شناسهٔ خبر: 33541311 - سرویس استانی
نسخه قابل چاپ منبع: فارس | لینک خبر

آموختن الفبای اعتیاد به فرزندان در قلب تاریک شهر

دیدن و شنیدن از همراهی کودکان با پدرو مادر در بساط معتادان تلخ و اما واقعی است.

صاحب‌خبر -

خبرگزاری فارس از بندرعباس؛ علی زارعی: مقصد اول‌مان کوچه‌هایی در خیابانی است که کوچه‌هایش نامگذاری نشده و مسجدی معروف به مسجدعبدالله کریم در این خیابان است. به چند کوچه شمالی مسجد که می‌روم، از دیدن صحنه‌هایی، توان راه رفتن ندارم و پایم سنگین می‌شود. کودکان پنج شش ساله هم به همراه پدر ومادرشان آمده‌اند و نظاره‌گر تزریق و استعمال موادمخدر هستند و شاید بتوان گفت برای این کودکان بی‌گناه، کلاس آموزشی برگزار شده است.

دست کودکی در دستان مادرش است و وارد کوچه می‌شود و به جمع زنان و مردانی می‌پیوندد که در این کوچه نشسته‌ و در حال تزریق و استعمال مواد خانمانسوزی هستند که هستی و نیستی‌شان را بر باد داده است.

لحظه ای از دیدن این صحنه‌ها، چشمم به تاریکی می‌رود و توان حرکت ندارم. می‌ایستم و میخکوب می‌شوم. باخودم می‌گویم مگر این کودکان چه تقصیری دارند که باید شاهد این صحنه باشند؟ معصومیت را در چشمان دخترکان و پسرکانی می‌تواند دید که با الفبای این مواد آشنایی ندارند و گویا این مادران و پدران قصد آموختن الفبای اعتیاد را به فرزندان‌شان دارند.

وقتی از برخی مادران می‌شنوم که برخی کودکان چهارساله تا هشت ساله نیز با مواد آشنایی دارند و انواع و اقسام مواد سنتی و صنعتی را می‌شناسند؛ باورم نمی‌شود. اما این هم واقعیت تلخی است که وجود دارد. کودکانی که در خانه و کوچه شاهد انواع این مواد هستند و نظاره‌گر استعمالش هستند و برخی هم دوست دارند آن را تجربه کنند و در بازی‌های کودکانه‌شان ادای معتادان را درمی‌آورند و چند صباحی نمی‌گذرد که برخی از آن‌ها به صورت واقعی در دام اعتیاد گرفتار می‌شوند.

مادری می‌گوید نمی‌دانم فرزندم چه سرنوشتی خواهد داشت؟ پدرش در نشست و برخاست با دوستانش گرفتار اعتیاد شد و خانه‌مان چندسالی است که پاتوق دوستانش شده. وسایل خانه‌مان را فروخته و خرج مواد کرده و درآمدی نداریم. وقتی بر سر مصرف مواد در خانه  بحث می‌کنیم، تاچند روز به داخل کوچه‌های محله می‌روند و چندصباحی دیگر برمی‌گردند و روز از نو، روزی از نو. دو فرزند دختر و پسر دارم و از آینده تاریک‌شان می‌ترسم و هیچ‌کس هم به فریادمان نمی‌رسد. ای کاش معتادان را جمع‌آوری و ترک‌شان می‌دادند.

یکی دیگر از ساکنان می‌گوید: آیا مسؤولان خودشان حاضرند در چنین شرایطی زندگی کنند که هیچ اقدامی برای این محله انجام نمی‌دهند؟ آیا مسؤولان فقط وظیفه دارند به مکان‌های شیک و لوکس بروند و حتی به خودشان زحمت نمی‌دهند از مناطق حاشیه‌ای و بافت‌های فرسوده بازدید کنند. مگر نمی‌گویند این انقلاب به پابرهنگان و محرومان تعلق دارد؛ پس چرا در عمل برخلاف این شعارهای زیبا عمل می‌کنند؟ مگر محرومان حق زندگی در شرایط ایده آل را ندارند؟ مگر فرزندان ما نباید مانند کودکان سایر مناطق از اماکن تفریحی، فرهنگی، ورزشی و... بهره‌مند شوند؟ چرا باید استعدادهایشان در بخش‌های مختلف سوخت شود؟ چرا مسؤولان همان‌گونه که برای آینده فرزندان خودشان برنامه‌ریزی می‌کنند، اندکی برای فرزندان این جامعه که مسؤولیت‌شان برعهده آنان است برنامه‌ریزی و اقدام نمی‌کنند؟

تجربه‌های تلخ کودکان
بیشتر می‌اندیشم که به راستی چه تعداد از این کودکان، با دیدن این صحنه‌ها، تلاش خواهند کرد که خودشان تجربه کنند و در دام اعتیاد بیفتند؟ شاید هم برخی از جوانانی هم که در این کوچه‌ها و در این پاتوق‌های 20 و 30 نفره مختلط زن و مرد حضور دارند، خودشان هم قربانی پدران و مادرانی بوده‌اند که در کودکی به این پاتوق‌ها آمده‌اند. اما گویا کسی درس عبرت نگرفته و بیشتر نقش الگویی را بازی کرده‌اند. الگویی با آینده‌ای تلخ و شاید راهی بی‌بازگشت برای خیلی‌ها. 

چند روز دیگر از این کوچه‌ها گذر می‌کنم و گاهی می‌بینم موتورسواران نیروی انتظامی هم در این کوچه‌ها گشت دارند؛ اما نمی‌دانم چرا دوباره همان صحنه‌ها تکرار می‌شود؟ یادم می‌آید که گهگاهی از کلام مسؤولان نیروی انتظامی شنیده‌ام که برای پاکسازی چنین محلاتی، عزم تمام دستگاه را می‌طلبد تا جمع‌آوری معتادان و پاکسازی‌ها منجر به بازگشت‌شان نشود.

برخی از جوانانی هم دیده می‌شود که در کوچه‌ها وخیابان‌های محله پیاده و سواره درحال گشت و گذار هستند و گفته می‌شود، اینها فروشنده و ساقی هستند و حواسشان به همه چیز است تا اگر نیروی انتظامی وارد محله شد، به همدیگر خبر دهند تا به پناهگاهشان در کوچه‌ها وخانه‌ها بروند و یا از آن منطقه دور شوند.

پشت مسجد سقاخانه ابوالفضل (ع) هم کوچه‌ای است که ده‌ها معتاد زن و مرد در آن باخاطری آسوده بساط می‌کنند و حتی خادمه این مسجد از مزاحمت‌هایی می‌گوید که برخی از موادفروشان ایجاد می‌کنند و قرص‌هایشان را در پنجره خانه و مسجدشان می‌گذارند و بارها با پلیس تماس گرفته‌اند و اقدامی نشده است.

اگر این کوچه و برخی کوچه‌های دیگر که اکنون به پاتوق معتادان، موادفروشان، مشروب‌فروشان و سارقان تبدیل شده است، مسدود شوند، شاید که این پاتوق‌ها کمتر شود. 

برخی از ساکنان، پیگیری‌های‌شان برای ساماندهی وضعیت محله بی نتیجه مانده و مایوس شده اند و از مسؤولان می‌خواهند این محله قدیمی بندرعباس را ببینند و یک ایستگاه پلیس در محله راه‌اندازی شود.

برخی می‌گویند تا یکی دو دهه قبل وضعیت محله این‌گونه نبود و بی‌توجهی‌هایی که نسبت به محله آیت الله غفاری(شهناز) شده است، باعث شده این محله امنیت کاملی برای معتادانی داشته باشد که حتی بیشترشان از سایر مناطق کشور به اینجا می‌آیند. روز به روز برتعدادشان افزوده می‌شود و مسؤولان هم بجای جمع‌آ‌وری آنان، حتی برایشان چندین خوابگاه و... راه‌اندازی کرده‌اند تابه آنها خوش بگذرد و تعدادشان بیشتر شود. 

یکی از ساکنان می‌گوید زن و دخترم چرا باید مجبور شود از میان کوچه‌هایی بگذرند که معتادان نشسته و در برخی از کوچه‌ها هم سرنگ‌هایشان را می‌ریزند؟ ضامن امنیت و سلامت‌مان کیست؟ چرا کسانی که توانایی مهاجرت از این محله را ندارند محکوم هستند که در چنین شرایطی زندگی کنند؟ برخی از ساکنان چندین نسل در این محله قدیمی زندگی کرده‌اند و در آن زمان چنین خبرهایی نبود. برخی از مسؤولان استان نیز در همین محله بزرگ شده‌اند؛ اما اینکه چرا  محله را در میان  معتادان و موادفروشان و مشروب‌فروشان رها کرده‌اند، جای تامل است؟ در این محله خانواده‌های آبرومند و شهید وجانباز و دومین شهید مدافع حرم از استان هرمزگان یعنی شهید خلیل تختی‌نژاد زندگی کرده و انتظار توجه بیشتر را به این منطقه دارند و به هیچ وجه قابل قبول نیست که حتی استاندار به همراه مسؤولان مربوطه از این محله بازدید نمی‌کنند تا برای رفع مشکلاتش چاره‌اندیشی کنند.

لاین‌بندی و روشنایی کوچه‌ها
 چرا کوچه‌های محله لاین‌بندی نمی‌شود تا گشت‌زنی نیروی انتظامی با خودرو و حضور آمبولانس و آتش‌نشانی راحت‌تر باشد. کوچه‌های تنگ و تاریک باعث افزایش بزه و خلاف در محله شده است. حتی اگر اداره برق هم کوچه‌های تاریک را روشن می‌کرد، وضعیت بهتر و امنیت افزایش می‌یافت. چرا حتی برای روشنایی محله و کوچه‌ها اقدام نمی‌شود؟ بارها با اداره برق تماس گرفته‌ایم، اما اقدامی نشده است. 

برخی دیگر از ساکنان با انتقاد شدید و اظهار گلایه از بی‌تفاوتی متولیان شهر و استان و حتی کشور نسبت به این‌گونه مناطق، خواستار پاسخگویی مسؤولان مربوطه نسبت به عملکردشان در این حوزه هستند. بگویند چه کاری برای ساکنان محروم این محله انجام داده‌اند.حتی نهادهای حمایتی نیز چندان به خانواده‌های تحت پوشششان رسیدگی نمی‌کنند. آنها عنوان می‌کنند مگر رفع مشکلات این مناطق برای دولت غیرممکن است و یا اینکه عزمی در این حوزه وجود ندارد و نمی‌خواهند معضلات و آسیب‌های اجتماعی این مناطق برطرف شود؟

اخذ سند
برخی دیگر از ساکنان هم نسبت به هزینه‌های بالای اخذ سند در شهناز ناراضی هستند و عنوان می‌کنند همین موضوع باعث شده که ساکنان محروم این محله نتوانند برای املاک فرسوده‌شان سند بگیرند و املاک فاقد سند هم از تسهیلات نوسازی محروم هستند و نیاز است استانداری برای رفع این مشکل در این محله و مناطق مشابه چاره‌اندیشی کند تا نوسازی بافت‌های فرسوده با مشارکت ساکنان و حتی سرمایه‌گذاران سرعت گیرد.

مشخص نیست چرا پس از گذشت سال‌ها، گره‌های این کلاف در استان باز نمی‌شود و اقدام مناسبی هم صورت نمی‌گیرد؟ در این محله تکریم معتادان و موادفروشان به نظر می‌رسد بیشتر از ساکنان باشد. اگر تعدادی پارک، زمین ورزشی، اماکن آموزشی و... در محله وجود داشت و ساکنان بهره‌مند می‌شدند، شاید نوجوانان و جوانان هم اوقات‌شان را در این اماکن می‌گذراندند و کمتر در باتلاق آسیب‌ها و اعتیاد و... غرق می‌شدند. آیا واقعا هیچ دستگاهی در این بخش مسؤولیت ندارد؟ اگر دارند، پس چرا اقدام شایسته و بایسته‌ای انجام نمی‌دهند؟ 

یکی دیگر از ساکنان می‌گوید بنطر می‌رسد برخی می‌خواهند وضعیت این محله هیچ تغییری نکند و اقدامی صورت نگیرد که در این حوزه اقدامی صورت نگرفته است. به راستی چه کسانی از تداوم این وضعیت سود می‌برد که اقدامی نمی‌شود؟ آیا مافیا و رانتی در این حوزه هم وجود دارد؟  من که مرتب اخبار رسانه‌ها را دنبال می‌کنم، بارها در خبرگزاری‌ها، روزنامه‌ها، صداوسیما و... در مورد این محله نوشته شده و پخش شده است و زمانی که خانه‌های فرسوده در بارندگی فروردین هم خراب شدند که بیشتر این اخبار منتشر شد، اما نمی‌دانم مسؤولان اخبار را دنبال نمی‌کنند و یا چندان برایشان مهم نیست که در زیر پوست شهر در شهناز چه می‌گذرد؟ یا شاید فکر می‌کنند ساکنان چنین مناطقی شایسته خدمات بهتر نیستند و بایستی بدترین شرایط را تحمل کنند و اقدامی برایشان صورت نگیرد.

وی به حضورش در یکی از ادارات درخصوص این محله اشاره می‌کند که پیگیری‌هایش بی‌نتیجه مانده و از یکی از کارکنان می‌شنود که خدمات مناسبی در این محله داده نمی‌شود تا خانه‌های فرسوده هم تخریب شوند و اهالی مجبور شوند این محله را تخلیه کنند. واقعا این چه دیدگاهی است که برخی‌ها دارند؟ این اجحاف است در حق مردم این محله که با این شرایط سخت زندگی می‌کنند وهیچکس هم حاضر نیست برای رفع مشکلاتشان اقدامی انجام دهند و محکوم به زندگی در شرایط سخت در خانه‌های فرسوده ودر میان معتادان و موادفروشان ومشروب فروشان هستند. 

آیا استانداری، فرمانداری، نیروی انتظامی، شهرداری، شورای شهر، بهزیستی، کمیته امداد، فنی و حرفه ای، برق و.... به وظایفشان در این محله عمل کرده‌اند؟

حجت الاسلام غلامعباس یارالهی امام جماعت مسجد صاحب الزمان(عج) محله آیت الله غفاری بندرعباس و مسؤول قرارگاه طرح تحول این محله نیز از پیگیری جهت تعیین تکلیف اخذ سند املاک فاقد سند محله، بازگشایی معابر و خیابان‌کشی، تامین روشنایی محله، تاسیس مرکز نیکوکاری محله جهت حمایت از خانواده‌های بی‌بضاعت(در ماه مبارک رمضان به 50 خانواده کمک شد)، برگزاری دوره‌هایی در حوزه خانواده با حضور کارشناس خانواده و... به عنوان بخشی از اقدامات این قرارگاه نام برد و افزود: در حال حاضر نیز مقرر شده رئیس وبرخی از اعضای شورای شهر بندرعباس با معتمدین محله جلسه داشته باشند تا نکته نظرات معتمدین را در حوزه‌های مختلف از جمله اخذ سند و... بشنوند و در مصوبات شان در این حوزه مورد توجه قرار دهند.

وی افزود: رفع مشکلات مربوط به وجود معتادان و موادفروشان و مشروب‌فروشان نیازمند برخورد قاطع دستگاه قضایی و نیروی انتظامی است تا دوباره به محله برنگردند و از طرفی می‌توان از ظرفیت بسیج هم در این حوزه بهره برد.

یارالهی گفت: اگر مشکلات برطرف شود، آنگاه راحت‌تر می‌توان برنامه‌های فرهنگی را اجرا کرد و بازدهی بیشتری نیز دارد.

مسؤول قرارگاه طرح تحول محله شهناز با اظهار تاسف از عرضه و مصرف مواد ومشروب در محله برای مردم و مسؤولان گفت: انتظار داریم دستگاه‌های متولی اقدامات متناسب را داشته باشند و ارتباط بیشتری بین معتمدین محله و نیروی انتظامی برای برخورد با خلافکاران وجود داشته باشد.

وی گفت: انتظار داریم استاندار وفرماندار و... از محله بازدید میدانی داشته باشند و وضعیت را از نزدیک ببینند و نظرات معتمدین و ساکنان را هم در حوزه‌های مختلف بشنوند.

به گفته یارالهی به زودی نیز دوره‌های آموزشی نظیر خیاطی، شیرینی‌پزی، بسته‌بندی  جعبه و... را با همکاری مرکز جامع خانواده جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی استان برای بانوان محله برگزار می‌کنیم.

در انتظار مسؤولان
مردم محله قدیمی شهناز همچنان منتظرند ببینند آیا مسئؤولان نسخه ای شفابخش را برای این محله خواهند پیچید و یا اینکه همچنان پرونده این محله در بایگانی باقی خواهد ماند و قصد ندارند اقدامی اساسی برای رفع مشکلات و چالش‌های این محله را داشته باشند؟

انتهای پیام/88030/

نظر شما