به گزارش ایرنا، سعید جوزانی نویسنده کتاب سال دو فصل دارد متولد و ساکن بندرانزلی و از نویسندگان «کانون داستان چهارشنبهی رشت»است.
این کتاب نخستین اثر داستانیِ جدی اوست و رمانهایی نیز با مضامینی در بزنگاههای گونهگون تاریخ گیلان آمادهی چاپ دارد.
مجموعهداستان «سال دو فصل دارد» به چهار بزنگاه تاریخ معاصر پرداخته است؛ قیام میرزاکوچک، جنگ بینالملل دوم، کودتای بیستوهشت مرداد، ماجرای جنگل، در چهار نقطهی گیلان: تالش، بندرپهلوی، رشت، سیاهکل. چهار داستان کوتاهبلند این مجموعه به لحاظ درونمایه و جغرافیا اشتراک مضمون دارند. در این آثار، نویسنده روایتگر سرگذشتهایی است در حاشیهی تاریخ.
در پشت جلد کتاب آمده است: تبار کلمهی story کلمهی history است. داستان ریشه در تاریخ دارد. آنچه مهم است عدم بازتولید آن است چرا که تقویم به بزرگان سیاه و سفید میپردازد نه به مردمان خاکستری، پس داستاننویس واسازی تاریخ میکند نه بازنماییِ آن.
سعید جوزانی در مورد علت پرداختنش به مضمونی تاریخی در این اثر گفت :تاریخ همیشه برایم مفهومی جذاب داشته و همواره بخش عمدهای از دغدغههای ذهنی مرا به خود معطوف کرده است؛ اینکه بر پیشینیان ما چه گذشت، چطور زندگی کردهاند، مشغولیتهای درونی و بیرونیشان چه بود و چه تجربیاتی برای ما باقی گذاشتند و ما چگونه از این تجربیات که گاه دردناک بوده و گاه به قیمتی گزاف بهدست آمده، بهنفع بهترشدن حالمان استفاده کنیم موضوعی بوده که سببسازِ نگاه جدیام به تاریخ بوده است.
این نویسنده جوان گیلانی افزود: اگر بخواهیم تاریخ را بهصورت امری کلی و اصلی در نظر آوریم میشود مفاهیمی کلی و جزئی را از آن استخراج کرد. مفاهیمی مانند : «پیروزی»، «شکست»، «خشونت»، «ثبات»، «انفعال»، «صلح»، «جنگ»، «نفرت» و البته «ناکامی».
وی خاطرنشان کرد: محتوای کتاب «سال دو فصل دارد» به این آخری یعنی ناکامی میپردازد و اگر بخواهم درونمایهی اثر را در یک جمله خلاصه کنم آن جمله این است: «تاریخ روایت شده در این اثر سرشار از ناکامی است و بیقراری.»
به گفته وی در چهار داستان این مجموعه تاریخ نقشی پررنگ دارد. اما نه آن تاریخِ آشنایی که مورخانِ فاتح، شارحش هستند و نه آن تاریخی که در فیلمها و سریالها و تحلیلهای اغلب تکراریِ صداوسیما با آن روبهروییم.
وی اظهار داشت: در این کتاب سعی کردهام از زندگیِ شخصیتهایی بگویم که شاید در کلیت تاریخ حضوری اساسی و تعیینکننده نداشته باشند اما زیستشان برگرفته از بزنگاههای حساسیست که در مقاطع مختلف از سر گذراندهاند.
جوزانی یادآور شد: محیط جغرافیایی داستانها، خطهی گیلان است، داستان اول به ماجرای نهضت جنگل و بریدن سر میرزاکوچکخان از جسد یخزدهاش اختصاص دارد، داستان دوم به ورود قوای متفق و اشغال شهر بندرپهلوی و رژهی سربازهای روس در خیابان اصلی شهر، داستان سوم به کودتای 28مرداد و تبعاتش برای یکی از سران جبههی ملی در رشت و داستان چهارم به ماجرای حملهی گروهی از اعضای سازمان چریکهای فدایی خلق به پاسگاه ژاندارمری سیاهکل در بهمن 1349.
وی خاطرنشان کرد: در این داستانها سعی کردهام تا آنجایی که سواد و آموختهها یاریام میکند، با بهرهگیری از زوایای دید مختلف، شیوهی شخصیتپردازیِ مبتنی بر فضاسازی و همچنین مطالعه روی جغرافیای خطهی گیلان بتوانم از پس ساخت اتمسفر و شیوهی زیست و دغدغههای درونی و بیرونیِ مردم آن دوره بربیایم و مخاطب را با داستانهایی مواجه کنم که شاید تا به حال خواندنش را در هیچ کتابی تجربه نکرده باشد؛ داستانهایی که ساختی صرفا مستند ندارند، حکایتگر روایتی سایهوارند و به دلیل آنکه حدیثِ نفس شخصیتهایی عادی و گمنامند، خواننده میتواند با آنها همذاتپنداری کند.
جوزانی در خصوص اینکه چگونه ایدهی این کتاب به ذهنش رسید گفت : مدت 10سال وظیفهی مراقبت از پدربزرگم را داشتم. ایشان دوسالِ پایانیِ عمرشان را به بیماری آلزایمر مبتلا شدند اما پیش از آن حافظهی عجیبی داشتند که مثل ساعت کار میکرد. با آن حافظهی بصری قویشان از گذشتهی دور و تجربهی زیستیشان ساعتها برایم حرف میزدند. در خلال این حرفها متوجه شدم که این مرورها و تصاویر هرکدام داستانی در خود دارد که حیف است نانوشته باقی بماند. ایدههای کلی پدربزرگ را جزء به جزء پرورش دادم و از درونش داستانهایی در ساحت تاریخ استخراج کردم. داستانهایی که صرفا ساختی مستند و تاریخی نداشته و روایتی سایهوار از تاریخ را حکایت کند. به بیان دیگر نمیخواستم چیزی که در کتب تاریخی و در فیلمها و سریالهای صدا و سیما مشاهده میشود در این اثر هم بازتولید شود. این شد که تصمیم گرفتم روایت خودم را بسازم حتی اگر با حقایق تاریخی عنوان شده منافات داشته باشد.
وی تصریح کرد: شخصیتهای این داستانها همگی در حاشیهی تاریخ حرکت میکنند و مدام دچار ازدستدادگی و ناکامیاند. معتقدم جبر تاریخ و جغرافیا آنقدر مقتدر است که مجال تغییر و تطابق آدمهای درحاشیهمانده را نمیدهد.
جوزانی یاداور شد: وقتی در زمستان 1392 اولین داستان این مجموعه را نوشتم فکر کردم این امکان وجود دارد که از همین الگو برای نوشتن داستانهای بعد هم پیروی کرد و در بازنویسیهای بعد آنچه شد که پیش روی شماست.
در بخشی از سال دو فصل دارد می خوانیم :
' رسیدند به خانقاه. شلوغ بود و دهاتی ها دور میدانچه ی وسط ده ایستاده بودند و همهمه شان مدام بالا می گرفت . داتام افسار قاطر را به درختی بست و چند نفر را کنار زد و رسید بالای جنازه ی میرزا. جنازه بی کفن بود در تابوتی چوبی . صورت میرزا رنگ برف بود. چشم هایش باز باز، مژه ها خیس، نگاه رو به آسمان. ریز دانه های برف درشت می شد و می نشست روی سر و تن میرزا. ریش پرپشت و موهای مجعدش یخ بسته بود . شنلش نبود. قطار فشنگ حمایل کرده، خالی. آستین کت پشمی اش پاره پاره. گالش ها از پا در آمده، دست راستش خونی. خون، روی تسبیح دانه درشت زردش دلمه بسته بود.زن ها سر در چادر فرو برده و زاری می کردند و مردها بر سر می زدند.
چند نفر که زیر تابوت را گرفتند، ناگاه داتام صدای سم ضربه ی اسب ها را شنید . یکی از دهاتی ها فریاد زد: محمد خان سالار شجاع آمد .
داتام ددجان را نمی دید . با شیهه و یورتمه ی اسب تفنگ چی های محمد خان دور تابوت خالی شد. محمد خان سواره ، دور تابوت چرخید و داد زد . ' اسکستانی ، سر را ببر.'
6030
سال دو فصل دارد
انزلی-ایرنا- ' سال دو فصل دارد' مجموعه داستان سعید جوزانی نویسنده جوان گیلانی با حضور ناصر غیاثی نویسنده و مترجم سرشناس وجمعی از اصحاب فرهنگ و ادب و هنر به همت انجمن هزار و یک شب و هکاری اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی انزلی رونمایی شد.
صاحبخبر -
نظر شما