خوب بخوريم!
ابراهيم علي آبادي
کم و زياد بودن وزن، يکي از مهمترين مشکلات قرن حاضر است؛ قرني که تقريبا ميتوان گفت سايز و وزن بدن، يکي از معيارهاي مهم قضاوت در مورد افراد است.
اگر روزگاري چاق وفربه بودن نشان از سلامتي داشت و مورد توجه بود، امروز اما لاغر بودن يعني اينکه فرد به بدن خودش از دو جنبه توجه دارد؛ نخست، احتمالا مراقب است غذاهاي چرب و شيريني را که موجب بيماريهاي مختلف ميشوند، نخورد و از اين جهت هدفش سلامتي است. و يا اينکه کم ميخورد چون به تناسب اندامش اهميت ميدهد و برايش مهم است که همواره در سايزي بماند که از نظر جامعه و بهخصوص صنعت مُد، مورد تائيد قرار بگيرد.
در مورد نخست يعني خوب و مناسب خوردن براي حفظ سلامتي، هيچ جاي بحثي وجود ندارد. اما کم خوردن يا حتي اصلا نخوردن، موردي است که شيوع بيشتري دارد و با عوارض خاصي همراه است؛ از لطمههاي روحي-رواني گرفته تا مشکلات جسمي خاص.
بسياري هستند که براي رسيدن به وزن و سايز مطلوب، از آنجا که به هر دليل ژني يا عادتي و تربيتي، نميتوانند در سبک غذايي خود تغييراتي بهوجود آورند، اقدام به جراحيهاي خاصي مثل بايپس معده يا برداشتن چربيهاي اضافه ميکنند.
اما نکته بسيار حياتي که اخيرا محققان به آن دست يافتهاند اين است که چاقي و اضافه وزن علاوه بر تمام مشکلات ديگر، ريسک ابتلا به بيماري آلزايمر را افزايش ميدهد. چاقي در نواحي خاصي از مغز با کاستن سوخت و ساز قند، موجب گسترش آلزايمر ميشود. در حاليکه در افراد لاغر، سوخت و ساز در اين ناحيه از مغز متناسب است. بنابراين هرچند توصيه اغلب متخصصان تغذيه اين است که براي لاغر شدن و لاغر ماندن بهتر آن است که از روشهاي تغذيهاي و غيرتهاجمي (عملهاي جراحي) استفاده شود، اما در صورتي که هيچ راهي براي فرد باقي نمانده و چاقي همچنان ادامه داشته باشد نهايتا پزشک متخصص پيشنهاد عمل جراحي ميدهد. در اين صورت بايد به بيمار در مورد عوارض يا فوايد مختلف اين عملها اطلاعات لازم داده شود.لازم است به اين نکته کليدي هم اشاره شود که در افراد با وزن متناسب، فعاليت مغزي مانند برنامهريزي، سازماندهي و تعيين راهبرد بهتر و سريعتر انجام ميشود.
∎
نظر شما