شناسهٔ خبر: 34191806 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: نصر-قدیمی | لینک خبر

گزارش اختصاصی نصر از پدیده رحم اجاره ای در تبریز؛

بازار داغ رَحِم اجاره ای در تبریز؛ چاره ای جز اجاره رحم ام ندارم

نصر: اجاره رحم يکی از روش های درمان ناباروری است که طی سال های اخير در ايران بسیار گسترش پيدا کرده است.

صاحب‌خبر -

به گزارش سرویس اجتماعی نصر، اجاره رحم، انتقال يک يا تعداد بيشتری از جنين های حاصل از لقاح تخمک و اسپرم زوج نابارور به رحم يک زن ديگر است. در اين حالت فرد اجاره دهنده رحم، تنها يک ميزبان برای جنين می باشد و از نظر ژنتيکی هيچ گونه مشارکتی با جنين حاصله ندارد. گفته می شود که خانواده ها و زنان اجاره دهنده رحم نبايد با هم تماس داشته باشند.

زوج هايی که دست به اين کار می زنند، همسرانشان بدون رحم هستند يا به دلايلی رحم شان با جراحی برداشته شده است و يا اينکه به دليل بيماري های مختلف مثل ديابت، بيماری قلبی، فشار خون يا بيماري های بدخيم قادر به حمل جنين نيستند.

در واقع در اجاره رحم، اسپرم پدر با تخمک مادر در محيط آزمايشگاهی لقاح داده می شود و جنين حاصله در رحم زن ديگری که قابليت بچه دار شدن را داشته باشد، جايگزين می شود و نوزاد متولد شده خصوصيات ژنتیکی پدر و مادر خود را به ارث می برد.

البته به گفته پزشکان، اگر چه فرد حامل جنين از لحاظ چهره و به لحاظ فيزيکی و ژنتيکی تاثيری بروی جنين نمی گذارد، اما به لحاظ روحی و روانی تا حدی می تواند بر جنين تاثير گذار باشد.

زوج هايی که خواهان اهداء جنين هستند از لحاظ پزشکی بايد نسبت به وضعيت بيماری های عفونی نظير مثبت بودن HIV، بيماری های ويروسی، ژنتيکی و سلامتی جسمانی مورد بررسی قرار گيرند و در صورت عدم مشکل در اين زمنيه ها از جنين های آن ها استفاده شود.

در محوطه ورودی يکی از مراکز درمان ناباروری ايستاده ام، در فضای حياط صندلی ها را چون تماشاخانه ای چيده اند و يک تلويزيون دارد که فيلمی آموزشی نشان می دهد؛ تصاويری از خون و گوشت های تپنده و حجم های نامشخص؛ لقاحی صورت می گيرد...

در مدت زمانی که در يکی از اين مراکز پرسه می زنم بيش از 500 زن و مرد منتظر ايستاده يا داخل اتاق ها رفته و برگشته اند. قبل از هر انتقال جنين خانواده زن اجاره دهنده بررسی شده و با بچه های زن نيز گفتگوهايی انجام می شود.

 

مینا: چاره ای جز اجاره دادن رحم ام ندارم

در يکی از اين مراکز، زنی از مدتی پيش روی نيمکت کنار در نشسته، زنی سی و چند ساله، با اندامی لاغر و تقريبا نحيف، بزک کرده با صورتی رنگ باخته. با قامتی بلند، چادر مشکی به سر دارد و پيراهنش شبيه کيسه است. اين پيراهن در واقع به او جلوه ای ابدی بخشيده است. مردی با کفش های خاک گرفته مدام می آيد بالای سر زن و بر می گردد. لابد شوهرش است. با اندکی تامل متوجه می شوم که 20 روز دیگر به رحم اين زن قرار است اجاره داده شود و جنینی اهدا شود.

مینا در یکی از شهرک های اطراف تبریز زندگی می کند. حال خوشی ندارد. رنگ پريده تر و آشفته حال است. جويای حالش می شوم. می گويد: نمی دانم چه کنم، نگرانم؛ نگران زندگيم. تا کی می توانيم ادامه دهيم!
کمی باهم درد و دل می کنیم. شوهرش ديابت دارد و صورتش باد کرده است. شغلش آزاد است؛ رنگ کار چوب. با 25 سال سابقه کاری که بيمه ندارد. بيش از دو سال است که از کار افتاده و هزينه درمان و زندگی اش را برادر و دوستانش تامين می کنند. اين خانواده در يک خانه 70 متری با پنج ميليون پول پيش و ماهی 300 هزار تومان اجاره در شهرک اندیشه تبریز زندگی می کند.

مینا می گويد: چاره ای جز اجاره دادن رحم ام ندارم. زندگي ام در دو سال اخير به نابودی کشيده شده. يک آب خوش از گلویم پايين نرفته. سه فرزند دارم که دختر بزرگم باید دانشگاه برود، پسرم خرج دارد، اين دختر کوچک هم که کلاس اول است. نمی شود بدون پول زندگی کرد. شوهرم سال ها کار کرده و اين اوضاع و احوال ما است؛ تنها کاری که از دستم بر می آید همین کار است.

می پرسم: مگر شوهرت در طی 25 سال ، قسمتی از بدنش را برای تامين هزينه های خانواده اجاره داده که تو می خواهی اين کار را انجام دهی؟

می گويد: کاری از من ساخته نيست تنها می توانم بچه درست کنم.

می پرسم: نه ماه بچه را حمل می کنی و بعد می دهی به ديگران؟

مینا با تشويش می گويد: اصلا مهم نيست، به پولش احتياج داريم. من فقط به دنيا می آورمش.

مهدی، شوهر مینا می گويد: 9 ماه بچه در شکم زن من است. ما با او انس می گيريم و بعد ولش می کنيم بره... او به هر حال بچه منه و ما فکر می کنيم بچه مون مرده. اگر اين فکر را نکنم بايد برم دنبالش. اين پول ما را به عرش نمی رساند.

می پرسم آيا همسايه ها فاميل و يا بچه هايتان از جريان مطلع هستند؟

می گويد: هيچ کس چيزی نمی داند. بچه که به دنيا آيد می گوييم مرده. اين رازی است بين من و همسرم. تنها رازی که در زندگی ما وجود دارد و اگر فاش شود تمام هستی ام را از دست می دهم. اين کار خلاف شرع و قانون نيست اما خانواده ام آن را کمتر از خلاف شرع نمی دانند!

مینا بابت اجاره رحمش ده ميليون تومان دريافت می کند و کليه هزينه های زندگی اش از جمله خوراک، اجاره خانه به مدت 9 ماه، مراجعه به پزشک و ساير هزينه ها توسط خانواده درخواست کننده رحم تامين می شود.

 

سمیه: وضعيت کاری شوهرم خراب است

سمیه قرار است 18 روز ديگر جنين زن و مرد ديگری را در خود بپروراند. او ظاهری پريده و زرد رنگ دارد، ولی سرشار از زندگی است. اهل بستان آباد است. 29 يا 30 سال دارد و از 13 سال ازدواج سه تا پسر دارد. شوهرش گچ کار است، اما در دو ساله اخير بيکار بوده است و در حال حاضر با ماشين دوستش مسافر کشی می کند.

سمیه شوهر و زندگی اش را دوست دارد. خانه 50 متری بی اثاث و اسباب و شوهر بيکار و يخچال خالی و فرياد های صاحب خانه و در کوبيدن طلبکارها سمیه را به اين فکر انداخته که می تواند به خانواده اش کمک کند.

سمیه می گوید: اين اجاره رحم يک کار نه ماهه است که می تواند ما را از اين وضعيت درآورد. شوهرم مردی کاری است اما وضعيت کار و در آمد خراب است. 17 سال سابقه کار دارد، ولی ما هيچ کدام بيمه نيستيم و جز چندقلم وسیله واسباب زندگی و سه پسر خوشتيپ و خودم و همسرم چيز ديگری نداريم... (هردو می خندیم)

او با شادی و درد آميخته بهم می گويد: از بچگی عاشق بچه دار شدن بودم؛ شايد از پنج سالگی عاشق شوهرم شدم و ازدواج کرديم و بچه بخشی از روح من است من قرار بوده اينها را به دنيا بياورم. اين بچه بچه من نيست. گرچه بهش عادت می کنم اما با نداشتنش کنار می آيم؛ 9 ماه مال من است بعد که رفت، مرد، تمام شد. البته بچه اگر دختر باشد فرق می کند چون اگر خودم مشکل مالی نداشتم يه دختر می آوردم.

بابت اين اجاره ماهی 800 هزار تومان هزینه از سوی خانواده متقاضی می گيرم. کنار کولر دستانش را سرد می کند و می گويد: کاری غير از اين از دستم بر نمی آيد؛ بچه ات وقتی هی می گويد اينو می خوام اونو می خوام و نمی توانی برايش تهيه کنی سخت است. اين کاری است که می توانم در خانه و کنار بچه هایم انجام بدهم.

 

سکينه، واسطه و دلال اجاره رحم

سکينه زنی 35 ساله است که نقش واسطه ای بين خانواده اجاره دهنده رحم و والدين (متقاضی) رحم اجاره ای را بازی می کند. او واسطه بين بيمارستان، پزشکان، داروخانه و دو خانواده است؛ کليه هزينه ها و پرداخت ها با واسطه اين زن انجام می شود.

رحم اجاره ای توسط وی در تبریز و کل شهرستان های ايران و حتی آنطور که خودش می گويد در کشورهای عراق، ترکيه، دبی، تاجيکستان و برخی ديگر از کشورهای عربی در جريان است. تنها سکينه است که دو سر اين معامله (رحم اجاره ای) را می شناسد. او در ايران و کشورهای نام برده شده در رفت و آمد است. او اختيار تام دارد. کليه پرداخت های مالی به حساب اين فرد واريز می شود؛ حتی هزينه تلفن و تاکسی سرويس خود و وقتی را که صرف مراجعه و خدمت رسانی به دو طرف معامله را می کند، از خانواده خريدار (رحم اجاره ای ) و بيمارستان طرف قرار داد می گيرد.

به سختی شماره اش را پیدا می کنم و با او ارتباط برقرار می کنم. سکینه می گويد: تا امروز مشکلات زيادی در اين رابطه داشته است. در مواردی زنی که رحمش را اجاره داده پس از به دنيا آمدن کودک به او وابسته شده و خود را مادر بچه می داند و حاضر به ترک بچه نيست. در مواردی پدر و مادر بچه در مدتی بعد از انتقال جنين با هم اختلاف پيدا کرده و گاه کار به طلاق می انجامد بچه را نمی خواهند، در اين مرحله تکليف زن اجاره دهنده و بچه نامشخص است.

سکينه ادامه می دهد: اين در حالی است که ممکن است زايمان صورت گرفته، اما کودک دچار نقص ژنتيکی شود و پدر و مادر (صاحبان جنين) بگويند که بچه را نمی خواهند و حاضر به تحويل گرفتن بچه نباشند. موارد بسياری از اين قبيل موجب شد تا ما مراحل را تا حد توان قانونی کنيم.

 

شرايط زن اجاره دهنده رحم

سکينه می گويد: تمام کارها وارتباطات توسط من انجام می شود. منظورم تنها مراحل پزشکی و مراقبت ها نيست. بايد محضری شود( بعد از مدتی آشنايی با اين زن از زبان خودش متوجه می شوم که محضری وجود ندارد بلکه خود اين زن در حکم محضر است). اين قرار داد بين والدين و زن اجاره دهنده رحم امضا می شود.

البته توافقات طرفين، جداگانه و با واسطه من صورت می گيرد. 500 هزار تومان، روز قرار داد بايد پرداخت شود. علاوه بر آن بايد مبلغی به عنوان کمک خرجی به زن و خانواده اش پرداخت شود تا روز زايمان.

او ادامه می دهد: زن اجاره دهنده، بايد در استراحت مطلق باشد و نياز به پرستار دارد. بايد هزينه پرستار روزانه داده شود. بايد به پزشک برای معاينه رجوع کند که هزينه های پزشکی به عهده والدين است. پس از به دنيا آمدن بچه بقيه پول گرفته می شود.

به گفته سکينه، زن اجاره دهنده رحم به خاطر وضعيت اقتصادی اين کار را می کند و بايد در نظر داشت که اين زن در تمام دوران حاملگی همخوابگی با شوهرش ندارد. او در تمام مدت زايمان با فاميل و آشنايان قطع رابطه کرده و بعد از زايمان به علت نبود بچه در ميان همسايه ها و کسبه دچار مشکل می شود.

 

اجاره کنندگان خارجی

سکينه می گويد: از عراق، روسيه و سنگاپور مشتری های خوبی دارم. موردی بود که بيش از 15 ميليون تومان برای خانواده ای در بغداد هزينه برداشت. عرب ها دوست دارند بچه شان در رحم زن های ايرانی باشد. در حال حاضر 20 رحم اجاره ای دارم.

سکينه، زن 35 ساله ای است که از 18 سالگی کار می کند. او قبلا آرايشگاه زيبايی داشته، مدتی فيلمبردار مجالس عروسی بوده و چند سالی می شود که در زمينه رحم اجاره ای کار می کند. او دو بار ازدواج کرده است. سکينه به گفته خودش بيش از يک ميليون در ماه درآمد دارد. او مدام از خدمت کردن و لذت خدمت حرف می زند.

او ادامه می دهد: داروهای رحم اجاره ای تحت بيمه نيست زيرا درمان شخصی محسوب می شود.

گزارش نصر حاکی از آن است در مراکز ناباروری، مسئولين و پزشکان معمولا درباره روش درمان ناباروری با شيوه "رحم اجاره ای" حرف می زنند ولی از زنان اجاره دهنده، مسائل و مشکلات آن ها سخنی به ميان نمی آيد.

می گويند اجاره رحم يکی از بهترين شيوه های درمان ناباروری است و خانواده های بسياری را صاحب بچه کرده است و استقبال از آن زياد است.

آن ها ادعا می کنند که تبعات پزشکی اين شيوه را در زنان اجاره دهنده بررسی کرده و مشکلی وجود ندارد علاوه بر آن اين زنان تحت مراقبت و مسئوليت اين مراکز هستند که مهم تر از همه زوج هايی که خواهان اهداء جنين هستند در مورد بيماری های عفونی بايد مورد آزمايش قرار بگيرند.

 تفکر اينکه در رحم زنی بچه يک زوج ديگر رشد کند، در فرهنگ ايرانی ناشناخته و حتی تابوست. شوهر اکثريت اين زن ها با وجود رضايت کتبی و توافقی که با همسرش داشته زن را در دوران بارداری آزار داده و زن با زخم زبان مواجه است، زيرا برای برخی از اين مردان پذيرش اين نکته که زنشان بچه مرد ديگری را در رحم دارد، دشوار است.

اکثريت اين زن ها در طی دوران بارداری به بچه وابسته شده و عشق می ورزند. اما مسئله مهم برای خانواده اجاره دهنده، مشکلات اقتصادی شديد است که به اين شکل فراقتی حاصل شده و وضعيت خانواده بهتر می شود.

*گزارش از سحرمغفرت

انتهای پیام/

نظر شما