شناسهٔ خبر: 34264410 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

اندر حکایت آنانی که فقط ژست تمدن و باکلاسی دارند

من متمدن‌ترین آدم روزگارم!

روزنامه جوان

آنقدر در گفت‌وگوهایمان ادب را رعایت می‌کنیم که مدام در حرف هم می‌پریم، وقتی طرف مقابل با ما حرف می‌زند جای دیگر را نگاه می‌کنیم، حرف حرف خودمان است و دیگر هیچ

صاحب‌خبر -
سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: حرف از تمدن، باکلاس بودن، مبادی آداب بودن که می‌شود بعضی از ما خود را از همه بالا‌تر می‌دانیم و اصلاً مدعی این موضوع هستیم. درصورتی که وقار و شخصیت انسان در مکتب اخلاق است که برتری به ما می‌بخشد. در بررسی رفتار اجتماعی افراد، کافی است لحظاتی کوتاه را به مشاهده مردم بپردازید تا متوجه شوید برخی افرادی که دچار فقر فرهنگی شده‌اند، ژست رشد و تمدن به خود می‌گیرند. حالا بخوانید نمونه کوچکی از رفتار‌های اجتماعی این افراد را.

۱- بعضی از ما آنقدر تمدن داریم که در خانه سگ، مار و سوسمار و خلاصه هزار جور جک و جانور نگهداری می‌کنیم، ولی سال تا سال مهمان به خانه‌مان راه نمی‌دهیم.
۲- آنقدر باکلاس هستیم که در کافی‌شاپ سیگار می‌کشیم، قهوه تلخ به مزاجمان سازگار نیست ولی آن را بدون شکر به‌زور می‌خوریم تا بغل دستی ما بفهمد ما چه کسی هستیم.
۳- آنقدر به محیط‌زیست علاقه‌مند هستیم که از خودرویمان آشغال بیرون می‌اندازیم و انگار نه انگار شهر ما خانه ما.
۴- آنقدر طبیعت را دوست داریم که با تبر به جان درخت‌ها می‌افتیم؛ درختانی که برای همیشه به سربازی جنگل رفته‌اند و خبردار ایستاده‌اند تا عزت طبیعت حفظ شود. یک سیزده‌به‌در برای نابودی جنگل‌ها کافی است.
۵- آنقدر حالمان را خوب می‌دانیم که به دکتر مراجعه نکنیم و این را مهم‌ترین ملاک می‌دانیم.
۶- آنقدر به حقوق شهروندی احترام می‌گذاریم که ماشین خود را مقابل در پارکینگ دیگران، روبه‌روی پل و گذر عابرین، مقابل پل گذر معلولین، پارک می‌کنیم.
۷- آنقدر به همسایگانمان احترام می‌گذاریم که در مصرف آب مشترک صرفه‌جویی معنایی ندارد، دیدن فوتبال با صدای بلند در خانه اصلاً ایرادی ندارد، عروسی گرفتن در خانه و تا خود صبح مزاحمت ایجاد کردن بر مبنای اینکه «یک شب است دیگر» اشکالی ندارد، اینکه در راه‌پله‌ها نعنا خشک کنیم به بوی خوش ساختمان کمک کرده‌ایم نه اینکه مزاحم دیگران باشیم، حتی در برخی موارد برای اینکه دیگران بدانند ما خدای نکرده بدون کفش نیستیم با جاکفشی قهر می‌کنیم!
۸- آنقدر بنی آدم اعضای یکدیگر هستند که از آیفون تصویری نگاه می‌کنیم مستحق، گدا، نیازمند، کمک به خیریه‌ها و هر که در خانه ما را زد تا کمکش کنیم، اصلاً توجه نکرده و زنگ خانه را قطع می‌کنیم.
۹- آنقدر در اتوبوس و مترو با یکدیگر اصطلاحاً «ندار» هستیم که روی شانه یکدیگر لم داده و می‌خوابیم، دست در جیب هم می‌کنیم، کافی است کسی گوشی‌اش را بخواهد چک کند دسته‌جمعی پیام‌هایش را نگاه کرده و با هم چک می‌کنیم.
۱۰- آنقدر شعور اجتماعی ما بالاست که اگر کسی در حال جان دادن باشد، تصادف کند، در حال خودکشی باشد، سیل، زلزله و... رخ دهد، آنچه مهم‌تر می‌باشد گرفتن فیلم و عکس سلفی است، نهایتاً اولین نفری باشیم که آن رخداد را در فضای مجازی پخش می‌کنیم.
۱۱- آنقدر قانون‌مدار هستیم که از چراغ قرمز عبور می‌کنیم، تقلب می‌کنیم، اینترنت همسایه را هک می‌کنیم، از تیر چراغ برق دزدکی کابل می‌کشیم، کنتور برق را کج می‌کنیم، تا مجانی مصرف کنیم، روی شماره‌های پلاک خودروی شخصی‌مان آدامس می‌چسبانیم تا پلیس نتواند جریمه کند، می‌رویم شمال بعد مرخصی استعلاجی جور می‌کنیم برای اداره می‌بریم و...
۱۲- آنقدر پدر و مادرهایمان را دوست داریم که آن‌ها را زمانی که نیاز دارند ما در کنارشان باشیم، به خانه سالمندان می‌بریم و سرشان داد می‌زنیم.
۱۳- آنقدر به عرف اجتماعی احترام می‌گذاریم که مرد و زن نداریم، ورود ممنوعی هم نداریم!
۱۴- آنقدر رانندگی‌مان خوب است که فقط دنده عوض کنیم، سبقت غیرمجاز گرفته، همه را رد کنیم و انگار مسابقه است.
۱۵- آنقدر ارزش‌ها و اصول جامعه را قدیمی می‌دانیم که با شلوار پاره‌پاره بیرون می‌رویم و آن را تمدن می‌دانیم. حرف هم که می‌زنند می‌گوییم هر دوره‌ای اقتضای ارزشی خودش را دارد.
۱۶- آنقدر به تحکیم روابط پایبندیم که از روبه‌رو شدن با همسایه فراری هستیم. مبادا سلام علیکی کنیم و اسم این رفتارمان را تمدن گذاشته و می‌گوییم:‌ای بابا در اروپا مگر همسایه‌ها برای هم آش نذری می‌برند و دو ساعت حرف می‌زنند؟!
۱۷- آنقدر منطقی هستیم که هرچه در جامعه گفته‌اند نکن (!) ما می‌کنیم. گفته‌اند دور زدن ممنوع است، اما غیر از اینکه وسط خیابان دور می‌زنیم، پدر و مادر، استاد دانشگاه، دوست و رفیق را هم دور می‌زنیم. گفته‌اند در این مکان آشغال نریزید! می‌ریزیم. گفته‌اند از سمت راست سبقت گرفتن ممنوع! از هر طرف دلمان بخواهد می‌رویم. گفته‌اند خوابیده آب نخورید عقلتان کم می‌شود! می‌گوییم عقل چی هست اصلاً؟! گفته‌اند طلا برای مرد‌ها حرام است و مشکلات فیزیولوژیک هم دارد! انگار لجبازی است و انگشتر طلا دست می‌کنیم...
۱۸- آنقدر شهر ما خانه ماست که وقتی در حال ساخت خانه‌مان هستیم کل خیابان هم انبار مصالح ماست، سد معبری می‌کنیم بیا و ببین.
۱۹- آنقدر به حق و حقوق، حق تقدم، نوبت هم احترام گذاشته و رعایت می‌کنیم که فقط کافی است بیایی و نانوایی محله ما را ببینی... آنکه تا دیروز لب پنجره فنجان قهوه از دستش خارج نمی‌شد و کتاب‌های خارجی را الکی دست می‌گرفت بگوید من متمدن‌تر از همه‌ام، پای تو را لگد می‌کند تا بدون نوبت یک نان بخرد.
۲۰- آنقدر آنتی‌باکتریال هستیم که در صورت هم عطسه می‌کنیم، یا با دست کثیف به هم دست می‌دهیم، بقال‌ها با همان دست پنیر برایت بریده و می‌کشند، قصاب‌ها با همان دست برایت گوشت قرمه می‌کنند و...
۲۱- آنقدر در گفت‌وگوهایمان ادب را رعایت می‌کنیم که مدام در حرف هم می‌پریم، وقتی طرف مقابل با ما حرف می‌زند جای دیگر را نگاه می‌کنیم، حرف حرف خودمان است و دیگر هیچ.
۲۲- آنقدر رابطه ما و فامیل خوب است که مگر عید به عید، در عزایی یا عروسی‌ای یکدیگر را ببینیم. وقتی هم که به هم می‌رسیم شروع می‌کنیم به دروغ که سفر فرانسه بودیم! امیر رفته جنس بیاره از کیش (و نمی‌خواهیم بگوییم رفته است کمپ برای ترک!) و هزار حرف صد من یه غاز که هیچ دردی را دوا نمی‌کند.
۲۳- آنقدر بااستعدادیم که ادای دیگران را درمی‌آوریم و در فضای مجازی پخش می‌کنیم، عکس دیگران را کاریکاتور نموده و بدون رضایت او در همه جا پخش می‌کنیم.
۲۴- آنقدر حرف زدن بلد هستیم که تا دلت بخواهد در حرف زدنمان جملات فرانسوی: مرسی و... خارجکی: اوکی و... هست که آدم نمی‌داند این فرد ایرانی است یا تازه از فرنگ برگشته.
۲۵- خلاصه اینکه ما خیلی متمدن، باکلاس و خوب هستیم. آنقدر که وقتی می‌گویند خوبی؟ معنی‌اش این است که مریض نیستی؟! و ما باید بگوییم خیلی ممنون خوبم. خلاصه اینکه ما اینیم!

برچسب‌ها:

نظر شما