شناسهٔ خبر: 34205756 - سرویس استانی
نسخه قابل چاپ منبع: صدا و سیما | لینک خبر

گزارش مکتوب

فوتبال و فتوت

زد و خوردها، ناسزاها، حادثه ها، مصدومیتها، محرومیتها، غل و زنجیرها و سر و دست شکستن ها کلیدواژه های این فصلهای فوتبال ایران است.

صاحب‌خبر -

«خوشه های خشم»به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، مرکز اصفهان؛ فوتبال ایران گرچه از نظر شیوه بازی و سبک برگزاری پیشرفت کرده، اما گویا فرهنگ و مرام پهلوانی رخت و پلاسش را جمع کرده و راهی دیار باقی شده است. زمانی(15 مهر 1362)، شهرآورد تهران با بیش از 100 هزار تماشاگر که حتی تعدادی از آنها دور تا دور محیط تبلیغاتی زمین نشسته بودند، برگزار می شد؛ بدون اینکه یک قطره خون از دماغ کسی بچکد. اما گزاف نیست اگه بگوییم اکنون و در طول همین فصل اخیر مسابقات فوتبال لیگ برتر کشور، شمار مصدومان و زخمی های ورزشگاههای فوتبال از شمار صدمه دیدگان محورهای مواصلاتی استان اصفهان در نوروز 98 بیشتر بوده است!

نگویید «ورزشگاه»، بگویید «رزمگاه»

25 نفر در درگیری های بازی سپاهان و پرسپولیس دستگیر شدند(9 خرداد 98).

یک فوتی و 245 مصدوم در بازی سپاهان و پرسپولیس(6 اردیبهشت 98).

درگیری شدید هواداران سپاهان با نیروی انتظامی(6 اردیبهشت 98).

درگیری تماشاگران بعد از بازی تراکتورسازی و پیکان(30 فروردین 98).

درگیری دژاگه با هواداری که به مسعود شجاعی حمله کرد تا دخالت پلیس ضدشورش برای پراکنده کردن هواداران(همان).

درگیری شدید میان هواداران استقلال و سپاهان(۲۳ فروردين ۱۳۹۸).

اینها تنها گوشه ای از تیترهای تلخ خبرهای ورزشی این سالهاست که از رسانه های سرزمینِ فربه فرهنگِ فارس منتشر می شود و تلخ تر از این خبرها، این سخنهاست:

پوشیدن پیراهن پهلوانی یا قرار بر قله قهرمانی؟«دخترم وقتی وضعیت من را دید، ترسید. همسرم به ایران آمد و دخترم را با خود به هلند برد. دختر سه ساله ام از ترس به من نگاه نمی‌کرد. مادر بزرگم هم به عیادتم نمی‌آید، چراکه نمی‌تواند نگاهم کند. هیچ توضیحی نمی‌توانم به دخترم بدهم.»

اینها سخنان تامل برانگیز و رقت آمیز ساعد آقابالازاده ششکلانی، یکی از هواداران مصدوم بازی سپاهان و پرسپولیس است. همین چند روز پیش بود که برای تفریح و تشویق، تصمیم گرفت راهی یکی از ورزشگاههای مهم کشور شود تا با برد احتمالی تیمش، خون تازه ای در رگهایش جاری شود. این را آنان که اهل فوتبالند، می فهمند که برد تیم محبوب، از صد داروی دوپینگ هم موثرتر است.  بعد از تماشای مسابقه و پیروزی تیم محبوبش، سرخوش و سرمست، مسیر منزل در پیش گرفت تا برای زن و فرزندش از شور و حال سکوها و فراز و نشیب بازی و جَست و خیز بازیکنان سخن بگوید. اما در همان خروجی ورزشگاه، میان تماشاگرانِ عربده کشِ رقیب که خشم از سر و رویشان می بارید، گرفتار شد و آن شد که نباید و اتفاقی افتاد که نشاید.

غفور راستین، رئیس مرکز مدیریت حوادث و فوریت‌های پزشکی استان اصفهان با ارائه آماری قابل توجه، شمار مصدومان مسابقه نیمه نهایی جام حذفی را 144 نفر اعلام کرد. تازه، «ساعد» قصه ما تنها یکی از مصدومان این ماجراست.

اینها فقط ذره ای از خشم و خشونتهای فراگیرِ فوتبالی در ورزشگاههای ایران است. کمتر مسابقه ای است که در آن سر و دستی نشکند، استخوان پایی قلم نشود، جسمی آسیب نبیند و ناسزایی نثار خودی و غیرخودی نشود؛ آری، در ورزشگاهها حتی گاهی خودی ها هم از آتش سخنان ناروا در امان نمی مانند؛ تنها کافی است یک بار جسم و جان را رنجه سازید و به ورزشگاهی دور یا نزدیک بروید و صحت ادعای گزارشگر این موضوع را در جمیع جهات حس کنید. هرچند پیشنهادم این است تا می توانید به ورزشگاهها نزدیک نشوید و اگر کلاهتان هم آنجا افتاد، فرار را بر قرار ترجیح دهید. فحش و فضیحت و کتک زدن و خوردن در ورزشگاهها مثل پولکی در اصفهان، زیره در کرمان و قطاب در یزد فراوان فراوان است و تنوع ناسزاها هم مثل گونه های غذایی گیلان پرشمار است.

تیشه تشنج و تنش به ریشه آموزش و پرورش

پوشیدن پیراهن پهلوانی یا قرار بر قله قهرمانی؟خلاصه آنکه آنچه این سالها در ورزشگاهها اتفاق می افتد، شایسته قوم ایرانی نیست و باید برای تصاویری اینچنین، های های گریست. پدری که انگشتهای سبابه خود را در گوشهای کودکش فرو کرده تا لااقل در خانه خویش، از شنیدن چنین چیزهای بوقداری از لسان مبارک فرزند برکنار بماند! به قول جناب دانایی، آموزگار شوخ طبع و نکته سنج شهر ما «آنچه ما با رنج و مشقت به فرزندان این مرز و بوم می آموزیم، با یک بار ورزشگاه رفتنشان، یکسره بر باد می رود.»

محمدعلی هم که یکی از اهالی فوتبال دوست شهر ماست، می گوید: «اگر دست من بود، نه تنها ورود بانوان را، که ورود پسران زیر 15 سال و بلکه تمام تماشاگران را به ورزشگاهها تا چند سال ممنوع می کردم»؛ نظر محمدعلی مرا یاد ضرب المثلی ظریف از عرب ها می اندازد: «آخر الدواء الکی» یعنی آخرین راه حل، داغ نهادن(سوزاندن) است.

از آیین آسمانی تا میراث ایرانی در مسیر ویرانی

پوشیدن پیراهن پهلوانی یا قرار بر قله قهرمانی؟ما ایرانیان جزو متمدن ترین ملتهای جهانیم و از فرهنگی فربه و آیینی آسمانی و دینی غنی و پرمایه برخورداریم، در دانشگاه هویت سازِ خاکمان، اندیشمندان و دانشمندان و حکیمانی حاذق و جهانگیر پرورده ایم و از قِبَل مرام و منش همین حکما هم، پهلوانانی شایسته و شیردل مثل پوریای ولی ها و تختی ها به عرصه گیتی شناسانده ایم؛ وانگهی، سرسلسله دینِ مبینمان، پیغامبرِ هماره بخشنده ای است که هدف رسالت خویش را کامل ساختن نیکی های اخلاقی بیان فرموده(انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق) و پیش قراولِ آیین و ایمانمان نیز پسر عموی پاک همان پیامبر، یعنی علی مرتضاست که به گزارش تاریخ، از روی خشم خویش، گردنِ ستبرِ عَبدُوَدی را نبرید و سپستر، در بستر وداع با این جهان، قاتل جانی اش را حنجر ندرید. پس اکنون چه بر سر ما آمده که از خلق و خوی و مرام و منش اهل فتوت به دور افتاده ایم و و از جایگاه مروت و رادمردیمان تنزل کرده ایم؟

به راستی، سرچشمه خشونتهای موجود در جامعه و در این گزارش، ورزشگاههای فوتبال کجاست و چه عواملی سبب شده اند که مثلا دو هم دین، دو هم آیین، دو همدل، دو هم گِل، دو همسان و دو انسان، وقتی پای فوتبال وسط می آید، گریبان یکدیگر می درند و انواع فحش و فضیحت را به جان می خرند؟

برای یافتن پاسخ یا پاسخ های این پرسش، ابتدا تلفنی با رییس مرکز اطلاع رسانی نیروی انتظامی استان اصفهان تماس می گیرم تا شماره چند تن از فرماندهان زیربط را در اختیارم قرار دهد.

به هر روی، پلیس مسوول تامین نظم و امنیت در ورزشگاههاست و یکی از ارکان اصلی برگزاری مسابقات فوتبال. همین دلایل، پاسخهای پلیس را برای من جذاب و شنیدنی می سازد.

پتک پلیسی

به سرهنگ درستکار زنگ می زنم و پس از اندکی چاق سلامتی، غرض از تماس تلفنی را بیان می کنم و از او می خواهم تا اگر خود نیز به این موضوع اندیشیده و زیر و بم آن را بررسیده، نظراتش را با من در میان بگذارد.

در میانه گفت و گو متوجه می شوم که سرهنگ، در مقطع دکترای روانشناسی تحصیل می کند و این امر باعث می شود که بازار بحث ما رونق بیشتری بگیرد؛ به طوری که گپ و گفت ما که قرار بود چند دقیقه بیشتر به طول نینجامد، تا حدود یک ساعت تداوم می یابد. از نظر وی، بهترین راهکار در خصوص ناهنجاری های موجود در ورزشگاهها این است که «تمام مسوولان فوتبالی کشور نظرات مقبول و مورد توافق خود را در اختیار مردم و رسانه ها قرار دهند و از ارائه نظرات متناقض در حوزه کاری خود دوری کنند تا ذهن مردم مشوش نشود و با خیالی آسوده در ورزشگاهها حاضر شوند.»

فضای مَجازی با بی بند و باری های مُجازی

پوشیدن پیراهن پهلوانی یا قرار بر قله قهرمانی؟یکی از پدیده های بدیع و برجسته در زمان ما، فضای مجازی و اینترنت است. کمتر کسی است که با این مفاهیم، کمابیش آشنا نباشد. اثرگذاری مثبت و منفی آن بر جامعه و افراد هم غیرقابل انکار است. پس، این بار سراغ رییس پلیس فتای اصفهان می روم و از وی در خصوص تاثیرات فضای مجازی بر سوگواره فوتبال می پرسم. سرهنگ مرتضوی می گوید:  «در فضای مجازی و کانالهای هواداریِ فوتبال، هواداران احساس آزادی می کنند و مانعی پیش پای خود نمی بینند و برای هم کری می خوانند. بروز خشونت کلامی در اینستاگرام زیاد است. جوانها هیجانی و احساسی اند و سایه این احساسات به فضای مجازی هم می رسد. در فضای مجازی، چون احساس آزادی و رهایی از هر قید و بندی در فرد ایجاد می شود، مطالب آتش زا و کینه افزا منتشر می کند و زرادخانه ای از نفرت و تعصبات کورکورانه در دل افراد به وجود می آید. همین جوانان و نوجوانان، وقتی در مکانی مثل ورزشگاه -که همه همنوعان جمعند- کنار هم قرار می گیرند، آتشفشان خشم و خروششان فوران می کند و موجی از غیظ و غضب و  قهر  به وجود می آورد.»

«خوشه های خشم»از سرهنگ می خواهم تا با نگاهی وسیعتر به موضوع نگاه کند و از جایگاه صِرف و تجربه پلیسی اش نیز موضوع را بررسد. «مقوله فرهنگی در فوتبال ضعیف است. اگر رهبران(= لیدرها) سکوها در ورزشگاهها یا فضای مجازی موضوع فتوت و جوانمردی را اصل و پایه قرار می دادند، هواداران نیز از آنها تبعیت می کردند»

این بخش از سخنان سرهنگ، ناخودآگاه، حدیث نفیسی از پیامبر پاک اسلام را به ذهنم رهنمون می شود؛ آنجا که مردمان روزگار را پیروانِ سروران و بزرگان خویش قلمداد می فرماید(الناس علی دین ملوکهم).

سرهنگ مرتضوی البته هشدار می دهد که اینگونه نیست که فضای مجازی به طور تمام یله و رها باشد، بلکه پتک پلیس فتا  بر سر هنجارشکنان و آن کسان که به تشویش افکار و اذهان عمومی مبادرت می ورزند، فرود می آید و متخلفان، پس از شناسایی و دستگیری، تحویل قانون و قوه قضا می شوند.

«درست رفتاری » به جای «درشت رفتاری »

پوشیدن پیراهن پهلوانی یا قرار بر قله قهرمانی؟در گپ و گفتهای پلیسی ام، شماره نفر دوم پلیس اصفهان را روی دکمه های تلفن می فشارم. پلیسی شایسته و با شخصیت که هم در حوزه ورزشهای پهلوانی مثل زورخانه و کشتی صاحب تجربه است، و هم در زمینه ورزشهای مدرن صاحب نظر. «وقتی مدیران ورزشی و مسوولان برگزاری مسابقات نتوانند مسوولیتهای خود را به درستی ادا کنند، آشوب و بلوا به پا می شود. برای نمونه، در بازی پرسپولیس و سپاهان در تهران، جایگاه تماشاگران خوب نبود یا در خوزستان، بازی نهایی جام حذفی با دو ساعت تاخیر برگزار شد. همه اینها باعث شد اتفاقات تلخی در ورزشگاهها اتفاق بیفتد.»  برآیند سخنان سرهنگ حسین زاده، جانشین فرماندهی انتظامی استان اصفهان این است که اگر مسوولانِ برگزاری مسابقات، وظیفه خویش را به درستی انجام دهند، هیجانات تماشاگران قابل کنترل خواهد شد؛ در غیر این صورت، در هر بازی شاهد همان آش و همان کاسه خواهیم بود و مسوولان ناگزیر می شوند با تماشاگران، سختتر برخورد کنند. در واقع، علاج واقعه پیش از  وقوع باید کرد و با رفتار درست با تماشاگران(مثل فراهم کردن امکانات مناسب و...) زمینه بروز هیجانات منفی را از بین برد. بنابراین، اگر مسوولان درست رفتار کنند، دیگر لازم نیست از خود رفتار درشت بروز دهند.

جوانمردی از این مسیر میسر نمی شود

پوشیدن پیراهن پهلوانی یا قرار بر قله قهرمانی؟دکتر اسماعیل شفیعی سروستانی، از پژوهشگران فرهنگی کشور، شهوت و شهرت و قدرت را با ذات ورزش مدرن عجین می داند و می گوید: «ورزش مدرن فرزند اسپورت(sport) است که هم ریشه اسپارت، به معنی برد(بازی، بازیچه، ملعبه) است. طبیعی است که ملعبه و بازی باعث بروز آن سه صفتِ زشتِ نخستین می شود. ورزشکاران مدرن، نمادها و مجسمه های آن سه صفت هستند(همان کسانی که آنها را سلبریتی یا قهرمان می خوانیم). مردم نیز بازتاب ورزشکاران در ورزشگاههایند.»

دکتر سروستانی ادامه می دهد: «همانگونه که ذات آتش، سوزش و گدازش و طبیعت آب، طراوت و لطافت است، درون و نفس فوتبال و ورزشهای مدرن نیز ذاتا با جوانمردی و فتوت در تضاد و تباین است.»

از فضل پدر تو را چه حاصل؟

خوشه های خشمپای سخنان احمد پدرام، روانشناس که در یکی از مکانهای رسانه ای اصفهان سخن می گوید، می نشینم. می گوید: «همواره از داشتن فرهنگ کهن و غنی صحبت کرده‌ایم، اما هنوز اثرات این فرهنگ غنی را در تفکرات نوجوان خود ایجاد نکرده ایم. ما واژه همدلی را در مدارس به رقابت بر سر نمره ۲۰ تبدیل کردیم. آن وقت چگونه انتظار داریم این کودک در جوانی دست رقیب خود را بگیرد و با او رفیق باشد.»

این روانشناس به آموزش کنترل خشم و مدیریت هیجانی گریزی می زند و می گوید: «قطعاً سازماندهی این امور بر عهده آموزش و پرورش است، اما آموزش و گزینش رهبران(لیدرها) باشگاه ها نیز از اهمیت بسیاری برخوردار است زیرا از رفتار آنها الگوسازی می شود.»

پس مجموع سخنان این روانشناس آن است که داشتن پیشینه فرهنگی لزوما به بروز صفات پهلوانی و راستین نمی انجامد و باید با آموزش و پرورشی پویا، به نوجوانان و آینده سازان این کشور، راه و رسم رفتار درست آموخت.

ناله از نااهلان

پوشیدن پیراهن پهلوانی یا قرار بر قله قهرمانی؟با حمید جاسمیان، نخستین کاپیتان تاریخ پرسپولیس تماس می گیرم. با وجود آنکه بیش از هشت دهه از عمرش می گذرد، صدایش از جوانهای امروزین جاندارتر است و مرامش قدیمی و برخوردش هم صمیمی است. پرسشهایم از او کافی است تا درد دل آغاز کند و به ناهنجاریها بتازد. به زعم وی، آنچه به بداخلاقیها و بدرفتاریها در فوتبال منجر شده، ورود افراد ناجنس(غیرفوتبالی) به این حوزه است. او به روسای فدراسیون فوتبال نیز نهیب می زند و خطاب به برخی از آنها می گوید: «شما در کجای فوتبال این مملکت بودید؟ در فوتبال کشور، هیچکسی سر جای خودش نیست.» آقای جاسمیان ناهنجاری های موجود در ورزشگاه ها و سکوها را به همین موضوع مربوط می داند و می گوید: «زمانی بود که وقتی من و امثال من که از جنس فوتبالیم، به عنوان ناظر بازی به ورزشگاه می رفتیم، مردم حرمت ما را نگه می داشتند و به احترام موی سفیدمان، به تذکرات مان گوش می سپردند؛ ولی اکنون، سخن افراد غیرفوتبالی که به عنوان ناظر به ورزشگاه ها می روند، نزد مردم محلی از اعراب ندارد و درگیری و اغتشاش در ورزشگاه ها رخ می دهد.»

«جام» به «جان» نمی ارزد

به نظر نمی رسد بررسی ابعاد گوناگون خط خشونت در ورزشگاهها با یک یا دو یا حتی 10 گزارش هم قابل احصا باشد. ولی در کل، لازم است نهادهای مربوط با برنامه ریزی دقیق و درست، فرهنگ سازی را از طریق خانواده ها، مکانهای آموزشی، محیط و رسانه ها پیگیری کنند.

پوشیدن پیراهن پهلوانی یا قرار بر قله قهرمانی؟در اینجا می خواهم با همه آنانی که سر زلفشان به موی پریشان ورزش و فوتبال گره خورده است، با نشان دادن تصویری ماندگار از بوسه همایون خان بهزادی، اسطوره نامدار پرسپولیس بر پیشانی علی جباری کاپیتان اسبق استقلال، سخنی بگویم:

آهای اهالی وزارت ورزش و جوانان، آهای مدیران فدراسیون فوتبال، آهای مدیران باشگاههای ورزشی، آهای باشگاههای فوتبال، آهای آقایان سرمربی، آهای همه بازیکنان پا به توپ، آهای همه پیشکسوتان، آهای تمام طرفداران و تماشاگران فوتبال!

ما فوتبال را برای سرگرمی و سرور دوست داریم، برای اینکه دور هم جمع شویم و کری های شیرین بخوانیم و بعد از هر بازی، حتی با باخت، باز هم دست دوستی به یکدیگر بدهیم.

پشتوانه فرهنگی ما از خیلی از کشورها غنی تر است.  اما چرا دیگر از ورزشگاههای ما بوی آرش کمانگیرها، پوریای ولی ها و تختی ها  نمی آید؟ چرا گفتارمان از نام نامی مولا علی پر است، ولی در رفتارمان ذره ای علویت مشاهده نمی شود؟

فوتبال و فتوت فوتبال و فتوت فوتبال و فتوت فوتبال و فتوت فوتبال و فتوت فوتبال و فتوت فوتبال و فتوت فوتبال و فتوت فوتبال و فتوت

این جام ها به اشک چشم کودکی که پدرش را از دست داد،

به دلهره مادری که فرزندش را سرشکسته دید،

به نگرانی پدری که پسر سربازش از بالا به پایین پرت شد

و به خیلی از چیزهای دیگری که می دانم و می دانید، نمی ارزد.

این «جام ها» به دادن «جان ها» نمی ارزد... .

نگارنده :رسول قجاوند

نظر شما