ژانی پیرسون، می گوید لحظه ای که دیده معشوقه اش در کامیون اعزام به جبهه شرق قرار گرفته، اشک هایش جاری شده است.
وی افزود: بسیار غمگین بودم و آرزو می کردم که پس از جنگ به آمریکا نرود.
پیرسون می گوید پس از جنگ شروع به یادگیری برخی عبارات انگلیسی اساسی کرد به امید روزی که معشوقش بازخواهد گشت.
رابینز، کهنه سرباز می گوید هرچند ازدواج کرده اما هیچگاه ژانی پیرسون و شیرینی ها این عشق را فراموش نکرده است.
رابینز که سال جاری در مقام کهنه سرباز برای شرکت در مراسم عملیات نرماندی که به شکست ارتش آلمان نازی و نهایتا پایان جنگ جهانی دوم انجامید به فرانسه رفت با نمایش عکس معشوق سابق خود خواست تا خبری از ژانی پیرسون برایش بیاورند. هرچند مطمئن نبود که ژانی هم چنان زنده است یا نه؟
در این فاصله با چند روزنامه نگار فرانسوی ملاقات کرد که آنها کمک کردند تا نهایتا دو عاشق پس از بیش از 7 دهه با یکدیگر ملاقات کنند.
رابینز در اولین برخورد با نگاه اشک آلود چشم در چشم ژانی پیرسون گفت: همیشه عاشق تو بودم، هیچ زمانی از قلب من بیرون نرفتی.
پیرسون پاسخ داد: گفت که من را دوست دارد، این موضوع را می فهمم.
دو عاشق سال های دور، شرکای زندگی شان را از دست داده اند و چند ساعتی از باهم بودن در نرماندی لذت بردند. آنها پس از وعده دیدار یکدیگر را ترک کردند. رابینز با چشمان اشک آلود گفت: ژانی من عاشق تو هستم دختر.
نظر شما