شناسهٔ خبر: 34162095 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه همدلی | لینک خبر

دفتری که دیگر تحکیم نمی‌آفریند و کاری نمی‌کند

صاحب‌خبر -
همدلی| جواد شمس ـ جنبش دانشجویی ایران پس از تاسیس دانشگاه تهران شکل گرفت و در اولین سال‌های حیات خود شاهد وقوع جنگ جهانی دوم، ملی شدن صنعت نفت و شکل‌گیری حرکت‌های ملی در ایران بود. هر کدام از این جریان‌ها در رشد بعدی حرکت‌های دانشجویی تاثیر بسزایی داشتند. تشکیل اولین انجمن اسلامی دانشجویان در سال 1323 در دانشگاه تهران از آثار همین تحولات بود که در ابتدا به دنبال فعالیت فرهنگی بود ولی با توجه به شرایط خاص حاکم بر جامعه، سمت و سویی سیاسی به خود گرفت. این جنبش بعدها گرایش‌های سوسیالیستی یافت که شکلی دینی داشت و در ادامه با همراه شدن با مبارزات امام و ارتباط با محافل دینی و روحانیون و نیز روشنفکران (عموماً دینی) از این جنبش،‌ بازویی موثر در مبارزات ضدشاهنشاهی ساخت.
با پیروزی انقلاب، انجمن‌های اسلامی در دانشگاه‌ها وارد مرحله جدیدی از فعالیت سیاسی شدند. یکی از جریان‌های مهم جنبش دانشجویی در دهه‌های انقلاب، دفتر تحکیم وحدت است. این تشکل سال 1358 توسط جمعی از دانشجویان مسلمان به منظور ایجاد هماهنگی بین انجمن‌های اسلامی با عنوان پرطمطراق «اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان دانشگاه‌های سراسر کشور» ایجاد شد و در دهه‌های 60 و به ویژه 70 و 80، هدایت افکار عمومی در خصوص مسایل کلان سیاسی ـ اجتماعی را به عهده گرفت. این مسئولیت در سال‌های اخیر و با پوست‌اندازی تحمیلی بر دفتر تحکیم وحدت، کم‌رنگ شده است؛ به نحوی که بود و نبود دفتر تحکیم وحدت در این ایام خیلی به چشم نمی‌آید.
برگزاری انتخابات شورای مرکزی
همزمان با سی‌وششمین نشست پایان ‌دوره اتحادیه دفتر تحکیم وحدت در 25 تیرماه، انتخابات شورای مرکزی این اتحادیه دانشجویی برگزار شد. نامزدهای شورای مرکزی اتحادیه دفتر تحکیم وحدت قبل از برگزاری انتخابات ضمن معرفی خود به بیان دیدگاه‌هایشان پرداختند و بعد از آن انتخابات شورای مرکزی برگزار شد و علی دهقان از دانشگاه صنعتی امیرکبیر، فاطمه علیزادنیا از دانشگاه الزهرا، وحید عبدالله‌زاده از دانشگاه شهید بهشتی، سیده نرگس حسینی از دانشگاه صنعتی امیرکبیر، محمد گودرزی از دانشگاه آزاد تهران مرکز، رضا رحیمی از دانشگاه علوم ‌پزشکی هرمزگان و دانشور خدابنده‌لو دانشگاه امام خمینی قزوین به عنوان اعضای شورای مرکزی معرفی شدند.
سیده فاطمه فیروزآبادی از دانشگاه شهید‌ بهشتی، محمدرضا رجبی از دانشگاه امام خمینی قزوین و سیدمحمدعلی میرصانع از دانشگاه صنعتی امیرکبیر هم به عنوان اعضای علی‌البدل شورای مرکزی انتخاب شدند.
با نگاهی اجمالی به لیست اعضای شورای مرکزی جدید دفتر تحکیم وحدت می‌توان به یک نکته پی برد؛ دفتر تحکیم وحدت تبدیل به یک تشکل با سمت و سوی جناحی خاص شده و عملاً نخواهد توانست هویت مستقل جنبش دانشجویی خود برای پیگیری مطالبات جامعه را تکرار کند؛ مگر اینکه در این مطالبات بازتعریف کنیم و مطالبات یک جریان سیاسی را تمام عموم جامعه تعمیم دهیم.
آغاز، انشعاب، تحریف و تغییر ماهیت دفتر تحکیم وحدت
دفتر تحکیم وحدت در سابقه حدود 4 دهه‌ای خود، سال‌های درخشان بسیاری را پشت سر گذاشته است، سال‌هایی که سبب افتخار هر دانشجویی است که زمانی دغدغه فعالیت و کنش‌گری را داشت. همانطور که در سطور بالاتر به آن اشاره شد؛ دفتر تحکیم وحدت در سال 1358 تاسیس خود را اعلام کرد. این تشکل دانشجویی برای نخستین اقدام انقلابی خود تسخیر سفارت آمریکا به ‌عنوان مرکز جاسوسی ایالات متحده در خاورمیانه را مورد بررسی قرار می‌دهد. محمود احمدی‌نژاد از دانشگاه علم و صنعت و محمدعلی سیدی‌نژاد از دانشگاه تربیت ‌معلم با آن مخالفت می‌کنند تا شائبه طرفداری از بلوک شرق از سر این تشکل برداشته شود. در نهایت تسخیر سفارت آمریکا با رهبری شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت تحت عنوان «دانشجویان پیرو خط امام» انجام شد. امام (ره) این اقدام را با تعبیر «انقلابی بزرگ‌تر از انقلاب اول» مورد تایید قرار داد. نیروهای موثر همچنان به مساله گروگان‌ها می‌پرداختند و در غیاب آنها جناح راست دومین دوره شورای مرکزی تحکیم را به دست گرفت. اقدام مهم آنها انقلاب سوم یعنی انقلاب فرهنگی در دانشگاه‌ها بود.
در اواخر سال 1359 افرادی که در ماجرای تسخیر سفارت آمریکا حضور نداشتند، فراکسیونی از چندین انجمن اسلامی با حضور دانشجویان دانشگاه‌های ملی، علم و صنعت ایران، خواجه نصیر و چند انجمن اسلامی دیگر به وجود آوردند. مبنای این اکثریت و اقلیت در بین نیروهای وفادار به جمهوری اسلامی، بیشتر پذیرش یا رد نظرات و آرای شهید بهشتی و شهید مطهری بود. همان اختلافاتی که در انتخابات مجلس دوم، جناح‌بندی موسوم به راست و چپ را در احزاب و گروه‌های مختلف از قبیل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، حزب جمهوری اسلامی، جامعه روحانیت مبارز و دفتر تحکیم وحدت رقم زد.
اعضای اولیه دفتر تحکیم وحدت با توجه به نیازهای جامعه انقلابی آن روز در نهادها و جریان‌هایی مانند وزارت جهاد، سپاه پاسداران، فرمانداری‌های شهرهای دوردست، جبهه‌های جنگ و انتخابات مجلس حضوری پررنگ و موثر داشتند. حمایت چپ‌های تحکیم از لیست مورد حمایت نخست‌وزیر، مخالفت گروه مقابل ایشان را به همراه داشت. در ادامه این اختلاف‌ها و مدتی پس از نشست سال ۶۱ دفتر تحکیم وحدت، سه طیف درون تحکیم شکل گرفت؛ «طیف راست»، «میانه» و‌ «چپ».
در زمان نخست‌وزیری مهندس موسوی، طیف چپ، امور دفتر تحکیم وحدت را در دست گرفت و برنامه‌های این دفتر را مطابق به علائق و ایدئولوژی‌های خود پیش برد. با ریاست جمهور هاشمی‌رفسنجانی که آغاز قدرت‌گیری راست‌ها بعد از پایان دولت میرحسین بود، چپ‌ها به حاشیه رانده شدند و قدرت دفتر تحکیم وحدت هم رو به افول گذاشت و انجمن‌های راست‌گرا فرصت ابراز وجود یافتند. کار به جایی رسید که هیمنه دفتر تحکیم در هم شکست. هاشمی‌رفسنجانی در خطبه‌های نماز جمعه در سال 1370 علیه تحکیمی‌ها سخن گفت. تحکیمی‌ها هم پاسخ هاشمی را دادند و بلافاصله پس از این واکنش، دفتر تشکیلات تحکیم واقع در ساختمان دانشکده قوه قضائیه در خیابان خارک به اشغال درآمد و تحکیمی‌ها از ساختمان اخراج شدند. حمایت‌های مقام معظم رهبری از جریان‌های سیاسی در دانشگاه‌ها، مانع از آن شد که نه تنها تحکیم که کل جنبش دانشجویی توسط دولت سازندگی، از میان برود.
با پیروزی خاتمی در انتخابات دوم خرداد ۷۶، تحکیم و جناح چپ سیاسی کشور از موضع اقلیت به تدریج خارج و با پیروزی در انتخابات شوراهای اسلامی و مجلس ششم توانستند دو قوه از قوای سه گانه کشور را از آن خود سازند. از دوم خرداد به بعد درون دفتر تحکیم وحدت دو فراکسیون با توجه به نفوذ گرایشها و خطوط فکری بیرون دانشگاه در این تشکل، مطرح بود که تحت عنوان فراکسیون سنتی و فراکسیون مدرن فعالیت می‌کردند. این دو فراکسیون با طرح مساله «اصلاحات» ظهور و بروز یافت و همین امر باعث مطرح شدن دو تفکر در راستای اجرای اصلاحات شد. نگاه فراکسیون مدرن به اصلاحات در سایه تغییر قانون اساسی ایجاد تعادل بین بخش جمهوریت و اسلامیت نظام بود.
حادثه کوی دانشگاه آزمونی در مقابل دفتر تحکیم وحدت بود که در آن دوگانگی دنبال کردن مطالبات فراکسیون مدرن و یا دور شدن از طرح این مطالبات که تندرویانه تلقی می‌شد، سبب دوپارگی در تحکیم وحدت شد. در ادامه طیف افراطی اصلاحات که خواستار بالا بردن سقف مطالبات جامعه بودند، شعار «عبور از خاتمی» را مطرح کرد؛ چون رییس جریان اصلاحات را برای پیشبرد اهداف این تفکر مفید نمی‌داستند. این اقدامات اختلافات دیگری را در دل دفتر ایجاد کرد که در نهایت به انتخاب و معرفی دو شورای مرکزی «طیف شیراز» و «طیف علامه» انجامید.
در سال‌های ۸۰ تا ۸۷ طیف‌های شیراز و علامه در یک حرکت واگرایانه از یکدیگر دور می‌شوند. طیف علامه از سوی دبیرخانه‌های هیات‌های مرکزی نظارت بر تشکل‌های اسلامی دانشگاهیان وزارتین علوم، تحقیقات و فناوری و بهداشت، درمان و آموزش پزشکی غیرقانونی اعلام می‌شود. همزمان طیف شیراز که سمت و سویی حکومتی به خود گرفته بود، مورد هدف جریانهای سیاسی چپ بود تا اینکه پیام مکتوب آیت‌الله خامنه‌ای در نشست سالیانه دفتر تحکیم وحدت در اسفند ۸۸ قرائت شد و خطر حذف از جنبش‌های اجتماعی را احساس نمی‌کند.
حالا دفتر تحکیم وحدت در سال‌های اخیر تلاش کرده تا با بازسازی تشکیلات و عمل به اساسنامه و مرامنامه دوباره، این سنگر را که از آن با عنوان «انقلابی» یاد می‌کند، احیا کند. بر این اساس تحکیم وحدت در این دوره نشست‌های تکراری سالانه خود را برگزار می‌کند، از روی بیانیه‌های دوستان در پیچ‌های مهم اجتماعی و سیاسی بیانیه و اطلاعیه صادر می‌کند، در انتخابات حرف بزرگ‌ترها برای حمایت را گوش می‌دهد و استراتژی مشخصی برای اینکه به عنوان یک جریان و تشکل، کنش تاثیرگذاری در جامعه ندارند و به نظر نخواهند داشت.
سایه‌ای از یک برگ ضعیف‌‌شده
جریان‌های دانشجویی شامل انجمن اسلامی و دفتر تحکیم وحدت در تاریخ 40 ساله خود فعالیت‌های تاثیرگذار بسیاری انجام داده است که از آن جمله می‌توان به تسخیر سفارت آمریکا در تهران، پایه‌گذاری فکری جناح‌بندی‌های سیاسی راست و چپ، طراحی تاسیس وزارت جهاد و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، حضور موثر در جبهه‌های جنگ و فرماندهی عملیات‌ها، هدایت افکار عمومی در انتخابات‌ها و پذیرش اجتماعی ضرورت اصلاحات و ... اشاره کرد. اینها همه ناشی از قدرتی است که جریان دانشجویی به عنوان قابل اعتمادترین بخش از جامعه برای دیگر آحاد جامعه داشت؛ اما این جریان در سال‌های اخیر به نمایشی در پیروی از برخی تفکرات قالب حکومتی و گاهی دولتی بدل شده است و عملاً استقلال و هویت مشخص و بارز خود را ندارد. شاید یکی از علل ظهور و بروز ضعف‌های موجود در مدیریت کشور چه نهادهای دولتی و چه نهادهای وابسته به حکومت که نتیجه آن ضعف و فساد در سطح گسترده است، همین به حاشیه راندن جنبش‌های دانشجویی باشد. زمانی شهید بهشتی بین فعالیت دانشجویی و فعالیت سیاسی تفکیک قائل شد؛ زیرا معتقد بود که عمر دانشجویی تنها چند سال است؛ اما چه کسی است که منکر تاثیرگذاری چندساله یک تفکر سالم و سوال‌طلب باشد که در نتیجه آن کنش‌های سیاسی را وادار به رعایت برخی اصول می‌کند. تقویت این جریان پرسش‌خواه و اعطای مصونیت روانی به آن می‌توان ضامن پیشرفت در عرصه‌های مختلف سیاسی و اجتماعی باشد ولی متاسفانه با علم یه این موضوع و با زدن برچسب‌های برانداز و معرفی پدیده دانشجویان ستاره‌دار، امکان هرگونه فعالیت سالم و در چارچوب قانون جنبش‌های دانشجویی سلب شده و از دانشجو فقط همان «کپی پیست» مقالات و نوشته‌ها را می‌طلبد که نتیجه ضرررسان آن بر همگان اشکار است؛ ولی افسوس که گوش کسی به این حرف‌ها بدهکار نیست.
استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع میباشد. طراحی و اجرا توسط: هنر رسانه

نظر شما