به گزارش خبرنگار ایسنا، خاله شهربانو با هنر دستانش، امروز به تنهایی از میراثی ارزشمند در زیرزمین خانه خودش محافظت میکند، او پیش از این و به خاطر سابقه چندین ساله در کار صنایع دستی سوژه فیلم مستند یکی از شبکههای تلویزیونی شده بود، به قول خودش که میگوید: هر زمان همسایهها منو تو محل میبینند از من میپرسند واسه اون ده روز که فیلم بردارها خانه تو بودند و فیلم میساختند چقدر پول گرفتی؟ حالا که ما هم برای شنیدن داستان زندگیش وارد خانهاش شدیم با خنده به ما میگوید چقدر پول برای من آوردید؟ من مجانی فیلم بازی نمیکنم.
شهرستان سرخه در استان سمنان یکی از قطبهای تولید صنایع دستی و بافندگی در استان به شمار میآید که میراث اصیل و ارزشمند آن را میتوان در زیرزمین خانه استیجاری خاله شهربانو پیدا کرد، به جرأت میتوان گفت زیرزمینی که به تنهایی یک سازمان بزرگ میراث فرهنگی و صنایع دستی بود.
"جولکین پلاس" یا " پلاس" یکی از صنایع دستی و بافندگی معروف شهرستان سرخه است که توسط خاله شهربانو به عنوان یک میراث اصیل حفظ شده است، این محصول با تکههای پارچههای رنگارنگ و با دستان هنرمند و سختکوش خاله شهربانو بافته میشود و به عنوان زیرانداز، زیلو، فرش و… استفاده میشود، شهربانو کلامی که در بین مردم شهر سرخه به خاله شهربانو معروف است با حدود ۷۰ سال سن بیش از ۵۰ - ۶۰ سال با دستگاه بافندگی که از مادرش به ارث برده است در زیر زمین خانه استیجاری خود که به کارگاه خاله شهربانو معروف است مشغول به بافتن پلاس است، او میگوید امروز در سرخه زنان زیادی با دستگاههای پیشرفته مشغول به بافندگی هستند و دیگر کسی سراغ "جولکین پلاس" های مرا نمیگیرد.
هنر دستهای خاله شهربانو با هر هنر دیگری تفاوت داشت، این دستها حافظ و نگهدار میراثی ارزشمند و گرانبها بود و این ارزشمند تر از هر هنری است، داستان زندگی اش پر بود از تکه تکه پارچه رنگارنگ و رج به رج دار قالی اش حکایت روزهایی بود که جوانی خود را پشت دستگاه بافندگی ارث مادری اش پیر کرده بود.
رابط ما و به نوعی مدیر برنامههای خاله شهربانو پسر بزرگ او به نام آقای محسن وطنی است، او در وصف مادرش میگوید: تنها کسی که در سرخه به صورت سنتی کار صنایع دستی و بافندگی انجام میدهد مادرم است، اخیراً یکی از خانمهای سرخه ای که پیش مادرم آموزش دیده، به صورت مکانیزه و با کمک دستگاههای پیشرفته در سرخه جولکین پلاس می بافد.
هماهنگیهای لازم از طرف پسر بزرگ خاله شهربانو انجام شد و حوالی ساعت ده بعد از پرس و جو از همسایهها، منزل خاله شهربانو را پیدا کردیم، خیلی زودتر از رسیدن ما کارش را آغاز کرده بود، در حیاط خانه قدیمی و باصفایش و بر روی فرشی که روی بالکن پهن شده بود در حال نخ کردن دوکها و قرقرهها بود، خیلی ما رو منتظر نگذاشت و ما را به کارگاه سنتی خودش در زیرزمین دعوت کرد.
یکی از پاهایش را به خاطر درد زیاد با دستمالی سفید بسته بود و به شوخی به ما گفت: "من با این پا و کمر به خاطر شما حاضرم کار انجام بدهم، خیلی با احتیاط وارد زیرزمینی شدیم که بیشتر به یک انباری شبیه بود تا کارگاه صنایع دستی، یکی از همان جولکین پلاسهایی که خودش بافته بود را روی پلههای خاکی و گلی کارگاه پهن کرد تا ما روی آن بنشینیم، و گفت "کسی که از اینها خرید نمیکنه، حداقل شما استفاده کنید"، خیلی نگران خاکی شدن لباسهای ما بود.
خیلی با احتیاط پشت دستگاه بافندگی ارث مادریش قرار گرفت، برای اینکه جایش راحت باشد، اوایل زندگی متأهلی یک گودال و چاله مانند محراب نماز حفر کرده بود و میگفت "این چاله را یکی از خانمهای قدیمی سرخه در حدود ۵۰ سال پیش برایم درست کرده، ما به او میگفتیم زندایی"، خیلی آرام شروع به کار کردن و دوختن تکههای پارچهای رنگارنگ به هم شد و همینطور خیلی آرام تکههای رنگارنگ زندگی خود را نیز در کلام شیوا و لهجهی سرخه ای زیبایش برای ما میبافت و به زبان میآورد.
خودش هم به طور دقیق نمیدانست که چندسال است که این کار را انجام میدهد، میگفت: "حدوداً ۵۰ تا ۶۰ سال است، از زمانی که دختر بودم و در خانه مادرم بودم، کنار مادرم این هنر را یاد گرفتم و این کار را آغاز کردم، مادرم روزها برای کار کردن بیرون میرفت، ما هم ۷ تا خواهر و برادر بودیم، هم به مادرم کمک میکردم زمانی که مادرم برای کار کردن به خانه دیگران میرفت، من هم از آب انبار معروف سرخه برای حوض خانهها آب میبردم و در حوض خانهها میریختم، و هم در خانه خودمان، خانه داری میکردم، تقریباً در سن ۲۰ سالگی ازدواج کردم و در سن ۲۱ سالگی صاحب فرزند دختر شدم، هنوز در خانه مادرم زندگی میکردیم که دخترم در سن ۱۳ سالگی ازدواج کرد و به ۲۰ سالگی نرسید بیمار شد و عمرش را از دست داد و دو بچه یتیم برای من یادگار گذاشت."
تکههای زندگیش برعکس تکههای پارچهای که برای بافتن استفاده میکرد، رنگارنگ نبود، میگفت: "روزهای اول زندگی بسیار سخت و دشواری داشتم و پس از فوت دخترم، کم کم به خانه خودم آمدم و تقریباً ۴۰ سال پیش در همین انباری و با کمک یکی از خانمهای سرخه ای که به او زندایی میگفتیم یک چالهای حفر کردیم و دستگاه سنتی بافت جولکین پلاس را راه انداختم و شبها تا صبح زمانی که بچهها و همسرم در پشت بام خواب بودند، من در این زیرزمین کار بافندگی صنایع دستی را انجام میدادم، همه جوانی خودم را در این زیرزمین پای این دار و دستگاه بافندگی پیر کردم، او این جمله را با لهجه سرخه ای هم گفت: "جوانی پیر از اینها کردم".
او در مورد وضعیت اقتصادی و فروش محصولاتش میگوید: "دو سال است که شوهرم فوت کرده است و از همان ابتدا تا امروز در این خانه استیجاری زندگی میکنیم، هر کدام از این زیلو و زیراندازها که حدوداً ۲ متری هستند متری ۳۰ هزار تومان قیمت دارند، ولی این روزها کمتر کسی سراغ این محصولات صنایع دستی سنتی میآید، امروز در سرخه زنان زیادی با دستگاههای پیشرفته مشغول به بافندگی هستند و دیگر کسی سراغ "جولکین پلاس" های مرا نمیگیرد.
خاله شهربانو همچنین میگفت: "تا امروز که حدود ۶۰ سال کار صنایع دستی انجام میدهم، به هیچ ارگان مربوطه ای مثل کمیته امداد، میراث فرهنگی و… مراجعه نکردم تا از آنها کمک بگیرم، آنها هم به سراغ من نیامدهاند، خودم به تنهایی این هنر را یاد گرفتم و به تنهایی از آن حفاظت و نگهداری میکنم."
بدون شک یکی از افتخارات هر ملت و کشوری، صنایع بومی و دستی آن است هنرهای سنتی، مجموعه هنرهای اصیل، بومی و مردمی هر کشور است که ریشههای عمیق و استوار در اعتقادات آداب، رسوم، سنن و در مجموع فرهنگ معنوی جامعه دارد و نمایشگر فرهنگ و تمدن آن منطقه است، صنایع دستی ایران نیز به عنوان نماد و تبلور فرهنگ غنی این سرزمین از دیرباز شهرتی جهانی داشته است.
خمیر مایه اصلی آثاری که به دست هنرمندان خلاق و سختکوش ایرانی از جمله خاله شهربانو و امثال او پدید آمده از عمق تاریخ کهن این مرز و بوم نشأت گرفته است، در این بین هنر ماندگار و اصیل صنایع دستی و بافندگی از ارزش و اهمیت بسیار زیادی برخوردار است، میطلبد که دستگاههای متولی مانند میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری توجه ویژهتری به هنرمندانی داشته باشند که با هنر دستانشان از این میراث گرانبها و ارزشمند محافظت میکنند.
گزارش از: مسعود محقق خبرنگار ایسنا سمنان
انتهای پیام
نظر شما