شناسهٔ خبر: 34263092 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه فرهیختگان-قدیمی | لینک خبر

سلیمی‌نمین در گفت‌وگو با «فرهیختگان» مطرح کرد

روایت دزدی انگلیس

صاحب‌خبر - عباس سلیمی‌نمین، رئیس دفتر مطالعات و تدوین تاریخ معاصر ایران با اشاره به توقیف غرورآفرین نفتکش انگلیسی (استناامپرو) و پیش از آن هدف قرار دادن پهپاد گلوبال هاوک آمریکایی به دلیل نقض دریایی و هوایی حریم ایران، در گفت‌وگو با «فرهیختگان» به مرور تاریخ و تسلط غرب بر حریم سرزمین مادری‌مان در دوران پهلوی پرداخت و تاکید کرد: «امروز خوشبختانه ملت ایران می‌تواند به هرنوع برخورد قلدرمآبانه جواب قاطع بدهد، در حالی که در دوران تسلط پهلوی‌ها بر ایران، ملت ما در برابر کارهای قلدرمآبانه راهی جز پذیرش تحقیر نداشت. چون اراده ملت ایران حاکم نبود، اراده عناصر وابسته به بیگانه حاکمیت داشت، طبیعتا ملت ایران نمی‌توانست آن‌گونه که شایسته است از حقوق خودش دفاع کند.» این پژوهشگر و کارشناس تاریخ معاصر یادآور شد: «حکومت پهلوی از طریق کودتا روی کار آمده بود. پایگاهی در میان جامعه ایران نداشت. حکومت باید متکی بر قدرت ملی یا وابسته به بیگانگان باشد. شاه وابسته به بیگانه بود و علی‌القاعده نمی‌توانست در برابر اراده بیگانگان تسلیم نباشد.» سلیمی‌نمین در ادامه گفت: «مرور تاریخ نشان می‌دهد انگلیس و آمریکا در غارت ملت ایران همواره در یک‌راستا عمل کردند اگرچه به‌خصوص در دهه 30 تضادهایی در منافع داشتند.» وی افزود: «نزدیک‌ترین رخداد تاریخی‌ای که از انگلیسی‌ها می‌توانیم ارائه بدهیم، بحث نهضت ملی شدن صنعت نفت است. در این نهضت ملت ایران توانستند عزت و شأن قابل‌توجهی را بعد از خلع ید انگلیسی‌ها در اداره نفت به دست بیاورند.» رئیس دفتر مطالعات و تدوین تاریخ معاصر ایران معتقد بود: «در ماجرای ملی شدن صنعت نفت، آن چیزی که به ملت ایران‌ انگیزه داد تا با تمام توان خلأ وجود کارشناسان انگلیسی را جبران کنند، مشاهداتی بود که ملت بعد از خلع ید انگلیس به آن رسید. مشاهدات عینی ملت ایران، در ملی شدن صنعت نفت نقش بسیار اساسی‌ داشت.» این پژوهشگر باسابقه تاریخ، بحث دزدی نفت ایران توسط انگلستان را از جمله مشاهدات عینی ملت ایران خواند و خاطرنشان کرد: «از زمان کشف نفت در انتهای سلسله قاجار، البته درآمدهای نفتی عمدتا از ابتدای حکومت پهلوی بود؛ انگلیسی‌ها نفت ایران را غارت و یک وجه ناچیز را به ملت ایران به‌عنوان صاحب این متاع پرداخت می‌کردند که خیلی نازل بود. ما تنها 16 درصد درآمدهای نفتی را کسب می‌کردیم و بقیه نفت را انگلیسی‌ها برداشت می‌کردند.» سلیمی‌نمین تصریح کرد: «عمق رذالت انگلیسی‌ها و شناختی که باعث شد کارگران ایرانی تمام تلاش‌شان را برای اداره نفت کشور به کار بندند- علاوه‌بر غارت نفت ایران به قیمت نازل توسط انگلیس- دزدی نفت ایران بود. انگلیسی‌ها سال‌ها از طریق لوله‌های نفتی که به عراق کشیده بودند به صورت مخفیانه نفت ایران را می‌دزدیدند!» وی با تاکید بر اینکه مستندات دزدی نفت ایران توسط انگلیس وجود دارد و حتی جزء مشاهدات ملت ایران بود، افزود: «دریادار حبیب‌الله شاهین بعد از خلع ید انگلیسی‌ها، در نامه‌ای به دکتر مصدق به‌عنوان رئیس دولت به‌صراحت می‌گوید ما لوله‌هایی را کشف کرده‌ایم که به صورت پنهان نفت ایران را به عراق منتقل می‌کرد و انگلیسی‌ها آن نفت را از عراق بارگیری می‌کردند! درواقع انگلیسی‌ها علاوه‌بر چپاول نفت- که درصد ناچیزی را هم به ایران می‌دادند- دزدی نفت را هم سال‌های سال پی‌می‌گرفتند و نفت ملت ایران را می‌دزدیدند. ملت متوجه شد در دوران سلطه انگلیس چه جنایت‌هایی صورت گرفته است. این کشور علاوه بر دزدی، غارت هم می‌کرد.» رئیس دفتر مطالعات و تدوین تاریخ معاصر ایران در ادامه به راهزنی دریایی انگلستان نیز اشاره داشت و گفت: «متاسفانه از جمله دیگر اقدامات عدیده انگلیسی‌ها علیه ملت ایران راهزنی دریایی بود. انگلیس به‌صراحت می‌گفت نفت ایران مال ماست و تحریم و محاصره دریایی کرده بود. تنها کشتی‌ای که جرات کرد بیاید و نفت ایران را بخرد، یک کشتی ایتالیایی بود. انگلیسی‌ها در دریا جلوی این کشتی ایتالیایی را گرفتند و اعلام کردند که این نفت مال ماست!» این پژوهشگر و کارشناس تاریخ معاصر با اشاره به عاملیت انگلستان و آمریکا در کودتای 28 مرداد، یادآور شد: «آن چیزی که درواقع ملت ایران را تحقیر کرد کودتای انگلیسی- آمریکایی 28 مرداد به کمک برخی عناصر خائن در داخل کشور بود. افرادی مثل شعبان جعفری‌ها و خانواده پهلوی، اشرف و... با دشمن ملت ایران همصدا شدند، یعنی کل پهلوی‌ها و اذناب‌شان با دشمنان ملت ایران همصدا شدند و توانستند کودتایی را سامان دهند. در این کودتا ملت ایران با مشت آهنین سرکوب شد و همچنین این کودتا تحقیر تاریخی را متوجه ملت ایران کرد. اما امروز خوشبختانه ملت ایران می‌تواند به هر نوع برخورد قلدرمآبانه جواب قاطع بدهد، در حالی که در دوران تسلط پهلوی‌ها بر ایران، ملت ما در برابر کارهای قلدرمآبانه راهی جز پذیرش تحقیر نداشت. چون اراده ملت ایران حاکم نبود، اراده عناصر وابسته به بیگانه حاکمیت داشت، طبیعتا ملت ایران نمی‌توانست آن‌گونه که شایسته است از حقوق خودش دفاع کند.» سلیمی‌نمین در ادامه گفت‌وگو با «فرهیختگان» کار ملت ایران بعد از کودتای 28 مرداد را بسیارسخت توصیف کرد و گفت: «قبل از 28 مرداد تنها انگلیسی‌ها بر نفت ما مسلط بودند ولی بعد از آن در چارچوب کنسرسیوم سفره‌ای گشوده شد که سهمی برابر با انگلیسی‌ها به آمریکایی‌ها دادند و سهم‌های کوچکی هم به برخی کشورهای اروپایی داده شد که طبیعتا این امر برای ملت ایران سختی‌ای را به وجود آورد، یعنی ایران باید با چند قدرت مسلط بر نفت خود مبارزه می‌کرد. البته این مبارزات ادامه پیدا کرد تا سال 57 که ملت ایران توانستند دست همه بیگانگان را از نفت کوتاه کند.» وی با اشاره به تسلط غرب بر دربار پهلوی و تعیین نخست‌وزیر و مناصب مختلف توسط انگلیس و آمریکا، خاطرنشان کرد: «آنها نفت را غارت می‌کردند و از محل غارت نفت درآمدی برایشان حاصل می‌شد که بخش ناچیزی از آن درآمد را برای وابسته کردن نیروهای داخلی به کار می‌گرفتند. به‌عنوان مثال به یک‌سری عناصر سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و روزنامه‌نگار مستمری می‌دادند. طبیعتا این کار دست بیگانگان را باز می‌گذاشت که یک‌سری عوامل داخلی را به خدمت بگیرد و به عبارتی حقوق‌بگیر خودشان کنند، یعنی از پول خود ملت ایران، یک‌سری را آلوده می‌کردند که علیه منافع ملت عمل کنند.» سلیمی‌نمین افزود: «این قاعده‌ای بود که از انتهای دوره قاجار شروع شد، یعنی تاراج ملت ایران یک امکان مانور به انگلیسی‌ها می‌داد که از قبل آن یک‌سری کارگزاران بومی برای خودشان ایجاد کنند. این حدیث تلخی دارد و خودش حدیث مفصلی است که چگونه اینها خانواده‌های تاثیرگذار و اشراف را در خدمت خودشان گرفتند و آنها منافع بیگانه را بر منافع خودشان ترجیح ‌دادند.» رئیس دفتر مطالعات و تدوین تاریخ معاصر ایران با اشاره به خرید بالای اسلحه توسط حکومت پهلوی از دول غربی از طرفی و اعطای وام‌های بلاعوض به این کشورها علاوه‌بر نفت از سوی شاه از طرف دیگر خاطرنشان کرد: «این اقدامات به دکترین نیکسون برمی‌گردد. بعد از شکست آمریکا در ویتنام، در سال 1353 دکترینی شکل گرفت که آمریکا نباید مستقیما در نقاط بحران درگیر شود بلکه عوامل خودش را به صورت نیابتی درگیر کند.» وی افزود: «دکترین نیکسون ناشی از تجربه‌ای بود که آمریکایی‌ها در ویتنام آموخته بودند، یعنی یک ابرقدرت در برابر یک ملت ضعیف به زانو درآمد و یک افتضاح سیاسی و بی‌اعتباری سیاسی برای آمریکایی‌ها رقم خورد. این تجربه موجب شد آمریکایی‌ها به این جمع‌بندی برسند که باید نقاط استراتژیک را تقویت کنند و دست‌نشاندگانی به صورت نیابتی منافع آمریکایی‌ها را دنبال کنند، لذا یک‌باره در سال 1353 قیمت نفت تا 10 برابر افزایش پیدا کرد. افزایش قیمت نفت موجب شد فشار تهیه پول تسلیحات به دوش مصرف‌کنندگان رقیب آمریکا بیفتد.» این تاریخ‌پژوه یادآور شد: «کشورهایی مثل چین، هند، ژاپن و... با پرداخت 10 برابری قیمت نفت، پول تسلیحاتی که قرار بود در ایران گردآوری شود و این سلاح‌ها منافع آمریکایی‌ها را رقم بزند، از این محل تامین می‌کردند. منتها برای اینکه این راهبرد و هزینه مورد اعتراض بعضی از کشورهای همگون با آمریکا در اروپا واقع نشود، شاه بعضی از درآمدهای نفتی را به اینها برمی‌گرداند، یعنی در قالب وام به آنها کمک می‌کرد. به‌عنوان مثال شاه به انگلیس، فرانسه و... به بهانه‌های گوناگون کمک‌های مختلفی می‌کرد؛ فرض کنید نیم میلیون پوند کمک به باغ‌وحش لندن، یک میلیون کمک به سیستم فاضلاب لندن و... اینها را در قالب کمک می‌داد. بعضی از این پول برمی‌گشت به کشورهای اروپایی که با آمریکایی‌ها همراه بودند و آمریکایی‌ها نمی‌خواستند فشار افزایش قیمت نفت به آنها سختی وارد کند، لذا شاه را وادار می‌کردند که بخشی از درآمد نفت را به‌عنوان کمک یا وام- وامی که هرگز بازگشت داده نشد- برگرداند.» سلیمی‌‌نمین با تاکید بر اینکه سهم عمده افزایش قیمت نفت صرف خرید تسلیحات می‌شد و هرگز وارد جامعه ایران نمی‌شد و مشکلات جامعه ایران را حل نمی‌کرد، گفت: «یعنی به صورت مبنایی، زیرساختی با این درآمدهای نفتی در ایران شکل نگرفت، بلکه یک‌سری واردات انجام شد که آن واردات برای کشاورزی ایران و تولید در ایران درواقع بنیان‌کن بود.» وی افزود: «اصل درآمدهای نفت صرف تسلیحات می‌شد، شاه هم خیلی راضی بود، چون 10 درصد خرید تسلیحات را به صورت پورسانت می‌گرفت. هم دربار پهلوی و هم یک‌سری از دلال‌های اروپایی از این تحول شادان بودند. تنها فشار روی کشورهایی بود که در حال رشد بودند و آمریکایی‌ها نگران این بودند که آنها رقیب شوند. کشورهایی مثل هند، چین و ژاپن بیشترین سهم پرداختی را داشتند، یعنی به‌یک‌باره مجبور بودند نفت را 10 برابر خریداری کنند.» رئیس دفتر مطالعات و تدوین تاریخ معاصر ایران تاکید کرد: «حتی این خریدهای هنگفت اسلحه نیز برای تقویت اقتدار ایران نبود و تنها برای پاسداری از منافع آمریکایی‌ها و هم‌پیمانان غربی آنان از جمله انگلستان بود. مثلا اگر در شاخ آفریقا برای آمریکایی‌ها مشکلی ایجاد می‌شد، لازم نبود به آنجا بروند و لشکرکشی کنند. شاه به نمایندگی از آنها عمل می‌کرد، یعنی سلاح اینجا برای آنها در ایران گردآوری می‌شد. مثلا اگر در عمان، عده‌ای علیه آمریکایی‌ها اقدام کردند، به جای اینکه آمریکایی‌ها خودشان اقدام کنند، نعباس سلیمی‌نمین، رئیس دفتر مطالعات و تدوین تاریخ معاصر ایران با اشاره به توقیف غرورآفرین نفتکش انگلیسی (استناامپرو) و پیش از آن هدف قرار دادن پهپاد گلوبال هاوک آمریکایی به دلیل نقض دریایی و هوایی حریم ایران، در گفت‌وگو با «فرهیختگان» به مرور تاریخ و تسلط غرب بر حریم سرزمین مادری‌مان در دوران پهلوی پرداخت و تاکید کرد: «امروز خوشبختانه ملت ایران می‌تواند به هرنوع برخورد قلدرمآبانه جواب قاطع بدهد، در حالی که در دوران تسلط پهلوی‌ها بر ایران، ملت ما در برابر کارهای قلدرمآبانه راهی جز پذیرش تحقیر نداشت. چون اراده ملت ایران حاکم نبود، اراده عناصر وابسته به بیگانه حاکمیت داشت، طبیعتا ملت ایران نمی‌توانست آن‌گونه که شایسته است از حقوق خودش دفاع کند.» این پژوهشگر و کارشناس تاریخ معاصر یادآور شد: «حکومت پهلوی از طریق کودتا روی کار آمده بود. پایگاهی در میان جامعه ایران نداشت. حکومت باید متکی بر قدرت ملی یا وابسته به بیگانگان باشد. شاه وابسته به بیگانه بود و علی‌القاعده نمی‌توانست در برابر اراده بیگانگان تسلیم نباشد.» سلیمی‌نمین در ادامه گفت: «مرور تاریخ نشان می‌دهد انگلیس و آمریکا در غارت ملت ایران همواره در یک‌راستا عمل کردند اگرچه به‌خصوص در دهه 30 تضادهایی در منافع داشتند.» وی افزود: «نزدیک‌ترین رخداد تاریخی‌ای که از انگلیسی‌ها می‌توانیم ارائه بدهیم، بحث نهضت ملی شدن صنعت نفت است. در این نهضت ملت ایران توانستند عزت و شأن قابل‌توجهی را بعد از خلع ید انگلیسی‌ها در اداره نفت به دست بیاورند.» رئیس دفتر مطالعات و تدوین تاریخ معاصر ایران معتقد بود: «در ماجرای ملی شدن صنعت نفت، آن چیزی که به ملت ایران‌ انگیزه داد تا با تمام توان خلأ وجود کارشناسان انگلیسی را جبران کنند، مشاهداتی بود که ملت بعد از خلع ید انگلیس به آن رسید. مشاهدات عینی ملت ایران، در ملی شدن صنعت نفت نقش بسیار اساسی‌ داشت.» این پژوهشگر باسابقه تاریخ، بحث دزدی نفت ایران توسط انگلستان را از جمله مشاهدات عینی ملت ایران خواند و خاطرنشان کرد: «از زمان کشف نفت در انتهای سلسله قاجار، البته درآمدهای نفتی عمدتا از ابتدای حکومت پهلوی بود؛ انگلیسی‌ها نفت ایران را غارت و یک وجه ناچیز را به ملت ایران به‌عنوان صاحب این متاع پرداخت می‌کردند که خیلی نازل بود. ما تنها 16 درصد درآمدهای نفتی را کسب می‌کردیم و بقیه نفت را انگلیسی‌ها برداشت می‌کردند.» سلیمی‌نمین تصریح کرد: «عمق رذالت انگلیسی‌ها و شناختی که باعث شد کارگران ایرانی تمام تلاش‌شان را برای اداره نفت کشور به کار بندند- علاوه‌بر غارت نفت ایران به قیمت نازل توسط انگلیس- دزدی نفت ایران بود. انگلیسی‌ها سال‌ها از طریق لوله‌های نفتی که به عراق کشیده بودند به صورت مخفیانه نفت ایران را می‌دزدیدند!» وی با تاکید بر اینکه مستندات دزدی نفت ایران توسط انگلیس وجود دارد و حتی جزء مشاهدات ملت ایران بود، افزود: «دریادار حبیب‌الله شاهین بعد از خلع ید انگلیسی‌ها، در نامه‌ای به دکتر مصدق به‌عنوان رئیس دولت به‌صراحت می‌گوید ما لوله‌هایی را کشف کرده‌ایم که به صورت پنهان نفت ایران را به عراق منتقل می‌کرد و انگلیسی‌ها آن نفت را از عراق بارگیری می‌کردند! درواقع انگلیسی‌ها علاوه‌بر چپاول نفت- که درصد ناچیزی را هم به ایران می‌دادند- دزدی نفت را هم سال‌های سال پی‌می‌گرفتند و نفت ملت ایران را می‌دزدیدند. ملت متوجه شد در دوران سلطه انگلیس چه جنایت‌هایی صورت گرفته است. این کشور علاوه بر دزدی، غارت هم می‌کرد.» رئیس دفتر مطالعات و تدوین تاریخ معاصر ایران در ادامه به راهزنی دریایی انگلستان نیز اشاره داشت و گفت: «متاسفانه از جمله دیگر اقدامات عدیده انگلیسی‌ها علیه ملت ایران راهزنی دریایی بود. انگلیس به‌صراحت می‌گفت نفت ایران مال ماست و تحریم و محاصره دریایی کرده بود. تنها کشتی‌ای که جرات کرد بیاید و نفت ایران را بخرد، یک کشتی ایتالیایی بود. انگلیسی‌ها در دریا جلوی این کشتی ایتالیایی را گرفتند و اعلام کردند که این نفت مال ماست!» این پژوهشگر و کارشناس تاریخ معاصر با اشاره به عاملیت انگلستان و آمریکا در کودتای 28 مرداد، یادآور شد: «آن چیزی که درواقع ملت ایران را تحقیر کرد کودتای انگلیسی- آمریکایی 28 مرداد به کمک برخی عناصر خائن در داخل کشور بود. افرادی مثل شعبان جعفری‌ها و خانواده پهلوی، اشرف و... با دشمن ملت ایران همصدا شدند، یعنی کل پهلوی‌ها و اذناب‌شان با دشمنان ملت ایران همصدا شدند و توانستند کودتایی را سامان دهند. در این کودتا ملت ایران با مشت آهنین سرکوب شد و همچنین این کودتا تحقیر تاریخی را متوجه ملت ایران کرد. اما امروز خوشبختانه ملت ایران می‌تواند به هر نوع برخورد قلدرمآبانه جواب قاطع بدهد، در حالی که در دوران تسلط پهلوی‌ها بر ایران، ملت ما در برابر کارهای قلدرمآبانه راهی جز پذیرش تحقیر نداشت. چون اراده ملت ایران حاکم نبود، اراده عناصر وابسته به بیگانه حاکمیت داشت، طبیعتا ملت ایران نمی‌توانست آن‌گونه که شایسته است از حقوق خودش دفاع کند.» سلیمی‌نمین در ادامه گفت‌وگو با «فرهیختگان» کار ملت ایران بعد از کودتای 28 مرداد را بسیارسخت توصیف کرد و گفت: «قبل از 28 مرداد تنها انگلیسی‌ها بر نفت ما مسلط بودند ولی بعد از آن در چارچوب کنسرسیوم سفره‌ای گشوده شد که سهمی برابر با انگلیسی‌ها به آمریکایی‌ها دادند و سهم‌های کوچکی هم به برخی کشورهای اروپایی داده شد که طبیعتا این امر برای ملت ایران سختی‌ای را به وجود آورد، یعنی ایران باید با چند قدرت مسلط بر نفت خود مبارزه می‌کرد. البته این مبارزات ادامه پیدا کرد تا سال 57 که ملت ایران توانستند دست همه بیگانگان را از نفت کوتاه کند.» وی با اشاره به تسلط غرب بر دربار پهلوی و تعیین نخست‌وزیر و مناصب مختلف توسط انگلیس و آمریکا، خاطرنشان کرد: «آنها نفت را غارت می‌کردند و از محل غارت نفت درآمدی برایشان حاصل می‌شد که بخش ناچیزی از آن درآمد را برای وابسته کردن نیروهای داخلی به کار می‌گرفتند. به‌عنوان مثال به یک‌سری عناصر سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و روزنامه‌نگار مستمری می‌دادند. طبیعتا این کار دست بیگانگان را باز می‌گذاشت که یک‌سری عوامل داخلی را به خدمت بگیرد و به عبارتی حقوق‌بگیر خودشان کنند، یعنی از پول خود ملت ایران، یک‌سری را آلوده می‌کردند که علیه منافع ملت عمل کنند.» سلیمی‌نمین افزود: «این قاعده‌ای بود که از انتهای دوره قاجار شروع شد، یعنی تاراج ملت ایران یک امکان مانور به انگلیسی‌ها می‌داد که از قبل آن یک‌سری کارگزاران بومی برای خودشان ایجاد کنند. این حدیث تلخی دارد و خودش حدیث مفصلی است که چگونه اینها خانواده‌های تاثیرگذار و اشراف را در خدمت خودشان گرفتند و آنها منافع بیگانه را بر منافع خودشان ترجیح ‌دادند.» رئیس دفتر مطالعات و تدوین تاریخ معاصر ایران با اشاره به خرید بالای اسلحه توسط حکومت پهلوی از دول غربی از طرفی و اعطای وام‌های بلاعوض به این کشورها علاوه‌بر نفت از سوی شاه از طرف دیگر خاطرنشان کرد: «این اقدامات به دکترین نیکسون برمی‌گردد. بعد از شکست آمریکا در ویتنام، در سال 1353 دکترینی شکل گرفت که آمریکا نباید مستقیما در نقاط بحران درگیر شود بلکه عوامل خودش را به صورت نیابتی درگیر کند.» وی افزود: «دکترین نیکسون ناشی از تجربه‌ای بود که آمریکایی‌ها در ویتنام آموخته بودند، یعنی یک ابرقدرت در برابر یک ملت ضعیف به زانو درآمد و یک افتضاح سیاسی و بی‌اعتباری سیاسی برای آمریکایی‌ها رقم خورد. این تجربه موجب شد آمریکایی‌ها به این جمع‌بندی برسند که باید نقاط استراتژیک را تقویت کنند و دست‌نشاندگانی به صورت نیابتی منافع آمریکایی‌ها را دنبال کنند، لذا یک‌باره در سال 1353 قیمت نفت تا 10 برابر افزایش پیدا کرد. افزایش قیمت نفت موجب شد فشار تهیه پول تسلیحات به دوش مصرف‌کنندگان رقیب آمریکا بیفتد.» این تاریخ‌پژوه یادآور شد: «کشورهایی مثل چین، هند، ژاپن و... با پرداخت 10 برابری قیمت نفت، پول تسلیحاتی که قرار بود در ایران گردآوری شود و این سلاح‌ها منافع آمریکایی‌ها را رقم بزند، از این محل تامین می‌کردند. منتها برای اینکه این راهبرد و هزینه مورد اعتراض بعضی از کشورهای همگون با آمریکا در اروپا واقع نشود، شاه بعضی از درآمدهای نفتی را به اینها برمی‌گرداند، یعنی در قالب وام به آنها کمک می‌کرد. به‌عنوان مثال شاه به انگلیس، فرانسه و... به بهانه‌های گوناگون کمک‌های مختلفی می‌کرد؛ فرض کنید نیم میلیون پوند کمک به باغ‌وحش لندن، یک میلیون کمک به سیستم فاضلاب لندن و... اینها را در قالب کمک می‌داد. بعضی از این پول برمی‌گشت به کشورهای اروپایی که با آمریکایی‌ها همراه بودند و آمریکایی‌ها نمی‌خواستند فشار افزایش قیمت نفت به آنها سختی وارد کند، لذا شاه را وادار می‌کردند که بخشی از درآمد نفت را به‌عنوان کمک یا وام- وامی که هرگز بازگشت داده نشد- برگرداند.» سلیمی‌‌نمین با تاکید بر اینکه سهم عمده افزایش قیمت نفت صرف خرید تسلیحات می‌شد و هرگز وارد جامعه ایران نمی‌شد و مشکلات جامعه ایران را حل نمی‌کرد، گفت: «یعنی به صورت مبنایی، زیرساختی با این درآمدهای نفتی در ایران شکل نگرفت، بلکه یک‌سری واردات انجام شد که آن واردات برای کشاورزی ایران و تولید در ایران درواقع بنیان‌کن بود.» وی افزود: «اصل درآمدهای نفت صرف تسلیحات می‌شد، شاه هم خیلی راضی بود، چون 10 درصد خرید تسلیحات را به صورت پورسانت می‌گرفت. هم دربار پهلوی و هم یک‌سری از دلال‌های اروپایی از این تحول شادان بودند. تنها فشار روی کشورهایی بود که در حال رشد بودند و آمریکایی‌ها نگران این بودند که آنها رقیب شوند. کشورهایی مثل هند، چین و ژاپن بیشترین سهم پرداختی را داشتند، یعنی به‌یک‌باره مجبور بودند نفت را 10 برابر خریداری کنند.» رئیس دفتر مطالعات و تدوین تاریخ معاصر ایران تاکید کرد: «حتی این خریدهای هنگفت اسلحه نیز برای تقویت اقتدار ایران نبود و تنها برای پاسداری از منافع آمریکایی‌ها و هم‌پیمانان غربی آنان از جمله انگلستان بود. مثلا اگر در شاخ آفریقا برای آمریکایی‌ها مشکلی ایجاد می‌شد، لازم نبود به آنجا بروند و لشکرکشی کنند. شاه به نمایندگی از آنها عمل می‌کرد، یعنی سلاح اینجا برای آنها در ایران گردآوری می‌شد. مثلا اگر در عمان، عده‌ای علیه آمریکایی‌ها اقدام کردند، به جای اینکه آمریکایی‌ها خودشان اقدام کنند، نیروهای شاه به آنجا رفتند و ظفار را سرکوب کردند. یا در بلوچستان پاکستان اقداماتی علیه سلطه آمریکا صورت گرفت و شاه به حمایت از آمریکا برخاست. همین‌طور در اتیوپی، شاه به نمایندگی از آمریکا به آنجا ‌رفت و حرکت‌های ضدآمریکایی را سرکوب کرد.» یروهای شاه به آنجا رفتند و ظفار را سرکوب کردند. یا در بلوچستان پاکستان اقداماتی علیه سلطه آمریکا صورت گرفت و شاه به حمایت از آمریکا برخاست. همین‌طور در اتیوپی، شاه به نمایندگی از آمریکا به آنجا ‌رفت و حرکت‌های ضدآمریکایی را سرکوب کرد.»

نظر شما