شناسهٔ خبر: 33004181 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: العالم | لینک خبر

اولين مصاحبه مفصل مبارک؛

به صدام علیه ایران کمک کردیم؛ اسد می‌خواست سادات را بازداشت کند

رئیس جمهور مخلوع مصر بعد از مدت‌ها در گفت‌وگویی خبری، دیدگاه‌های خود در خصوص تحولات گذشته و حال را بیان و اذعان کرد که در جنگ صدام علیه ایران، به او کمک کرده است.

صاحب‌خبر -

العالم - مصر

«حسنی مبارک» رئیس جمهور مخلوع مصر در مصاحبه‌ای تفصیلی با روزنامه الأنباء کویت، به کمک خود به رژیم بعث صدام در جنگ عراق علیه ایران و کمک مالی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس اذعان کرد.

مبارک ضمن متهم کردن ایران به داشتن «طمع» در خصوص نفوذ در کشورهای منطقه و «تهدید بودن» آن برای کشورهای عربی خلیج فارس، آن را به نوعی با تهدید رژیم صهیونیستی مقایسه کرد و گفت، «اما طمع اسرائیل هم کاملا روشن است».

او از «انور سادات» رئیس جمهور وقت مصر که قرارداد صلح قاهره-تل‌آویو مشهور به صلح کمپ‌دیوید را امضا کرد و به دلیل نزدیکی به رژیم صهیونیستی در اکتبر 1981 ترور و کشته شد، به بزرگی و تمجید یاد کرد.

بخشی از مصاحبه

حافظ اسد قصد داشت، سادات را بازداشت کند تا به قدس نرود

خانم «فجر سعید»که نوشت، این مصاحبه در سالروز تولد مبارک انجام شده، در اولین سوال از حسنی مبارک از «شرایط تأسیس شورای همکاری» پرسید اما مبارک گفت، برای پاسخ به این سوال باید از ابتدا آغاز کند. «باید اول از شرایط ازسرگیری روابط کشورهای عربی [با مصر] بگویم. وقتی که من قدرت را در دست گرفتم، رابطه مصر از زمانی که سادات به قدس رفت و به سوی صلح با اسرائیل گام برداشت، قطع شده بود... آن وقتی که سادات در سخنرانی پارلمان در سال 1977 اعلام کرد آماده است به اسرائیل برود، یاسر عرفات هم در پارلمان بود... چند روز بعد آمریکایی‌ها دعوتنامه سفر به اسرائیل را به سادات دادند. بعد از آن سادات به سوریه رفت تا حافظ اسد [رئیس‌جمهور وقت سوریه] را از تصمیم خود برای رفتن به قدس [اشغالی] مطلع کند اما سوری‌ها مطلقا این مسئله را رد کردند. بعداً شنیدیم که آنها در اندیشه بازداشت سادات بودند یا اینکه هواپیمایش را خراب کنند تا به قدس [اشغالی] نرود. سادات از فرودگاه نظامی ابوصویر نزدیک اسماعیلیه به قدس رفت و من صبح روزی که رفت به دیدارش رفتم و با موسی صبری، متن سخنرانی که در کنست [پارلمان اسرائیل] ایراد کرد، مرور کردیم. بعدش به فرودگاه رفتم و بدرقه‌اش کردم. رئیس جمهور سادات رهبری شجاع و صاحب نظری نافذ بود...».

به عراق در جنگ کمک کردیم

«وقتی قدرت را در دست گرفتم، ماس‌های غیررسمی با خیلی از کشورهای عربی را حفظ کردم. کمی بعد به مراسم ترحیم ملک خالد [شاه چهارم سعودی] رفتم با آنکه رابطه [رسمی] نداشتیم.. به عراق در جنگش علیه ایران کمک کردیم در حالی که روابط رسمی نداشتیم.. وقتی سال 1987 به نشست سران اسلامی در کویت رفتم، شیخ زاید [حاکم امارات] با من ملاقات کرد و گفت به کشورش بازمی‌گردد، سپس منتظر من است تا به دیدارش بروم. گفتم نمی‌خواهم مایه دردسرت شوم، اما اصرار کرد و در حالی که روابط رسمی نداشتیم، به دیدارش رفتم. بعد از آن، صدام ازسرگیری روابط را اعلام کرد و بعدش ملک حسین [شاه اردن]... بدین ترتیب روابط مصر با کشورهای عربی با مجرای خود بازگشت و اتحادیه عرب به مقرش در قاهره بازگشت.

«هنگام عملیات فاو، به عراق و به دیدار صدام و فرماندهان عراقی در اتاق عملیات رفتم تا در جنگ علیه ایران به آنها کمک کنم. همه کشورهای [عربی] خلیج [فارس] داشتند بر این اساس که کسی مثل صدام می‌گفت، دارد از جبهه شرق جهان عرب حمایت می‌کند، کمک مالی کردند. در نشست سران اسلامی در کویت حافظ اسد هم بود. نوبت سخنرانی من قبل از او بود اما آنها اصرار کردند که قبل از من سخنرانی کنند. گفتم مشکلی نیست... اما حافظ اسد سخنرانی‌اش را با حمله به سادات شروع کرد. برخی افراد هیأت که همراهم بودند، گفتند برخیزیم و برویم. گفتم خیر. بعدش نوبت من که شد گفتم درست نبود که حافظ اسد اینطور درباره سادات صحبت کند. سادات خدا رحمتش کند، درگذشته و رئیس جمهور مصر و رهبری عربی بود و ما در نشست سران اسلامی هستیم و من به این بی‌احترامی پاسخ نمی‌دهم... تا سخنرانی‌ام آغاز شدف حافظ اسد و هیأت سوری خارج شدند تا سخنرانی مرا گوش نکنند. توجهی نکردم و سخنم را ادامه دادم. نمی‌توانم اجازه دهم به رئیس جمهور پیشین مصر بخصوص سادات بی‌احترامی شود.

امتیازی به اسرائیل ندادم!

الانباء: مصر چه امتیازاتی به اسرائیل داد... تا روابط با کشورهای عربی از سر گرفته شود؟

مبارک: خیر. چه امتیازی. این رویکرد راهبردی و برگشت‌ناپذیر مصر بود. کشورهای عربی این را خوب می‌دانستن. من تأکید کردم که از ایفای نقش تاریخی خود در خدمت به مسائل جهان عربی و در رأس آن مسئله فلسطین، کوتاه نخواهیم آمد. برای همین، من بعد از ازسرگیری روابط با کشورهای عربی تلاش کردم این کشورها را یکپارچه کنم تا صاد واحدی داشته باشیم. در می 1990 که نشست سران عرب در بغداد بود، تلاش کردم که دودستگی موجود را برطرف و همه سران عربی را به حضور متقاعد کنم و موفق شدم جز حافظ اسد. تلاش کردم متقاعدش کنم اما به دلیل اختلافات عمیقش با صدام و مشاجره شدید میانشان در نشست سران قبلی در مغرب در سال 1989 که اولین نشست سران بود که من بعد از روابط دوباره با کشورهای عربی در آن حاضر شدم، در این نشست حاضر نشد.. آن روزها با صدام صحبت کردم و گفتم که با حافظ اسد سخت برخورد کرده‌ای.. اختلافشان عمیق بود.

نظر شما