شناسهٔ خبر: 33726216 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: دفاع پرس | لینک خبر

به‌مناسبت سالروز ترور نافرجام رهبر معظم انقلاب اسلامی؛

تابستان سال ۶۰؛ فصلی تلخ در اذهان ملت/ «حضرت آقا» اعتبار چندانی برای تهدید‌ها قائل نبودند

در ششمین روز از تابستان سال ۶۰ ترور نافرجام حضرت آیت الله خامنه‌ای روی داد و فردای آن روز منافقین دفتر حزب جمهوری اسلامی را منفجر کردند که منجر به شهادت آیت الله بهشتی و تنی چند از چهره‌های شاخص انقلاب شد، اما این پایان روز‌های طولانی و گرم تابستان ۶۰ نبود.

صاحب‌خبر -

گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: سال ۱۳۶۰ با بر کناری بنی صدر و ایستادگی سازمان مجاهدین خلق در برابر گفتمان انقلاب یکی از پر حادثه‌ترین و تلخ‌ترین سال‌ها رقم خورد. کشور که به تازگی با انهدام گروهک تروریستی فرقان و پایان یافتن مناقشات اداره دولت در آستانه آرامش نسبی بود با ترور‌ها و بمب‌گذاری‌های منافقین در سال ۶۰ روز‌های سختی را سپری کرد. به واسطه شدت یافتن جریان حذف فیزیکی چهره‌های شاخص و متفکر نظام، اداره امور با چالش جدی مواجه بود. بی شک تابستان ۱۳۶۰ سیاه‌ترین فصل از این سال بود. در ششمین روز از تابستان آن سال ترور نافرجام حضرت آیت الله خامنه‌ای روی داد و فردای آن روز منافقین دفتر حزب جمهوری اسلامی را منفجر کردند که منجر به شهادت آیت الله بهشتی و تنی چند از چهره‌های شاخص انقلاب شد، اما این پایان روز‌های طولانی و گرم تابستان ۶۰ نبود. انفجار دفتر شورای امنیت ملی و شهادت محمدعلی رجایی و دکتر باهنر این فصل از آن سال را برای همیشه به فصلی تلخ در اذهان ملت ایران تبدیل کرد. به مناسبت سالروز ترور رهبر معظم انقلاب در ۶ تیر سال ۶۰، مروری بر این حادثه داشتیم که در ادامه می‌خوانید:

تابستان سال ۶۰؛ فصلی تلخ در اذهان ملت

«محسن جوادیان» که از محافظان حضرت آقا در اواخر دهه ۵۰ و اوایل دهه ۶۰ بود، در خصوص نقشه‌های ضدانقلاب برای ترور حضرت آیت الله خامنه‌ای (مدظله العالی) روایت کرده است «منافقین به ترور به عنوان یک راه حل فکر کرده و به همین خاطر بسیاری از عوامل خود را به دستگاه‌های مهم نظام نفوذ داده بودند. در مورد ترور رهبر معظم انقلاب هم این‌ها قبل از اینکه به صورت رسمی از سوی نظام طرد شوند، به شکل مخفی و مرموز، به فکر ترور ایشان بودند. مثلا به دفعات پیش می‌آمد که در مسیر تردد ایشان به سوی نماز جمعه بمب گذاری می‌کردند، اما هر بار با لطف الهی و به شکلی غیرمنتظره توطئه آن‌ها بی اثر می‌شد. خاطرم هست یک روز جمعه که ایشان را برای نماز به دانشگاه رفتیم، پس از اینکه ایشان در جایگاه مستقر شدند و خطبه‌ها را شروع کردند، آقای جبروتی سراسیمه خودش را به من رساند و گفت: «در راه که می‎آمدید به مشکلی برنخوردید؟ مساله‌ای پیش نیامد؟» گفتم «نه» او ادامه داد «در مسیرتان بمب‌گذاری شده بود، شما از کدام مسیر آمدید؟» من مسیر را گفتم. او یک نفس راحتی کشید و گفت: «پس مسیر را عوض کرده‌اید و از مسیر همیشگی نیامده‌اید. به جبهه هم که می‌رفتیم بعضی مواقع می‌دیدیم که به شکل سوال برانگیزی محل حضور و تردد ایشان لو می‌رود، می‌فهمیدیم که کار ستون پنجم دشمن است. هر قدر به ماه‌های اول سال ۶۰ نزدیک می‌شدیم سطح تهدید‌ها علی الخصوص تهدید‌های تلفنی بیشتر می‌شد، اما آقا اعتبار چندانی برای این تهدید‌ها قائل نبودند.»

بازخوانی حادثه ۶ تیر

حضرت آقا در سال ۵۸ و ۵۹ هر هفته شنبه‌ها بین نماز ظهر و عصر در مسجد حاج ابوالفتح در میدان قیام تهران برای جوانان برنامه سخنرانی و پاسخ به سوالات داشتند، البته گاهی اوقات هم این برنامه در دانشگاه بود. برخی پیشنهاد دادند که این جلسه را سیار کنید تا تعداد بیشتری از جوان بتوانند از جلسات استفاده کنند. ایشان این پیشنهاد را پذیرفتند. نخستین جلسه در مسجد ابوذر برنامه ریزی شد. ۲ هفته برگزاری این جلسه به تاخیر افتاد. اعلام محل جلسه و عدم برگزاری آن در طول ۲ هفته فرصتی را در اختیار منافقین قرار داد تا بتوانند به خوبی برای روز ۶ تیر برنامه‌ریزی کنند.

صبح آن روز حضرت آیت الله خامنه‌ای (مدظله العالی) دیداری با امام خمینی (ره) داشتند. پس از آن به سمت مسجد ابوذر حرکت کردند. خلبان شهید بابایی هم همراه حضرت آقا بودند و در مسیر گزارشات پروازهایشان را اعلام می‎کرد. حضرت آقا به مسجد که رسیدند، بعد از تجدید وضو، نماز را اقامه کردند. ساعت ۱۲:۳۰ سخنرانی ایشان آغاز شد. من سمت راست تریبون و یکی دیگر از نیرو‌های حفاظت سمت چپ تریبون نشستیم. پس از سخنرانی، پاسخ به سوالات شروع شد. سوال دوم پرسیده شد که ناگهان انفجار اتفاق افتاد.

محسن جوادی در این خصوص روایت کرده است «وقتی آن فرد تروریست در قالب خبرنگار، یک ضبط صوت را مقابل حضرت آقا قرار داد، بلندگو با صدایی بلند و تقریبا غیرقابل تحمل سوت کشید که آقا یک لحظه خودشان را به سمت عقب کشیدند و با اعتراض گفتند «اگر این درست نمی‌شود خاموشش کنید» واقعا سوت کشیدن این بلندگو از الطاف الهی بود. چرا که بلندگو دقیقا در برابر سینه ایشان گذاشته شده بود و این اتفاق موجب شد تا ایشان مقداری به سمت چپ و عقب بروند و همین باعث شد که راست بدن ایشان جراحت بیشتری داشته باشند. بعد از حادثه به سرعت حضرت آقا را در بغل گرفتم و از داخل شبستان به سمت بیرون مسجد حرکت کردم. ابتدا به درمانگاه و پس از آن به بیمارستان بهارلو رفتیم. در مسیر با مرکز تماس گرفتم و گفتم «پنج پنجاه» وقتی این رمز گفته می‌شد معنایش این بود که اتفاق مهمی افتاده است و دیگران در بی سیم صحبت نکنند. در آن موقع کد آقا در شبکه «حافظ ۷» بود. به مرکز گفتم «حافظ ۷ مجروح شده». تا این را گفتم آن کسی که پشت دستگاه نشسته بود، گریه کرد. به نظرم رسید که الان تعدادی از دکتر‌های متدین و علاقمند به حضرت آقا مثل دکتر معتمد، دکتر فیاض بخش، دکتر منافی و دکتر زرگر در مجلس هستند لذا از مرکز خواستم که فورا با مجلس تماس بگیرد و آن‌ها را خبر کند تا به بیمارستان بهارلو بیایند. به بیمارستان که رسیدیم، دکتر‌ها ایشان را معاینه کردند و گفتند که فشار ایشان ۵ است و علائم دیگر هم نشان می‌دهد که ایشان تقریبا تمام کرده‌اند. ما تقریبا داشتیم به طور کامل ناامید می‌شدیم که به یک باره آقای دکتر ایرج فاضل که پزشک امام هم بود، آمد و نبض آقا را گرفت. وقتی دید که هنوز ضربان هست دیگر معطل نکرد و سریع لباس ایشان را پاره کرد و رگ‌های شریان قطع شده را گرفت و از همان لحظه عمل را شروع کرد. پس از انجام یک سری کار‌ها تا حدی جلوی خونریزی گرفته شد. تصمیم بر این شد که ایشان را به بیمارستان قلب منتقل کنیم. همان بیمارستانی که امام در مقطع بیماری قلبی‌شان پس از انقلاب در آن بستری بودند. وقتی ما آمدیم جلوی درب بیمارستان، دیدیم آنچنان ازدحامی مردم ایجاد کرده‌اند که واقعا راهی برای انتقال آقا نیست. به همین خاطر تقاضای یک هلی‌کوپتر کردند و با سختی بدن آقا را در میان مردم به هلی‌کوپتر رساندند و به بیمارستان قلب بردند.»

زمانی که حضرت آقا را به بیمارستان قلب بردند، منافقین آنجا هم دست از تلاش برای حذف ایشان برنمی‌داشتند. آن‌ها با قطع کردن برق، دستگاه‌های تنفسی را از کار می‌انداختند.

تابستان سال ۶۰؛ فصلی تلخ در اذهان ملت

عامل ترور چه کسی بود؟

در برخی اسناد و شواهد تاریخی از جواد قدیری به عنوان طراح عملیات ترور آیت الله خامنه‌ای در ۶ تیر ۶۰ نام برده می‌شود. او از اعضای قدیمی و مهم سازمان منافقین و نفوذی در کمیته انقلاب مستقر در اداره دوم ارتش بود، بعد از سوءقصد نافرجام به آیت الله خامنه‌ای متواری شد و از کشور گریخت. در سال ۶۴، نام قدیری در لیست شورای مرکزی سازمان مجاهدین خلق درج شد.

انتهای پیام/ 131

نظر شما