که نام یک پژوهشگر در قید حیات بر تارکش نهاده شده باشد. جوایز فرهنگی و پژوهشی همواره به یاد رفتگانی هستند که دیگر از دسترس ما خارج‌اند.
جلال ستاری از این لحاظ یک استثناست. مردی که بیشتر عمرش را صرف تحقیق در باب اسطوره، نمایش و تاریخ کرده است، اکنون نامش را  بر تارک هفتمین دوره همایشی می‌بیند که پایه و اساسش بر پژوهش‌های عمده اوست. همایشی در دل جشنواره نمایش‌های آیینی و سنتی که پژوهشگرانش در پی یافتن نشانگان و ریشه‌های اساطیری و ملی نمایش در ایران هستند. همان پژوهش‌هایی که ستاری در کنار بهرام بیضایی، لاله تقیان، جمشید ملک‌پور، مایل بکتاش و... از دهه چهل شمسی تاکنون پیش گرفته است.
با اینکه در سال‌های گذشته اندک کتابی درباره نمایش‌های ایرانی توسط ناشران منتشر شده است و مکتوبات در این حوزه معدود بوده است، چراغ روشن بخش پژوهش جشنواره نمایش‌های آیینی و سنتی نقطه امیدی است که گروهی از پژوهشگران به اهمیت شناخت بهتر جهان نمایش ایرانی توجه می‌کنند. هر چند بخش مهمی از این پژوهش‌ها فراموش می‌شوند؛ اما به یاد داشته باشیم کتاب «نمایش در ایران» بهرام بیضایی که یک پژوهش عمده است، در طول زمان اهمیت خودش را اثبات کرد.
از اتفاقات جالب توجه این دوره حضور پررنگ زنان در حوزه پژوهش نمایش‌های سنتی است. دو مقاله در حوزه اقتصاد تعزیه در این همایش به قلم بانوان پژوهنده نگاشته شده است. به نظر می‌رسد با وجود کم‌کاری‌های سالیان اخیر، بانوان پژوهشگر فرصت مغتنمی برای ارزیابی یکی از حوزه‌های هنر نمایش را کشف کرده‌اند، همان‌طور که نقش پررنگی در حفظ سنت‌های نمایشی ایرانی در طول تاریخ ایفا کرده‌اند. در این دوره علاوه بر مقاله چند پنل نیز به‌صورت ارائه پوستر برگزار می‌شود.
جذابیت عمده دوره هفتم نیز ترکیب شخصیت‌های شاخص چون سودابه فضائلی، ‌محمدرضا اصلانی، جمشید ملک‌پور در کنار چهره‌های جوان و همراهی چند پژوهشگر خارجی است.
در هفتمین دوره این همایش که با عنوان جایزه جلال ستاری برگزار می‌شود  جمشید ملک‌پور، از مورخان نمایش ایرانی با اینکه سخنرانی نخواهد کرد، اما مقاله‌ای با عنوان «پیشنهاد برای موضوع یک همایش» را ارائه داده است. آقای ملک‌پور در این مقاله ابتدا می‌پرسد که آیا می‌شود مفاهیمی چون آیین و سنت را نوزایی کرد و سپس با اشاره به اینکه اساساً این مهم رخ نداده است، دلایل عدم‌موفقیت و راهکارهای موجود را ارزیابی می‌کند.
سودابه فضائلی از پژوهشگران شاخص حوزه فرهنگ و هنر که در زمینه نمایش‌های ایرانی به شکل مفصل تحقیق کرده است قرار است در مقام سخنران میهمان «میتولوژی هیچ یا عدم» را ارزیابی کند. او در سخنرانیش به داستان‌هایی می‌پردازد که «عدم» را به‌عنوان منشأ خلقت معرفی و مواجهه آن با نیروی نظم‌یافته را مجسم می‌کند.
محمدرضا اصلانی، فیلمساز و پژوهشگر شناخته‌شده کشور در مقام سخنران مدعو قصد دارد درباره «مفهوم هیچ و آیین در دوره جدید» سخن بگوید. سخنرانی این هنرمند بر پایه آن است که جهان امروز ما در احاطه مفاهیمی است که از هیچ پدید آمده است و به نظر می‌رسد که ما نیز خود بدل به هیچ شده‌ایم.
حمیدرضا اردلان که دبیری این همایش را برعهده دارد قرار است در پنلی با عنوان «گزارش تئاترهای آیینی و ترانس‌مدرن خیابان انقلاب» به‌ کارگاهی با همین نام در جشنواره تئاتر دانشگاهی بازگردد که در آن دانشجویان تجربه‌های ویژه از مواجهه با اشکال مدرن اجرا و رهگذران خیابان انقلاب ثبت و ضبط کرده‌اند.
البته همایش دوره هفتم ترکیبی متنوع از گروه‌های سنی دارد. در حالی که پیشکسوتان به سراغ مفاهیم رفته‌اند جوان‌ها به جزئیات نمایش‌های ایرانی پرداخته‌اند. محمدرضا رسولی و پریسا کیومرثی در مقاله «سیاستگذاری نمایش سنتی در تئاتر معاصر ایران» با تکیه بر آرای هری هیلمن چارتزند به نقش دولت در سیاستگذاری فرهنگی و هنری حوزه نمایش‌های سنتی پرداخته‌اند. این پژوهشگران تمرکز خود را بر دهه هشتاد شمسی قرار داده‌اند که اساس فرهنگ بر مبنای سیاست‌های تقابلی دستخوش تغییر می‌شد.
مرجان پورغلامحسین و محمدرضا حیدری در مقاله «درآمدی بر مبنای اقتصاد تعزیه با نگاه به تکایا و مجالس» شهر تفرش را به‌عنوان یک نمونه در نظر گرفته‌اند و به‌ نظام تولید و مصرف، منابع مالی و زیرساخت‌های تعزیه در این شهر پرداخته‌اند. این پژوهشگران راه‌حل‌هایی برای اصلاح نظام تعزیه در حوزه اقتصاد ارائه داده‌اند.
صدیقه جمشیدی نیز به سراغ شهرستان اقلید در استان فارس رفته است و مقاله «اقتصاد تعزیه با بررسی موردی گروه تعزیه تکیه ارجمان اقلید» را نگاشته است. این پژوهنده در مقاله خود با بررسی بنای تاریخی تکیه ارجمان و تکیه بر مشاهدات نظری اجرایی نمایش‌های ایرانی، ساختار پیش‌تولید و تولید تعزیه در این مکان را ارزیابی کرده است. وی مدعی است عوامل اقتصادی اجرایی شبیه‌خوانی تحت‌تأثیر باورهای مذهبی مردم است.
شهاب پازوکی و حسنعلی پورمند در مقاله «پیامدهای بسط شاکله بدنی شبیه‌خوان» بر پایه پدیدارشناسی، با مدنظر قرار دادن آنکه بدن ابزار بیان است، رابطه شبیه‌خوان و مخاطب را ارزیابی کرده‌اند. آنان بدن را بخشی از فرآیند آیین شدن نمایش پنداشته‌اند.
محمدحسین ناصربخت که قائم‌مقامی جشنواره را برعهده دارد با همراهی داریوش نصیری مقاله «شناخت اصول و قواعد روایت در داستان رستم و سهراب» را ارائه می‌دهد. این مقاله بر پایه نظریه روایت‌شناسی ژرار ژنت به‌ طومار نقالی مرشد عباس زریری می‌پردازد. از نکات جالب توجه این مقاله نگاه این دو پژوهنده به نقالی به‌عنوان ابزار سرگرمی و تحریک هیجانات تماشاگر است. این مقاله طبقه‌بندی مشخصی نیز از انواع نقل در نمایش سنتی ارائه داده است.
آقای ناصربخت در بخشی دیگر «اورتا اویونی، تقلید سنتی ترکیه» را دارد و در آن به ابعاد مختلف این نمایش سنتی شادی‌آور کشور ترکیه می‌پردازد. این مقاله نگاهی تطبیقی میان این شیوه و دیگرگونه تقلید در نمایش سنتی ایرانی دارد.
داوود فتحعلی بیگی در این همایش به «موسیقی نمایش شادی‌آور» می‌پردازد. او با اشاره به اینکه موسیقی جنبه تزئینی در نمایش دارد، به اهمیت و ویژگی‌های نمایشی آن می‌پردازد.
اردشیر صالح‌پور در «آداراب افسر، نخستین اپرت توس بختیاری» نقبی به دوره اپرت‌نویسی در ایران می‌زند و از نخستین اپرت بختیاری پرده برمی‌دارد که در آن تجدد و تقابل آن با فرهنگ عشایری و رویدادهای تاریخی و سیاسی زمانه مشهود است.
رحمت امینی با همراهی زهرا شیروانی «پرده‌خوانی به مثابه هنر اجرا» را آماده کرده و سعی دارد در آن تعامل میان مخاطب و اجراگر را بررسی کند.
«شهر هوشمند و تغییر آیین‌ها در روابط اجتماعی» عنوان مقاله السا قیامی آزاد است که با تکیه بر رویدادهای تکنولوژیک جهان در قرن تازه، به بررسی جایگاه آیین‌ها در فضای سایبری شده امروز می‌پردازد.
ناهید لطفی‌افشار در مقاله «تکیه‌ها، ساختار فراگیر معماری و کارکردهای مذهبی-اجتماعی» با بیان نقش تاریخی عصر صفویه در شکل‌گیری گونه‌های مذهبی نمایش، عناصر معماری تکایا را بررسی و نقش آنها را در شکل‌گیری آیین‌ها ارزیابی کرده است.
مقاله «و خدایی که در این نزدیکی است» از مهدی صفاری‌نژاد به کمدی سپید کاشان و روش کار آق حسین کاشی می‌پردازد. آقای کاشی از تقلیدبازهای مشهور است که در شیوه کمدیش اسلوب مؤلف‌واری دارد. صفاری‌نژاد به طبقه‌بندی و تعریف شیوه‌های این کمدین پرداخته است.
مهدی دریایی، از چهره‌های شناخته شده تعزیه در شهر اراک است. او در مقاله‌ای با عنوان «حافظ و تعزیه» به تأثیر شعر حافظ بر تعزیه‌سرایی پرداخته است. او مدعی است تعزیه‌سرایانی چون میرعزا، میرانجم و مداح قزوین از اشعار حافظ تأثیر گرفته‌اند.
دیگر پژوهشگر این همایش، رحمان هوشیاری است که در مقاله «نقش و جایگاه زنان حکایت‌خوان در نقل و روایت‌گری فولکلور» به سراغ مناطق کردنشین رفته است و به جایگاه زنان کرد در داستان‌سرایی و ترانه‌خوانی پرداخته است. آقای رحمانی تأکید کرده است که به سبب تداوم زندگی سنتی در کردستان این جایگاه تداوم داشته است و این بخش از اجتماع نقش بزرگی در ارتقای فولکلور کردی داشته‌اند.
مهدی پوررضاییان و فرهاد بردباری در «مطالعه تطبیقی تعزیه شهادت امام حسین و حضرت عباس با داستان گشتاسب و زریر در شاهنامه» پی به شباهت دو نسخ در دو قالب متفاوت برده‌اند. البته این پژوهندگان تفاوت‌های موجود را نیز برشمرده‌اند و مدعی شده‌اند در برخی موارد تفاوت‌ها بر جهان‌بینی‌ها تأثیرگذاری داشته‌اند.
لیلی عاج که در همایش پیش رو مدیریت جلسات را نیز برعهده دارد مقاله‌ای با عنوان «بررسی کارکرد دراماتیک آیرونی در نمایشنامه زلیخانامه داوود فتحعلی بیگی» ارائه می‌دهد. عاج با تکیه بر مفهوم آیرونی در زبان فارسی و ریشه‌های اشکال مختلف نمایش‌های ایرانی در متن «زلیخانامه» قصد کشف کنش‌های دراماتیک آن دارد.
الهام ذوالفقاریان در «بررسی روایت در شبیه‌نامه از منظر گریماس، ژنت و لینت‌ولت» نگاهی ساختارگرایانه به تعزیه «درة الصدف» دارد و به ساختار روایی در سطوح نویسنده، راوی و روایت‌شنو می‌پردازد. این پژوهنده مدعی است که روایت عنصر جدایی‌ناپذیر در تعزیه است.
مژده علیزاده نیز در «بررسی وجوه اشتراک و افتراق نگارگری ایرانی و نمایش ایرانی» این دو هنر را با تعزیه تطبیق داده است. این پژوهنده، هنر را به مثابه شیوه‌های بیانی تجلی سنت ایرانی برشمرده است که با وجود تحولات تاریخی پیوستگی درونی داشته است. پژوهش مذکور به شباهت و تفاوت این دو عرصه هنر ایرانی می‌پردازد.
رفیق نصرتی و زهرا علوی در مقاله «رابطه دیالکتیکی مکان-فضا و اجرای تعزیه» دو مکان اجرای تعزیه در اصفهان را به‌عنوان نمونه تحقیقاتی برگزیده‌اند تا طی پژوهش خود به کشف رابطه میان محل اجرای تعزیه و خود اجرا نائل شوند. این پژوهش متوجه شده است که مکان تعزیه منجر به آفرینش فرم‌های متفاوت در اجرا شده است و یک رابطه دیالکتیک میان مکان و اجرا شکل گرفته است.
امین سالاری به سراغ نمایش‌های بومی جزیره هرمز رفته است و مقاله «پیرمردی، نمایش شادی‌آور جزیره هرموز» را نگاشته است. مقاله قصد معرفی این نمایش را دارد و از چگونگی اجرای آن در گذشته و شباهت و تمایزهایش با دیگر شیوه‌های نمایش‌های شادی‌آور را بیان کرده است. این نمایش گویا در چهل سال گذشته دیگر اجرا نشده است.
«نقش زنان در نمایش عروسکی سنتی ایران» عنوان پژوهشی است که سلما محسنی اردهالی برگزیده است. این پژوهشگر حوزه نمایش عروسکی با تکیه بر نمایش‌های عروسکی عامیانه تا پیش از پدیدار شدن وجوه آکادمیک در نمایش ایران، به تأثیر زنان در شکل‌گیری این گونه نمایش‌ها در جامعه مردسالار ایران می‌پردازد. وی مدعی شده است که با وجود قبح حضور زنان در جهان نمایش، عروسک‌های زن نقش ویژه‌ای در این شرایط ایفا کرده‌اند.
زهرا حاجی احمدی در مقاله «بررسی جلوه‌های عشق در تعزیه‌های عاشورایی» با بیان ترمولوژی واژه عشق، تعریف عشق در نسخ تعزیه را بررسی کرده و ابعاد آن را در شکل حماسی تعزیه بیان کرده است.
رضا عاشوی‌پور به سراغ گوسان‌ها رفته و مقاله‌ای با عنوان «چگونگی بازتاب نقش گوسان به عنوان سرخوان» ارائه داده است. او در این مقاله با اشاره به نمایش سورکاروانی «رابرچره» گیلان، به یکی از نمایش‌های نوروزی این خطه پرداخته است و با تکیه بر مستندات شفاهی و مکتوب این نمایش، به نوعی آن را بازیابی کرده است.
«مطالعه ظرفیت‌های طنز در طومارهای نقالی» عنوان مقاله سعید وفایی در باب «حمزه‌نامه» است. این نویسنده با اشاره به اشکال کمدی و شگردهایش، حمزه‌نامه را منبع غنی طنزپردازی معرفی کرده است و هفتاد قطعه‌ خنده‌آور از این اثر استخراج و تکنیک‌های آن را برشمرده است.
شکوفه ماسوری، استاد دانشگاه سوره نیز در مقاله «بررسی عناصر اختلال شخصیت خودشیفته و تغییرات آن» به سراغ بحر‌طویل شمر در مجالس تعزیه شهادت حضرت عباس رفته است. این استاد دانشگاه قصد دارد خوانشی میان‌رشته‌ای از مجالس تعزیه ارائه دهد و با تکیه بر اشعار شمر، شخصیت روانی او را ارزیابی کند.
سعید کاظمیان و مهناز عبدبهزاد در مقاله «مفهوم تئاتر سنتی در تئاتر معاصر» با مخالفت به نگرش فرمی و محتوایی در تطبیق شکل سنتی و مدرن تئاتر، به سراغ تبارشناسی و شکل تکوینی نمایش از گذشته تا دوره معاصر رفته‌اند و قصد دارند به این پرسش پاسخ دهند که آیا تئاتر سنتی از تئاتر معاصر عقب مانده است.
آبتین جاوید در مقاله «اجرا‌کننده حرکات اودیسی و معرفی متدولوژی آموزشی این سبک» نگاهی به نمایش در هندوستان انداخته و با تبیین هفت گونه نمایش موزیکال کلاسیک در هند، به تعریف از سبک اودیسی پرداخته است و متد آن را برای مخاطب ایرانی گشوده است.
علی شمس در مقاله «میراث موازی شرق و غرب» به تطبیق سیاه‌بازی و کمدیادلارته ایتالیایی پرداخته است. او در این پژوهش با مطرح کردن چند پرسش قصد دارد این دو شیوه را از منظر تاریخی و تکنیکال بررسی کند و ببیند آیا این دو فرم اجرایی برآمده از آیین، شباهتی با هم دارند یا خیر.
ابراهیم گله‌دارزاده نیز در مقاله «در چیستی آیین» به سراغ واژه‌ای  رفته است که به ظاهر آشناست؛ اما مرز باریکی با مفاهیمی چون سنت و اسطوره دارد. او در همین مسیر به سراغ  ترکیب‌هایی چون نمایش آیینی رفته است و به اشتباهات موجود در این ساختار واژگانی و تصور عمومی از آن پرداخته است.
در این همایش چند مقاله خارجی نیز ارائه می‌شود از جمله مقاله «اشکال و تحولات تئاتر کهن» از آنتونیو سالرنو که در آن نگاهی به تاریخ تئاتر در یونان و حرکتش به سوی سده‌های پانزدهم تا نوزدهم اروپا داشته است. این نویسنده درباره حضور زنان در تئاتر و تغییرات معماری و سبک‌های دیالوگ‌نویسی اطلاعاتی تاریخی ارائه داده است. یولاندا کاپریک لیونه در «مفهوم تئاتر و تاریخ»   قصد دارد به سراغ مفهوم پیچیده‌ای برود که چگونه بیان، خود بیان می‌شود. او با مطرح کردن مفاهیمی چون ایده و اصول، به شکل فانتزی اشاره می‌کند که برآمده از عاقلانه و عادلانه بودن تئاتر است.
ابوطالب مظفری در مقاله «نمایش قودغو بابه» به سراغ یکی از نمایش‌های قوم هزاره در افغانستان رفته است. این نمایش یک اثر دو نفره است که مضمون آن گله و شکایت مادر داماد از مادر عروس است.
این همایش که بخشی از جشنواره نمایش‌های آیینی و سنتی و درواقع شروع‌کننده جشنواره است، از صبح شنبه 19 مردادماه در شهر قمصر آغاز به کار  کرد و اختتامیه آن نیز عصر روز یکشنبه 20 مرداد با اهدای جایزه جلال ستاری
برگزار  شد.


نظر شما