شناسهٔ خبر: 34268261 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: ایران آنلاین | لینک خبر

مروری برنقش آفرینی واحد مخابرات سپاه در عملیات مرصاد در گفت وگو با سردار مهدی شیرانی نژاد

حضور در دل دشمن

واحد مخابرات به‌عنوان شبکه ارتباطی میان بخش‌های مختلف سازمان رزم درعرصه‌های جنگی از نقش فوق‌العاده‌ای برخوردار است، تا آنجا که موفقیت درصحنه جنگی وابستگی تام وتمامی به فعالیت این شبکه حیاتی دارد.

صاحب‌خبر -
 عملیات مرصاد با وجود آنکه بدون طراحی قبلی وخلق الساعه بود، این واحد ازآزمون بزرگی سربلند بیرون آمد وبه جمع افتخارآفرینان عرصه 8 سال دفاع مقدس پیوست، امری که کمتر دیده شده و مورد تحلیل و تجلیل قرار گرفته است.گفت‌و‌گو با سردار مهدی شیرانی نژاد جانشین وقت واحد مخابرات سپاه تلاشی است در راستای غبار روبی از نقش آفرینی این واحد در عملیات مرصاد که با هم مرور می‌کنیم.
درماه‌های پایانی جنگ، واحد مخابرات سپاه در چه وضعیتی قرار داشت؟
 در 4 ماه پایانی جنگ ودر مقطع عقب‌نشینی‌‌ها از فاو، شلمچه و در نهایت، هور‌الهویزه و مجنون، بسیاری ازواحدهای عملیاتی سپاه، دچارمشکل شدند وظرفیت نیروی انسانی آنها به‌ نحوچشم گیری تحلیل رفت. تا آنکه خبر پذیرش قطعنامه از سوی ایران منتشر شد. پیش‌بینی‌ها این بود که دشمن دراین مقطع برنامه‌ عملیات در سردارد وبزودی تک گسترده‌ای را شروع خواهد کرد. اما از آنجایی که نیروی انسانی کافی و امکانات لازم در اختیاریگان‌ها نبود، آمادگی لازم هم برای مقابله با دشمن وجود نداشت. واحد مخابراتی سپاه هم بالطبع همانند سایر یگان‌ها از آمادگی لازم برخوردار نبود. از این‌رو فقط درجداره‌ مرزی و در مناطقی که احتمال درگیری می‌دادیم، شبکه‌ ارتباطی را فعال نگه داشتیم. در ارزیابی مناطق غربی، شمال غرب و جنوب، سعی کردیم ارتباطات شبکه‌ اصلی را آماده نگه داریم، چون روشن نبود دشمن از کدام نقطه قصد تک دارد. در همین ایام، بخشی از نیروهای مخابرات به‌دلیل محدودیت نیروی انسانی در خط و درسایر یگان‌ها به‌عنوان رزمنده عادی به کار گرفته شده بودند. درآن مقطع بسیاری از برادران پاسدار، به‌عنوان رزمنده به خطوط مقدم رفته بودند، حتی کسانی که مسئولیت داشتند. از یگان مخابرات هم یک گردان در منطقه غرب استقراریافت و گروه دیگری نیز درمنطقه جوانرود و پاوه خط پدافندی تشکیل داد. این موضوع کار را برای ما مشکل کرده بود، با وجود این وقتی ارتش عراق بار دیگر به عمق خاک کشورمان یورش آورد، ما تا حدودی آمادگی داشتیم.
این آمادگی در منطقه عملیاتی مرصاد هم وجود داشت؟
در آن مقطع، من و سردار ربیعی در جنوب بودیم. تقریباً عمده توان مجموعه‌ مخابرات ‌سپاه هم در قرارگاه خاتم ودرمنطقه‌ جنوب مستقربود. دلیل آن هم این بود که فرماندهان بیشترنگران جنوب بودند. درغرب، به‌دلیل عوارض جغرافیایی دفاع راحت‌تراز جنوب بود. به‌هر حال به محض اینکه درگیری و پیشروی دشمن درمنطقه عملیاتی مرصاد شروع شد، همزمان در جبهه میانی هم درگیری شروع شد. تا اینکه خبر رسید که دشمن به نزدیکی اسلام‌آباد غرب و کرمانشاه رسیده است. آقای ربیعی به من گفت سریع خودت را به کرمانشاه برسان. من هم بلافاصله به کرمانشاه رفتم وبا بسیج مسئولان واحد مخابرات غرب سپاه قرارگاه‌ها را راه‌اندازی کردم.
آن زمان معلوم شده بود که نیروهای عمل‌کننده مقابل رزمندگان،  منافقین هستند؟
بله. آقای شمخانی آن زمان معاون اطلاعات عملیات ستاد کل بود، ایشان توضیحات و تدابیرلازم در مورد نیروهای دشمن را به ما دادند. ما هم برهمان اساس وارد عمل شدیم. واحد‌هایی که در غرب بودند، نسبت به یگان‌های عملیاتی که در جنوب فعالیت داشتند، ضعیف‌تر بودند. با سردار بیگی و چند نفر دیگر تقسیم کار کردیم. یکی دو نفر را مأمور کردم تا از ظرفیت و توان دشمن اطلاعاتی به دست آورند. این در حالی بود که دشمن در حال پیشروی بود و از اسلام‌آباد هم گذشته و وارد گردنه‌ چهارزبر شده بود. درگیری در آنجا در اوج بود. کم‌کم نیروهای کمکی از راه می‌رسیدند وبر استعداد نیروی انسانی جبهه خودی افزوده می‌شد. البته چون نیروهای داوطلب سراسیمه آمده بودند، اغلب بدون ابزارو تجهیزات بودند. بخش عمده این نیروها به‌صورت خودجوش و بر اساس اعتقاد قلبی و تکلیفی که احساس می‌کردند آمده بودند و سازماندهی نداشتند.این موضوع کار ما را دشوار می‌کرد. زیرا واحد مخابرات توان رساندن خدمات به همه آنان را نداشت. با آقای بیگی که فرمانده مرکز شاهد بود، هماهنگ کردیم که هر چه بی‌سیم و امکانات هست، سریع به یگان‌ها واگذار شود تا نیروها مشکل ارتباط نداشته باشند. برنامه‌ریزی هم کردیم که تعدادی از نیروهای جدید را که آموزش ندیده‌اند سریع آموزش دهند و وارد شبکه مخابرات کنند. منطقه چهارزبر دائم دست به دست می‌شد. کرمانشاه بشدت بمباران می شد و تقریباً خالی از سکنه بود.
این زمان برای آموزش کافی بود؟
چاره‌ای نبود، طی دو سه روز درگیری، دشمن تا سه راه اسلام‌آباد آمده و کرند را رد کرده بود.
 رادیو کرمانشاه لحظه به لحظه گزارش می‌داد که دشمن کجاست. این موضوع موجب گسیل افراد عادی به منطقه و به‌هم ریختگی جبهه خودی و دشمن شده بود.این مشکل حتی شامل یگان‌های اعزامی هم می‌شد که از وجود همدیگرخبر نداشتند. مثلاً تشکیلات سردارعروج، که سپاه ولی‌امر بود و کارکرد نظامی نداشتند از تهران به کرمانشاه آمده بودند و... به‌همین دلیل هم هر یگانی فکر  می کنند کار مقابله در روزهای اول مرصاد را آنان به تنهایی انجام داده‌اند. این موضوع موجب شده بود که انسجام قرارگاهی وجود نداشته باشد. در چنین شرایطی، نیروهای متفرق چگونه هماهنگ می‌شدند و نقش مخابرات در این میان چه بود؟
بله درست است. همه اینها بود و بار آن به خودی خود به یگان مخابرات منتقل می‌شد.اما این را هم درنظرداشته باشید زمانی که دشمن خط را در اختیارمنافقین گذاشت، منافقین تا اسلام آباد سریع جلوآمدند و آنجا را گرفتند، تقریباً هیچ دفاعی در خطوط صورت نگرفت. نیروهای امدادی 48 ساعت بعد از درگیری و جنگ وارد منطقه شدند ودر چهارزبر با دشمن درگیر شدند. همین یگان‌ها با وجود آنکه منسجم نبودند جلوی پیشروی دشمن را سد کردند. تیم آقای عروج که مثال زدید سازمان‌دهی خوبی برای عملیات داشتند، چون تکاور و نیروی مخصوص بودند، منتهی با کار شناسایی، آشنایی نداشتند و این مشکلاتی را برای آنان ایجاد می‌کرد. در مورد قرارگاه هم باید بگویم قرارگاه نجف در منطقه بود، اما سازمان‌دهی به هم ریخته بود. در منطقه‌ چهارزبرهم قرارگاه داشتیم. اما از آنجا که ارتباطات باعث هماهنگی و انسجام می‌شود، متأسفانه ارتباطات خوبی نداشتیم. برای رفع این نقیصه، مجبور شدیم چندین دستگاه ماکس را به‌سمت چهارزبر نصب کنیم، بعد ماکس‌ها را بردیم روی خودروی نزدیک یگان‌ها، به‌صورت سیار. امکان ارتباطی نبود، فرماندهان هم در یک نقطه‌ خاص مستقر نبودند، ضمن اینکه یک جاده طولی محل درگیری بود، نه یک دشت وسیع.
کل عملیات مرصاد منحصربه جاده‌ کرمانشاه ـ اسلام‌آباد بود؟
عرض جبهه 5/2ـ2 کیلومتر بود، ولی عمق داشت. دشمن توپخانه داشت، خمپاره‌انداز داشت و توسط آنها نیروهای ما را می‌زد.
برنامه‌ریزی‌ها برای جنگ چند روزه تدارک می‌شد؟
ما فکر نمی‌کردیم درگیری پنج‌روزه تمام شود. دشمن خود را پشت دروازه‌های کرمانشاه رسانده بود، در جنوب هم نزدیک اهوازبود، از سمت ایلام هم وارد خاک کشورمان شده بود.برداشت ما این بود که برای برگرداندن این‌ سرزمین‌ها بایستی زمان زیادی را طی کنیم. تصوردیگرما این بود که ارتش بعث عراق می‌خواهد بخش‌هایی از استان کرمانشاه و استان ایلام را تصرف کند، همچنین بخشی هم از استان خوزستان را بگیرد، تا در مذاکرات با دست پربر سر میز مذاکره بنشیند. به‌همین دلیل تصور طولانی بودن عملیات را داشتیم و به‌همین دلیل هم به‌صورت غیرسازمانی بی‌سیم توزیع کردیم و برنامه‌ریزی طولانی مدت کردیم. دیگر نگران کد و رمز نبودیم، چون اصلاً امکان به‌کارگیری‌ آن نبود. هماهنگی‌ها در حد تلگرافی بود. باید فرمانده را پیدا می‌کردیم، فرکانس را می‌دادیم تا به‌طورموقت اتصال برقرار شود.
اما به‌ نظر می‌رسد با حضور آقای هاشمی و فرماندهان عالیرتبه ناهماهنگی‌ها برطرف می‌شود و نیروها هلی برن می‌شوند و نبض کار به‌دست می‌آید؟
48 ساعت اول اوضاع خوب نیست. انسجام نه در سلسله‌ مراتب فرماندهی وجود دارد و نه در خود عملیات. کم‌کم وقتی چهارزبر تثبیت و دشمن در آنجا متوقف شد، سازماندهی‌ها هم شکل می‌گیرد. ماکس‌های ما هم خوب جواب دادند و نقش ارتباطی خوبی را ایفا کردند. تا حدی که می‌توانم بگویم با‌ وجود همه‌ مشکلات، مجموعه‌ مخابرات انسجام خوبی داشت. ما یک قرارگاه سمت جاده‌ اسلام‌آباد به کرمانشاه داشتیم، یکی هم سمت جاده‌ ملاوی به اسلام‌آباد، برای همین دشمن از دو طرف تحت فشار قرار گرفت و کم‌کم احساس کرد نمی‌تواند ادامه دهد.
ظاهراً شما در عمق نیروهای دشمن هم یک قرارگاه داشتید؟
 بله. ما در سایت کرند که برای شرکت مخابرات بود حضور یافتیم و خدمات ارتباطی داشتیم. این سایت حکم دیده‌بان منطقه‌ عملیاتی را داشت. این درحالی بود ‌که کرند سقوط کرده بود، یکی از نفرات ما که سرباز و اپراتور بود، در سایت کرند حضور داشت، البته سایت در ارتفاعات بود و منافقین روی جاده بودند. نقطه‌ دیده‌بانی ما هم کاملاً مخفی بود. ما توسط سیستم ارتباطی نقطه به نقطه بین آن سایت و سایت مرکزی ارتباط برقرار می‌کردیم و اطلاعات دست اول واز عمق نیروهای دشمن جمع‌آوری و به فرماندهان می‌دادیم. یک عملیات هلی‌برد را شهید صیاد از طریق همین اطلاعات انجام دادند و نیروها توانستند در آن نقطه پیاده شده و عملیات کنند. ما از همان روزهای اول انسجام ارتباطی داشتیم و کاملاً مسلط بودیم. طوری که سایت ما روی گردنه قلاجه باعث شد شهید شوشتری کنارآن سایت رفته ویک قرارگاه آنجا شکل بگیرد.

 

کلمات کلیدی

برچسب‌ها:

نظر شما