شناسهٔ خبر: 33537384 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه فرهیختگان-قدیمی | لینک خبر

برایان کلوگلی، افسر سابق ارتش بریتانیا در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:

ارتش انگلیس در ضعیف‌ترین وضعیت ۱۰۰ سال‌گذشته است

صاحب‌خبر - بریتانیا زمانی جزء بزرگ‌ترین قدرت‌های جهانی بود، امروز اما این امپراتوری سابق با مشکلات متعدد سیاسی و اقتصادی داخلی دست‌وپنجه نرم می‌کند. بریتانیا در سال 2016 با برگزاری رفراندوم خروج از اتحادیه اروپا «برگزیت»، وارد یکی از پیچیده‌ترین دوره‌های حیات سیاسی خود شد. تنش با کشورهای اروپایی عضو اتحادیه اروپا بر سر مساله خروج و نیز نحوه انجام این اقدام بخشی از مشکلاتی است که این کشور در عرصه سیاست خارجی با آنها مواجه است. تمام شکاف‌های ایجادشده توسط برگزیت در عرصه سیاست خارجی نیست و سیاست داخلی بریتانیا نیز شکاف‌های متعددی را تجربه می‌کند. ریشه این اختلافات در عرصه داخلی، عمق زیادی دارد و تنها شامل اختلافات در میان احزاب نمی‌شود، بلکه اختلافات به داخل هر حزب هم رسوخ کرده است. استعفاهای پی‌درپی در دولت ترزا می، نمونه‌ای از شکاف‌های ریشه‌دوانده در فضای سیاسی انگلیس است که درنهایت نیز دومین نخست‌وزیر زن بریتانیا را قربانی خود کرد. «فرهیختگان» برای بررسی وضعیت سیاسی این روزهای انگلیس با «برایان کلوگلی»، افسر سابق نظامی انگلیس و دستیار مسئول نظامی سازمان ملل متحد در کشمیر گفت‌وگو کرده است. او معتقد است که بریتانیا دیگر یک قدرت جهانی به حساب نمی‌آید و نیروی دریایی این کشور حتی توان انجام کوچک‌ترین ماموریت‌های نظامی را نیز ندارد. بسیاری از کارشناسان معتقدند تلاش بریتانیا برای خروج از اتحادیه اروپا، منجر به تضعیف این کشور شده است. چرا برگزیت تا این حد در قدرت کشور مهم بوده است؟ برگزیت در بریتانیا مهم است، زیرا تبدیل به یک مشکل جدی سیاسی شده است. احزاب اصلی دچار آشفتگی شده اند، چون اعضای آنها دیدگاه‌هایی بسیار متفاوت دارند. برگزیت در هر دو حزب کارگر و محافظه‌کار، موافقان و مخالفان بسیاری دارد و به همین خاطر رهبران این احزاب نمی توانند اعضای خود را قانع کنند تا موضع واحدی در این باره داشته باشند. همین موضوع سبب سقوط ترزا می نخست‌وزیر سابق شد و تاثیر بسیار بدی روی جایگاه و نفوذ جرمی کوربین رهبر حزب کارگر داشت. سیاستمداران انگلیسی به جای اینکه آنچه را در توان دارند برای کشور انجام دهند، تنها تلاش می‌کنند در قدرت بمانند. هزاران قانون مربوط به اتحادیه اروپا وجود دارد که بریتانیا با آنها موافقت کرده است. در صورت ترک اتحادیه اروپا، بریتانیا مجبور است همه این قوانین را جایگزین کند. این موضوع به تمرکز سیاسی و مدیریتی زیادی نیاز دارد که از کارآمدی حاکمیت در انگلیس خواهد کاست. بریتانیا باید از اتحادیه اروپا خارج شود. با خروج این کشور از اتحادیه، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ ترامپ اما به نظر می‌رسد منتظر برگزیت است و پیشنهادهایی نیز در سفرش به لندن مطرح کرد. درصورتی که این خروج بدون توافق تجاری باشد، تاثیر بسیار مخربی بر اقتصاد بریتانیا خواهد گذاشت، زیرا همه کالاهای وارداتی مشمول تعرفه خواهند شد و به تبع آن، فرآیند و جریان تبادل کالا نیز کند می‌شود و کاهش خواهد یافت. خروج بدون توافق همچنین تاثیر جدی و ویرانگری روی تولیدکنندگان مواد غذایی فاسدشدنی خواهد داشت. البته مسائل بسیار دیگری هم وجود دارد، مسائلی مانند مشکلاتی که در مذاکره برای رسیدن به توافق‌های اقتصادی با کشورهای خارج از اتحادیه اروپا ایجاد خواهد شد. در آن شرایط این کشورها قادر به تحمیل شرایط خود در توافق‌های تجاری با بریتانیا خواهند بود. صحبت‌های ترامپ در جریان سفرش به لندن هیچ‌اهمیتی ندارد، او به‌تنهایی نمی‌تواند توافق تجاری دوطرفه مورد نظرش را تضمین کند، زیرا کنگره حتما دخالت خواهد کرد. همچنین تاکنون هیچ‌مطالعه‌ای راجع به ارزیابی اثر چنین توافقی روی تولیدکنندگان و کشاورزان آمریکایی انجام نگرفته است. لندن در شرایطی که درگیر بحران اقتصادی است، هزینه زیادی را صرف ماموریت‌های حوزه سیاست خارجی می‌کند. چرا بریتانیا این هزینه فراوان را صرف دخالت در جنگ‌ها و ارسال کشتی‌های جنگی به خاورمیانه و این‌گونه موارد می‌کند؟ بریتانیا فکر می‌کند هنوز یک قدرت بزرگ است، در حالی که این کشور دیگر چنین نیست. دولت محافظه‌کار فعلی تلاش دارد رای‌دهندگان را متقاعد کند که قدرت نظامی بریتانیا بالاست، در حالی که توان نظامی بریتانیا بسیار پایین است. توان نظامی بریتانیا در حال حاضر در پایین‌ترین سطح خود- از زمان جنگ بوئر بین سال‌های 1900 تا 1902- قرار دارد و نیروی دریایی این کشور حتی کشتی‌های کافی برای انجام ابتدایی‌ترین وظایف امنیتی خود ندارد. هزینه تسلیحات هسته‌ای زیردریایی‌ها به ندرت برای عموم منتشر می‌شود، حتی از سوی حزب کارگر نیز این کار انجام نمی‌شود که جای تعجب دارد. دلیلش این است که تخمین زده می‌شود هزینه زیردریایی‌های جدید 31 میلیارد پوند خواهد شد که البته تا حدود زیادی تخمین رو به پایینی است. اداره حسابرسی ملی در ژانویه 2019 هشدار داد که 15میلیارد پوند شکاف در بودجه تعیین شده برای «برنامه تجهیزاتی» وزارت دفاع وجود دارد. در هر صورت و درواقع سیاست بازدارندگی هسته‌ای برای بریتانیا هیچ‌بازدارندگی‌ای نخواهد داشت. بازدارندگی هسته‌ای بی‌مصرف است، زیرا همان‌طور که مایکل پورتیلو گفته است: «ما نمی‌توانیم بدون اجازه آمریکا از تسلیحات هسته‌ای‌مان استفاده کنیم. این یک بازدارندگی مستقل نیست.» اگر اسکاتلند و ولز از انگلستان جدا شوند، چه مقدار قدرت برای لندن باقی خواهد ماند؟ اگر این اتفاق بیفتد، لندن دیگر در اسکاتلند و ولز هیچ قدرتی نخواهد داشت. بعید است که ولز بخواهد از پادشاهی بریتانیا خارج شود اما احتمال اینکه اسکاتلند چنین رویه‌ای را در پیش بگیرد و سپس تقاضای عضویت در اتحادیه اروپا را بدهد، بسیار بیشتر است. این موضوع موجب فاصله گرفتن بیشتر انگلستان و اسکاتلند می‌شود. هنوز هیچ موضوعی به شکل رسمی بررسی نشده است، مثلا اینکه آیا اسکاتلندی‌ها برای مسافرت به انگلیس (یا انگلیسی‌ها برای مسافرت به اسکاتلند) به پاسپورت نیاز خواهند داشت یا خیر؟ اگر اسکاتلند عضو اتحادیه اروپا شود، هیچ‌کس نمی‌داند قوانین مربوط به مبادلات تجاری داخلی چه تغییراتی خواهد کرد. با این حال با استقلال اسکاتلند و استقلال منطقه‌ای مانند ولز، پادشاهی انگلستان به مراتب کوچک‌تر خواهد شد. در میان کشورهای اروپایی، بریتانیا از مهم‌ترین متحدان آمریکا بوده است. دلیل اهمیت انگلیس برای آمریکا چیست؟ بریتانیا متحد مهمی برای آمریکا نیست. تنها توافق دوجانبه مهم میان دوکشور توافقنامه امنیتی است که به موجب آن تبادل اطلاعات بین آن دو برقرار است. بریتانیا در این زمینه متحد ارزشمندی است، زیرا این کشور بهتر از همه کشورهای دنیا و به بهترین نحو انواع ارتباطات میان متحدان و دشمنان را رصد می‌کند. برای مثال بریتانیا مکالمات خصوصی کوفی عنان، دبیرکل پیشین سازمان ملل را پیش از پیوستن به ائتلاف آمریکا در جنگ با عراق گوش می‌کرد. ماموریت‌های شناسایی کنسول سلطنتی که در حال حاضر با نام دیگری فعالیت می‌کند، بخشی از عملیاتی است که طی آن رزروهای هتل دیپلمات‌های خارجی در سراسر جهان ردیابی می‌شود تا تجهیزات شنود در اتاق‌های آنها نصب شود. توافق میان بریتانیا و آمریکا شامل تبادل اطلاعات شخصی به دست آمده از این شنودها نیز هست. آمریکا بزرگ‌ترین بازار محصولات صادراتی بریتانیاست و از این فرصت پسابرگزیت استفاده خواهد کرد تا شرایط تجاری مساعدتری به دست آورد؛ شرایطی که احتمالا به نفع اقتصاد بریتانیا نخواهد بود. هفته قبل بوریس جانسون با کسب بخش زیادی از آرای نمایندگان پارلمانی حزب محافظه‌کار در رقابت برای رهبری این حزب و نخست‌وزیری بریتانیا، از سایر کاندیداها جلو افتاد. اگر او نخست‌وزیر شود، سیاست خارجی بریتانیا به چه صورت خواهد بود؟ آشفته. بسیاری از کشورها مخصوصا کشورهای اتحادیه اروپا از جانسون خوش‌شان نمی‌آید و به او اعتماد ندارند. تقریبا همه قبول دارند که او یک وزیر خارجه بی‌کفایت و فاجعه بود و هیچ دلیلی ندارد که به‌عنوان نخست‌وزیر بتواند با رهبری خود بریتانیا را جلو ببرد. همان‌طور که یکی از روزنامه‌نگاران درباره او گفته است: «او رابطه خوبی با حقایق و جزئیات ندارد.» این چیزی نیست که از فردی که مسئولیت تنظیم روابط بین‌المللی را خواهد داشت، انتظار داشته باشیم.

نظر شما