گروه اندیشه:
نشست نقد و بررسی کتاب «دغدغه ایران»، سوم تیر ماه با حضور مسعود عالمی، عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی، عباس کاظمی، عضو هیات علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، مجتبی لشکربلوکی، مشاور اسبق وزیر اقتصاد، امیر ناظمی، عضو هیات علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی و محمد فاضلی مولف در تالار شهید آوینی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.
کاظمی: مولف بیش از اندازه بحران ها را برجسته کرده است
عباس کاظمی از جمله سخنرانان این جلسه بود و در بحث خود عنوان کرد که ممکن است برخی با خواندن کتاب اینگونه تصور کنند که مولف بیش از اندازه بحرانها را در جامعه برجسته کرده و مسائل مثبت را به طور کل نادیده گرفته است و طوری جامعه را توصیف میکند که انگار همین الان جامعه فرو میریزد. از ریزگردها آغاز میشود تا بحران پلاسکو و این حس را به فرد میدهد که جامعه در حال فرو ریختن است.
به باور کاظمی، یاس موجود در جامعه ناشی از رویکرد مشترک جامعهشناسان، دولت، روزنامهنگاران و حتی اصولگرایان است وقتی کتاب را میخوانیم، یک حسی به ما میدهد و آن حس، یک جوان ۲۰ ساله یا ۳۰ ساله است که میگوید اینجا، جای ماندن نیست و خیلی کار دارد تا درست شود، اگرچه نمیخواهم بگویم کتاب فقط حس یاس به خواننده میدهد، زیرا سرشار از عناصر امیدبخش است که به ما میگوید باید امیدوار باشیم و برای ساختن جامعه بهتر کار کنیم و حتی در چند مطلب درباره امید بحث شده است.
عالمی: به جامعه قوی ایرانی باور دارم
مسعود عالمی دیگر سخنران این نشست عنوان کرد که بر عکس مولف به جامعه قوی ایرانی معتقد است، و تاکید کرد که اگر جریان توسعه را از درون دنبال کنیم می توانیم نتایج مطلوب تری را کسب کنیم وی در این راستا از افرادی همچون امیرکبیر، رشدیه، پروفسور غریب و برادارن خیامی و ... نام برد که همه حرکات توسعهای را از درون جامعه را در دستور کار قرار داده بودند.
وی تاکید کرد که در اصل ۴۴ قانون اساسی تقریباً همه چیز متعلق به دولت است؛ صنایع بزرگ، صنایع مادر، بازرگانی خارجی، بانکداری، بیمه، تامین نیرو، سدها، شبکههای بزرگ آبرسانی. حال اگر همه این اموال و منابع متعلق به مردم بود، شاید آن زمان مردم به گونه دیگری رفتار میکردند.
لشکربلوکی: نباید مسائل را صرفا به مدیران و نظام اجرایی نسبت داد
مجتبی لشکربلوکی معتقد است که یکی از ویژگیهای شخصیت محمد فاضلی نوشتن در جامعه شنیداری ماست، برخلاف افرادی که سخنهایی را بیان میکنند بدون ایدهپردازی و ثبت آنها. لذا فاضلی در اغلب جلسات مشغول نوشتن است و کمتر حفظ میکند و بیشتر اهل نکتهبرداری است. از سویی فاضلی رویکرد کلیله و دمنه دارد، یعنی از داستانهای معمولی شروع و در آن داستانها از رویکردهای جامعهشناسانه، سیاسی و اقتصادی را به ما یادآوری میکند. اگر مشاهده کردید، عنوان یکی از یادداشتهایش «سگ آقای پتیبل» بود، نباید تعجب کنید، چون او از همان عناصر شناخته شده فرهنگی و اجتماعی، داستانی و روایتهایی که در حافظه جمعی ماست، استفاده و یک بار معنایی خوب را در آن تلفیق میکند. به نظرم این یکی نکته بسیار خوبی برای یک فرد دانشگاهی است که بتواند به شکل کلیله و دمنهای با ما صحبت کند.
وی افزود: مولف در این کتاب، آگاهانه یا ناآکاهانه لبه تیز نقد را بیشتر بر چهره مدیران و نظام اجرایی کشیده شده است تا بر چهره مردم. به نظرم اگر منصف باشیم، مردم جامعه ما هم ایرادهای بسیاری دارند اما مولف به این ایرادها چندان ورود پیدا نکرده است و نباید مسائل را صرفا به مدیران و نظام اجرایی نسبت داد.
ناظمی: تاریخ انقضای متنهای آلاحمدی گذشته است
امیر ناظمی دیگر سخنران این نشست عنوان کرد:« متنهای تلگرامی از منظر جامعهشناسی به موضوعات پرداخته و نه از منظر یک روشنفکر عام. متنها هرکدام یک جلال آلاحمد امروزی را به یاد من میآورد این در حالی است که دیگر تاریخ انقضای متنهای آلاحمدی گذشته و نیاز داریم تا روشنفکر ما با عینک تخصصی و مشخصی به مسائل نگاه کند.
وی افزود:« میپذیریم که در متن تلگرامی نیازی به سند و منبع نداریم ولی در مورد یک کتاب عدم منبع مشکلساز است. البته کتاب نقاط قوت خوبی هم دارد و مثلا از استعارههای خوبی برای تبیین مسائل استفاده کرده است».
فاضلی: هدف من در کتاب«دغدغه ایران» ترویج نا امیدی نیست
کتاب «دغدغه ایران» یادداشتهای تلگرامی سالهای ۹۴ تا ۹۷ من را شامل میشود. البته از ابتدا بنای انتشار آن را نداشتم و با تشویقهای مدیر انتشارات «کویر» به فکر چاپ آنها افتادم. من همواره احساس میکردم جامعه ایران الکن است و الکنتر از جامعه، دولت و حکومت است که قادر نیست با مردمش حرف بزند و ارتباط بگیرد. من با این یادداشتهای تلگرامی میخواستم امتحان کنم و ببینم میتوان با مردم حرف زد که خوشبختانه بازخوردهای خوبی گرفتم و برخی از مطالب کانالم حتی تا ۷۰۰ هزار بازدید نیز داشته است.
او ادامه داد: من متنهای سخت و آکادمیک جامعهشناسی حرفهای هم مینویسم ولی در این کتاب رویکردم نگاه آکادمیک به علوم اجتماعی نبود و سعی کردم جامعهشناسی را میان مردم بیاورم. به نوعی همان چیزی که به اسم کنشگری مرزی میشناسیم یعنی اینکه دانش و سیاست را با هم ترکیب کنیم. اساسا در علوم انسانی بدون نوشتن، محصولی نخواهیم داشت و اگر ننویسیم هویت ماندگاری نخواهیم داشت. من سعی کردم در این یادداشتها یک طنز تلخ را وارد حوزه جامعهشناسی و سیاستگذاری عمومی کنم و به نظرم برای بازتاب دادن یک درد خیلی نیازمند ارایه دانش عمیقی از آن حوزه نیستیم.
این جامعهشناس تاکید کرد: خیلی از دوستان به تلخی کتاب اشاره دارند. بله کتاب تلخ است اما من سعی کردم در پایان هر مبحث راهحلی نیز ارایه دهم منظورم از مسأله بدخیم مسالهای که راهکار ندارد، نیست بلکه مسأله تعریف نشدهای است که صرفا گمان میکنیم آن را میشناسیم. مسایل اجتماعی ما از تعدد و دشواری به سمت پیچیدگی رفته است که من تعبیر بدخیم را برایشان استفاده کردم. برای برونرفت از این مسائل راهحلی جزء گفتوگو نداریم. در واقع ما همه مردم و نه صرفا سیاستمداران هر روز با پروندههای اجتماعیای روبهرو هستیم که برای همه ما باز هستند.. اینکه چرا در کتاب انگشت بیشتر به سوی سیاستگذاران است تا مردم دلیلش همین است. اساسا ما چرا باید از جامعهشناسی و علوم سیاسی خواندهها توقع داشته باشیم که نقطه قوتها را هم بگویند در حالیکه وظیفه اینها بیان مسائل و مشکلات است و هدف من در کتاب ترویج نا امیدی نیست.
نظر شما