فرهنگستان فوتبال نوشت: از عصر روز جمعه که تراکتورسازی مقابل پیکان با گل عیسی آلکثیر در یادگار امام باخت، یا حتی قبلترش، بعد از باخت سه بر یک این تیم مقابل سپیدرود در رشت، اوضاع فوتبال ایران بهطور کلی بههم ریخته است. دلیل این اتفاق هم نتیجه نگرفتن تیم تراکتور به نظر میرسد. دو هفته نتیجه نگرفتن متوالی تیم تبریزی باعث شده که تمام ارکان فوتبال ایران از رییس تا سایر تیمها توسط مالک، مدیرعامل و هواداران تراکتور زیر سوال بروند. بازیکنانی به شرطبندی متهم شوند، نمایندگانی از مجلس شروع به نامهنگاریهای گسترده کنند، کاپیتانهای تیم کتک بخورند، شهر تبریز برای چند ساعت حالت فوقالعاده به خودش بگیرد و عدهای هم این وسط زخمی شوند. همه اینها برای اینکه تراکتورسازی از کورس قهرمانی عقب افتاده و امیدش برای رسیدن به جام کمرنگ شده است.
تقلیل دادن اتفاقاتی که حول و حوش تیم تراکتورسازی تبریز رخ داده است، به جملاتی نظیر «اتفاق خاصی هم رخ نداده است» یا «مشکلاتی پیش آمده بود که در دست بررسی است» یا جملاتی شبیه به اینکه از گوشه و کنار فدراسیون فوتبال و کمیتههایش به گوش میرسد، در حال حاضر خطرناکترین رویکرد ممکن است. آنچه در یادگار امام تبریز رخ داده، هم به واسطه تکرار شدن چندبارهاش و هم به واسطه وسعت و شدتش باید با جدیترین برخوردهای ممکن مواجه شود. حمله به بازیکنان خودی و سیلی زدن به مسعود شجاعی، کاپیتان تیم ملی و حمله به خودروها و نیروهای امنیتی با سنگ و شکستن صندلیهای ورزشگاه و استفاده از آنها به جای وسیله حمله دقیقا آن چیزی نیست که بخواهد با واکنشهای سهلانگارانه روبهرو شود. تمام تصاویر تلویزیونی و ویدیویی با جزییات حادثه ورزشگاه یادگار را به تصویر کشیده است و همه اسناد و مدارک در این رابطه موجود است. پس صحبت کردن در مورد ریز جریانات، تکرار مکررات است. با این حال اگر بخواهیم تنها به یکی از سرنخهای رخدادهای اخیر برسیم، باید یکراست برویم سراغ مالک باشگاه تراکتورسازی، جناب آقای زنوزی.
اگر اسم مالک متمول باشگاه تراکتور را سرچ کنیم، یکی از جالبترین چیزهایی که توجهمان را جلب میکند، عکسهای بیشمار او با محمود احمدینژاد، رییسجمهور پیشین کشورمان است. اشاره به عکسهای متعدد این دو نفر با هم از این جهت است که زنوزی و احمدینژاد نقاط مشترک زیادی با هم دارند و این اواخر، یک ویژگی مشترک دیگر هم به اشتراکاتشان اضافه شده و آن هم مصونیت به نظر رخنهناپذیر این دو نفر است. دو یار قدیمی معلوم نیست با چه پشتوانهای، یکیشان در اجتماع و سیاست و دیگری در حوزه ورزش تقریبا هر چه دلشان میخواهد میگویند و معلوم نیست چرا کسی پاسخ درخور به آنها نمیدهد.
احمدینژاد بارها و بارها قوه مجریه و مقننه و مخصوصا قضاییه را مورد شدیدترین حملات قرار داده است و زنوزی هم نه تنها فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش را مورد حمله قرار داده است، بلکه حتی حضور سایر تیمهای لیگ برتری را هم زیر سوال میبرد. رویکرد این دو نفر، فارغ از اینکه ممکن است ما هم با بعضی انتقاداتشان موافق باشیم و در بعضی گفتههایشان تامل کنیم، بیشتر از آنکه خیرخواهانه به نظر برسد، خودخواهانه و تاحدودی منفعتطلبانه است، چراکه در برخورد با انتقادات این دو نفر، اولین سوالی که باید پرسیده شود این است که چرا تا دیروز ساکت بودید؟ و اگر شما منتقد و مدعی هستید، چه کسی باید جوابگوی کارها و بعضا خرابکاریهای شما باشد؟ این روزها بسیاری از چهرههای برجسته جامعه همین انتقاد را به احمدینژاد دارند که شما هشت سال رییسجمهور مملکت بودید و تا آن زمان هیچ انتقادی به هیچ نهادی نداشتید و ضمنا تلاش هم نکردید که رویههای به زعم خودتان غلط را تغییر بدهید و به محض اینکه دستتان از قدرت کوتاه شده، جایگاه اپوزیسیون گرفتید. حالا باید از آقای زنوزی هم سوال شود که وقتی تیمتان نتیجه میگرفت هیچ مشکلی با فدراسیون و سازمان لیگ و داوری و باقی قضایا نداشتید، اما به محض اینکه تیمتان نتیجه نمیگیرد همه چیز میشود مهندسی و از قبل تعیین شده؟
شما که خودتان در لیگ امسال کم تخلف نکردهاید، با مالکیت همزمان دو تیم، در مورد تخلف در فوتبال حرف میزنید و از حضور دو تیم سایپا و پیکان انتقاد میکنید؟ دو تیمی که یکیشان سابقه قهرمانی در لیگ برتر دارد و مثبت بودن حضورشان با معرفی بازیکنان آیندهدار به تیمهای بزرگ لیگ و همچنین تیمملی بارها اثبات شده است. اما شما میگویید این دو تیم صرفا هستند برای مهندسی کردن لیگ؟ شما نمیتوانید حواشی تیمتان را مدیریت کنید و با استناد به پستهای اینستاگرامی هواداران، دروازهبان تیمتان را به شرطبندی متهم که نه، مجرم معرفی میکنید و بعد مدعی میشوید حمله هواداران تیمتان به شجاعی و یگان ویژه و سایرین به خاطر کوتاهی فدراسیون بوده است؟ ادعا میکنید که فدراسیون نباید اجازه میداد شما با فروزان قرارداد ببندید؟
واکنشهای مالک باشگاه تراکتورسازی که تاثیر عمیقی در نوع برخورد و رفتار تماشاچیان میگذارد، بدون شک توسط هر مدیر دیگری صورت گرفته بود، بارها و بارها با محرومیتهای سنگین مواجه میشد. (همانطور که یکدهم حرفهای احمدینژاد را اگر یک منتقد معمولی گفته بود، مورد بازخواست قرار میگرفت)، اما ایشان بارها و بارها، هر بار که تیمش نتیجه نگرفته است، بزرگترین تهمتها را بدون ذکر سند به دیگران زده است. نکته جالب دیگر این است که هرگاه ایشان در مظان اتهام قرار گرفته است و عدهای انتظار پاسخگویی از ایشان داشتند، آقای زنوزی یا همکارانش به صورت متکلم وحده در تریبونها حاضر شدهاند و کسی نبوده تا آنها را به چالش بکشد.
نمونهاش بعد بازی تراکتور و ماشینسازی که عدهای اعتقاد داشتند نتیجه بازی منطقی نبوده، اما در برنامه نود فقط هوشنگ نصیرزاده و مهاجری، مدیرعامل و مربی باشگاه ماشینسازی حاضر شدند و همهچیز را یکطرفه فیصله دادند. یا همین مصاحبههای اخیر زنوزی که به تنهایی روی آنتن میآید و تمام حرفهایش را یک سر میزند و میرود. مالکانی که به فوتبال آشنایی ندارند و گمان میکنند، چون پول خرج کردهاند، باید قهرمان هم بشوند و البته که فوتبال به این شکل نیست. وگرنه مدیران پیاسجی و منچسترسیتی باید هر سال، بعد حذف از لیگ قهرمانان با آن هزینههای سرسامآور تمام ساختار یوفا را زیر سوال ببرند.
مالک تراکتور با القای این مساله که حق تیمش مدام در لیگ خورده میشود، ذهنیت طلبکار بودن را به هواداران تیمش القا میکند و به همین خاطر است که آنها هر اتفاقی را به دستهای پشت پرده و مهندسی شدن لیگ ربط میدهند. البته در این مورد آخر نمیتوان با قطعیت گفت که زنوزی چنین ذهنیتی را به برخی هواداران تزریق کرده است یا خیر؛ چراکه تیتیها سالهای پیش از حضور زنوزی هم نشان داده بودند که گاهی معتقدند دستهای پشت پرده نتایج تیمها را تعیین میکند. اما بهطور قطع میتوان گفت که اظهارات صریح مالک باشگاه در تشدید چنین ذهنیتی بیتاثیر نیست.
هدف از نوشتن این متن، دعوت به برخوردهای قضایی و قهری با منتقدین نیست. ما راضی نیستیم برای اشخاصی که نام بردیم مضیقه درست شود بلکه انتظار میرود به شبهههایی که این اشخاص میافکنند صریح و روشن پاسخ داده شود. ما در هیچ جای دنیا نمیبینیم که مالک یک باشگاه این همه توی چشم باشد و مدام مصاحبه کند و بازیکن کنار بگذارد و دلایل شکست را تحلیل کند، اما حالا که آقای زنوزی اینقدر علاقه دارند که در ریزترین اتفاقات هم حضور داشته باشند، باید تبعات اظهاراتشان را بپذیرند. اگر ایشان سند دارند که لیگ مهندسی میشود، باید قطعا ارایه دهند وگرنه این اتهام، نه تنها افترا به سازمان لیگ و فدراسیون فوتبال محسوب میشود، بلکه توهین به شعور این همه هوادار فوتبال است که عاشقانه از تیمهایشان حمایت میکنند.
نظر شما