شناسهٔ خبر: 34214155 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

قتل همسر مقابل چشمان پسر نوجوان

روزنامه جوان

پسربچه ۱۲ ساله که شاهد بود پدرش چگونه با بند کیف زنانه مادرش را به قتل رسانده، ماجرا را شرح داد.

صاحب‌خبر -
سرویس جامعه جوان آنلاین:  به گزارش خبرنگار ما، اختلاف‌های زناشویی و دشوار‌بودن زمینه‌های لازم برای خلاصی از زندگی‌های پرتنش سبب شده است تا بسیاری از این اختلاف‌های خانوادگی به شکل‌گیری پرونده‌های همسرکشی منجر شود. در این پرونده‌ها یکی از زوجین به قتل می‌رسد، دیگری با مجازات قصاص مواجه می‌شود و فرزندان آن‌ها هم به سرنوشتی مبهم گرفتار می‌شوند. در پرونده‌ای که روزگذشته در غرب تهران به جریان افتاد، یکی از این اختلاف‌های خانوادگی حادثه‌ای خونین را رقم زد. ساعت ۷:۰۳ صبح بودکه مردی میانسال با مرکز فوریت‌های پلیس ۱۱۰ تماس گرفت و به مأموران خبر داد، همسرش را به قتل رسانده است. لحظاتی بعد تیمی از مأموران کلانتری ۱۳۹ مرزداران به سرپرستی سرهنگ علی‌آقا طیبی، رئیس کلانتری در محل حادثه که خانه‌ای در میدان آرش بود، حاضر شدند. جسد متعلق به زنی ۴۲ ساله بود که براثر فشار بر عناصر حیاتی گردن به کام مرگ رفته بود. مأموران پلیس در اولین گام شوهر ۴۶ ساله اش را که خودش را به عنوان قاتل معرفی کرده بود بازداشت و بازپرس ویژه قتل، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی را از این ماجرا باخبر کردند.

حادثه از زبان کودک ۱۲ ساله
پسر ۱۲ ساله خانواده که شاهد بخشی از حادثه خونین بود، اولین کسی بود که از سوی تیم جنایی مورد تحقیق قرار گرفت. او گفت: پدر و مادرم از مدت‌ها قبل با هم اختلاف داشتند. آن‌ها شب گذشته هم مطابق معمول با هم مشاجره کردند، به طوری که من شب را در اتاق مادرم خوابیدم و پدرم برای خواب به اتاق من رفت. وی ادامه داد: ساعت ۶:۳۰ صبح بود که با صدای مشاجره آن‌ها از خواب بیدار شدم. وقتی خودم را به راهرو رساندم پدرم را در حال ضرب و جرح با مادرم دیدم، او مدام با مشت به صورت مادرم ضربه می‌زد، وقتی خودم را به آن‌ها رساندم، تلاش کردم مانع از کتک خوردن مادرم شوم، اما حریف پدرم نبودم. او من را با ضربه‌ای به گوشه‌ای پرتاب کرد و بعد دست انداخت بند کیف مادرم را گرفت و آن را به دورگردن مادرم انداخت و شروع به کشیدن کرد. دوباره به طرفش دویدم و سعی کردم مادرم را از دست او نجات دهم، اما فایده‌ای نداشت. زورم به او نمی‌رسید، پدر دستم را کشید و من را داخل اتاق حبس کرد و به سراغ مادرم رفت. داخل اتاق به دنبال چیزی بودم تا در را بشکنم و برای نجات مادرم تلاش کنم، دسته لوله جاروبرقی را پیدا کردم و مدام ضربه زدم تا شاید کسی با سرو‌صدایی که راه انداخته بودم برای کمک بیاید. ۲۰ دقیقه تلاش کردم تا توانستم در را بشکنم، اما وقتی خودم را به راهرو رساندم همه چیز تمام شده بود. مادرم مرده بود و پدر در آشپزخانه لیوان آب را سر می‌کشید. به طرف گوشی تلفن دویدم تا پلیس را باخبر کنم، امید داشتم هنوز مادرم زنده باشد. پدرم به سمت من دوید و گوشی را گرفت و به سمتی پرتاب کرد که شکست. او کمی در خانه قدم زد و بعد با تلفن همراهش اورژانس و پلیس را باخبر کرد. امدادگران وقتی رسیدند و مادرم را معاینه کردند، گفتند که او مرده است.

اعتراف به حادثه هولناک
در شاخه دیگری از تحقیقات شوهر ۴۶ ساله مقتول مورد تحقیق قرار گرفت. او در اولین بازجویی‌ها به قتل اعتراف کرد و در شرح ماجرا گفت: من آتش‌نشان هستم. سال ۷۹ از طریق یکی از همکارانم در آتش‌نشانی با خواهرش آشنا شدم و سپس با او ازدواج کردم و صاحب پسری ۱۲ ساله شدیم. همسرم کارمند بانک بود و حقوق خوبی می‌گرفت. او همیشه سر من منت می‌گذاشت و پولش را به سر من می‌زد. پس از سال‌ها خانه‌ای خریدیم و به نام همسرم زدم. پس از این اختلافات ما بیشتر شد، او مدام به من بی‌محلی می‌کرد و رفتارش با مادرم سبب شده بود تا مادرم دق کند.

قصد طلاق داشتیم
متهم ادامه داد: همسرم یک بار من را از خانه بیرون کرد که با میانجی‌گری‌های بستگان دوباره به خانه‌ام برگشتم. بعد از بالاگرفتن اختلاف‌هایمان چندباری از او شکایت کردم و در نهایت تصمیم به جدایی گرفتیم. در دادگاه درخواست طلاق دادم، اما دادگاه اول ما را پیش مشاور فرستاد و مشاور هم ما را آشتی داد و باز دوباره به زندگی پرتنش و پراختلاف برگشتم. همسرم مدام پسرم را علیه من تحریک می‌کرد و اجازه نمی‌داد من در تربیت او نقش داشته باشم.

درباره روز حادثه
متهم گفت: درآمد ماهانه‌ام ۵ میلیون تومان بود، از چند سال قبل با تجاربی که داشتم، توانسته بودم ۶۰۰ میلیون تومان پس‌انداز کنم و سال قبل ۶۰۰ میلیون تومان را به همسرم دادم که برایم دلار تهیه کند و هفته گذشته از او خواستم پول یا دلار را به من پس بدهد که بنای ناسازگاری گذاشت و مرا دوباره تحقیر کرد. متهم در توضیح قتل گفت: صبح که از خواب بیدار شدیم دوباره ماجرای پول را مطرح کردم و خواستم پولم را پس بدهد که توجه نکرد و دعوایمان بالا گرفت. من با مشت چندضربه به صورتش زدم. می‌خواستم رهایش کنم، اما در همان حال فریاد می‌زد که حسابت را می‌رسم من هم کنترلم را از دست دادم و با بندکیف او را خفه کردم. سرهنگ علی‌آقا طیبی رئیس کلانتری ۱۳۹ مرزداران گفت: تحقیقات از متهم در اداره دهم پلیس آگاهی تهران در جریان است.

نظر شما