شناسهٔ خبر: 32723808 - سرویس علمی-فناوری
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه کیهان | لینک خبر

امنیت مؤلفه گم شده دنیای مجاز

صاحب‌خبر -


  حمیده  سعیدمحمدی
توسعه و پيشرفت تمدني و فناورانه از جمله عوامل ترقي روابط انساني محسوب مي‌شود، روابطي که جزو نيازهاي انسان بوده و در ادوار مختلف موجب تشکيل اجتماعات بشري شده و ابزارهاي گوناگوني را براي تسهيل ارتباط تحت عنوان رسانه اجتماعي  (Social Media) به وجود آورده است؛ اما امروزه به شکل هيجان‌انگيزي شاهد تغييرات اساسي در شيوه سنتي تعاملات هستيم که موجب شده مجموعه‌هاي انساني جديدي مستقل از اجتماعات واقعي بشر به وجود آمده و در کنار مزاياي فراوان خود تهديدات نوظهوري نيز براي مفاهيم اساسي اجتماع به همراه داشته باشد.
ويژگي‌هاي بنيادي اجتماع همچون «رو در رو بودن»، «محدوديت تعداد» و «مبتني بودن بر روابط عاطفي» با تغييرات رسانه و خلق واژه‌اي به نام شبکه اجتماعي (Social Networks) در حال رنگ باختن هستند. گرچه مفهوم ابتدايي شبکه اجتماعي سابقه‌اي به درازاي تاريخ پيدايش جوامع بشري دارد اما مطالعه علمي درباره ساختارهاي آن و توسعه اين مفهوم توسط ابزارهاي ديجيتال و تبديل اجتماع مجازي به يکي از زيرمجموعه‌هاي رسانه اجتماعي از رخدادهاي عصر حاضر است.
ابزار شدن شبکه انساني براي رسانه‌اي که قرار بود وسيله تعامل باشد دنياي پرمخاطره‌اي را رقم زده که از تسخيرخيال‌پردازانه جهان توسط ربات‌هاي هوشمند دهشتناک‌تر شده است. در اين اجتماع جهاني، روابط انساني طبق منطق ليبرالي بازار و منفعت، جهت‌دهي شده و نظام سلطه‌گر سرمايه‌داري با در دست گرفتن افسار برآيند اين روابط، آن را به هر سو بخواهد مي‌کشاند. شبکه مجازي موجود طبق تعريف گردانندگان کنوني آن مي‌بايست پايه تشکيل دهکده جهاني برای بلعيده شدن توسط استعمار نوين باشد.
همين امر موجب شده کشورهاي مختلف جهان با بررسي دقيق‌تر اين جامعه جديدالتأسيس که البته داراي منافع فراوان و بي‌نظيري نيز مي‌باشد نسبت به مخاطرات بنيان‌کن آن واکنش نشان داده و براي کنترل و کاهش جرائمِ در حال گسترش اين فضا و خطرات حاکميتي آن تدابير گوناگون انديشيده و قانون‌گذاري کنند.
«مولي راسل»
 يک قرباني خبرساز از هزاران
با يک جستجوي ساده مي‌توان درباره خودکشي، قتل، تجاوز و آزارهاي جنسي، توزيع مواد مخدر و حتي پرورش و جذب تروريست در شبکه‌هاي اجتماعي پرطرفدار اخبار فراواني يافت. در بين قربانيان شبکه‌هاي مجازي، «مولي راسل» انگليسي جزو يکي از خبرسازان اين حوزه بوده است. دختري خوشحال و فعال از منظر خانواده که ناگهان و در ميان ناباوري اطرافيانش در نوامبر 2017 در سن 14 سالگي به زندگي خود پايان داد. با پيگيري‌هاي «ايان راسل»، پدر مولي و بررسي اکانت‌هاي مجازي او توسط پليس لندن، موارد بسيار ترسناکي همچون تصاوير گرافيگي و واقعي از بريدن، سوزاندن، کبودي و غيره يافت شد که نشان مي‌داد مولي مدت قابل توجهي با صفحاتي در رابطه با خودآسيبي، افسردگي، نااميدي و خودکشي در شبکه‌هاي اجتماعي Instagram  و Pinterest  مواجه بوده است و اين امر باعث تقويت افکار تاريک و نااميدانه نسبت به خود و زندگي و انتخاب اين سرنوشت غم‌انگيز شده است.  
فشارهاي خانواده راسل همراه با تشکيل کمپيني با عنوان «اينستاگرام به کشتن مولي کمک کرده است»، باعث شد رسانه‌ها، صاحب‌نظران و متخصصان متعدد انگليسي طي دو سال گذشته با توجه به فاجعه مرگ مولي نسبت به خطرناک بودن فضاي شبکه‌هاي اجتماعي براي کودکان واکنش نشان داده و خواستار محدود شدن فعاليت‌ اين شبکه‌ها شوند.
از جمله «مت هانکوک» (Matt Hancock) وزير بهداشت بريتانيا در ژانويه 2019 به شرکت‌هاي مربوطه هشدار داد اگر در پاکسازي سايت‌هاي خود از چنين تصاوير و فيلم‌هايي موفق نشوند يا از آن اجتناب نورزند فعاليت آن‌ها را ممنوع خواهند کرد. وي تأکيد کرد پارلمان قدرت قطع دسترسي به شبکه‌هاي اجتماعي را دارد و دولت بايد از اين زمينه وارد عمل شود.1
بالا بودن آمار اين نوع فجايع در انگليس و واکنش جامعه و حمايت رسانه‌اي از تلاش‌هاي پدر قرباني، هشدار وزير را به دنبال داشت که موجب شد بعد از گذشت دو سال از مرگ مولي راسل، «آدام موسري» مدير اينستاگرام پس از ملاقات با وزراي فرهنگ و بهداشت دولت، نسبت به اين موضوع واکنش نشان داده و از تعهدش به اين کشور براي ايجاد قوانين جديد در نحوه اشتراک، توزيع و دسترسي محتوا خبر دهد.2
«اندي باروز» (Andy Burrows) مدير بخش امنيت آنلاين کودکان در NSPCC (جمعيت ملي پيشگيري از خشونت عليه کودکان در بريتانيا) معتقد است رسانه‌هاي اجتماعي همواره نسبت به امنيت کودکان در طراحي سرويس خود بي‌توجه بوده‌اند و اين مسئله نتايج فاجعه‌باري در پي داشته است. طبق آمار منتشره آفکام (Ofcom: سازمان تنظيم‌کننده مقررات رسانه‌اي بريتانيا) نيز حداقل يک ميليون کودک در انگلستان به صورت آنلاين مورد آزار و اذيت قرار گرفته و محتواهاي زننده ديده‌اند.3
مرگ‌هاي خاموش و وعده يوتيوب
خبرگزاري CBSnews آمريکا در فوريه 2019 در گزارشي به مشاهدات يک پزشک متخصص اطفال به نام «دکتر هس»(Hess) مي‌پردازد که بعد از ديدن ميزان بالاي خودکشي در کودکان در اورژانس به بررسي دلايل آن پرداخته و متوجه شده در موارد متعددي مشاهده ويدئوهاي يوتيوب موجب اين رخدادها شده است. بدين ترتيب وي به شکلي خوشبينانه تلاشي را براي حذف محتواهاي مخرب توسط گزارش دادن آغاز مي‌کند. او به والدين هشدار مي‌دهد و هدف از اين کار را افزايش آگاهي نسبت به محتويات خشونت‌آميزي اعلام مي‌کند که توسط کودکان در رسانه‌هاي اجتماعي همچون YouTube Kids مورد استفاده قرار مي‌گيرند.
اما وي پس از يک دوره تلاش براي به نتيجه رساندن اين امر خسته شده و متوقف مي‌شود زيرا از نظر او آنچه وي در جستجوهاي خود يافته تنها نوک کوه يخ است و حجم انبوهي از اين توليدات در فضاي مجازي به اشتراک عمومي گذاشته مي‌شود که روز به روز تيره‌تر و خشن‌تر مي‌شوند و عجيب اين‌که اوباش مجازي گرفتار هم نمي‌شوند.
فيلم‌ها و تصاوير خودکشي، خودآسيبي، استثمار و سوء‌استفاده جنسي، قاچاق، خشونت خانگي و خشونت مسلحانه از جمله شبيه‌سازي تيراندازي در مدرسه! از جمله مواردي هستند که وي با آن‌ها برخورد کرده است. دکتر هس اين محتواها را ابزار آموزش بسياري از بچه‌ها در زمينه تکنيک‌ها و رفتارهاي مخرب مي‌داند. پاسخ سخنگوي يوتيوب به پيگيري‌هاي خبرنگار CBSNews اين است که مطمئن باشيد يوتيوب سياست‌هاي سختگيرانه‌اي دارد که ويديوهاي آسيب‌زا را ممنوع مي‌کند!4
سؤال اينجاست که با وجود اين فجايع و صدور وعده‌ها براي درمان آنها آيا حداقل در شبکه‌هاي پرطرفدار، اراده واقعي براي کنترل و محدودسازي قطعي محتواي مخرب وجود داشته است؟
رتبه‌بندي در تخريب
در اين ميان طبق يک نظرسنجي که در سال 2017 توسط «انجمن سلطنتي بهداشت عمومي انگليس» در مورد پنج شبکه اجتماعي مطرح يعني فيسبوک، يوتيوب، اينستاگرام، اسنپ چت و توييتر از حدود 1500 کاربر جوان(24-14 سال) انجام شد، شبکه‌هاي اجتماعي اينستاگرام، اسنپ چت و سپس فيسبوک رتبه‌هاي اول تا سوم بدترين پلتفرم از لحاظ تأثيرات منفي بر سلامت روح و روان جوانان را کسب کردند. براساس اين تحقيق، جوانان معتقدند چهار شبکه اجتماعي فيسبوک، توييتر، اسنپ چت و اينستاگرام اضطراب و استرس آن‌ها را افزايش مي‌دهند.5
حرکت به سمت حاکميت واحد استعمارگر، بزرگترين تهديد فضاي مجازي
اما تهديدات فضاي مجازي موجود بيش از چيزي است که تصور مي‌شود و رتبه‌بندي شبکه‌ها از لحاظ اثرات سوء رواني نتوانسته مصونيت کامل از خطر را ايجاد کند. بزرگترين تهديد فضاي مجازي، حرکت آن به سمت کنترل جهاني توسط حاکميت واحد استعمارگر است. تنظيم روابط در اين آشفته بازار که به سمت نقطه مطلوب حاکميت تماميت‌خواه هدف‌گيري شده، مستلزم بردگي فکري و خروج مشترکان از دنياي هنجارهاي بازدارنده است. به همين دليل برخلاف فرآيند تعاملي در اجتماعات حقيقي که هنجارهاي انساني ـ الهي تعيين‌کننده رفتارها هستند شاهد تأثيرگذاري و تعريف هنجارهاي جديد توسط ساختار رفتاري تحميلي در شبکه‌هاي اجتماعي هستيم. بازتوليد ارزش‌هايي که امروزه بخش بزرگي از آن جايگزيني هنجارهاي فطري با ناهنجاري بوده قربانيان فراواني از شبکه کاربري خود گرفته و دامنه‌اش جامعه حقيقي را نيز ـ از نابودي افراد گرفته تا تهديدات امنيت ملي ـ درگير کرده‌ است.
بر همين اساس گرچه فشار بر مديران شبکه‌هاي مجازي مي‌تواند يک گزينه مقطعي و مصداقي خوب باشد اما مطمئنا اراده قطعي براي پاکسازي فضاي موجود به وجود نخواهد آمد زيرا اولا شالوده و ساختار اين شبکه‌ها توليدکننده و مشوق عوامل منفي است و ثانيا سياستِ گردانندگان آن از ابتدا هم ايجاد يک فضاي سالم عمومي نبوده است چرا که کنترل ارزش‌مدارانه اين فضا يعني از دست دادن بخش بزرگي از اطلاعات لازمي که به واسطه قوانين و دستورالعمل‌هاي تعريف شده براي اهداف سلطه‌طلبانه جمع‌آوري مي‌شود. ثالثا توسعه فضاي مجازي توسط تکنولوژي‌هاي جديد همچون بلاکچين مي‌تواند امکان هرگونه اعمال حاکميت بر جرائم را از بين ببرد.
از جمله اهداف بزرگ توسعه اينترنت توسط سازندگانش تکميل پروژه مشهور «دهکده جهاني» است. در اين مسير هرچه زندگي اشخاص و سازمان‌ها مجازي‌تر شده و ساختار اداره جوامع بر اين گستره سوار شود امکان دقيق‌تر شدن اطلاعات و واقعي‌تر شدن تحليل کلان داده‌هاي جمع آوري شده و ساده‌تر شدن تسلط بر آن‌ها فراهم مي شود.
چاقوي جراحي در دست قاتل شيطاني
ايده دهکده جهاني براي اولين بار در ميانه دهه 60 ميلادي شکل گرفت. «مارشال مک لوهان» فيلسوف و نظريه‌پرداز کانادايي در حوزه تئوري‌هاي ارتباطي قريب به 30 سال پيش از تولد اينترنت، آينده جهان را تحت تأثير وسايل ارتباطي جمعي الکترونيک توصيف کرد. او با بررسي اثرات رسانه‌هايي همچون راديو و تلويزيون پيش‌بيني کرد حدود 50 سال بعد شرايط ارتباطي جديدي در جهان شکل خواهد گرفت که جهان را مشابه يک دهکده جهاني خواهد کرد.6
پيشرفت‌هاي الکترونيک توانست ايده او را به صورت اتصال ميلياردها انسان در گراف طراحي شده شبکه‌هاي اينترنتي نمايش دهد و بنيان نظريه دهکده جهاني را محکم کند. در اين بين نقشه راه مک لوهان براي آينده ارتباطي بشر ايده جذابي براي حاکميت آمريکا شد. دنياي مجازي با عبور از مقدمات و گذر موفقيت‌آميز از دوره سايت‌ها و گروه‌هاي کوچک وارد عصر مستعمرات مجازي، ذيل شبکه‌هاي جهاني اينترنتي و پيام‌رسان‌هاي تلفن همراه شد.
اعترافات يک ذهن خطرناک
فيسبوک يکي از شواهد دست‌اندازي سلطه‌طلبانه به ايده ارتباطي اينترنت است. «مارک زاکربرگ» مدير بزرگترين شبکه انساني در فضاي مجازي با بيش از 2 ميليارد کاربر فعال، در ژانوية 2013 اعلام کرد «يکي از نگاه‌هاي ما به فيسبوک اين است که اين اجتماع بزرگ، پايگاه داده‌اي پويا با محتواي زندگي افراد خلق مي‌کند و مانند هر پايگاه داده‌اي، بايد بتوان از آن نتايجي به دست آورد.»
وي در اکتبر 2013 در گفتگو با سرمايه‌گذاران تأکيد کرد شرکتش بر روي «درک جهان» تمرکز دارد. فيسبوک با استفاده از اطلاعاتي که اشخاص به طور کاملا داوطلبانه به اشتراک مي‌گذاشتند کلان داده‌اي ايجاد کرد که جهان انساني را قابل ارزيابي و محاسبه کرد، کاري که هيچگاه در دنياي حقيقي قابل انجام نبود. از اين منظر، فيسبوک وجود داشت تا «جهان را بي‌پرده‌تر کند» و اشخاص همان داده‌هايي بودند که مثل سوخت در خدمت حرکت موتور فيسبوکي او بودند. درواقع براي اينکه گراف اجتماعي او قدرتمند شود، لازم بود انسان‌ها «اهل اشتراک‌گذاري» باشند.
اما آيا «درک جهان» هدفي براي پيشرفت اخلاق‌مدار و تعالي‌بخش انسان‌ها بود؟ پاسخ اين سؤال در واکنش زاکربرگ به کند شدن سرعت رشد فيسبوک نهفته است. وي در ژانويه 2016 با آغاز افول اين غول مجازي مي‌گويد: «همزمان با تمايل بيشتر جهان به سوي بي‌پردگي، در بسياري از اجتماعات، شاهد افزايش ترس از عواقب جهاني متصل‌شدن بيشتر و پيشرفت فناورانه سريع‌تر هستيم» نظام حاکم بر اين شبکه مجبور به اعتراف مي شود که هنوز «ميلياردها نفر هستند که آنچه را لازم است انجام نمي‌دهند». اين يعني هراس از تقابل جهان با روياي مک لوهاني کدخداي اينترنت.7
رسوايي‌هاي متعدد و آسيب‌زايي‌هاي گسترده اين شبکه عامل افزايش ترسي است که زاکربرگ از آن ياد مي‌کند. «جولين آسانژ» مؤسس و مدير وبگاه ويکي‌ليکس مي‌گويد: فيس‌بوک نفرت‌انگيزترين ابزار جاسوسي است که تاکنون ايجاد شده ‌است. هرکس که نام و مشخصات دوستان خود را به شبکه اجتماعي فيسبوک اضافه مي‌کند بايد بداند که به شکل رايگان در خدمت دستگاه‌هاي اطلاعاتي آمريکاست و اين گنجينه اطلاعاتي را براي آن‌ها تکميل مي‌کند و اين موضوع فيسبوک را به يک ابزار خطرناک بدل کرده‌است.
در مارس 2018، مشخص شد که شرکت «کمبريج آناليتيکا» بدون اجازه، از اطلاعات شخصي بيش از 87 ميليون کاربر براي تأثيرگذاري بر مبارزات انتخابات رياست‌جمهوري ايالات متحده آمريکا (2016) استفاده کرده و فيسبوک با وجود اطلاع از کار اين شرکت، هيچ اقدامي انجام نداده‌است. اين رسوايي، در عرض يک هفته کاهش 58 ميليارد دلاري ارزش سهام شرکت و جريمه 500 هزار دلاري توسط دفتر کميسارياي اطلاعات انگلستان (ICO) را به دنبال داشت اما اين رسوايي‌ها يا اعترافات به معناي پايان کار دست‌اندازي‌هاي اطلاعاتي نظام سلطه نيست زيرا موج انساني سرگردان در اينترنت هر بار شبکه جديدي را جايگزين شبکه از دست رفته يا ترک شده قبلي مي‌کند و همچنان گزينه‌اي به عنوان حريم خصوصي و اطلاعات محافظت شده وجود ندارد.
توسعه اينترنت در ايران نيز حضور بيش از 70 ميليوني مردم در اين شبکه ها را رقم زده است. در اين بين تلگرام و اينستاگرام بيشترين سهم از حضور ايرانيان را به خود اختصاص داده‌اند. دو شبکه‌اي که به واسطه سياست‌هاي سهل‌انگارانه دولتي بيشترين ظرفيت تخريبي براي منابع انساني کشور و بدنه اجتماعي جمهوري اسلامي را دارا شده‌اند.
تهديد بزرگ‌تر؛ زندگي در خانه دشمن
پر واضح است که به دليل قرار داشتن بخش عمده زيرساخت‌هاي اينترنت در آمريکا و دسترسي کامل به اطلاعات موجود در آن، فرصت و ابزار لازم براي تحقق روياي استعماري اين کشور مهياست. آژانس امنيت ملي آمريکا (NSA) از جمله سازمان‌هايي است که از طيف گسترده‌اي از نرم‌افزارها و برنامه‌هاي جاسوسي براي سرقت اطلاعات سازمان‌هاي دولتي و اشخاص حقيقي در سراسر جهان استفاده مي‌کند.
اخيرا نيز «جينا شري هسپل» (Gina Cheri Haspel) رييس جديد سازمان CIA از استخدام متخصصان شبکه‌هاي اجتماعي و افزايش فعاليت اين سازمان روي شبکه‌هاي اجتماعي با استراتژي جديد خبر داده است. به گفته وي آنها اکانت توييتر (با 2/5 ميليون فالوور) دارند و از اين پس روي اينستاگرام نيز فعاليت خواهند کرد. تلاش‌هاي آمريکا براي جاسوسي سايبري از کاربران فضاي مجازي و سوء‌استفاده از اينترنت در منازعات سياسي و اقتصادي باعث شده برخي دولت‌ها به دنبال راه‌هاي مقابله با اين جريان باشند.
راهکارهاي تقابل کشورهاي مختلف
 با سونامي حاکميت‌زدا
برخلاف نگاه منفعلانه دولتي در ايران، استراتژي محدودسازي دسترسي بيگانه به جريان آزاد اطلاعات در برخي کشورها از راه‌هاي مختلفي در پيش گرفته شده و زيرساخت‌هاي آن نيز در حال تکميل است که به برخي از آن‌ها اشاره مي‌کنيم:
* وادار کردن شرکت‌هاي فناوري آمريکايي به خريد سرورهاي بومي و ذخيره‌سازي اطلاعات کاربران در همان کشور با استفاده از اهرم‌هاي فشار متعدد همچون متوقف ساختن فروش محصولات و ارائه خدمات، طرح شکايت و جريمه کردن شرکت‌هاي متخلف و افزايش ماليات. اين کار تا حد زيادي مانع سوءاستفاده نهادهاي اطلاعاتي و جاسوسي آمريکا از اطلاعات براي ضربه زدن و گروکشي‌هاي سياسي و اقتصادي مي‌شود.
*راه‌اندازي سرويس‌هاي مشابه با سرويس‌هاي محبوب تحت وب آمريکايي همچون دو شبکه اجتماعي محبوب VKontakte  و (OK. Ru)  Odnoklassnikiدر روسيه و شبکه اجتماعي‬QZone  به عنوان برنامه های گپ موبایلی پر طرفدار و Sina Weibo به عنوان جایگزین توئیتر در چین. همچنین راه اندازی جست و جو گر بسیار قوی «بایدو» در چین و «یاندکس» در روسیه.
 *تنظيم شيوه ‌نامه‌اي براي فعاليت اين شبکه‌ها در انگلستان برای جلوگيري از آسيب‌هاي فردي شبکه‌هاي اجتماعي توسط دفتر کميسارياي اطلاعات (ICO) بريتانيا. اين شيوه‌نامه، فيسبوک و ساير رسانه‌هاي اجتماعي در بريتانيا را ملزم مي‌کند تکنيک‌ها و ابزارهايي مانند Streak در اسنپ‌چت، لايک در فيسبوک و کليه ابزارهاي مشابهي که مي‌توانند به شکل‌هاي مختلف کاربران را به استفاده بيشتر از رسانه‌هاي اجتماعي ترغيب کنند را در اختيار افراد زير 18 سال قرار ندهند. در غير اين‌صورت به ميزان چهار درصد درآمد جهاني سالانه خود جريمه مي‌شوند.8
* راه‌اندازي شبکه ملي اطلاعات به عنوان مؤثرترين راه براي اعمال حاکميت طبق قوانين و فرهنگ هر کشور. اين کار در کشورهايي همچون چين، روسيه، انگلستان، کره جنوبي و حتي خود آمريکا انجام شده تا فضاي ايمن اينترنت داخلي مهيا شود.
* فيلترينگ شبکه‌هاي اخلالگر و محتواهاي مجرمانه بر طبق قوانين هر کشور همچون فيلترينگ تلگرام در روسيه و فيلتر شبکه‌هايي نظير فيس‌بوک و توييتر و يا موتور جستجوي گوگل در چين.
بنابراين تکيه بر توان داخلي براي ايجاد شبکه ملي اطلاعات مطلب غيرممکن و عجيب و غريبي نيست که برخي در جمهوري اسلامي نسبت به آن جبهه گرفته و يا سهل‌انگاري مي‌کنند.
تهديدات اينترنت در جمهوري اسلامي و خاموشي اولويت‌ها
موقعيت و جايگاه ويژه کشور ما در مناسبات جهاني که الهام‌بخش ملت‌هاي آزادي‌خواه و انقلاب‌هاي ضدسلطه گرديده است موجب شده تحت بيشترين هجمه از سوي دولت‌هاي استعمارگر و هم‌پيمانانش قرار بگيرد. فضاي مجازي نيز طبق ظرفيت‌هاي ذکر شده فوق، تبديل به يکي از ميادين بزرگ مبارزه با نظام اسلامي در سطوح خرد و کلان شده است.
به عنوان مثال موارد فراواني از نفرت‌پراکني سلبريتي‌ها و فعاليت آزادانه اوباش مجازي را مي‌بينيم که مثلا در نمونه اخير، به راحتي موجبات به شهادت رساندن يک طلبه بي‌گناه را فراهم مي‌کنند که گرچه نيازمند بررسي دقيق قضايي است اما طبق شواهد، فضاي آلوده مجازي از جمله عوامل زمينه‌ساز اين جنايت بوده است يا در سطوح بالاتر، عوامل سلطه پس از قرار گرفتن نام سپاه در فهرست تروريستي آمريکا، به شکلي حقيرانه مي‌خواهند انتقام شکست در عرصه‌هاي نظامي منطقه را با بستن صفحه منسوب به سردار سليماني در اينستاگرام و بستن حساب‌ها و کانال‌هاي پرس تي‌وي و هيسپان تي‌وي در گوگل و يوتيوب بگيرند!
رهبر انقلاب در مناسبت‌هاي مختلف درباره ايجاد شبکه ملي اطلاعات به عنوان يکي از راهکارهاي مؤثر براي حفظ امنيت ملي توصيه اکيد داشته‌اند: «در مسئله‌ فضاي مجازي، آنچه از همه مهم‌تر است، مسئله‌ شبکه‌ ملي اطلاعات است. متأسفانه در اين زمينه کوتاهي شده، کاري که بايد انجام بگيرد، انجام نگرفته؛ قوي‌ترين کشورها، در اين زمينه‌ها خط قرمز دارند؛ خيلي از بخش‌هاي فضاي مجازي اعزام‌شده‌ از سوي آمريکا و دستگاه‌هاي پشت سر و پشت صحنه‌ اين قضيه را راه نمي‌دهند؛ کنترل مي‌کنند. ما هم بايد کنترل کنيم. کاري کنيد که از منافع و سودها و بهره‌هاي فضاي مجازي همه بتوانند استفاده کنند اما در آن چيزهايي که به ضرر کشور شما، به ضرر جوان شما و به ضرر افکار عمومي نيست.» (ديدار با مسئولان نظام 1396/3/22)
ايشان پس از تشکيل شوراي عالي مجازي براي مقابله با تهديدات و بهره‌گيري بهتر از فرصت‌هاي فضاي مجازي در حکم انتصاب اعضاي شورا در سال 94 از جمله وظايف آنان را چنين ترسيم نمودند:
* ارتقاي جمهوري اسلامي ايران به قدرت سايبري در طراز قدرت‌هاي تأثيرگذار جهاني و برخورداري از ابتکار عمل و قدرت تعامل با ديگر کشورها در جهت شکل‌دهي به قواعد و قوانين مرتبط با فضاي مجازي در عرصه جهاني با رويکرد اخلاق‌مدار و عادلانه.
*اهتمام ملي و همه‌جانبه و سرمايه‌گذاري جدي در امر ايجاد و توسعه انواع فناوري‌ها و صنايع کاملا پيشرفته و رقابتي خصوصا با استفاده و ايجاد رشته‌هاي نوين دانشگاهي و تربيت سرمايه‌هاي انساني متعهد، ‌متخصص و کارآمد مورد نياز در بخش‌هاي سخت‌افزاري و نرم‌افزاري، محتوايي و خدماتي در تمامي ابعاد فضاي مجازي به‌ويژه در برنامه ششم توسعه و برنامه‌ريزي سالانه کشور.
* تسريع در راه‌اندازي شبکه ملي اطلاعات پس از تصويب طرح آن در شوراي عالي و نظارت مستمر و مؤثر مرکز ملي بر مراحل راه‌اندازي و بهره‌برداري از آن.
* اهتمام ويژه به سالم‌سازي و حفظ امنيت همه‌جانبه فضاي مجازي کشور و نيز حفظ حريم خصوصي آحاد جامعه و مقابله مؤثر با نفوذ و دست‌اندازي بيگانگان در اين عرصه.
اما پس از گذشت حدود چهار سال تقريبا هيچکدام از اين موارد عملي نشده و خطرات اين فضا همچنان امنيت جامعه را تهديد مي‌کند. خطراتي که بيش از ساير نقاط جهان مي‌تواند گريبانگير ملت بزرگ ايران شود همچون:
- آسيب‌هاي معمول اين فضا مانند افسردگي، انزوا، قتل، خودکشي و تجاوز (تجاوز و قتل ستايش 6 ساله، خودکشي دختران اصفهاني).
- در معرض تهديد بودن کسب و کارهاي اينترنتي (تجربه حذف ناگهاني هاتگرام و تلگرام طلايي).
- افزايش تهديدات امنيتي و سازماندهي گروه‌هاي برانداز و ضدنظام با تشکيل اتاق فرمان مجازي (اغتشاشات 88 و 96).
- گسترش نااميدي نسبت به وضع موجود با سياه‌نمايي‌هاي مفرط.
- زمينه سازي و تقويت جريان ترور (طلبه همداني).
- مهندسي افکار عمومي به ويژه در هنگامه انتخابات با شايعه‌پراکني و دروغ‌سازي.
- تلاش وسيع براي تخريب فرهنگ و سست کردن پايه‌هاي خانواده.
- ضريب دادن به سلبريتي‌هاي ناآگاه يا معاند.
- ضريب دادن به اثر تحريم‌ها و ايجاد ترس و دلهره.
- اثرگذاري عميق بر افکارعمومي در جنگ اقتصادي (ايجاد جو رواني تلگرامي در هنگامه افزايش نرخ ارز).
- جايگزيني تقابل موثر و واقعي مسئولين با دشمن با برخوردهاي بي‌جان مجازي (تقابل توييتري!) .
- وامدار کردن برخي مسئولين به ويژه جريان غربگرا با حمايت‌هاي مجازي و سپس اثرگذاري بر تصميمات آنان.
-  تهديد بيش از پيش حاکميت اقتصادي با ورود رمزارزها و تکنولوژي بلاک‌چين.
کوتاهی عجیب و رفتارهاي خلاف امنيت ملي
رفتار خصمانه شبکه‌ها، پيام‌رسان‌ها و سرويس دهنده‌هاي اينترنت نسبت به ايران عجيب نيست زيرا برآمده از قوانين کشوري است که در آن ايجاد شده و اين کشور در جايگاه دشمني با ما قرار دارد. اما عجيب است که با وجود تهديدات گسترده و خساراتي که تاکنون به واسطه بي‌‌در و پيکر بودن مديريت حضور اين پلتفرم‌ها در ايران به وجود آمده همچنان نسبت به تحقق مصوبات شوراي عالي مجازي در ايجاد و تکميل زيرساخت‌هاي ارتباطي و حمايت از بومي‌سازي پيام‌رسان‌ها و شبکه‌هاي اجتماعي به عنوان محمل ارتباطات و وادار کردن صاحبان شرکت‌هاي بيگانه به اخذ مجوز و خريد سرور در خاک ايران، کوتاهي شده و برخلاف ساير کشورها نسبت به عملکرد شبکه‌هاي خارجي که به قوانين جمهوري اسلامي احترام نمي‌گذارند عکس‌العمل مناسبي نشان نمي‌دهند.
عجيب اينجاست که شاهد رفتارهاي خلاف امنيت ملي از سوي وزارتخانه و مسئولين نيز مربوطه هستيم از جمله:
- عدم عکس‌العمل مناسب نسبت به رفتارهاي خصمانه اينستاگرام و تلگرام.
- حفظ اعضاي ميليوني تلگرام با ايجاد هاتگرام و تلگرام طلايي که مانع مهاجرت به پيام‌رسان‌هاي داخلي شد.
- عدم اجراي کامل مصوبه شوراي عالي مجازي و دستگاه قضا در رابطه با فيلترينگ اينستاگرام و تلگرام.
- دوقطبي‌سازي فيلترينگ و آزادي در حمايت از فعاليت بي چون و چراي شواليه‌هاي مجازي دشمن در خاک کشور.
در نهايت آنچه بر مجموعه عملکرد نامناسب دولت و مسئولان مربوطه اضافه مي شود تعهد قابل توجه برخي از آنان به دستورالعمل‌هاي دشمنان و تلاش براي جلب توجه و رضايت آن‌هاست تا آنجا که وزير ارتباطات در نشست جامعه اطلاعاتي با عنوان (WSIS)
فن‌آوري اطلاعات و ارتباطات براي دستيابي به اهداف توسعه پايدار شرکت کرده و درباره موفقيت دولت در اجراي بندهاي 16 و 17 سند SDG (سند 2030) و سپس ميزان اثرگذاري تحريم‌ها بر کسب و کار مردم گزارش مي‌دهد!9 آيا قرار نيست حداقل به دليل داشتن عرق ملي، مردم را در هزارتوي خانه خطرناک دشمن رها نکنيم و مانع رخ دادن فجايع ديگر شويم؟
منابع در دفتر روزنامه موجود است.

نظر شما