این سفر از جنبههای مختلفی قابل تأمل و توجه است که مهمترین آنها عبارتند از:
الف) سفر آبه به ایران در حالی اتفاق میافتد که مقامات بلندپایهای نظیر وزیر خارجه قطر، وزیر خارجه عمان، رئیسجمهور و نخستوزیر عراق، معاون وزیر خارجه بریتانیا، معاون وزیر خارجه روسیه و نخستوزیر پاکستان نیز طی هفتهها و ماههای اخیر با سفر به ایران در پی میانجیگری بودهاند. وزیر خارجه آلمان نیز با همین نیت و نیز با هدف حفظ برجام طی روزهای آینده به ایران خواهد آمد. اغلب این مقامات یکی از اهداف برجسته خود از سفر به ایران را تلاش برای کاهش تنش ایران و امریکا و حفظ ثبات منطقه اعلام کردهاند. اما سفر آبه یک تفاوت اساسی با تمامی موارد فوقدارد و آن هم به سطح قدرت ژاپن و کیفیت روابط این کشور با امریکا و ایران برمیگردد؛ که توان تاثیرگذاری توکیو بر طرفین منازعه را به شدت افزایش میدهد.
ب) اکنون حدود یک ماه از ضربالاجل ۶۰ روزه ایران به جامعه بینالمللی و امضاکنندگان برجام (به غیر از امریکا) میگذرد و هنوز اتفاق قابل ملاحظهای برای برخورداری ایران از مزایای توافق مذکور رخ نداده است. به نظر میرسد که در حال حاضر، برجام بیش از همیشه در معرض فروپاشی است و کشورهایی که واقعاً نسبت به صلح بینالمللی و منع اشاعه هستهای دغدغهمند هستند بیش از بقیه در تکاپوی حفظ برجام برآمدهاند. تلاشهای ژاپن و آلمان طی روزهای اخیر به عنوان دو قدرت بزرگ فاقد تسلیحات هستهای (بر خلاف تمام قدرتهای بزرگ دیگر) از این منظر حائز توجه است و سفر آبه به ایران نیز در این چارچوب اهمیت مییابد.
ج) هرچند سفر نخستوزیر ژاپن به ایران که در نودمین سال برقراری روابط دیپلماتیک تهران-توکیو و برای اولین بار بعد از انقلاب اسلامی رخ میدهد، جالب توجه است اما باید اذعان کرد که این سفر بیش از آنکه در پی اهداف مبتنی بر روابط دوجانبه باشد معطوف به اهداف منطقهای و بینالمللی است. به عبارت دقیقتر، دغدغه آبه از سفر به تهران بیش از آنکه گسترش مناسبات و همکاریهای دوجانبه باشد اقناع ایران برای مذاکره با امریکا، کاهش تنش این دو کشور به عنوان یکی از تهدیدات پیش روی ثبات منطقه، و سرانجام تضمین صدور نفت از حوزه خلیج فارس است؛ چون هر گونه تنش در منطقه چشمانداز تأمین نفت صنایع ژاپن را با خطر جدی مواجه میکند.
در چنین شرایطی، آبه دست به ریسک بزرگی زده و در حال آماده شدن برای سفر به ایران جهت میانجیگری میان تهران و واشنگتن است. هرچند به احتمال زیاد نخستوزیر ژاپن با مشاهدهی نشانههای موفقیت این کار را آغاز کرده و پیشاپیش تضمینهایی را از سمت ایران و امریکا دریافت کرده است (که احتمالا باید آنها را در سفرهای اخیر ظریف و ترامپ به توکیو جستجو کرد)، اما موفقیت سفر وی منوط به تحولاتی است که در ۴ حوزه زیر رخ میدهد:
نخست، ماهیت منازعه ایران و امریکا در موفقیت میانجیگری آبه بسیار تأثیرگذار است. ایران و امریکا بعد از چهار دهه منازعه به لحظه حساسی رسیدهاند که منازعه آنها را بیش از همیشه حیثیتی کرده؛ چنان که گویی یک منازعه بینالمللی به نوعی منازعه بینفردی تقلیل یافته است. پژوهشگران مطالعات امنیتی این مرحله را هویتی شدن منازعه مینامند و در چارچوب امنیت هستیشناختی بررسی میکنند. نشانههای این وضعیت را میتوان در شرط و شروط مقامات ایران و امریکا برای مذاکره دوجانبه مشاهده کرد. اگر ایران و امریکا بر شروط خود اصرار ورزند (نظیر اصرار تهران بر بازگشت امریکا به برجام و اصرار واشنگتن بر لزوم انعقاد موافقتنامه جدید)، موفقیت آبه بسیار دور از انتظار خواهد بود؛ مگر اینکه آبه موفق شود راهکاری برای مذاکره ایران و امریکا در عین حفظ وجهه آنها بیابد.
دوم، ایفای نقش ژاپن به عنوان میانجی متغیر مهمی در موفقیت میانجیگری توکیو میان ایران و امریکا است. ژاپن خصلتهایی دارد که اگر آبه بتواند به خوبی از آن بهره برد احتمال موفقیت میانجیگری به شدت افزایش مییابد. این خصلتها عبارتند از:
الف) منزلت ژاپن در جامعه بینالمللی؛
ب) جایگاه ویژه ژاپن در بین متحدین امریکا؛
ج) رابطه نزدیک توکیو با تهران؛
د) همذاتپنداری پنهان میان ژاپن و ایران به عنوان قربانیان دیروز و امروز خطمشی سیاسی- امنیتی واشنگتن.
سوم، سبک و سیاق سیاست خارجی امریکا در دولت ترامپ به شدت بر موفقیت میانجیگری آبه تأثیرگذار است. دولت ترامپ طی حدود دو سال اخیر سیاست خارجی بسیار مشوشی را دنبال کرده و این رویه حتی بر روابط امریکا با متحدینش نیز تأثیرگذار بوده است. در موضوع ایران نیز، دولت ترامپ طی ماههای اخیر پیامهای متفاوت و اغلب متعارضی را بیان کرده است؛ به گونهای که مقامات دولت ترامپ و خود وی از یک سو دم از مذاکره و آمادگی برای توافق میزنند و از سوی دیگر برای برخورد با ایران آماده شده و از دشمنان تهران حمایت میکنند. این ابهام در سیاست خارجی ترامپ با هر نیتی که طرح شده است بر چشمانداز موفقیت آبه تأثیر خواهد گذاشت. علاوه بر این، لابیها و رایزنیهای رقبا و دشمنان منطقهای ایران نیز از این مسیر بر موفقیت آبه تأثیر خواهد گذاشت.
چهارم، ایران در وضعیتی از آبه برای میانجیگری استقبال میکند که تجربه خوبی از میانجیگریها و توافقات سابق ندارد. ذهنیت ناشی از این تجربه نیز بر موفقیت آبه تأثیرگذار خواهد بود. به عبارت دقیقتر، آبه کار بسیار دشواری در اقناع ایران پیرامون تعهدات امریکا به ویژه در دولت ترامپ خواهد داشت؛ زیرا هر استدلالی که وی در این زمینه مطرح کند، از بدعهدی امریکا در ماجرای برجام پاسخ خواهد شنید. با وجود این، ایران در میان متحدین امریکا، توکیو را از بقیه بیطرفتر میانگارد و این ذهنیت احتمالا بر موفقیت آبه تأثیر خواهد گذاشت.
در مجموع، به نظر میرسد آبه با سفر به ایران برای میانجیگری بین تهران و واشنگتن دست به اقدام بزرگی زده است که نتیجه آن میتواند برای هر سه کشور (ایران، امریکا و ژاپن) قابل توجه باشد. موفقیت آبه میتواند تأمین انرژی ژاپن از حوزه خلیج فارس را تضمین کند، وی را به عنوان یک سیاستمدار صلحطلب در جامعه بینالمللی معرفی نماید و موضع ائتلاف همراه آبه را در انتخابات مجلس مشاوران (علیا) ژاپن در تابستان پیش رو تقویت کند. شاید در حال حاضر آرزوی شینزو آبه این باشد که تجربه ناموفق پدرش شینتارو آبه (وزیر خارجه سابق ژاپن) در میانجیگری در جنگ ایران و عراق برای وی تکرار نشود.
* استاد دانشگاه
۵۰۵۰
نظر شما