شناسهٔ خبر: 34214319 - سرویس علمی-فناوری
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه همدلی | لینک خبر

ضرورت تحلیل و درک «پیام» در جهان امروز

صاحب‌خبر -
عادل جهان‌آرای- روزنامه‌نگار- جهان امروز، جهان پیام است. بی‌آنکه ما به عنوان گیرندگان پیام در خواستن یا نخواستن آن نقش داشته باشیم، هر لحظه درگیر این پیام‌ها هستیم و حتی جریان زندگی و چه بسا تفکر و باورهای ما هم تحت تاثیر این پیام‌ها قرار می‌گیرد. هر پیام حاوی بارهای فراوان احساس منفی و مثبت است. شاید یک پیام – نه خبر صرف- برای گیرنده‌ای تاثیری خوشحال کننده داشته باشد، ولی برای دیگری مایوس کننده. هر پیامی از انرژی درونی برخوردار است که گاهی شاید کسی به راحتی متوجه تاثیر کم یا شدید آن نباشد، ولی خود در معرض آن قرار می‌گیرد و حتی فکر و ذکرش را ناخودآگاه با آن بسط می‌دهد.
مهم‌ترین کانال‌هایی که می‌توانند پیام را روانه هر کوی و برزن در اقصا نقاط جهان کنند، رسانه‌ها هستند. رسانه‌ها شامل هر ابزاری می‌شود که پیام روی آن قرار می‌گیرد و جریان می‌یابد. گاه این رسانه‌ها در عین حال که شاید به زعم خود فکر کنند پیامی را بدون سوگیری انتقال می‌دهند، اما با عملکرد و کارهایی که بعد از خروجی پیام از دروازه آنها رخ می‌دهد، خود مسخ یا مغلوب آن پیام می‌شوند و به جای آنکه صحت و سقم چیزی را یا بنیان‎های علمی پیامی تفصیل یا بررسی کنند، مانند موجود مسخ شده، به ارسال مطالبی می‌پردازند که متاثر از پیامی است کاملا بی‌بنیان یا شاید بدون هویت مکانی، منطقه‌ای و فکری. این ضعف اغلب رسانه‌ها از نداشتن مغز متفکر و شناسنده یا تحلیل‌کننده یک پیام نشات می‌گیرد.
اگر رسانه‌ها فقط پیام‌گیر یا پیام‌رسان باشند و وظیفه واکاوی جریان‌سازی‌های واقعی یا دروغین را به عهده نگیرند، راهی جز مغلوب شدن در پهنه پیام جدید ندارند. اما آن گروه از رسانه‌ها که توان درک و تحلیل داده‌ها را دارند، با رصد و بررسی موشکافانه هر تازه‌واردی – پیامی- می‌توانند واقعیت‌های وجودی یک پیام را بازشناسند و آن را به مثابه داده‌ای حقیقی یا کذب پیش پای گیرنده یا گیرندگان بگذارند.
در این صورت آن چیزی که ارزش می‌یابد، تحلیل و داده‌های جدید پساپیام است. رسانه وقتی که اغوا شوند، جامعه گیرنده که قاطبه مردم هستند، به همان نسبت اغوا می‌شوند، زیرا منبع اصلی تولید خوراک ذهنی مردم رسانه‌ها هستند.گفتیم رسانه هر چیزی می‌تواند باشد. از کتاب تا فردی که فقط چیزی را مطرح می‌کند. حتی کسی که سخنرانی می‌کند خودش یک رسانه است. زیرا او در حال دادن پیام‌هایی است که از تراشه‌های کوچک مغزش بیرون می‌تراود. حتی رعد و برق هم یک پیام و رسانه است.
شنیدن صدای رعد و دیدن برق از لابه‌لای ابرهای انبوه، خود پیامی را به گیرنده ارسال می‌کند. حال اگر گیرنده درک و شناختی از انواع صداهای رعد و میزان و شدت برقی که از آسمان می‌جهد داشته باشد، شاید رفتارش با کسی که از این آگاهی بی نصیب است، در مواجهه با آن فرق ‌کند.
همین نوع برخورد را می‌توان به هر پیامی نسبت داد. پس تا زمانی که از درک واقعی محتوای یک پیام آگاه نباشیم، باید انتظار هر نوع کنش و رفتاری خارج از واقعیت را از خود یا دیگران داشته باشیم. پیام را باید شناخت و با شناخت پیام‌هاست که توان حل مشکلات هم راحت‌تر و ملموس‌تر می‌شود. واقعیت این است پیام وقتی به عنوان عنصری ارسال می‌شود، محل زایش یا فردی که آن را منتقل کرده است، گاه به همراه خود ندارد.
به همین دلیل است پیام‌ها بی‌هویت می‌نمایند، اما نقشی که پیام‌ها دارند، نیازی به هویت ارسال‌کننده آن نیست. چون آن چیزی که اهمیت دارد خودِ همان داده است، نه پیام‌دهنده آن. پیام‌دهنده در واقع پشت پیام قرار می‌گیرد و حتی برای همیشه ناشناس باقی می‌ماند. اتفاقا نداشتن اهمیت تام و تمام برای شناخت یا شناسایی فرستنده پیام باعث می‌شود که اهمیت پیام دوچندان شود و تاکید شود که مهم پیام است، نه آن کسی که آن را داده است.
استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع میباشد. طراحی و اجرا توسط: هنر رسانه

نظر شما