سرویس جامعه جوان آنلاین: به گزارش خبرنگار ما، رسیدگی به پرونده از سال گذشته با اعلام چند شکایت مشابه مبنی بر سرقت تلفن همراه با شیوهای خاص و تهدید سلاح سرد در دستور کار مأموران پلیس قرار گرفت. یکی از شاکیان مرد دانشجویی بود که در توضیح به مأموران گفت: «از دانشگاه به خانه بر میگشتم و وقتی مقابل ساختمان مسکونیمان رسیدم مرد جوانی با جثه بسیار ضعیف نزدیک شد و از من آدرس پرسید. کمی آن طرفتر هم دو پسر جوان دیگر سوار موتور بودند. به او گفتم آدرس را بلد نیستم که از من خواست تلفن همراهم را در اختیارش بگذارم تا تماس بگیرد. احتمال دادم آنها سارق باشند به همین خاطر از رفتن به خانه ترسیدم که مبادا دنبالم وارد پارکینگ شوند به همین دلیل سر کوچه دویدم، اما او همراه دوستانش با موتور مرا تعقیب کردند سپس با تهدید چاقو تلفن همراهم را قاپیدند و رفتند.»
تحقیقات برای دستگیری سه پسر جوان در دستور کار قرار گرفت تا اینکه در بررسیها مشخص شد سارقان طعمههای خود را مقابل خانهشان هنگام ورود به خانه به دام میاندازند و مرتکب سرقت میشوند. با این سرنخ مأموران توانستند با رصد دوربینهای مداربسته سه سارق را شناسایی و دو نفر از آنها را دستگیر کنند، اما سومین متهم موفق به فرار شد.
دو متهم به پلیس آگاهی فرستاده شدند و تحت بازجویی قرار گرفتند، اما جرمشان را انکار کردند، اما بنا با شواهد و قرائن موجود هر دو روانه زندان شدند و پرونده در حالیکه تلاش پلیس برای شناسایی سومین متهم ناکام مانده بود با صدور کیفرخواست برای دو متهم با ۲۰ فقره موبایل قاپی به شعبه دوازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستادهشد.
در اولین جلسه رسیدگی به پرونده که به ریاست قاضی تولیت برگزار شد، شاکیان بعد از قرائت کیفرخواست از سوی نماینده دادستان یک به یک در جایگاه قرار گرفتند و شکایت خود را مطرح کردند. یکی از شاکیان زن جوانی بود که در طرح شکایت خود گفت: «روز حادثه باردار بودم و از دکتر برمیگشتم. مقابل خانه بودم و میخواستم با کلید در را باز کنم که دو متهم با تهدید چاقو تلفن همراهم را که در دستم بود، قاپیدند و رفتند. من بعد از سالها بچه دار شده بودم و آن روز ممکن بود با حمله دو سارق بچهام را سقط کنم. هنوز هم ترس آن روز در من مانده و با اینکه تحت نظر دکتر هستم میترسم بلایی سر جنین آمده باشد. برای متهمان درخواست اشد مجازات دارم.»
دومین شاکی که مرد قوی هیکلی بود، گفت: «آن روز در حالیکه از باشگاه برمیگشتم مقابل در خانه رسیدم که یکی از متهمان به من نزدیک شد و از من خواست تا با تلفن همراهم تماس بگیرد. به او گفتم تلفنم شارژ ندارد. او به قصد پایش را به موتورش زد و موتور روی زمین افتاد سپس از من کمک خواست تا موتور را بلند کنیم. در حالیکه تلفن همراه در دستم بود خم شدم تا موتور را بلند کنم که ناگهان او تلفن را از دستم قاپید و فرار کرد.» او در ادامه گفت: «ورزشکار هستم، اما متهمان خیلی ریز نقش بودند. آنها با ترفندی خاص مرا فریب دادند وگرنه حریف من نمیشدند و نمیتوانستند سرقت کنند. برای آنها درخواست اشد مجازات دارم.» در ادامه دیگر شاکیان نیز شکایت خود را مطرح و برای متهمان درخواست اشد مجازات کردند. در ادامه سه متهم در جایگاه حاضر شده و مدعی شدند که مرتکب سرقت نشدهاند. قاضی وقتی اعترافهای آنها را برایشان قرائت کرد سکوت کرد. بعد از آخرین دفاع متهمان، مادر یکی از آنها در حالیکه گریه میکردند و صدایش میلرزید به ریاست دادگاه گفت: «سالها قبل شوهرم فوت کرد به همین خاطر شرایط مالی خوبی نداشتیم. خیلی تلاش کردم تا اینکه تحت پوشش کمیته امداد قرار گرفتیم، اما حقوق آنجا هم خیلی کم است. پسرم این کار را نکرده اگر هم این اشتباه را کرده باشد به خاطر فقر مالی و برای تأمین هزینههای زندگی بوده است. از دادگاه و شاکیان درخواست گذشت دارم.»
در پایان هیئت قضایی وارد شور شد.
تحقیقات برای دستگیری سه پسر جوان در دستور کار قرار گرفت تا اینکه در بررسیها مشخص شد سارقان طعمههای خود را مقابل خانهشان هنگام ورود به خانه به دام میاندازند و مرتکب سرقت میشوند. با این سرنخ مأموران توانستند با رصد دوربینهای مداربسته سه سارق را شناسایی و دو نفر از آنها را دستگیر کنند، اما سومین متهم موفق به فرار شد.
دو متهم به پلیس آگاهی فرستاده شدند و تحت بازجویی قرار گرفتند، اما جرمشان را انکار کردند، اما بنا با شواهد و قرائن موجود هر دو روانه زندان شدند و پرونده در حالیکه تلاش پلیس برای شناسایی سومین متهم ناکام مانده بود با صدور کیفرخواست برای دو متهم با ۲۰ فقره موبایل قاپی به شعبه دوازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستادهشد.
در اولین جلسه رسیدگی به پرونده که به ریاست قاضی تولیت برگزار شد، شاکیان بعد از قرائت کیفرخواست از سوی نماینده دادستان یک به یک در جایگاه قرار گرفتند و شکایت خود را مطرح کردند. یکی از شاکیان زن جوانی بود که در طرح شکایت خود گفت: «روز حادثه باردار بودم و از دکتر برمیگشتم. مقابل خانه بودم و میخواستم با کلید در را باز کنم که دو متهم با تهدید چاقو تلفن همراهم را که در دستم بود، قاپیدند و رفتند. من بعد از سالها بچه دار شده بودم و آن روز ممکن بود با حمله دو سارق بچهام را سقط کنم. هنوز هم ترس آن روز در من مانده و با اینکه تحت نظر دکتر هستم میترسم بلایی سر جنین آمده باشد. برای متهمان درخواست اشد مجازات دارم.»
دومین شاکی که مرد قوی هیکلی بود، گفت: «آن روز در حالیکه از باشگاه برمیگشتم مقابل در خانه رسیدم که یکی از متهمان به من نزدیک شد و از من خواست تا با تلفن همراهم تماس بگیرد. به او گفتم تلفنم شارژ ندارد. او به قصد پایش را به موتورش زد و موتور روی زمین افتاد سپس از من کمک خواست تا موتور را بلند کنیم. در حالیکه تلفن همراه در دستم بود خم شدم تا موتور را بلند کنم که ناگهان او تلفن را از دستم قاپید و فرار کرد.» او در ادامه گفت: «ورزشکار هستم، اما متهمان خیلی ریز نقش بودند. آنها با ترفندی خاص مرا فریب دادند وگرنه حریف من نمیشدند و نمیتوانستند سرقت کنند. برای آنها درخواست اشد مجازات دارم.» در ادامه دیگر شاکیان نیز شکایت خود را مطرح و برای متهمان درخواست اشد مجازات کردند. در ادامه سه متهم در جایگاه حاضر شده و مدعی شدند که مرتکب سرقت نشدهاند. قاضی وقتی اعترافهای آنها را برایشان قرائت کرد سکوت کرد. بعد از آخرین دفاع متهمان، مادر یکی از آنها در حالیکه گریه میکردند و صدایش میلرزید به ریاست دادگاه گفت: «سالها قبل شوهرم فوت کرد به همین خاطر شرایط مالی خوبی نداشتیم. خیلی تلاش کردم تا اینکه تحت پوشش کمیته امداد قرار گرفتیم، اما حقوق آنجا هم خیلی کم است. پسرم این کار را نکرده اگر هم این اشتباه را کرده باشد به خاطر فقر مالی و برای تأمین هزینههای زندگی بوده است. از دادگاه و شاکیان درخواست گذشت دارم.»
در پایان هیئت قضایی وارد شور شد.
نظر شما