شناسهٔ خبر: 33511927 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه کیهان | لینک خبر

نقش و تأثیر تبلیغات در ظهور و بروز جنگ روانی - بخش نخست

تله گذاری فکری ابزار امپراتوری دروغ

صاحب‌خبر -



* فریده شریفی
از آن زمان که کشورها جنگ و مقابله با یکدیگر را برای حفظ منافع خود برگزیدند از تبلیغات، عملیات روانی و قدرت نرم برای خدمت به جنگ استفاده کردند و بسیاری از پیروزی‌ها با اتکاء به این سلاح نامرئی به‌دست آمد، به عبارت دیگر کشورها به جای تحمل هزینه‌های سنگین تولید سلاح‌ها و تجهیزات نظامی علیه یکدیگر به عملیات روانی وجنگ فکری پرداختند تا نگرش و افکار مردم را تغییر داده و از آن در جهت اهداف خود بهره‌برداری نمایند. تبلیغات و عملیات روانی مفهوم جدیدی نیست و از زمان تأسیس حکومت‌ها، دولت‌ها و کشورها وجود داشته و سابقه‌ای به قدمت تاریخ پیدایش انسان‌ها دارد.
در قرآن کریم نیز به داستان هبوط آدم و حوا به زمین اشاره شده در اولین درگیری روی زمین یعنی درگیری فرزندان آدم، پیش از آغاز اقدام و عملیات نظامی (تصمیم قابیل به قتل هابیل) عملیات روانی از سوی قابیل انجام یافت؛ تا هابیل را از مسیر خود منحرف کند، اما هنگامی که عملیات روانی او مؤثر واقع نشد، به قتل او اقدام کرد.
گستره  مفهومی
واژه تبلیغات از جمله واژگانی است که گستره مفهومی وسیعی دارد و گاهی از آن بار ارزشی مثبت و گاهی منفی استنباط می‌شود، برخی از اندیشمندان آن را نشر افکار و عقاید و وضع رفتاری خاص می‌دانند که افراد یا گروه‌هایی با بهره‌گیری از وسایل ارتباطی سعی در شکل‌دادن و تغییر نگرش افراد دارند و برخی دیگر آن را تلاش برای ترویج، تکثیر و رساندن صحیح یک مطلب می‌دانند که بار ارزشی مثبت دارد. در بررسی‌های قرآنی با نگاهی توصیفی، هنجاری به اصول تبلیغات و جنگ روانی، شیوه‌های ویژه مؤمنان، شیوه‌های ویژه غیرمؤمنان، شیوه‌های مشترک و راه‌های پیشگیری و مقاوم‌سازی پرداخته شده است.
از نظر اسلام، همه اموری که منع ارزشی و اخلاقی دارد مذموم و ناپسند است و در جنگ روانی نیز نباید از آن شیوه‌ها استفاده شود، این روش‌ها که ویژه غیرمؤمنان است نه تنها مورد تأیید اسلام نیست بلکه اسلام با آن مبارزه می‌کند و می‌کوشد تا در جامعه از چنین روش‌هایی استفاده نشود.
«داود شجاعی» کارشناس ارشد روابط بین‌الملل در گفت‌وگو با گزارشگر کیهان به تبلیغات و عملیات روانی به‌عنوان یک ابزار مؤثر و کاربردی قدرت نرم اشاره می‌کند و می‌گوید: «توجه به عملیات روانی و نقش تبلیغات در تغییر افکار عمومی بدون شناخت مفهوم قدرت و امنیت امکان‌پذیر نیست، در واقع قدرت و امنیت دو مفهوم محوری روابط بین‌الملل و اصل و اساس تشکیل جناح‌بندی‌های سیاسی و نظامی کشورها علیه یکدیگر هستند به این ترتیب که هرگاه کشوری در محیط بین‌المللی احساس خطر و تهدید کند و منافع و امنیت خود را در خطر ببیند به همه روش‌ها و ابزارها برای حفظ قدرت و منافع خود می‌اندیشد از جمله تبلیغات و عملیات روانی.»
وی اضافه می‌کند: «قدرت نرم در دنیای امروز یک ابزار اساسی برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی محسوب می‌شود و در کنار سایر ابزارها نظیر اقتصاد و دیپلماسی قرار می‌گیرد. بدون تردید، دولت‌ها در نظام بین‌الملل به دنبال حفظ بقای خود هستند و دستیابی به این هدف زمانی میسر است که امنیت برقرار شود.»
این کارشناس همچنین می‌گوید: «دشمنان نظام و انقلاب اسلامی از همان آغاز انقلاب شکوهمند ایران در کنار همه ابزارهای دیگر، عملیات روانی و جنگ روانی علیه ایران را آغاز کردند و برای رسیدن به منافع و اهداف خود از هیچ کوششی دریغ نکردند. به‌کار گرفتن راهکارهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و عقیدتی و حتی نظامی از ابزارهای دشمن بوده و هست و ماجرای طبس و حمله نظامی به ایران مثال خوبی برای این حقیقت است.»
وی تصریح می‌کند: «تهدید، تحقیر، ارعاب، جوسازی، ناامید ساختن و رواج شایعه نیز از جمله راهکارهای عملیات روانی و جنگ تبلیغاتی است. در واقع در تمام این روش‌ها آنچه که هدف قرار می‌گیرد اذهان و افکار عمومی است و می‌خواهند اعتماد و اطمینان مردم به نظام را از میان برده و یا سست سازند.»
در ایران پیش از انقلاب، استفاده از عملیات روانی در ابعاد نظامی و امنیتی در ارتش و ساواک قابل مشاهده بود، اما با وقوع انقلاب اسلامی، نقش این مؤلفه افزایش یافت و عملیات روانی دشمنان علیه ایران بلافاصله آغاز شد.
کارشناسان معتقدند عملیات روانی و جنگ تبلیغاتی، جریانی دوطرفه و دو سویه است و همانند جنگ‌های فیزیکی دو طرف با یکدیگر به مقابله بر‌می‌خیزند، در چنین شرایطی اگر یکی از طرفین از ابزارهای جنگ نرم قدرتمندتری برخوردار باشد می‌تواند بر دیگری مسلط شود و به اهدافی که در جنگ نظامی نمی‌توانست برسد، دست یابد.
تکنیک‌های جنگ روانی
تکنیک‌ها و روش‌های به‌کار رفته در جنگ روانی و تبلیغاتی ممکن است به بیش از 100 روش برسد، اما مهم‌ترین و کاربردی‌ترین آنها را با « افسانه خسرویانی» کارشناس مسائل سیاسی بررسی می‌کنیم.
وی در گفت‌وگو با گزارشگر کیهان می‌گوید: «از زمانی که دولت‌ها و کشورهای مختلف جهان به این نتیجه رسیدند منافعی که از جنگ روانی و عملیات روانی به‌دست می‌آورند چندین برابر جنگ‌های فیزیکی و نظامی است راهکارها، ابزارها، شیوه‌ها و تکنیک‌های متعددی برای این عملیات ابداع و اختراع کردند که بسته به شرایط آن کشور، موقعیت استراتژی، ژئوپلتیکی و ژئواستراتژیکی آن کشور این راهکارها تفاوت کرده و می‌کند به‌طور مثال در زمانی که وسایل ارتباط جمعی این همه پیشرفت نکرده بود ممکن بود کشورها از فرستادگان دیپلماتیک و سفیران ویژه برای تبلیغ منافع و اهدافشان استفاده می‌کردند و بیشتر به ابزارهای دیپلماتیک متوسل می‌شدند در حالی که امروزه عین دیپلماسی را می‌توان از طریق وسایل ارتباط جمعی، همچون رسانه، اینترنت، ماهواره، رادیو و تلویزیون اعمال کرد و به نتایج دلخواه رسید.»
وی اضافه می‌کند: «اما مهم‌ترین روش‌هایی که امروزه برای تبلیغات و عملیات روانی علیه یکدیگر به کار برده می‌شود عبارتند از شایعه‌پراکنی، برچسب زدن، دروغ، تزویر و ریا، تهدید و ارعاب، تفرقه و اختلاف‌پراکنی، بزرگ‌نمایی، ترور شخصیت، ترویج خرافه و یا خشونت و... که البته هر کدام باید در جای خود توضیح داده شود به طور مثال در ترویج خشونت برخی از رسانه‌ها با شیوه‌های روانی و تبلیغاتی آن‌چنان جنگی به راه می‌اندازند که هیچ لشگر و سپاهی نمی‌تواند اینچنین جنگی به پا کند، یا در شیوه دروغ این‌گونه عمل می‌کنند که تبلیغات روانی به راه می‌اندازند و خود را مدافع حقوق بشر، منادی بشریت، مدافع حقوق انسان‌ها و حامی آزادی و دموکراسی معرفی می‌کنند اما از این واژه‌ها و اصطلاحات فریبنده خبری نیست، در جریان حمله آمریکا به عراق و برای توجیه افکار عمومی اینگونه به فریب متوسل شدند و دروغ گفتند که صدام دیکتاتور عراق در کشورش سلاح‌های کشتار جمعی پنهان کرده و برای نجات مردم عراق و منطقه به این کشور لشکرکشی شده است در حالی که کارشناسان و متخصصان نظامی پس از این اشغال اذعان کردند که سلاح‌های کشتار جمعی پیدا نشده است. یا در حمله به افغانستان مسئله نجات مردم از ظلم و ستم و دیکتاتوری طالبان عنوان شد در حالی که پس از اشغال معلوم شد که خود اشغالگران با طالبان همکاری می‌کنند و این دروغ و فریب فقط به خاطر اشغال این کشور صورت گرفته بود!»
این کارشناس مسائل سیاسی همچنین می‌گوید: «تفرقه و اختلاف‌پراکنی نیز یکی از ابزارها و تکنیک‌های متداول و شایع عملیات روانی است زیرا در این حالت، دشمن می‌کوشد بین اقوام، نژادها، قومیت‌ها، نخبگان و حاکمیت اختلاف ایجاد کند و اتحاد میان آنها را از میان ببرد تا بهتر بتواند به اهداف خود برسد. البته هر کدام از این تکنیک‌ها به نوع خود مؤثر و کارساز است اما دشمنان زمانی در عملیات روانی پیروز می‌شوند که مجموعه‌ای از این تکنیک‌ها را با هم به کار گیرند و در تمام زمینه‌ها و جبهه‌ها به فعالیت تبلیغاتی و روانی مشغول شوند و در این میان نقش رسانه‌ها و وسایل ارتباط جمعی بسیار مهم و تاثیرگذار است چرا که می‌توانند در زمان واحد چند نوع تکنیک و راهکار را با یکدیگر اعمال کنند و به اهداف خود برسند.»
یک افشاگری قابل توجه
یک نویسنده آمریکایی به نام «فلوید مک‌کی» به افشای نقش تبلیغات روانی آمریکا در جنگ‌های منطقه‌ای این گونه می‌پردازد و می‌گوید:‌ «وقتی که من از پرداخت رشوه به روزنامه‌نگاران عراقی از سوی یک موسسه آمریکایی مطلع شدم بسیار شوکه و شگفت‌زده شدم چرا که متوجه شدم یکی از موسسات طرف قرارداد با پنتاگون (وزارت دفاع آمریکا) با اعطای رشوه به روزنامه‌نگاران عراقی، به انتشار تبلیغات جهت‌دار در روزنامه‌های عراق پرداخته تا در روزنامه‌های خود مقالات و مطالبی درحمایت از دولت وقت حاکم (طرفدار آمریکا) منتشر کنند، به علاوه با حضور در برنامه‌های تلویزیونی به تبلیغات جهت‌دار بپردازند.
این نویسنده با عنوان نمودن این افشاگری می‌گوید: «مشکل اصلی آمریکا در انجام این تبلیغات ناشیانه در عراق این است که مقامات آمریکایی تصور می‌کنند شیوه‌های جنگ روانی و عملیات تبلیغاتی در همه کشورها یکسان نتیجه می‌دهد در حالی که تهدید یا خرید روزنامه‌نگاران از سوی صاحبان قدرت ممکن است در کشوری نتیجه‌بخش باشد اما در کشوری دیگر این نتیجه حاصل نشود. چنان‌‌که روش‌های تبلیغاتی موفق گذشته اینک در عراق فاقد کارآیی لازم هستند و مردم فریب این تبلیغات را نمی‌خورند، شاید در زمان ریاست جمهوری جرج بوش این تبلیغات کارآیی داشت اما در شرایط کنونی این عملیات روانی نتیجه‌بخش نخواهد بود. این نویسنده آمریکایی همچنین به حادثه حمله به برج‌های دوقلو در 11 سپتامبر در آمریکا اشاره می‌کند و می‌گوید:‌ «ترس بهترین اسلحه تبلیغات‌چی‌هاست، ترس از وقوع یک حادثه دیگر مانند 11 سپتامبر باعث می‌شود که طراحان عملیات روانی بتوانند به اهداف خود برسند و با توسل به این ترس و تهدید افکار عمومی را در جهت مقاصد خود هدایت نمایند.
یکی از افسران عملیات روانی آمریکا نیز در یک افشاگری در مورد اشغال افغانستان می‌گوید:‌ «در افغانستان ما نیازی به پشتیبانی، حمایت و یا حتی تهدید و خرید روزنامه‌نگاران نداشتیم زیرا قدرت بدون رقیب در این کشور بودیم و رسانه‌های کشور خودمان به اندازه کافی از حضور ما در افغانستان حمایت می‌کردند.»

نظر شما