به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ آیت الله «احمد جنتی» دبیر شورای نگهبان با حضور در برنامه تلویزیونی سمت خدا به سوالات مختلف پیرامون قیام 15 خرداد، پاسخ داد.
مشروح سخنانی وی در این برنامه تلویزیونی به شرح ذیل است:
مجری: پانزده خرداد بهانه ای شد تا خدمت آیت الله جنتی برسیم با توجه به سابقه انقلابی و دیرینهای که ایشان در پیشبرد انقلاب اسلامی داشتند و یار امام عظیم الشان انقلاب بودند و البته از نصایح و پندهای پدرانه ایشان بهره مند شویم. به عنوان حسن مطلع از پانزده خرداد و شخصیت امام کوتاه بفرمایید؟ و بعد وارد بحث شویم
آیت الله جنتی: سلام بر شهدای یار خدا در همه طول تاریخ، سلام بر امام بزرگوار ما که شهید پرور بودند، ما هر چه داریم به برکت وجود ایشان داریم و سنت شهادتی که بیش از هزار سال بود که به فراموشی سپرده شده بود و دیگر مطرح نبود را امام عزیزمان زنده کردند .
مجری: و این باب باز شد؟
آیت الله جنتی: جهاد فی سبیل الله را مطرح کرد، شهادت فی سبیل الله قبلاً به کلی فراموش شده بود، حتی بین ما طلبهها، منبریها و امام جماعتها هم مسئله شهادت مطرح نبود.
مجری: مغفول واقع شده بود؟
آیت الله جنتی: جهاد مطرح نبود، ایشان راه را باز کردند، خداوند انشاالله با سالار شهیدان امام حسین(ع) ایشان را محشور فرماید که حتماً محشور هستند، بعد هم پانزده خرداد را داریم که آن پانزده خرداد هم از برکات وجود ایشان است، شهدایی که در دشت ورامین کفن می پوشند، و آن جور میایستند؛ در مقابل، دشمن هم تهدیدشان میکند ولی از پای در نمی آیند، تهدید را می پذیرند و آگاهانه به استقبال شهادت میروند. آنها می دانستند که این عمال رژیم شاه، آدمهای بی رحمی هستند و رحم به صغیر و کبیر نمیکنند، از این جهت مردم را تهدیدشان میکردند و نهایتا هم عده زیادی را به شهادت رساندند. واقعاً باید به روح آنها درود فرستاد، آنها سرمشق های ما هستند و در واقع قیام 15 خرداد منشا و منبع حرکتهای جدی در آینده شد.
مجری: چقدر آنها جرات را به مردم دادند؟
آیت الله جنتی: ما واقعه پانزده خرداد را گرامی میداریم، واقعاً هر چه میتوانیم باید از اینها تقدیر و تشکر کنیم و راه شهدا را ادامه دهیم، همین ویژگیهای امام راحل را باید ادامه دهیم . بالاخره اینان دنبال چه بودند؟ از همه چیز گذشتند، ما این حرفها را زبانی داریم میگوییم ولی حقیقتاً مشکل است، این معنی¬اش این است دیگر از پدر مادر، از همسر، از فرزند، از مال، از پست و از هرچه بود، گذشتند.
مجری: از جانشان که میگذرند دیگر اینها مطرح نیست؟
آیت الله جنتی: از همه چیز گذشتند، این است که خدا همه چیز هم به آنها میدهد، در هر صورت بر آنها هم درود می فرستیم. عید مبارک فطر را هم تبریک عرض می کنم، باید این عید را هم قدردانی کنیم، و باید واقعا عید و جشن بگیریم، خوشحال باشیم، خوش به حال آنان که این روزه ها را گرفتند و گرما را تحمل کردند، گرسنگی و تشنگی را تحمل کردند، همه گرسنگیها و تشنگیها میگذرد ولی اَجر آن میماند، کار دنیا همهاش همین است که سختیها گذرا است، آثارش چه آثار منفی و چه مثبت ماندنی است،
از جهت باید همه خوشحال باشند همه روزه داران که خدا این عزت را به آنها داد که توانستند روزه بگیرند، مسائلی را که میخواستم عرض کنم؛ من مدتی فکر میکردم که آدم برای اینکه خودش و جامعه را اصلاح کند، نقطه شروعش باید کجا باشد؟
مجری: خیلی خوب!
آیت الله جنتی: مسائلی است درباره مسائل عبادی ، دعا خواندن ، قرآن خواندن ، صدقه دادن ، خیرات دادن، دعای ندبه خواندن ، امثال اینها مسائل اخلاقی است همین مسائلی است که در کتابهای اخلاقی نوشتند، راجب اینکه انسان تهذیب نفس کرده و اخلاقش را خوب کند و با مردم برخوردش ، برخورد خوبی باشد، خوشبین به مردم باشد، کینه و حسد نداشته باشد و با مردم رفتار برادرانه و دوستانه داشته باشد، اینها هست ولی آنکه زیربنای همه اینهاست چیست؟ اینها رو بنا است، زیر بنا" مسئله الله" است، مسئله خدا است، توحید است، اول انبیا که میآمدند، از این نقطه شروع میکردند، فرمود: قولو لا اله الله تفلحوا؛ از لا اله الا الله شروع کرد، با همین لااله الا الله هم پیامبر اسلام با دشمنان طرف شدند و دعوا داشتند، سر خدا با هم دعوا داشتند، مسائل مالی و رباخواری و امثالهم اینها مسائل فرعی بود، انبیا دیگر هم بنابر آنچه که در قرآن مجید درآمده، به امتهای خودشان میفرمودند اتقوالله یعنی از خدا پروا کنید .
این نقطه شروع بود، اگر از اینجا شروع شد درست است، پس ما هم باید از اینجا شروع کنیم، اگر الان ضعفهایی در روحیات و اخلاقیات و عبادات ما هست، ضعف آن، ناشی از ضعف در ایمان به خدا است، انسانی که خدا را حاضر بداند و بداند در محضر خداست و خدا ناظر بر اعمالش است، این انسان دیگر گناه نمیکند و از گناه پرهیز میکند و عباداتش را هم ترک نمیکند، پس از اینجا باید شروع کرد، از اینجا به نکته دیگری منتقل می شوم، به نکتهای که راجع به انسان هاست، انسانها و ارتباطاتشان با خدا.
در دنیا هر چه را که دست بزنیم آثاری از خداست، وجود خود آدم، ما نبودیم، هل علی انسان حین من الدهر، از اول خلقت انسانی نبود، خدا ما را خلق کرد، هوالذی انشأکم . . . ، خدا شما را ایجاد کرد، این نیست را، هست کرد، این خودش بزرگترین آیه است.
یعنی چه کسی این کار را کرد؟ آن وقت این انسان چطور این آیات را میبیند و به خدا نمیرسد، این تعجب است؟ من واقعاً در کنار این مطالب روی خود انسان فکر میکنم، انسان چگونه موجودی است، موجودی پیچیده است، من تمام موضوعات مرتبط با خدا را نمیدانم ولی آنگونه که میدانیم پیچیده ترین موجود در میان عالم خلقت، انسان است، این انسان از همه موضوعی پیچیدهتر است، آن وقت این انسان با این عقلی که دارد، با این فکری که دارد، آثار خدا را میبیند، ولی خدا را باور نمی کند ولی در عین حال از همه نعمتها استفاده هم میکند ولی باز کفران میکند.
خدا درباره ما تعبیراتی دارد، یک تعبیر این است که اینها کور هستند، آیات قرآن متعدد اینها را به عنوان کور معرفی میکند، بعد هم میفرماید این فرد روز قیامت در حالی محشور میشود که همین کوری اینجا را آنجا هم دارد، کور است، کور وارد صحنه محشر میشود و بعد می گوید، إِنَّ اللَّهَ کانَ سَميعاً بَصيراً بعد می گوید خدایا من که در دنیا چشم داشتم چرا اینجا کور هستم قَالَ كَذَلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَكَذَلِكَ الْيَوْمَ تُنْسَى آیات خدا آمد آیات را توجه نکردید، چشمت آنجا (دنیا) کور بود، آن کوری در اینجا هم ظاهر شده است، یک تعبیر دیگر آن است که خدا میگوید اینها مردهاند، اینها را خدا در قرآن مرده تلقی می کند، می گوید اینها زنده نیستند، روحشان مرده است، و جسم شان زنده است، بنابراین اینها را به عنوان موتا تعبیر می کند، یک تعبیرش هم آن است که أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ، اینها مثل چهار پایان هستند بلکه بدتر هم هستند، این سه تعبیر را خدا از انسان دارد و این گونه انسان را معرفی می کند، واقعاً همین گونه است، کور خورشید را نمی تواند ببیند، هر کجا را دست بزنیم خدا پیدا است، من واقعاً استغفار می کنم ، خدایا اگر من حرفهایی می زنم که لایق این حرفها نیستم مرا ببخش ، یکی باید این حرفها را به من بزند .
مجری: شکسته نفسی نفرمایید.
آیت الله جنتی: خدایا مرا برای این حرفهایی که می زنم مؤاخذه نکن ، بعد هم لایق این حرفها قرار بده که خودم عامل به این حرفها باشم، حال می رویم سراغ آثار خدا؛ قرآن 1400 سال است که نازل شده و از اولی که نازل شد اعلام کرد، ای بشر ای جن ، اگر می توانید مثل این قرآن را بیاورید؟ بعضی ها می گویند مثل این قرآن بعضی ها می گویند یک سوره، ده تا سوره بیاورید، ببینید بعد از 1400 سال این قرآن صدایش بلند است، در همه بلندگوها منتشر می شود، همه رسانهها منتشر می کنند، کسی جواب نداده ، اینها که منکر خدا هستند، قرآن را قبول ندارند، می گوییم بفرمایید ، مثل این قرآن بیاورند اما نمیتوانند.
ما می گوییم این قرآن از جانب خدا است، اگر از جانب بشر باشد، بشرها و دیگران می توانند مثل آن را بیاورند، این همه آدمها دشمن خدا بودند، دشمن اسلام بودند، دانشمند بودند، تحصیل کرده بودند، دنیا دیده بودند، همه چیز داشتند، شما بفرمایید از این قرآن یک سوره اش را بیاوریدکه نتوانستند بیاورند .
اینها آیات خداوند است، من در مورد انسان ماندهام چرا بشر چنین است؟ یا در طول تاریخ حضرت ابراهیم خلیل الرحمن را در آتش می اندازند، آتش برایش سرد می شود و همه هم می بینند ابراهیم نسوخته است، سالم از آتش بیرون آمد، این نمرودیها چه فکر می کنند، چه اسم و توجیهی می کنند، این چه قضیه ای بود که چرا دیگران نزدیک آتش می شوند می سوزند، دست و لباس شان می سوزد، اما او نسوخت، این نشانه خداست، چطور انسان ها با دیدن این نشانه ها متنبّه نشدند و نگفتند ای حضرت ابراهیم ما غلط کردیم ، اشتباه کردیم؟ تو درست می گویی معلوم می شود تو خدایی داری و تو را حفظ کرده ، این کار نشد چرا نشد؟ چرا ایمان نمی آورند، ایمان نیاورند و تهدید کردند و آن صحنه ها بو جود آمد، تمام معجزات انبیا چنین است، اینها آیات الهی است .
مقداری فکر کنیم به مسئله انقلاب اسلامی، در مسئله امام ، که این انقلاب را بوجود آورد، این هم از آیات خدا است، این هم درس توحید است درس خداشناسی است، من در مدرسه فیضیه طلبه ای کوچک بودم، می دیدم از دور آقایی بزرگوار با متانت می آید و درس می دهد، من می گفتم این کیست؟ می گفتند آیت الله خمینی ، ایشان با سادگی می آمد و می رفت و با کسی کار نداشت و کسی با او هم کار نداشت، درس فلسفه می گفتند درس فقه و اصول می گفتند، من هم بعدا رفتم درس فقه و اصول ایشان ، از یک طرف یک قدرتی در کشور حاکم است که مورد حمایت مستکبران و قدرتهای عالم است و همه هم از او دفاع می کنند، مردم ایران هم تسلیم این قدرت شدند، پذیرفته بودند که دیگر چاره ای نداریم آن قدرت هم همه چیز دارد، امکانات مالی دارد امکانات تبلیغاتی دارد، امکانات نظامی دارد، امکانات سیاسی دارد همه چیز دارد، یک دفعه یک طلبه در برابر اینها می ایستد.
مجری: ولی این مرد، خدا دارد.
آیت الله جنتی: همین است اینها که می گویم آیات الهی است، روی اینها باید فکر کرد، یک تنه بلند می شود و با چه انگیزه ای حرکت می کند، متاسفانه از دوره ریاضت حضرت امام اطلاعی نداریم من اطلاع ندارم، ایشان دوره ای ریاضت کشیده است از خدا شروع کرده است ، اول ایمانش به خدا تقویت شده، خدا باور شده است، خدا را حاضر می دانسته ، تمام آیات قرآن را خوانده معتقد است و باور کرده و با این باور که اگر خدا بخواهد کم من فئة قلیله غلبت فئة کثیره باذن الله ممکن است یک عده کمی بر عده زیادی پیروز شوند.
کم بودند و بر قدرت ها فائق شدند، با این باور به صحنه می آیند؛ باورشان این بود دیگران باورشان این نبود، از علما گرفته تا غیر علما می گفتند می خواهید چه کار کنید، مگر می شود با امریکا در افتاد با انگلیس درافتاد، با شاه درافتاد، با ساواک در افتاد آنها همه چیز دارند؟
با دست خالی چه کار می خواهید کنید؟ چگونه می خواهی به جنگ اینها بروی؟ واقعاً همه اینها باورشان نمی آمد، اما ایشان باورشان آمده بود، از آنجا که همه چیزها باید از خدا شروع شود، همین جهاد فی سبیل الله است، ایشان بر اثر همان ریاضت هایی که داشتند و من هم سراغ ندارم کسی از ریاضت های ایشان اطلاعی داشته باشند، حتی از بستگان حضرت امام مثل حاج احمد آقا از ریاضت های ایشان کسی خبر ندارد، رفت اول پیوندش را با خدا محکم کرد و با این باور همان جوری که پیامبر اسلام قیام کرد یک تنه شروع کرد و توانست پیروز شود و دشمنان را شکست دهد، چه در میدان جنگ چه در میدانهای دیگر و بعد دشمنان رفتند و پیامبر ماند، پس حالا هم می شود، اگر راه ایشان را ادامه دهیم و توکل داشته باشیم، اگر استقامت و جهاد فی سبیل الله را داشته باشیم، قرآن هست، قرآن ما را هدایت میکند و امام راحل با این عقیده وارد میدان شد، از تهدیدها و توطئه ها نترسید، از دشمنان خارجی و داخلی نترسید، واقعاً این هم از آیات الهی است، اگر بگوییم آیت الله ، آیت واقعی این است، آن چیز که هر کس او را می بیند خدا باور می شود، یک نشانه است به سمت خدای متعال.
مجری: انگشت اشاره را به سمت خدای متعال قرار داده است.
آیت الله جنتی: در طول تاریخ پیروزی انقلاب ، توطئه ها هم شد کم هم نیاوردند، کوتاه نیامدند هر چه می توانستند، انواع مختلف بگیر و ببند و زندان بردند ، کشتند و تبعید کردند همه اینها بود ولی ایشان باورشان بود که خدا هست غرض این است که ما کم نیاوردیم خدا هم در میدان های جنگ کمک کرد؛ هشت سال جنگ هم همین طور بود، دشمن باورش نیامده بود که ما بتوانیم دو سال روی پایمان بایستیم، آنها خیال کردند شاه که رفت و حکومت اسلامی برقرار شد آنها می گفتند که اینها رفتنی هستند و پنج شش ماه بیشتر نیستند و از بین می روند و از بینشان می بریم، در همین قضیه عراق آنها معتقد بودند که اینها اهل جنگ نیستند، نه نظامی های شان عرضه جنگ دارند نه غیرنظامیها، کس دیگری را هم ندارند، این بچه بسیجی ها هم که راه افتادند با تفنگ هم آشنا نیستند تا چه رسد به آن اسلحه های پیشرفته، باورشان بود که تا شش ماه دیگر تا یک سال دیگر، تمام می شود ما ایران را اشغال می کنیم تا پنج شش ماه دیگر ، برمی گردیم سر جای اول خودمان و پدر اینها را هم در می آوریم.
مجری: یعنی طبق اصول منطقی روی کاغذ همین بود؟
آیت الله جنتی: همین طور است ولی خدا خواست، این باور را داشت همه قدرت ها در برابر قدرت خدا صفر هستند، با این باور دیگر دلواپس نبود، خاطرش جمع بود که این مسئله حتمی است و پیروزی با ما است.
این آیه لن تنالوا البرّ حتّي تنفقوا ممّا تحبّون این کلمه لن آمده است ، یعنی برای همیشه است یعنی امکان ندارد که شما به خیر و خوبی برسید مگر اینکه از آنچه که دوست دارید در راه خدا انفاق کنید یعنی آنچه دوست دارید اگر شما از چیزی که خوشت نمی¬آید و آن را انفاق می کنید، ارزشی ندارد. آنچه که دوست می دارد مثلا اگر کسی از عسل خوشش می آید از این عسل به فقر بدهد. باید بتوانی دل بکنی پولش به جانش بسته است اگر کسی آمد که فقیر است بیچاره است زندگی اش فلج شده است اقساطش عقب افتاده است پول درمان مریضش را ندارد این پولش را از جانش بکند و به او دهد آن وقت به برّ و نیکی دست می یابد.
حتّی تنفقوا ممّا تحبّون و از همه مهمتر جان است، هیچ چیزی را آدم به اندازه جانش دوست نمی دارد، غیر از آنکه برخی ها پول را از جانشان بیشتر دوست دارند و اما معمولا جان را بیشتر دوست می دارند، از جوانش از پسرش می گذرد آدم حسرت اینها را می خورد که یک پسر دو پسر و سه پسر را اینها می فرستند به جبهه از پدر که گذشته، مادر که اینها را بدرقه می کند و می فرستد به جبهه این همان حتّي تنفقوا ممّا تحبّون است، این بچه اش تحبون است، این آیه باید دستورالعمل زندگی ما باید باشد )92 – آل عمرانَ) که اگر می خواهیم انفاق کنیم از آن چیزهایی باشد که خیلی دوست داریم.
ما تنفقوا من شىء فإنّ الله به علیم یک نکته را در ذیلش می گوید که بدانید هر چه را انفاق کردید خدا می داند از چشم خدا دور نمی ماند ، از بهترین عبادات همین است که فرد به داد آدمها (کم بضاعت و فقیر) برسد، دل اینها را خوش کند افرادی بودند که در دنیا کار راه اندازی می کرد از آیات عظام نجف بود هر طلبه ای که گرفتار بود یک جوری کمک می کرد او را وقتی از دنیا رفت خواب او را دیدند گفتند چه خبر بود آنجا؟ گفت نه نمازهایم بدرد خورد نه روزه هایم بدردم خورد گفت آنچه که به درد من خورد همین کمک هایی بود که انجام دادم ، اینها بود که نجاتم داد.
مجری: فکر می کنم حاج آقای جنتی، امروز که روز عید هم بود بهترین عیدی به اطرافیان مان همین است که یک گره ای را باز کنیم؟
آیت الله جنتی: همین است . کاری را راه بیاندزیم یک لبخندی را روی لبی بیاندازیم به نظرم این خیلی اجر دارد.
صدها فرشته بوسه بر آن دست می زنند / کز کار خلق یک گره بسته وا کند
من همین جا به عنوان یک طلبه از شنونده های عزیزمان می خواهم و دست شان را هم می بوسم که بیایید گره از کار مردم باز کنیم، علامه مجلسی هم که بعد از مرگ خودش خوابش را دیدند، با آیت الله جزایری قرار گذاشته بودند که هر یک زودتر مردند به خواب دیگری بیاید، علامه مجلسی از دنیا رفت این آمد به خواب سید محمد حسین گفت بگو به من چطور است آنجا ؟ گفت اجمالا من به تو می گویم خیلی از این کارها که من می کردم آنجا خریدار ندارد و مشکل ما را حل نکرد فقط یک کار کردم دیدم وقتی داشتم می رفتم یقه کسی را گرفته بودند و دورش هم شلوغ بود و لنگه کفش روی سر او می زنند می کشند او را می برنند گفتم چه خبر است، چرا این کار را می کنید، گفتند این آقا بدهکار است و قرضش را نمی دهد ، به او گفتم چرا نمی دهی ؟ گفت ندارم ، گفتم این پول را بگیر او را بیاورید خانه ما من بدهی او را می دهم ، آوردند خانه علامه و بدهی را گرفتند و او را آزاد کردند، این بدرد من خورد، بعد از مرگ این بدرد من خورد.
بنابراین حتی تفقوا مما تحبون بنابراین هر چه می توانید انفاق کنید، به درد مردم برسید باید اینجا هم از امام یاد کنیم که کمیته امداد را تاسیس کرد ولی خب کمیته امداد هم تا چه اندازه می تواند به این فقرا کمک کند ماهی چه مبلغی می تواند به اینها دهد، این خانه ای که دو سه نفر در آن زندگی می کنند ماهی پنجاه هزار تومان صد هزار تومان پانصد هزار تومان به جایی نمی رسد، با این گرانی ها با این پولهایی که اعتبارشان روز به روز کم می شود، باید به درد اینها رسید مخصوصا به درد آبرومند ها، لازم هم نیست که آنها خجالت زده شوند، می شود به عنوان هدیه یک کیسه یا چیزی به درب خانه او رساند، مثلا یک جایی گیر است چک هایش برگشته است ، پول ندارد بدهد ، پول صاحب خانه را ندارد و صاحب خانه او را جواب کرده ، اجاره خانه اش عقب افتاده به اینها کمک کند و اقساطش را بدهد اینها همان مصادیق حتی تنفقوا مما تحبون است.
مجری: ما وقت مان تمام شده ولی من حیفم می آید که این سوال را به عنوان آخرین سوال از شما نپرسم؛ با توجه به اینکه شما سالیان سال در حوزه ها بودید با علمای زیادی محشور بودید علمایی که هر کدامشان صاحب نفس بودند، راهی را طی کرده بودند و هر کدامشان آیت الله بودند، به معنای واقعی کلمه شما گفتید انبیا گفتند لا اله الا الله این شد نقطه شروع حرکت انبیا، در مسیر خودسازی و خدا باوری، راهی که علمای پیشین ما رفتند اینها از کجا شروع کردند نقطه شروع شان از کجا بوده است؟ و راز ماندگاری شان چه بوده است به نظر شما؟
آیت الله جنتی: راز همه آنها همان خدا باوری بوده است، از آنجا شروع می شود که اینها طلبه بودند، عموما طلبه بودند و آدمهای پول داری هم نبودند از خانواده های فقیر هم بودند اینها راه می افتند مخصوصا زمانی که من یادم هست در زمان شاه مسئله طلبه هم ندارد طلبه احترامی هم نداشت بلکه نه تنها احترام هم نداشت بی احترامی هم به او می شد، توهین هم می کردند حرفهای زشت هم به او می گفتند ، اینها یک مرتبه راهشان را عوض کردند آمدند رشته طلبگی یعنی ما چیزی هم نمی خواهیم ، دولت هم سر به سرمان می گذاشت، اذیت مان می کند، اگر می توانستند خلع لباس مان هم می کردند، منتها ایستادند و رفتند، برای خدا! انگیزه شان این بود چون در آن درآمد دنیایی هم نبود، همه اینها استعدادهای خوبی هم داشتند می توانستند بروند کاسبی کنند مانند اطرافیانشان بستگانشان پولدار شوند و زندگی عادیشان را تأمین کرده بودند.
مجری: ولی از همه اینها چشم بسته بودند.
آیت الله جنتی: اینها از همه اینها گذشتند و نرفتند دنبال کار و کاسبی و درآمد و با اقل ممکن در راه خدا زندگی کردند به دنبال اجر آخرت بودند، می گفتند این دنیا سختی هایش می گذرد ، مشکلاتش می گذرد ، زندگی برای بعد از مرگ است، کار همه انبیا هم همین بوده که به فکر آخرت تان باشید، که دنیا محل عبور است
مصداق بارز این حکایتی که شما گفتید قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْني وَ فُرادي( سبا-46) قیام کردند و ثابت قدم ماندند و ثمره آن را هم دیدند.
مجری: اگر توصیه به جوانان دارید بفرمایید؟
آیت الله جنتی: من به جوانها و به خودم همان گونه که امام جمعه هم می گوید اوصيکم و نفسي بتقوي الله من شما و خودم را توصیه به تقوی می کنم، توصیه می کنم فکر کنید قرآن مجید در هفده آیه درباره تفکر صحبت کرده است ، فکر آدم را به خدا می رساند، از کجا آمده ایم آمدنم بهر چه بود به کجا می روم آخر نمایی وطنم ، من کجا بودم ، من خجالت می کشم این حرفها را می زنم من خودم آنگونه که باید باشم نیستم.
مجری: نفرمایید حاج آقا.
آیت الله جنتی: در هر صورت من توصیه می کنم فکر کنند، قرآن را هم با فکر بخوانند در آیات خدا در موضوعات خدا فکر کنند، از وجود خودشان تا آسمان و زمین خورشید ماه و بالاخره یک روزی هیچ چیزی از اینها نبوده است، یک روزی این عالم نبوده ، نه خورشید بوده نه ماه و نه ستاره و نه آسمان اما خدا خلق همه اینها را خلق کرد. درختها را خلق کرده، کوه را خلق کرده، دره ها را خلق کرده، میوه ها را خلق کرده ، این گلهایی که شما مصنوعی اش را اینجا آورده اید، طبیعی اش را خدا خلق کرده ، به اینها نگاه کنید ببنید خدا چه می کند، این گل کجا ، چوب کجا، این با این رنگ با این بو با این خاصیت و زیبایی فکر کنید.
مجری: دعا بفرمایید حاج آقا که مردم آمین گویند.
آیت الله جنتی: خداوند به حق محمد و آل محمد خدا روزه هایشان را قبول کند؟ همه دعاهایشان را هم مستجاب کند، دلهای همه را هم نورانی کند از ظلمتها و البته تیرگی ها را از این دل بیرون کند، ما را برای سفر آخرت مان آماده کند. عاقبت مان را هم بخیر کند.
صلی اله علیه و آله روح امام شاد.
...............
پایان پیام/ 340
نظر شما