یک هفته پیش بود که نام آندره آ استراماچونی در میان گزینههای خارجی باشگاه استقلال شنیده شد، همان روزها که کار را و آلسیو دو گزینه دیگر استقلالیها بودند. باشگاه استقلال با دو پیشنهاد حدود چهارصد هزار دلار هم آلسیو را پای مذاکرات از دست داد و هم کار را. استراماچونی که کمتر از دو گزینه دیگر جدی به نظر میرسید اما انگار به گزینه مهمتری در ذهن فتحی و خطیر تبدیل شد.
همه این اتفاقات در حالی رخ میداد که هیأت مدیره باشگاه استقلال چندان مطلع از این مذاکرات نبود. گفت و گو با این مربیان را خطیر پیش میبرد و گاهی حتی به نظر میرسید فتحی هم چندان در جریان نیست. روزها گذشت، فرهاد مجیدی در مصاحبهای غیرمنتظره درباره برنامههای فصل آیندهاش حرف زد و حتی گله کرد از اینکه چرا باشگاه استقلال بدون نظر او وارد بازار نقل و انتقالات شده. فرهاد در لفافه حتی از نامهایی که در لیست خریدهای استقلال دیده میشد، انتقاد کرد و گفت که میتواند با تیم فصل قبل رویاهایش را جستجو کند. باشگاه استقلال اما پاسخ روشنی به حرفهای فرهاد نداد و خبرها نشان میدهند که استراماچونی به گزینه نزدیکتری تبدیل شده است. به این وجه از ماجرا هم نگاه کنید که فرهاد مجیدی گفته بود که حاضر است دستیار مربی بزرگ خارجی در فصل آینده باشد و استراماچونی شاید آن کزینهای نیست که به مجیدی برای ادامه دستیاری انگیزه بدهد.
حالا باشگاه استقلال مانده و فرهاد مجیدی که به یک گزینه مدعی تبدیل شده و در مصاحبههایش در قامت یک سرمربی حرف میزند و گزینههای خارجی که هیچ کدامشان هوادار استقلال را شگفتزده نکرده است. وقتی تیم ملی ایران از یک برند جهانی حرف میزند و ویلموتس از فدراسیون فوتبال سر در میآورد، چندان عجیب نیست که باشگاه استقلال در این بحران اقتصادی به گزینههای متوسط خارجی قانع باشد. همان گزینههایی که نه فرهاد مجیدی را به ادامه کار در استقلال ترغیب میکند و نه برای هواداران یک ماجراجویی تازه با یک مربی بزرگ است.
شاید هر لحظه خبر برسد که خطیر و فتحی با استراماچونی به توافق رسیدهاند. شاید هم یک گزینه اسپانیایی از میان مذاکرات باشگاه استقلال پیدا شود اما هرچه هست. هوادار استقلال با باشگاهی در نقل و انتقالات مواجه شده که هیأت مدیرهاش قدرت تصمیمگیری ندارد و جتی جلسه صبح امروزش را لغو میکند تا چندان در بازی انتخاب سرمربی موثر به نظر نرسد.
اگرچه هواداران استقلال از باشگاه انتخاب یک مربی بزرگ را طلب میکنند اما واقعیت اقتصادی این است که استقلال توان استخدام حتی مربی یک میلیون دلاری را ندارد. به این نکته توجه کنید که استقلال فصل آینده حقوق دو مربی را بپردازد. هم وینفرد شفر و هم مردی که نمیدانیم اسمش چیست. این همان تفاوت بزرگ بین استقلال و پرسپولیس است. برانکو هرچقدر هم که مربی گرانی باشد، به اندازه این دو مربی که استقلال باید حقوق فصل آیندهشان را پرداخت کند دریافتی نخواهد داشت و این یعنی اوضاع اقتصادی در باشگاه پرسپولیس بهتر از استقلال خواهد شد.
دردسر بزرگ باشگاه استقلال آن قرارداد روی دست مانده وینفرد شفر است که استخدام مربی خارجی بعدی را سختتر کرده. شاید به همین دلیل فرهاد مجیدی در آخرین مصاحبههایش در روزهای اخیر سعی کرده وعده صرفهجویی در استخدام بازیکنان جدید را بدهد تا مدیران باشگاه استقلال بدانند که اگر فرهاد گزینه اصلیشان باشد، با یک سرمربی پرتوقع در نقل و انتقالات مواجه نیستند و او میخواهد با همان تیم فصل قبل کارش را پیش ببرد. فرهاد اما نمیداند که جدایی روزبه چشمی یا حتی جدایی احتمالی علی کریمی و وریا غفوری و حتی یک پیشنهاد جذاب احتمالی برای دروازهبان جوانتر در استقلال یکباره میتواند تیمش را خالی از ستاره کند و آنوقت آن وعدههای صرفهجویی هم حرفی بیش نبوده و استقلال باید دوباره دنبال بستن یک تیم گرانقیمت برای نقل و انتقالات باشد.
همه اینها از چه چیزی خبر میدهد؟ از یک آشفتگی ویرانگر که فقط با انتخاب سریع سرمربی میتواند به آرامشی نسبی تبدیل شود. پس چارهای نیست جز اینکه وعده سهشنبه یا چهارشنبه را باور کنیم و منتظر نام سرمربی استقلال باشیم.
نظر شما