شناسهٔ خبر: 33139385 - سرویس استانی
نسخه قابل چاپ منبع: فارس | لینک خبر

جیب‌خورهای بزرگ را بشناسید/ چگونه فروشگاه‌های زنجیره‌ای به امنیت اقتصادی ضربه می‌زنند

این روزها «هایپرمارکت‌ها» مثل قارچ از هرجای شهر سر درآورده‌اند. شاید خرید کردن از آن‌ها لذت بخش تر از مغازه‌های کوچک باشد، اما همین لذت، هزینه‌های زیادی برایتان دارد که از آن خبر ندارید.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری فارس از کرمانشاه، رشد و توسعه سریع جوامع شهری موجب ایجاد مشکلات بسیاری شده است. عدم ایجاد زیرساخت‌های بهداشت و درمان تا مسکن موجب شده که رشته جامعه‌شناسی شهری نیز در مجامع دانشگاهی ایجاد شود تا به صورت دقیق‌تری مسائل شهر و مشکلات آن واکاوی شود.

امروزه شهرها شکل و شمایل خاص به خود را گرفته‌اند و هر روز هم که جلوتر می رویم شاهد هستیم که همه شهرهای ایران به سمت «تیپ» شدن حرکت کنند و مدینه فاضله همه مراکز استان و شهرهای کوچک و بزرگ ایران، تهران شده است و گویی همه در رقابتی تنگاتنگ قرار دارند تا نشان دهند به تهران در معماری تا سبک زندگی نزدیک و نزدیک‌تر شده اند.

رقابتی که موجب شده است دیگر از آن شهرهای رنگارنگ و فرهنگ‌های خاص خبری نباشد و اولین قربانی تیپ شدن شهرها، فرهنگ‌های منحصر به فرد ایرانی باشد.

مردم شهر چیزی گم کرده‌اند

سبک زندگی، نحوه معماری، شبیه بودن توسعه شهری و امثال آن، باعث شده که فرهنگ مصرفی مردم هم به سرعت تغییر کند. روزگاری که «محله» معنی داشت و به جای آپارتمان‌ها و برج‌های بلند، خانه‌های ویلایی به چشم می‌خوردند و به جای «واحد»، «دیوار» مبنای جدا کردن خانه حساب می‌شد، مردم فرهنگ مصرف خاص خود را داشتند؛ فرهنگی که این روزها بیشتر از آن به عنوان «نوستالوژی» یاد می‌شود و همه در گوشه اتاقک‌های آپارتمان‌های کوچک خود همان حس خوب گذشته را «فانتزی» خود می‌دانند و له له می زنند که ای کاش می‌شد به همان خیابان‌های کوچک و خانه‌های بزرگ کاه گلی برگشت.

زمانی هر مغازه‌ای کالای خاص به خودش را داشت و بودند افرادی که مغازیشان به فروش یک چیز معروف بود، اینکه در محله بالادستی فلان «دکان» پنیرش یا ماست‌اش بی نظیر است و در کل شهر به همین شهره بود. اما دیگه همه چیز تیپ شده است.

همان زمانی که با «زنبیل» خرید می‌شد و نان لای دستمال پیچیده می‌شد و میوه‌ها را با پاکت‌های کاغذی می‌فروختند.

اما سال‌ها از آن زمان می‌گذرد. محله‌ها کم کم از بین رفته‌اند و جایشان را «بلوک‌ها» و «فازها» گرفته است. در همه این تغییرات هم دیگر خبری از «بقالی»، «بزازی»، «خرازی»، «عطاری» و... هم نیست و همگی جایشان را به «مال‌ها» و «هایپرمارکت‌ها» داده‌اند.

زمانی هر مغازه‌ای کالای خاص به خودش را داشت و بودند افرادی که مغازیشان به فروش یک چیز معروف بود، اینکه در محله بالادستی فلان «دکان» پنیرش یا ماست‌اش بی نظیر است و در کل شهر به همین شهره بود. اما دیگه همه چیز تیپ شده است. پنیرها و ماست‌های محلی دیگر کارخانه‌ای و یک طعم شده‌اند و تفاوتشان شده تغییر رنگ و لعاب جلدشان. 

اما این همه ماجرا نیست، تغییر در سبک زندگی، موجب شده که فرهنگ مصرفی هم دگرگون شود. اما این دگرگونی مطلقا مثبت هم نیست.

در نگاه اول، وجود هایپرمارکت‌ها و سوپرمال‌های ایجاد شده که هر روز مثل قارچ بیشتر و بیشتر می‌شود، شاید یک ضرورت و برگرفته از نیاز امروز جوامع شهری باشد.

اینجا دیگر خبری از زنبیل نیست

در جوامع شهری به دلیل ایجاد بافت‌های فشرده، تمرکز جمعیت، اهمیت بیشتر زمان، مردم کمافی سابق نمی‌توانند هر روز خرید کنند و بخشی از وقت خود را به این کار صرف نمایند. از این رو خریدها (همان فرهنگ مصرفی) هفتگی و ماهیانه شده و به دلیل افزایش تقاضا برای کالاهای مشابه و متعدد طبیعتاً باید فروشگاه‌های زنجیره‌ای بزرگ با تمرکز بر مراکز جمعیتی ایجاد شوند. از این رو ایجاد این فروشگاه‌ها یک اقتضا برای برطرف کردن نیاز جامع امروز عنوان می‌گردد.

اما این نیاز مثل هر پدیده انسانی دیگری آثار مثبت و منفی خود را دارد که باید در جای خود به آن پرداخت. اما به صورت کلی تغییر فرهنگ مصرف و ایجاد «مال»‌ها طبعات منفی نسبتاً زیادی در حوزه اقتصاد و امنیت غذایی و صنتعی می‌تواند ایجاد کند و اگر به درستی برای این فروشگاه برنامه‌ریزی و نظارت دقیقی انجام نگیرد، می‌تواند به جای آنکه راه حلی برای مشکل باشند خود به معضلی بزرگ‌تر بدل شوند.

از مهمترین مشکلاتی که فروشگاه‌های بزرگ می‌توانند ایجاد کنند می‌توان به «شکل گیری کارتل»، «انحصار در تعیین قیمت»، «حذف و یا برجسته‌سازی یک برند»، «حذف شغل‌های خرد»، «ایجاد فرهنگ مصرف بیشتر از طریق ایجاد نیاز کاذب و تخفیف بیشتر»، «حذف تولیدات بومی کوچک» و در نهایت «از مدار خارج کردن کارگاه و کارخانه‌های کوچک منطقه‌ای» اشاره کرد.

فرض کنید که هر یک از این فروشگاه‌های بزرگ که در سراسر ایران شعب متعددی دارند نخواهند شکر را توزیع کنند و اصلاً آن را در سبد فروش خود قرار ندهند. با توجه به اینکه دیگر هیچ توزیع کنند خردی هم وجود ندارد، تصور کنید چه معضلی می تواند در کشور ایجاد شود!

هر قفسه یک قیمت دارد/ اینجای جای شما نیست آقا کوچولو!

همانطور که اشاره شد، فروشگاه‌های بزرگ زنجیره‌ای می‌تواند یک راه حل مناسب برای شرایط امروز جوامع شهری باشند، اما از آنجایی که نظارت و بازرسی در کشور ما ضعیف است و از سوی دیگر متاسفانه نیروها و کشورهای متخاصم ایران از تمامی ابزارهای خود برای تحت فشار قرار دادن مردم کشور استفاده کرده‌اند، در صورت عدم مدیریت صحیح این «مارکت‌ها» می‌توانند به اقتصاد کشور نیز صدماتی بزنند.

فروشگاه‌های بزرگ زنجیره‌ای معمولاً از یک سری از برندها و تولیدات خاص کارخانه‌ای استفاده می‌کنند و برخلاف تصور مردم، همیشه همه چیز در آن‌ها یافت نمی‌شود، بلکه یک سری از برندها وجود دارند که شما بالاجبار باید یکی از آن‌ها را انتخاب و خرید کنید. به همین دلیل این فروشگاه‌ها اجازه نخواهند داد که هر برندی به راحتی بتواند در قفسه‌های آن‌ها برای خود جایی پیدا کند.

هایپرمارکت‌ها: درود بر دلالی!

این مسئله موجب می‌شود که اولاً بسیاری از کالا که از کیفیت خوبی برخوردارند از دسترس خارج شوند، چرا که در مدار توزیع این فروشگاه‌ها حضور ندارند و از سوی دیگر اگر هم بخواهند در سبد توزیع آن‌ها قرار بگیرند، باید معادلات اقتصادی خاصی را با آن‌ها تعریف کنند که به ضرر تولید کننده و به سود توزیع کننده (دلال) است.

تا پیش از ایجاد سرسام آور این فروشگاه‌های بزرگ، انحصار توزیع کالا در اختیار هیچ کس نبود و بازیگر اصلی دولت قلمداد می‌شد، اما پس از آنکه «بقالی‌ها»، «دکان‌ها» و «خواروبارفروشی‌های» کوچک ضعیف و کم شدند انحصار توزیع نیز کم کم به سوی این فروشگاه‌ها کشیده شده است.


فروشگاه‌های بزرگ عمدتاً فروشندگان خُرد را به عنوان نیروی کار خود به کار گرفته‌اند و شبکه‌ای از نظام توزیع وابسته ایجاد کرده‌اند

به معنای دیگر اگر این فروشگاه‌ها نخواهند یک کالای خاص توزیع شود، هیچ منع قانونی در مقابل آن‌ها نیست.فرض کنید که هر یک از این فروشگاه‌های بزرگ که در سراسر ایران شعب متعددی دارند نخواهند شکر را توزیع کنند و اصلاً آن را در سبد فروش خود قرار ندهند. با توجه به اینکه دیگر هیچ توزیع کنند خردی هم وجود ندارد، تصور کنید چه معضلی می تواند در کشور ایجاد شود!

این فروشگاه‌ها با حذف مشاغل خرد (خواربارفروشی‌ها) عمدتاً فروشندگان قدیمی را تبدیل به نیروی کار خود کرده‌اند و از این طریق نیز نیروی وابسته توزیع ایجاد کرده‌اند. روزگاری همین نیروهای کار می‌توانستند با ایجاد یک واحد صنفی خودشان توزیع کننده باشند اما حالا در یک نظام توزیعی به عنوان یک «اپراتور» بی اختیار شده‌اند.

به این کالا نیازی نداری؟ مهم نیست، بخر چون تخفیف دارد!

یکی دیگر از مشکلات این فروشگاه‌ها، تغییر بیشتر فرهنگ مصرفی مردم است. در بدو ورود به هر یک از این هایپرمارکت‌ها با انواع و اقسام برچسب‌ها و قیمت‌های گیج کننده مواجه می‌شویم که همگی نشان می‌دهند کالای مورد نظر دارای چند درصد تخفیف خاص است. این در کنار سایر شگردهای این فروشگاه‌ها مثل «سبد خاص فروش» که دارای تخفیف بیشتری هستند و یا اصرار فروشندگان مبنی بر خرید یک کالای خاص به دلیل تخفیف بالای آن است.

در واقع این فروشگاه‌ها با ایجاد یک کلکسیون از کالاها موجب می‌شوند که «هدف» در خرید هم گم شوند و با ایجاد «نیاز کاذب» از طریق «تحریک مالی» به وسیله «تخفیف‌های خاص» موجب می‌شوند که خریداران نه تنها «پول» بیشتری خرج کنند بلکه اجناسی را بخرند که شاید هیچ وقت قصد خرید آن‌ها را نداشته‌اند. لذا می‌توان به آن‌ها لقب «جیب‌خورهای بزرگ» را داد.


فروشگاه‌های بزرگ با ایجاد نیاز کاذب در میان خریداران آن‌ها را وادار به خرید غیرضروری می‌کنند

انحصار در قیمت/ چه کسی می‌داند قیمت این کالا چقدر است؟

چندی پیش یک ویدیوی کوتاه در مورد یکی از فروشگاه‌های بزرگ زنجیره‌ای در فضای مجازی پخش شد که هر کسی را به فکر وا می‌داشت. در این کلیپ، خریدار یک شیشه مربای کوچک را از یک فروشگاه زنجیره‌ای با 20 درصد تخفیف خریداری خرید، بعد هم همان شیشه مربا را از یک مغازه خواروبار فروشی بدون تخفیف تهیه کرده بود؛ اما در کمال تعجب شیشه‌ مربایی که از یک مغازه کوچکتر و بدون تخفیف تهیه شده بود ارزان‌تر از فروشگاه زنجیره‌ای از آب درآمد!

شاید بپرسید چگونه؟

کارخانه تولید کننده مربا، کالای مورد نظر را فقط با قیمتی متفاوت‌تر از آن چیزی که به بازار روانه می کرد برای فروشگاه زنجیره‌ای تولید کرده بود!

در واقع کالای که این کارخانه تولید می‌کرد در سطح شهر و فروشگاه‌های کوچک و البته بدون تخفیف ارزان‌تر از فروشگاه‌های بود که همواره تخفیف می‌دهند. همان جنس و همان کیفیت. ولی تقلب در درج قیمت رخ داده است، به همین سادگی!

برخی فروشگاه‌‌های زنجیره‌ای قیمت روی کالا را دستکاری می‌کنند، به شما تخیف می‌دهند و باز هم آن را گران‌تر به شما می‌فروشند. قطعاً این کار تخلف است، اما شدنی است. در خطوط بالا هم اشاره شد که استیلا پیدا کردن این فروشگاه‌ها موجب می‌شود که کارخانه‌ها برای اینکه در سبد توزیع آن‌ها باشند وارد نوعی رابطه اقتصادی نچندان تمیز با آن‌ها شوند.

نقطه سرخط

در ابتدا هم اشاره شد که ایجاد فروشگاه‌های زنجیره‌ای در حال حاضر شاید یک جواب به نیاز جامع شهری باشند، اما نیازمند نظارت و بازرسی جدی هستند. متاسفانه نظام توزیع در کشور همیشه دچار مشکل بوده و دولت که روزگاری تنها بازیگر بزرگ توزیع کالاهای اساسی کشور بود، خواسته یا ناخواسته جای خود را به هلدینگ‌های بزرگ زنجیره‌ای می‌دهد که قطعاً غفلت از آن‌ها کشور را با چالش‌های جدی مواجهه خواهد کرد که سعی شد بخشی از مشکلات آتی آن‌ها را ذکر کنیم.

گزارش: رضا حیدری

انتهای پیام/ح/ح

نظر شما