شناسهٔ خبر: 34288988 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه ایران | لینک خبر

عمد یا غیر عمد مسأله این است

صاحب‌خبر -
مرجان همایونی
خبرنگار

سومین جلسه رسیدگی به پرونده محمد علی نجفی صبح امروز در حالی برگزار شد که قاضی آخرین دفاعیات متهم را دریافت و از صدور حکم در یک هفته آینده خبر داد.
قاضی کشکولی - رئیس شعبه نهم دادگاه کیفری تهران- درآغاز جلسه از گودرزی - وکیل نجفی- خواست تا برای ادامه دفاعیات خود در جایگاه قرار گیرد.
گودرزی با بیان اینکه اظهارات جلسه قبل وی بیشتر نواقص مطرح در پرونده از ابتدا تا انتها بوده است و در جلسه امروز می‌خواهد به دفاع ماهوی بپردازد گفت: کیفرخواست صادره واجد ایرادات ماهیتی است.
در کیفرخواست صادره ادله اثبات جرم بدرستی روشن نشده و برای اثبات به ماده ۱۶۴ قانون مجازات اسلامی استناد شده و وقوع بزه را از جانب موکل محرز دانسته است، این در حالی است که موکل بنده هیچ گاه طی اظهارات خود قتل عمدی را نپذیرفته و اصرار به قتل شبه عمدی دارد و باید توجه داشت که اقرار باید روشن و منجز باشد.
دادسرا در تحلیل واقعه‌ای که رخ داده می‌توانسته موضوع را از سه جنبه بررسی کند. مورد اول شلیک مستقیم به قفسه سینه، مورد دوم شلیک به دست و در پی آن ورود به قفسه سینه و مورد سوم اصابت گلوله به اجسام سخت و در پی آن کمانه کردن و ورود به قفسه سینه متوفی است؛ اما در کیفرخواست به این موضوع توجهی نشده است و در باب جراحت وارده به دست متوفی اتهامی وارد نبوده چنانچه اگر کمانه کرده باشد ماده‌ای که به آن استناد شده واجد ایراد خواهد بود.
از طرفی استناد به فیلم موجود از اشکالات کیفرخواست است؛ چراکه در این فیلم استناد شده که موکل پیش از ورود به حمام اسلحه را مسلح کرده؛ اما موکل چنین چیزی را نمی‌پذیرد. این در حالی است که در کیفرخواست به فیلم مصاحبه استناد شده است در حالی که موکل در آن مقطع زمانی در شرایط روحی مناسبی نبوده و اظهارات وی قابل استناد نیست و این مورد، محل اعتراض جدی دارد؛ چراکه در هیچ کجای پرونده موکل نگفته است که اقدام شلیک به خانم میترا استاد کرده باشد.
گودرزی گفت: اظهارات دادسرا درباره قتل فاقد وجاهت قانونی است. شلیک غیر ارادی گلوله پرونده را در زمره قتل‌های غیر عمدی قرار می‌دهد.
در ادامه متهم نجفی به دستور رئیس شعبه ۹ دادگاه کیفری یک استان تهران در جایگاه قرار گرفت.
قاضی پرسید: در نحوه استفاده از سلاح چند روایت از شما وجود دارد. یکی از زمانی که آن را از کمد برداشتید تا ورود شما به حمام، روایت دیگر اینکه گفتید اسلحه مسلح نبود بعد وارد حمام شدم مسلح کردم، روایت دیگر نیز گفتید که یادم نمی‌آید، روایت دیگر اینکه گفتید بله از قبل مسلح بود. در خصوص این اختلاف اظهارات توضیح بدهید؟
متهم نجفی گفت: در آن شرایط که وارد حمام شدم مطمئن نیستم؛ اما الان که فکر می‌کنم اسلحه مسلح بود.
قاضی کشکولی پرسید: وکیل شما می‌گوید ۹ گلوله بوده که شلیک شده است شما روشن بگویید از زمان استفاده از اسلحه چند گلوله شلیک شد؟
 اول فکر کردم ۴ گلوله بود که در دادسرا گفتم ۵ گلوله در مورد تعداد نمی‌توانم اظهار نظر قطعی کنم فقط متوجه شدم گلوله آخر که به مرحومه اصابت کرد او مرا رها کرده و کمی عقب رفت و در وان افتاد. ظاهراً همان ۵ گلوله بود به‌دلیل اینکه ۸ گلوله در خشاب باقی مانده است و نشان می‌دهد همان ۱۳ گلوله کامل در خشاب قرار داشت.
قاضی کشکولی گفت: در جلسه قبلی گفتید که ۳ گلوله شلیک و گلوله چهارم به او اصابت کرده و او با دو دست، دست شما را گرفته بودید توضیح دهید؟
متهم نجفی گفت: بله او دست هایش را روی شانه‌هایم گذاشته بود گلوله اول شلیک شد بعد با دو دست دستم را گرفت.
قاضی پرسید: بعد از شلیک این گلوله‌ها شما متوجه شدید او هنوز سالم است.
متهم نجفی گفت: بله چون بعد از گلوله چهارم دست مرا رها کرد.
قاضی گفت: چه موقع متوجه شدید او خونی شده است؟
متهم نجفی گفت: وقتی دستم را رها کرد و به وان افتاد دیدم او خونی شده است.
قاضی پرسید: یکی از ابهامات وکیل که ادعا داشته انجام نشده آزمایش و تطبیق خون در کف حمام است. آیا این خون ناشی از بدن شما یا بدن مرحومه بود؟
متهم نجفی گفت: از من نبود از مرحومه بود.
قاضی کشکولی پرسید: بعد از اینکه مرحومه به وان سقوط کرد اسلحه را کجا گذاشتید؟
متهم نجفی جواب داد: جلوی وان روی کمد.
قاضی پرسید: دکمه‌های پیدا شده در سالن از ابهامات است آیا متعلق به شماست؟
متهم نجفی پاسخ داد: از زمانی که به منزل جدید رفته بودیم مشاجره فیزیکی نداشتیم، اما یک دکمه از آستین پیراهن من افتاده و دکمه دیگری در خاطرم نیست.

مهیار: پیراهن پاره و دکمه‌ها برای من بود
در ادامه قاضی کشکولی گفت: دادگاه خطاب به مهیار صفری می‌پرسد که تعداد دکمه‌هایی که در سالن کشف شده بود ناشی از چه بود؟
مهیار صفری گفت: من ۱۲:۱۰ به خانه رسیدم با جسد مادرم مواجه شدم شوک عصبی به من دست داد پیراهنم را پاره کردم.
قاضی کشکولی گفت: پس دکمه‌ها متعلق به پیراهن شما است؟
مهیار پاسخ داد: بله.
قاضی کشکولی گفت: تیشرت و پیراهنت را آ‌ورده‌ای؟
- بله.
قاضی پرسید: باز کنید آیا دکمه‌ها کنده شده است؟
- بله.
قاضی کشکولی خطاب به مهیار صفری سؤال مستشار خود را مطرح کرد و گفت: شما در صحنه چاقو برداشته بودید آیا صحت دارد؟
بله شوک عصبی به من وارد شده بود چاقو را برداشتم، ولی آقای آقازاده – راننده نجفی- مرا مجاب کرد که به او تحویل بدهم.
قاضی پرسید: شما گفتید می‌خواهید کسی را بکشید؟
- خیر صحت ندارد.
قاضی پرسید: شما گفته‌اید می‌دانید که مادرتان را پدرتان کشته؟
- بله به غیر از آن دو نفر کس دیگری نبود.
قاضی پرسید: شما یک پدرخوانده و پدر واقعی دارید، کدام پدر؟
مهیار گفت: پدرخوانده.

نظر شما