قهر کردن زن و ترک خانه
قهر کردن بخش جدايي ناپذير يک رابطه زناشويي است؛ يعني نميتوانيم از يک رابطه نزديک صحبت کنيم و برخي مسائل يک رابطه را از آن جدا کنيم. آنجايي موضوع تبديل به يک مسئله جدي ميشود که اين قهر کردنها به ترک خانه منجر شود. اگر از خانه قهر کردهايد و يا تصميم به اينکار داريد و نگران پامدهاي آن هستيد و همچنين اگر همسرتان قهر کرده و از خانه رفته است و به دنبال راهکاري براي بازگرداندن زن به خانه و بازسازي دوباره زندگي مشترکتان هستيد، در اين مقاله از بيتوته با ما همراه باشيد.
همه ما در زندگي اجتماعي و زناشويي در موقعيتهايي قرار ميگيريم که شرايط مطابق ميلمان نيست؛ گاهي حرفي ميشنويم که بهنظرمان توهينآميز است، گاهي فکر ميکنيم مورد ظلم واقعشدهايم، در حقمان اجحاف شده يا تحقير شدهايم و...
در چنين شرايطي، هرکس با توجه به ويژگيهاي شخصيتي، تربيت خانوادگي يا نوع برداشت خود از مسائل، واکنش خاص خود را خواهد داشت؛ عدهاي بلافاصله حرفشان را ميزنند و به قول معروف از خود دفاع ميکنند. عدهاي ترجيح ميدهند سکوت کنندتا زمان مناسبي پيدا کنند.
بعضي افراد هم قهر ميکنند. فراموش نکنيم همه ما هر روشي را که انتخاب کنيم ميخواهيم به نوعي مسئله را حل کنيم و در واقع به حس بهتري برسيم. ولي واقعا با کدام روش به چنين هدفي دست پيدا ميکنيم؟
قهر کردن هم حد و حدود خودش را دارد
قهر يک امر طبيعي محسوب مي شود ولي به شرط آنکه در صورت طبيعي و منطقي صورت گيرد نه مانند اينکه روزها و ساعتها در حال قهر باشيد. و سر هر موضوع کوچکي به قهر کردن بپردازيد و رفتارهاي غير منطقي، غير اصولي و نادست از خود نشان دهيد.
از نظر روانشناسان قهر يک نوع واکنش معمولي در انسان مي باشد که به طور ژنتيکي و محيطي به اشخاص انتقال پيدا ميکند تا جايي که اشخاص در شرايطهاي يکسان به شکل هاي متفاوت به قهر کردن ميپردازند.
کودک، زن يا مرد فرقي ندارد همه اين اشخاص در شرايط هايي که با ناکامي روبه رو شود يا به احتياج هاي مناسب خود دست پيدا نکنند و براي گرفتن حق و غيره به درجه هاي متفاوت به قهر مي پردازند. اما براي برخي هم قهر کردن و رفتن از خانه عادت شده است. اگر مدام براي اختلاف نظرها و نرسيدن به خواستهتان قهر ميکنيد بايد بگوييم اين نشان از ضعف شديد شما در حل مسئله است.
افرادي که عزت نفس سالمي دارند، با چالشهاي موجود در روابط خود برخورد و راههاي عبور از آنها را پيدا ميکنند، اما افرادي که عزت نفس پاييني دارند، قهر کردن را انتخاب ميکنند، چرا که التماس و خواهش کردن طرف مقابل براي باز گرداندن او به رابطه، به آنها حس قدرت ميدهد.
شايد چندين بار اين کار را تکرار کرديد و نتيجه دلخواهتان را هم گرفتهايد اما بدانيد همان طور که يک کِش ظرفيتي براي کشيده شدن دارد، رابطه شما هم ممکن است تا اين حد براي تهديد شدن و اتمام رابطه، ظرفيت نداشته باشد و اينجاست که شما طبق عادت قهر کرديد و منتظر توجه دوباره طرف مقابل هستيد، اما اين بار او ديگر پا جلو نميگذارد و شما ميمانيد با پيامدها و آشفتگي آن.
در واقع همه ما گاهي از همديگر دلخور ميشويم و به فضا و زماني براي فکر کردن و تصميمگيري بهتر نياز داريم ولي اين موضوع باقهر کردن فرق دارد. گاهي سکوت ميتواند کمککننده باشد ولي نبايد آن را با قهرهاي طولاني مدت اشتباه گرفت.
معمولا کسي که قهر را انتخاب ميکند، با احساسي ناشي از کينه و خشم و مورد ظلم واقع شدن روبهرو ميشود و قدرت تفکر و تحليل را از خود و طرف مقابلش سلب ميکند. بدينترتيب ميبينيم که قهرهاي طولاني مدت بهمعناي تسليم و اعلام ناتواني براي حل مشکلات است و فقط زمان ما را براي رسيدن به حس بهتر و حل واقعي مشکلات به تأخير مياندازد.
برگرداندن زني که خانه را ترک کرده است
رفتن زن از خانه
صداي بسته شدن در، مثل پتک توي سرش کوبيده ميشود؛ اين چندمين بار است که تا دعوايشان ميشود قهر ميکند و از خانه بيرون ميرود. حالا بايد چکار کند؟ بايد منتظر بماند تا برگردد، تلفن بزند يا از او بخواهد که ديگر اين کار را نکند؟ چه فايده؟ بارها و بارها از او خواسته به جاي اينکه قهر کند و چند روز خانه نيايد، بنشينند، ببينند چکار بايد کرد! اما او هر بار فرار کرده و به جاي حل مسئله، صورت مسئله را پاک کرده است! در مقابل افرادي که بعد از هر ناراحتي و عصبانيتي قهر ميکنند و از خانه بيرون ميروند، چکار ميتوان کرد؟
قهر کردن ميتواند يک تهديد جدي براي رابطهتان باشد!
وقتي زني با شوهرش قهر ميکند و به خانه پدرش ميرود، يعني ازدواج و زندگي مشترک در خطر فروپاشي قرار دارد. چرا که ترک منزل از طرف زن نشان ميدهد مشکلات رابطه تا حدي براي او جدي بوده است، که ادامه زندگي مشترک با شوهرش در يک خانه براي او غيرقابل تحمل شده است. قهر کردن زن و ترک خانه ممکن است دلايل متعددي داشته باشد. اما مردي که همسرش خانه را ترک کرده است نيز مسلما دچار رنج، غم و شايد خشم زيادي خواهد شد.
- دلايل قهر و ناراحتي همسرتان را جويا شويد :
نخستين گام براي برگردان زنتان اين است که دلايلي را که باعث شده او قهر کند و از خانه برود، درک کنيد. بحثها و کشمکشهاي عشاق گرفتاريهايي جزئي است که به راحتي ميتوان آنها را حل کرد.
با اين حال جدا ماندن زن و شوهر بعد از ازدواج به چندين دليل سخت است. اگر زنتان قهر کرده و به نظر ميرسد که خيال برگشتن هم ندارد، محرک اين قهر بايد جدي باشد. شايد زنتان به خاطر يک دعواي تمامعيار، ناسازگاري ، بيملاحظگي، خيانت و .. شما را رها کرده است.
- معذرت خواهي کنيد :
برخي مردان فکر ميکنند که همه چيز را ميدانند و هميشه حق به جانب آنها است. اين مردان متکبر حتي وقتي ميدانند که جواب سوالي را نميدانند، باز هم ميخواهند مردانگيشان را اثبات کنند و وانمود کنند که داناي کل هستند.
اما فقط يک مرد واقعي ميتواند غرورش را زير پا بگذارد و قبول کند که آن شوهر ايدهآلي که بايد باشد، نيست. از خودتان بپرسيد که آيا علائق خانواده برايتان مقدم بر مسائل ديگر است؟ معذرتخواهي کردن از زنتان نشان ميدهد که به مرد متواضعتري تبديل شدهايد. تواضع داشتن به معناي نداشتن اعتماد به نفس نيست.
مردي که ميتواند به خاطر اشتباهاتش عذرخواهي کند، از موهبت همدلي برخوردار است و ميتواند متوجه شود که چه زماني ديگران را ناراحت کرده است. اگر ميخواهيد به زنتان ثابت کنيد که تغيير کردهايد، همدلي خودتان و حساس بودن به احساسات همسرتان را نشان دهيد.
- براي برگرداندن او صبر و قاطعيت داشته باشيد :
اگر ميخواهيد زنتان را برگردانيد، بايد صبر و پشتکار داشته باشيد تا عشقتان ببيند که شما به مرد جديد و بهتري تبديل شدهايد. اين زمان را به يک فرصت تبديل کنيد، سعي کنيد از اين فرصت تنها ماندن به روش مثبتي استفاده کنيد. ظرف چند روز از افسردگي و ترشرويي دربياييد، چون کارهاي زيادي هست که بايد انجام بدهيد.
روي خودتان متمرکز شويد. در انجام وظايف شغليتان کوتاهي نکنيد، ورزش کنيد و در يک کلام زندگي کنيد. سعي کنيد شاد و قانع باشيد. به اين ترتيب وقتي براي آشتي کردن با زنتان تماس ميگيريد، او مردي بااعتماد به نفس و محکم را ميبيند که امواج مثبت از او ساطع ميشود.
- تصميم بگيريد عادت هاي نادرست را تغيير دهيد :
اگر واقعاً براي برگرداندن زنتان و ترميم رابطهي مشترک خود مصمم هستيد، و داراي اختلالات شخصيتي جدي هستيد بايد به کمک يک متخصص و روانشناس، شخصيت و رفتارتان را اصلاح کنيد. در غير اين صورت به او ثابت خواهيد کرد که بدون شما زندگي بهتري خواهد داشت.
- راهکاري براي مصالحه و سازگاري پيدا کنيد :
فهرستي از محرکهاي اکثر دعواهايتان تهيه کنيد و سعي کنيد، ريشهي اين مشکلات را در نيازهاي عاطفي پيدا کنيد. سادهترين راه براي رفع ناسازگاري اين است که به مشاور مراجعه کنيد. توصيههاي حرفهاي مشاور کمک ميکند تا رابطهتان را ترميم کنيد و آن را مستحکمتر کنيد. اما اگر هنوز تمايلي براي مراجعه به مشاور نداريد.
- تلاش کنيد راهي براي ارتباط با او پيدا کنيد :
راهي پيدا کنيد تا بتوانيد تماس با همسرتان را به روشي مصالحتآميز و غيرتهاجمي حفظ کنيد. اگر دوستان مشترکي داريد، حال زنتان را مودبانه از آنها بپرسيد. اگر از شبکههاي اجتماعي استفاده ميکنيد، پيامي خصوصي را هر چند وقت يک بار براي او بفرستيد.
اگر همسرتان مشکلي ندارد، به او زنگ بزنيد و با هم گفتگوي تلفني داشته باشيد. گفتگوي آنلاين روشي عالي براي گفتن مسائل ممنوعه و فاش کردن راز دل است. از هر رسانهاي که استفاده ميکنيد، به راحتي او اهميت بدهيد.
- شور و شوق روزهاي اول با هم بودنتان را دوباره زنده کنيد :
بياحساس و بيتوجه بودن قابل چشمپوشي نيست. رابطهتان ديگر آن شور و شوق اوليه را ندارد و آتش عشقتان رو به خاموشي گذاشته است؟ دوباره آن را روشن کنيد. اگر به اندازهي گذشته هيجانزده و عاشق نباشيد، زنتان نيز متوجه اين بيتوجهي ميشود و او نيز پا پس ميکشد.
حتي همسرتان بعد از مدتي به جايي ميرسد که ناخودآگاه فکر ميکند شما ديگر آن مرد جذاب و دوستداشتني اول نيستيد. چنانچه همسرتان شما را ترک کرده است، بايد او را متقاعد کنيد که آمادهايد روي خودتان کار کنيد. زنتان را با گل و شکلات غافلگير کنيد و محبت و توجهي را که شايستهاش است، به پايش بريزيد.
براي حرف زدن با شريک زندگيتان وقت بگذاريد. اکثر مردان متوجه نيستند که گاهي اوقات فقط نوازش و در آغوش گرفتن کافي است. وقتي زن آزرده خاطرتان دعوت شما را به شام يا قهوه قبول کرد، آن شور و اشتياق روزهاي اولتان را دوباره زنده کنيد. هر زمان که دوباره فرصت پيدا کرديد که به هم نزديک شويد، شور و هيجانتان را به او نشان بدهيد.
- اعتماد همسرتان را مجددا جلب کنيد :
اگر بيملاحظگي و خيانت شما باعث شکستن قلب همسرتان شده و او را وادار به ترک کردن خانه کرده است، شرايط سخت و ناخوشايندي را به وجود آوردهايد. از خودتان بپرسيد که آيا واقعاً ميتوانيد به همسرتان وفادار بمانيد. اگر واقعاً نياز داريد که با زن ديگري باشيد، يک بار براي هميشه تصميم خودتان را بگيريد.
اگر دوست داريد همسرتان را برگردانيد، بايد خودتان را براي سختترين کار دنيا، يعني جلب اعتماد دوبارهي يک زن آماده کنيد. آمادگي روبرو شدن با چندين دعوا، بحث و اتهام را داشته باشيد. اگر از صميم قلب عاشق همسرتان باشيد، ميتوانيد اين سختي را با وقار مردانه تحمل کنيد و دوباره به قلب همسرتان راه پيدا کنيد.
- قدردان او باشيد :
از زنتان قدرداني کنيد تا او متوجه شود که شما به مرد بهتري تبديل شدهايد. اگر شريک زندگيتان مجبور باشد که خودش را از صبح تا شب در آشپزخانه حبس کند و يکسره کار کند، دليل زيادي براي برگشتنش وجود ندارد.
هر از گاه در خانه غذا بپزيد و خودتان در کارهاي خانه به او کمک کنيد يا از فرزندانتان بخواهيد که در کارهاي خانه به مادرشان کمک کنند تا او متوجه بشود که تغيير کردهايد. هر زني دوست دارد که شوهرش يک مرد خانوادهدوست باشد، نه پسر کوچکي که هنوز بزرگ نشده است.
- روي قول و قرارهايتان بمانيد :
خصلتي که خون يک زن را به جوش ميآورد، اين است که حرف مرد با عملش يکي نباشد و او سر قول و قرارش نماند. اين که قول بدهيد، تغيير خواهيد کرد، اما رفتارهاي گذشته را تکرار کنيد تا همسرتان جانش به لبش برسد و دوباره رهايتان کند، هيچ فايدهاي ندارد. به زنتان ثابت کنيد که تا پاي جان سر حرفتان ايستادهايد.
همسرتان با مردي که به او اعتماد داشته، ازدواج کرده و ترکتان کرده، چون اعتمادش را از بين بردهايد. او ميخواهد دوباره به شما اعتماد کند، پس به او ثابت کنيد که قابل اعتماد هستيد و ارزش فرصت دوباره را داريد. فقط در اين حالت است که همسرتان آشتي ميکند و به خانه برميگردد.
توصيههايي پيشگيرانه
اجازه ندهيد مشکلاتتان به خانوادهها برسد!
- به نقطه نظري مشترک برسيد :
ممکن است گاهي بين زن وشوهر در زندگي مشترک دلخوريهايي بهوجودبيايد که يا نتوانند درباره آن صحبت کنند يا نتوانند همديگر را قانع کنند. بنابراين ترجيح ميدهند ديگر چيزي نگويند، چون بهنظرشان بيفايده ميآيد؛ بنابراين قهر ميکنند؛
يعني قهر هميشه بهدنبال يک ناراحتي، سوءتفاهم يا دلخوري بهوجود ميآيد که بهنظر کسي که قهر کرده شيوه مناسبي بوده چون به روش ديگري نميتوانسته با آن مقابله کند ولي متأسفانه اين رفتار بعد از مدتي تبديل به عادت ميشود. مطمئنا اين شيوه برخورد، مشکلاتي به همراه خواهد داشت؛
اولا ممکن است هيچ وقت حرفهاي واقعي بين زن وشوهر مطرح نشود. همچنين دلخوريها را بيشتر کند و بدينترتيب ريشه کدورتها عميقتر شود و بعد از مدتي هم نهتنها به کسي که دائم قهر ميکند توجهي نميشود بلکه ممکن است کمکم طرد هم بشود؛
چون بالاخره اين رفتار دير يا زود طرف مقابل را خسته خواهد کرد؛ بنابراين نميتوان از اين طريق مشکلي را حل کرد. بهترين کار براي پيشگيري از قهر طرف مقابل، اين است که 2 طرف بهعنوان يک قرارداد از پيش تعيين شده به همديگر قول بدهند که در زمان مناسبي دلخوريها و کدورتهاي خود را مطرح کنند.
البته تشخيص زمان مناسب بايد حتما با توجه به خواست 2 طرف باشد زيرا گاهي براي پيدا کردن زمان مناسب هم اختلاف سليقه بهوجود ميآيد؛ بنابراين بهترين زمان هنگامي است که 2 طرف هم آمادگي صحبت کردن دارند و هم آمادگي شنيدن. بايد توجه کنيم که بهتر است نگذاريم هيچ مشکل و موضوع مبهمي باقي بماند.
بايد قبول کرد که در نهايت بعضي اختلاف سليقهها يا مشکلاتي هم هستند که راهحل خاصي ندارند. واقعيت اين است که پارهاي از درگيريها و دلخوريهاي گذشته شايد هيچ وقت حل نشوند؛ بنابراين دو طرف بايد آنها را بپذيرند و دائم به آنها برنگردند؛ يعني نبايد با بهوجود آمدن کوچکترين مشکلي، دوباره بحث آنها را پيش کشيد.
زوجين بايد مهارتهاي ارتباط موثر را بايد بگيرند و حتي در سختترين شرايط هم به هم فرصت بدهند و بدانند وقتي احساس ناکامي دارند، دچار خشم و هيجان و خستگي ميشوند و نميتوانند استدلال منطقي داشته باشند پس بايد به هم فرصت بدهند و صحبت کنند. آنها بايد با موضوع و مشکل خود رو به رو شوند و راه حل پيدا کنند.
گاهي افراد موضوع اصلي را ناديده ميگيرند و پشت سر مياندازند، ولي اين موضوع يک روز ظهور ميکند و خود را نشان ميدهد، پس زوجين قهر را با بي توجهي به مسئله و مشکل اصلي تمام نکنند و با هم صحبت کنند اگر بار اول دعوايشان شد، بار دوم صحبت کنند، اگر باز هم دعوا کردند بار سوم صحبت کنند و اگر ميتوانند از مشاوره متخصص و متعهد کمک بگيرند تا اين مشکل پيشرفت نکند!
- شخصيت يکديگر را زيرسؤال نبريد :
يکي ديگر از مسائلي که بايد براي پيشگيري از قهر طرف مقابل درنظر داشت، اين است که دقت کنيم به همديگر و خانوادههايمان توهين نکنيم؛ مثلا اگر با يکديگر قرار داريد و يکي ديرتر ميرسد يا نتوانسته چيزي را که قول داده تهيه کند، سعي نکنيد به شخصيت او توهين کنيد و بگوييد: «اصلا شما خانوادگي مسئوليتپذير نيستيد. تو هميشه بدقول و دروغگويي. هيچ وقت هم درست نميشي و...».
- فرزندان را در قهر دخالت ندهيد :
درصورت وجود فرزند، زوجين نبايد به هيچ وجه آنها را در قهر و دعواهاي خود دخالت دهند. بعضي وقتها پدر يا مادر، فرزندشان را سپر بلا کرده يا به او القا ميکنند که ما بهخاطر تو در اين زندگي ماندهايم.
به اين شيوه رفتاري «مثلثسازي» ميگويند؛ چون بدون خواست ديگري، او را وارد مشکلات خود ميکنيم؛«برو به بابات بگو نون نداريم، برو به مادرت بگو آماده شو ميخواييم بريم خونه مادر بزرگت، به بابات بگو صداي تلويزيون رو کم کنه و...».
اينها نمونهاي از شيوههاي برخوردي والديني است که فرزندانشان را وارد مشکلات خود ميکنند. در اين مواقع، ما از بچهها بهعنوان واسطه استفاده ميکنيم. اينگونه رفتارها باعث ميشود آنها بعد از مدتي کاملا گيج شده و از اينکه بين کشمکشهاي والدين قرار گرفتهاند خسته شوند.
همچنين عاملي است براي ناراحتي و کمبود اعتماد به نفس آنها و باعث ميشود بچهها در آينده قهر کردن را بهعنوان الگوي رفتاري خود در پيش بگيرند و نتوانند امنيت و آرامش واقعي را در محيط خانواده احساس کنند.
- نگذاريد مشکلاتتان به خانوادهها برسد :
بهترين کار اين است که ابتدا سعي کنيد مشکل را بين خودتان حل کنيد؛ يعني اطرافيان، بهويژه خانوادههايتان را وارد مشکل خود نکنيد. اين موضوع چند ويژگي دارد؛ اولا اينکه خانوادهها و اطرافيان هم مشکلات خودشان را دارند. پس صحيح نيست که ما هم مشکل مضاعفي برايشان ايجاد کنيم.
به علاوه امکان دارد با توجه به گله و شکايتهايي که ما از طرف مقابلمان ميکنيم، آنها بيش از حد از همسرمان ناراحت شوند، شناخت نادرستي از او پيداکنند و
کلا ديد آنها نسبت به همسرمان تغيير کند؛ تا اندازهاي که حتي پس از حل مشکل 2 طرف هم آنها ديگر نتوانند طرف مقابل را مانند قبل بپذيرند و به نوعي حرمتها از بين برود و نگرشها نسبت به هم تغيير کند. بدينترتيب به جاي اينکه مشکل حل شود بيشتر به آن دامن زده ميشود.
- مشورت گرفتن از افراد غير متخصص ممنوع :
مشورت گرفتن از افراد غير متخصص فقط اوضاع را بدتر ميکند. بهتر است از کمک گرفتن و دخالت دادن افراد غيرمتخصص در مشکلات و مسائلمان خودداري کنيم. اگر هم در مواردي نياز به مشورت و کمک داشتيم بهتر است از افراد بيطرف، متخصص و مشاور کمک بگيريم.
گاهي بعضي زنان فکر ميکنند با بهوجود آمدن هرگونه مشکلي اگر بتوانند شوهرشان را تحت فشار قراردهند، زودتر به نتيجه ميرسند. براي همين مهريهشان را به اجرا ميگذارند. شايد آنها در يک مقطع زماني بتوانند همسرشان را تحتفشار قرار دهند اما فراموش نکنيد کشاندن پاي فرد به دادگاه، آنقدر تجربه تلخي است که حتي اگر دوباره هم بخواهيد زير يک سقف برگرديد، مسلما آن زندگي ديگر مانند قبل نخواهد شد.
- به کسي که قهر ميکند جايزه ندهيد :
اگر قهر کردن او بر سر مسائلي جزئي و قابل حل است و خطاي بزرگي از شما سر نزده که دليلي منطقي براي رفتن از خانه داشته باشد، بس خودتان با واکنشي که نشان ميدهيد او را تشويق به اين کار نکنيد. اين درست است که پس از قهر همسرتان بهدنبال راهحلي براي بازگشت دوباره او به خانه باشيد.
اما فراموش نکنيد که اين موضوع و چگونگي برخورد شما با آن بسيار مهم است؛ يعني نبايد بهگونهاي عمل کنيد که او باز هم اين رفتار را تکرار کند؛ بهعبارتي به قهر کردن ديگران جايزه ندهيد. همان بار اول از همسرتان بخواهيد که اين شيوه رفتاري خود را تغيير دهد.
ضمن اينکه به او نشان دهيد اگر بازهم اين کار را تکرار کند، دفعه بعد برگشتي در کار نيست؛ چون اين افراد معمولا راهحلهاي موقت و ناکار آمدي مثل قهر کردن را به شيوههاي صحيح حل مشکلات ترجيح ميدهند؛ بنابراين بهترين کار اين است که به او بگوييد راه مناسبي را انتخاب نکرده و بدينترتيب نهتنها مشکلاتتان حل نميشود بلکه حل آنها سختتر هم خواهد شد.
• معمولا وقتي مردان از موضوعي ناراحت ميشوند و حتي خانه را ترک ميکنند بايد به آنها فرصت داد تا در خلوت خود بهتر تصميم بگيرند و به نتيجه برسند. آنها معمولا بعد از چند روز بهتر ميشوند و دوباره برميگردند و معمولا قصد جدايي ندارند بلکه ميخواهند فضاي بيشتري براي فکرکردن داشته باشند و مدتي از صحنه دعوا و بگومگو به دور باشند؛
درحاليکه خانمها وقتي قهر ميکنند توقع دارند بيشتر به آنها توجه شود و در بعضي موارد نيز خواهان امتياز بيشتري هستند. ولي زن و مرد با هر هدفي که قهر کنند بايد بدانند راه مناسبي را انتخاب نکردهاند و اين شيوه برخورد راه بهجايي نخواهد برد.
گردآوري: بخش زناشويي بيتوته
نظر شما