شناسهٔ خبر: 33009424 - سرویس استانی
نسخه قابل چاپ منبع: ایسنا | لینک خبر

روایت یک پژوهشگر اسناد از سفرنامه ناصرالدین شاه قاجار

نمایندگی دانشگاه اصفهان

یک پژوهشگر اسناد گفت: ناصرالدین شاه شخصیتی دوگانه داشت، اما تلاش می کرد که برای کشور کاری کند که روس و انگلیس نگذاشتند این کار را کند.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار ایسنا، فاطمه قاضی‌ها در بررسی نکاتی از سفرنامه ناصرالدین شاه قاجار در دانشکده ادبیات دانشگاه اصفهان، اظهار کرد: این شاه قاجاری سه سفر به فرنگستان داشته است که سفر اول و دوم چهار ماه به طول انجامیده است و سفر سوم بیش از 8 ماه طول کشیده است. 

وی افزود: سفر سوم ناصرالدین شاه به فرنگستان سفر مهمتری از دو سفر اولی او است، ناصرالدین شاه در این سفر با لویی پاستور دیدار می‌کند و با موضوع مهمی به نام قانون در ورشو لهستان آشنا می‌شود که نشان از این دارد که ناصرالدین شاه فردی انسان شناس و با اندیشه‌ای بوده است، اما نمی دانسته که چگونه از آنها درست استفاده کند.

این پژوهشگر اسناد ادامه داد: وقتی ناصرالدین شاه به ورشو لهستان می‌رسد می‌گوید کوچه‌های ورشو پاک و تمیز است و کالسکه‌های جذابی در این شهر تردد می‌کنند و مردم متصل از روز و شب مدام در درون شهر گردش می‌کنند.

قاضی‌ها به سفر نامه ناصرالدین شاه اشاره و از روی آن اینگونه می‌خواند: "در این شهر صدای یک نفر بلند نیست، این همه آدم یک صدای بلند ندارند، همه چیز بی صدا است و کسی دشنام نمی دهد، این نظم و بی صدایی از قانون است و هر مملکتی که قانون ندارد هرج و مرج است".

وی تصریح کرد: همانطور که می‌خوانیم ناصرالدین شاه از قانون مدام تعریف می‌کند، اما ناصر الدین شاه، میرزا یوسف مستشارالدوله که کتاب "رساله یک کلمه" را نوشته است و خلاصه‌ای از قانون فرانسه و تطابق آن با قرآن و سخنان ائمه بوده است، را قبول ندارد و حتی نوشته‌های آن کتاب برایش ناخوشایند است تا آنجا که او را دستگیر و کتابش را این قدر بر سرش کوبیدند تا چشمش به سوی نابینایی رفته است.

این پژوهشگر اسناد اضافه کرد: متاسفانه در این سفر به خصوص در لندن، پاریس و ... تعداد زیادی عهدنامه و قطعنامه از ناصرالدین شاه امضا می‌گیرند و مدام رودخانه‌ها و جنگل‌های ایران را به این و آن دادند. 

قاضی‌ها تاکید کرد: در سفر اول وی به فرنگستان، بندر انزلی و کشتی را انتخاب می‌کند و حرمسرای خود را نیز با خود می‌برد، اما سوگلی‌های حرمسرا در کشتی دچار حالت تهوع شده و مجبور می‌شود همه آنها را از مسکو باز گرداند. 

وی ادامه داد: در سفر اول، امپراتوری روسیه، انگلستان و فرانسه برای او سنگ تمام می‌گذارند و صدراعظم آلمان نیز یکی از مجلل ترین مهمانی‌هایش را برای شاه ایران می‌گیرد. اتفاق مهمی که در سفر اول او رخ می‌دهد بازدید از نمایشگاه بین المللی وین است که او نمایشگاه را کاملا ریز به ریز تشریح می‌کند. 

این پژوهشگر اسناد اضافه کرد: در سفر اول ناصر الدین شاه از تونل، قطار و سگ می‌ترسیده و از سوی دیگر به هنر به ویژه نقاشی تعلق خاطر عجیبی داشته و سبک ها و هنرمندان آن را می‌شناخته است. به همین دلیل در عمارت لوور فرانسه مدام از تابلوها می‌گوید. نکته مورد توجه دیگر این است که او هیچ گاه از جلال اروپایی‌ها نگفته و برای او خیلی مهم نبوده چون ظاهرا جلال و جبروت خودش خیلی بالاتر از آنها بوده تا جایی که بارها صدراعظم آلمان را در سفرنامه اش به سخره می‌گیرد. 

قاضی‌ها ادامه داد: او زمانی که از سفر اول به انزلی باز می‌گردد و می‌خواسته به تهران بیاید، مدام برای او نامه عزل صدر اعظم می‌آمده که خودش عنوان می‌کند که می دانسته بسیاری از نامه‌ها جعلی بوده ولی فشار او را مجبور می‌کند که صدراعظم را عزل کند.

وی گفت: ناصرالدین شاه برای رفتن به سفر دوم استخاره می‌کند و خوب می‌آید، اما چون جنگ بین عثمانی و روسیه بوده است خیلی‌ها به او می‌گویند به این سفر نرو، ولی او چون استخاره کرده می‌رود و اتفاقا جنگ هم تمام می‌شود. او برای سفر دومش علت می‌آورد و در روزنامه می‌نویسد "می خواهم بروم اروپا تا برای دولت و ملت نتایج نیک بیاورم و دیگر می‌خواهم بروم صنایع را ببینم و تجربه حاصل کنم تا برای ملت و دولت پیشرفت حاصل شود." 

این پژوهشگر اسناد اظهار کرد: او این دلایل محکمه پسند را می‌آورد ولی وقتی به فرنگ می‌رود مدام از عیش و نوش صحبت می‌کند، جالب است وقتی به کشور برمی‌گردد و از شمال غرب عبور می‌کند عده ای از مردم به خاطر فشار حاکمان جلوی شاه خاک بر سر می‌‎ریختند و او می‌نویسد "این کارهایی که آنها می‌کردند خنده داشت".

قاضی‌ها ادامه داد: نوشته‌های ناصرالدین شاه نشان می‌دهد که او شدیدا به طبیعت علاقه داشته و به طرز عجیبی از جنگل‌ها و گیاهان آلمان و فرانسه تعریف می‌کند. 

وی تاکید کرد: مهمترین مسئله سفر دوم به جز ترور امپراتور آلمان، نمایشگاه جهانی آلمان بوده است و سعی داشته که پیشرفت را به ایران بیاورد ولی نمی‌توانسته است.

این پژوهشگر اسناد خاطرنشان می‌کند: ناصرالدین شاه تمایل داشته کاری برای کشور انجام دهد، ولی روس ها و انگلیس ها واقعا نگذاشتند کاری کند و ظاهراً دستش بسته بوده است.


انتهای پیام

برچسب‌ها:

نظر شما