شناسهٔ خبر: 33444234 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: فارس | لینک خبر

جنگ علمی بی سر و صدای آمریکا علیه ایران

تا مدتی نه چندان پیش دانشمندان، دیپلمات های واقعی صلح و سازش بودند؛ اما امروز آنها به هدفی مطلوب برای کند کردن روند پیشرفت ملی و دلسرد کردن نسل های آینده دانشمندان تبدیل شده اند. با در نظر گرفتن اینکه مسعود علی محمدی، مجید شهریاری، داریوش رضایی نژاد و مصطفی احمدی روشن قربانیان سوء قصدهای تروریستی در اوایل دهه 2010 بوده اند و در همان ایام فریدون عباسی دوانی نیز از حمله مشابهی جان به در برده است، ارعاب، آزار و اذیت و حتی قتل دانشمندان ایرانی اصلا چیز جدیدی نیست.

صاحب‌خبر -

مدت هاست که دیپلماسی علمی به عنوان یکی از قدرتمندترین ابزارهای مصالحه به رسمیت شناخته شده و سوابق نشان می دهند که این نوع دیپلماسی در ایجاد پل و کمک به هموار شدن راه برای حل و فصل مسائل گسترده تر به خصوص بین کشورهایی که از نظر سیاسی اختلاف دارند نقش داشته است. در طول چند دهه گذشته دولت های پیشین آمریکا به همراه متخصصان و دانشمندان از جمله دانشمندان شاغل در نشنال آکادمیز به طور سنتی مشوق تبادل و همکاری علمی بیشتر بوده اند.

در سال 1961 جان اف. کندی یک توافق همکاری علمی را با ژاپن منعقد کرد که به برقراری دوباره دیالوگ قطع شده بین اجتماعات فکری دو کشور بعد از جنگ جهانی دوم انجامید. این توافق در آن زمان به برقراری رابطه ای نیم بند بین دو کشور کمک کرد که صرفا ریشه در نگرانی های امنیتی داشت. در دهه 1970 دیپلمات های آمریکایی در خلال گفتگوهای خود با چین، چندین ابتکار علمی را نیز  مطرح کردند و زمانی که در سال 1979  روابط دیپلماتیک رسمی بین دو کشور برقرار شد، علم نقش بزرگی در شکل دهی به تلاش هایی بازی کرد که اندک اندک از سرگرفته شدند.

در اوج جنگ سرد ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی چند برنامه تسهیل همکاری و تبادل آرا را بین اجتماعات علمی و فنی دو کشور در دست اجرا داشتند. دیپلماسی علمی بار دیگر در طول دولت باراک اوباما اقبال پیدا کرد. در سال 2009 پرزیدنت اوباما در جریان سخنرانی «آغازی نو» خود در قاهره خواستار مشارکت های علمی شد. این مشارکت ها می توانست شامل تمرکز بیشتر بر مشارکت جهان اسلام از طریق علم، فناوری و ابتکار آفرینی و مرتبط کردن دانشمندان آمریکایی با دانشمندان کشورهای دارای اکثریت مسلمان باشد.

 

همکاری های علمی آمریکا - ایران

ایران، کشوری که  بر اساس گزارش ها در طول چهار دهه گذشته سریع ترین خروجی علمی را در جهان داشته، به هیچ عنوان برای آن شکل از همکاری و جهانی سازی علم که به آن اشاره شد استثنا نیست. ایرانی ها از ورود دانشمندان سراسر جهان به ایران برای دیدار و حضور در سمینارها، گردهمایی ها یا همکاری های علمی استقبال می کنند. بسیاری از برندگان جایزه نوبل و دانشمندان بانفوذ مثل بروس آلبرتز، اف شروود رولند، کورت ووتریش، استفن هاوکینگ و پیر ژلی دو ژنز قبل و بعد از انقلاب اسلامی از ایران دیدار داشته اند. برخی از دانشگاه های این کشور نیز میزبان دانشمندان و استادان مدعو آمریکایی و اروپایی بوده اند.

هر چند که تحریم ها موجب چرخشی در  شرکای تجاری ایران از غرب به شرق شده، اما همکاری های علمی ایران همچنان عمدتا متوجه غرب است. در طول دو دهه گذشته شرکای برتر ایران در همکاری های علمی به ترتیب ایالات متحده، کانادا، انگلیس و آلمان بوده اند. دانشمندان ایرانی و آمریکایی هزاران مقاله را به طور مشترک در نشریات علمی منتشر کرده اند.

این همکاری از طریق چند مکانیسم تقویت شده بود: در آمریکا انجمن پیشرفت های علمی آمریکا، آکادمی ملی علوم و موسسه ملی سلامت پیشتاز این اقدامات بوده اند. این سازمان ها به تبادل رسمی و غیررسمی دانشمندان، افراد کلینیکی، زیست شناسان و سایر دانشمندان سرعت بخشیدند. این اتفاق به تحقیقات مبتنی بر همکاری های دوجانبه ای انجامید که در نیل به دستاوردهای مهم در شناخت طیفی از بیماری ها و نگرانی های پزشکی و سلامتی نقش داشته اند.

آکادمی ملی علوم برای بیماری های با منشا مواد غذایی اولویت قائل است و توجه خاصی برای نظارت بر بیماری ها و رویکردها در جهت پرداختن به آلودگی غذایی دارد. فعالیت های این آکادمی شامل برگزاری کارگاه ها، جلسات برنامه ریزی مشترک، تبادلات فردی و یک پروژه شاهد سه ساله برای نظارت بر بیماری های با منشا غذایی بوده که در ایران به اجرا گذاشته شد. بیش از 500 دانشمند به نمایندگی از 80 موسسه در ایالات متحده و ایران در طول اولین دهه این ابتکار نقش داشته اند. آکادمی ملی علوم همچنین گزارش می کند که در جریان دیدارهای مختلف، صدها دانشمند دیگر در دو کشور با همتایان علمی خود دیدار داشته اند و هزاران نفر دیگر به طور حضوری یا مجازی در سخنرانی های علمی حضور پیدا کرده اند.

یک حوزه مهم دیگر همکاری ها تحقیقات در زمینه سلول های بنیادی است. اعلام نظر آیت الله علی خامنه ای در سال 2002  درباره این موضوع و تقدیر وی از تحقیقات انجام شده در این زمینه که  به عنوان بخشی از آزمایش های باروری صورت گرفت و نام بردن از آن به عنوان یک ماموریت بزرگ، توانست به ایران و جهان اسلام کمک کند تا جایگاه یک بازیگر مطرح را در سطح جهانی کسب کند. در نتیجه دانشمندان از آزادی انجام آزمایش هایی برخوردار شدند که انجام بسیاری از آنها در ایالات متحده موجب رشک خیلی ها شد، چرا که برای مثال مداخلات چهره های مذهبی محافظه کار ذینفوذ، مانع از انجام تحقیقات مشابهی در آمریکا گردیده بود.

بنابراین دانشمندان ایران از سطحی از آزادی در اقدامات علمی خود برخوردارند که نوعا حتی در برنامه های کشورهای غربی بزرگ تر نیز مشاهده نمی شود که دلیل آن، مسائل قانونی فراروی این کشورها و پرسش هایی است که حول اعتبار اخلاقی استفاده از سلول های بنیادین جنینی برای اهداف تحقیقی مطرح است. در جمع دانشمندان علم سلول های بنیادین ایرانی، مباحثی چون بحث های جاری حول رابطه بین مفهوم و حیات که در آمریکا وجود دارد مشاهده نمی شود.

بر اساس اطلاعات منتشر شده از سوی معاون علوم و فناوری ایران در پایان سال 2016 ایران  با 6360 مقاله علمی در حوزه علوم مرتبط با سلول های بنیادین و پزشکی ژنتیک از جمله ژن درمانی، ژن تراپی، کاشت سلول های بنیادین، مهندسی بافت و بیومتریال رتبه بیستم را در جهان داشته است. از نظر مقالات منتشر شده در حوزه علوم سلول های بنیادین و پزشکی ژنتیک، ایران در خاورمیانه و جهان اسلام حائز رتبه اول است.

 کنراد هوچدلینگر از موسسه سلول های بنیادین هاروارد و بیمارستان جنرال ماساچوست در سال 2009 گفته بود: «بسیار قابل توجه است که آنها توانسته اند این کار را انجام دهند.» حتی با وجود زیرساخت های محدود خود، دانشمندان ایرانی توانسته اند سلول های بنیادین جنینی 6 انسان و 8 موش را برای مدت یک دهه ایزوله کنند و بعد با موفقیت این سلول ها را به سلول های کارکردی  پانکراس، قلب، طحال و ریه تبدیل کنند.

ایران دهمین کشور جهان بوده که توانسته است با موفقیت سلول های بنیادین انسانی را در سال 2003 ایزوله کند و پنجمین کشور جهان بوده که در سال 2008 توانسته است سلول های پوست انسانی را برای یک حالت جنین مانند به منظور خلق به اصطلاح سلول های بنیادین خاص مورد استفاده قرار دهد. دیگر دستاوردهای قابل توجه این کشور شامل به کارگیری سلول های بنیادین درمانی برای درمان جراحت های نخاعی، سلول های تولید کننده انسولین در سال 2004، شبیه سازی اولین گوسفند کشور در انستینتو رویان در سال 2006، استفاده از مغز استخوان برای ترمیم قرنیه و شیوه جدیدی برای سرعت بخشیدن به بهبود بافت در جراحی های کاشت قرنیه بوده است. جالب تر آنکه با کسب اجازه عالی ترین مرجع سیاسی و مذهبی ایران، گروه دارویی برکت که یکی از شرکت های فرعی ستاد فرمان اجرایی امام خمینی است، در همکاری با انستیتو رویان در سال 2014  برای برآورده ساختن تقاضاهای موجود به سلول بنیادین درمانی در ایران شرکت سل تک فارمید را تاسیس کرد. این مرکز از مراکز پیشرو تایید شده در تولید و توزیع درمان های مبتنی بر سلول های بنیادین است که با استفاده از کشفیات صورت گرفته در انستیتو رویان و گروه دارویی برکت در حال توسعه دادن یک پلتفرم فناوری سلول بنیادین درمانی است.

 

برخورد با دانشمندان ایرانی: مورد مسعود سلیمانی

دانشمند سلول های بنیادی ایران دکتر مسعود سلیمانی که استاد تحقیقات زیست پزشکی در دانشگاه تربیت مدرس تهران است، یکی از دانشمندان ایرانی متعددی است که آزادانه با  همتایان آمریکایی خود همکاری داشته است. در اواسط سال 2018 کلینیک مایو در مینه سوتا سلیمانی را برای اجرای یک برنامه تحقیقاتی و انجام مطالعه ای شش ماهه در آنجا دعوت کرد، بنابراین او روز 22 اکتبر 2018 ایران را به مقصد آمریکا ترک کرد.

اما به محض ورود سلیمانی به فرودگاه شیکاگو، وحشت های او آغاز شد. او بی درنگ از سوی اف بی آی بازداشت گردید، ویزای او لغو شد و بنا به دلایل نامشخصی  به زندان دیتون در آتلانتا در جورجیا انتقال داده شد. به گفته لئونارد برانکو وکیل آتلانتایی او، سلیمانی از آن زمان تاکنون بدون پذیرش وثیقه پشت میله های زندان نگهداری می شود. نه اف بی آی و نه  تشکیلات قضایی آمریکا تاکنون به طور رسمی پیرامون بازداشت او اظهار نظری نکرده اند. در طول تنها دادگاه برگزار شده سلیمانی در 14 می به او گفته شد که به «تلاش برای انتقال چند بسته هورمون رشد از طریق دو دانشجو به ایران» متهم شده است.

علاوه بر این وکیل سلیمانی فاش کرد که بیونگ جین پاک وکیل آمریکایی در آتلانتا، کیفرخواست سلیمانی را در 12 ژوئن 2018 تنها یک ماه بعد از فرمان دونالد ترامپ مبنی بر خروج آمریکا از قرارداد اتمی با ایران صادر کرده و سلیمانی هنگام عزیمت به آمریکا به کلی از چنین کیفرخواستی بی خبر بوده است. فرانکو گفت که رفتار مقامات فدرال با سلیمانی، لغو ویزا و تصمیم به بازداشت او بدون پذیرش وثیقه، با شهرت بین المللی سلیمانی به عنوان یک محقق، استاد و پزشکی که در حوزه تحقیقات سلول های بنیادین و پزشکی پیشرو شهرت بسیاری دارد تناسبی ندارد. سلیمانی در هیچ جای دنیا دارای سابقه کیفری نیست.

فرانکو و پیج پیت یک وکیل آتلانتایی دیگر گفته اند که آنها از تصمیم دولت فدرال مبنی بر پیگرد سلیمانی و دو دانشجوی سابق او محبوبه قائدی و مریم جزایری، به اتهام زیرپاگذاشتن تحریم های تجاری با حمل هشت بسته هورمون رشد انسانی مبهوت شده اند. این هورمون که شکلی از پروتئین مصنوعی است در سال 2016 توسط مقامات گمرکی در آتلانتا در حالی از جزایری ضبط شد که او راهی ایران بود تا آنها را برای مقاصد تحقیقاتی به سلیمانی تحویل دهد. جزایری این هورمون ها را از قائدی دریافت کرده بود.

ضبط این بسته های هورمون در زمانی رخ داده که واشنگتن هنوز از جمله امضاکنندگان قرارداد اتمی سال 2015 با ایران بود و تحریم های مجدد این کشور علیه ایران هنوز وضع نشده بودند. به گفته فرانکو هورمون رشد هیچ ممنوعیتی در آمریکا یا ایران ندارد و منحصرا برای تحقیقات پزشکی مصرف دارد که هنوز هم عمدتا از تحریم های آمریکا معاف تلقی می شود. با این حال قائدی و جزایری با اتهامات فدرال مشابهی مبنی بر تلاش برای رساندن هورمون های رشد به دست سلیمانی متهم شده اند. قائدی مقیم دائم آمریکا و استادیار دانشکده پزشکی دانشگاه ییل است و جزایری  یک شهروند آمریکا و مقیم کنتاکی است که در دانشگاه لوئیزویل تحقیقات پزشکی انجام داده است. هر دو این افراد هم اکنون با وثیقه های به ترتیب 250 و 200 هزار دلاری آزاد هستند. پیت که نماینده جزایری است می گوید که موکلش «از تمام این اتفاقات به کلی گیج و سردرگم شده است.»

فرانکو نیز می گوید که «او واقعا تصمیم دولت برای تحت پیگرد قرار دادن این افراد را درک نمی کند» و می افزاید که به نظر می رسد «نوعی ماجرای سیاسی در کار باشد.» اقداماتی که برای رفع این اتهامات در دادگاه فدرال آتلانتا در محضر قاضی بخش آمریکا الینور راس صورت گرفت رد شده اند. با این حال دادستان های فدرال در آتلانتا هنوز پاسخی به این اقدامات نداده اند.

 

از دیپلماسی علمی تا ترور ضد علمی

با احتساب حدود 50 ایرانی دیگری که در حال حاضر به بهانه های مختلف و عمدتا به دلیل دور زدن تحریم های آمریکا در آمریکا زندانی هستند، مورد مسعود سلیمانی مورد منحصر به فردی نیست. منصور غلامی وزیر علوم، تحقیقات و فناوری ایران توضیح داده است که ایالات متحده تعدادی از اساتید ایرانی را احراز هویت و برای آنها ویزا صادر کرده، اما با ورود این افراد به خاک آمریکا آنها را دستگیر کرده است.

مسعود شجره رئیس کمیسیون حقوق بشر اسلامی گفته است که دولت آمریکا تصمیم به دنبال کردن سیاست آزار و اذیت دانشمندان و متفکرین ایرانی گرفته است.

تا مدتی نه چندان پیش دانشمندان، دیپلمات های واقعی صلح و سازش بودند؛ اما امروز آنها به هدفی مطلوب برای کند کردن روند پیشرفت ملی و دلسرد کردن نسل های آینده دانشمندان تبدیل شده اند. با در نظر گرفتن اینکه مسعود علی محمدی، مجید شهریاری، داریوش رضایی نژاد و مصطفی احمدی  روشن قربانیان سوء قصدهای تروریستی در اوایل دهه 2010 بوده اند و در همان ایام فریدون عباسی دوانی نیز از حمله مشابهی جان به در برده است، ارعاب، آزار و اذیت و حتی قتل دانشمندان ایرانی اصلا چیز جدیدی نیست.

مسئولیت تمام این حملات متوجه همان نخبگان سیاسی است که اخیرا تحریم های یکجانبه ای را وضع کرده اند که به طور کورکورانه کل مردم ایران، به خصوص آسیب پذیرترین افراد نظیر بیماران بیمارستانی و قربانیان سیل را هدف قرار می دهد. دانشمندان ایرانی نیز در این میان استثنا نیستند. تنها تفاوت آنها در این است که آنها پیش از این قربانیان عملیات های پنهانی بوده اند و امروز قربانیان یک سیاست رسمی آشکار  هستند.

نویسنده: ایوان کزیک  (Ivan Kesic) نویسنده مستقل و تحلیلگر داده های منبع باز

منبع: http://yon.ir/C0rqX

 

انتهای پیام.

نظر شما