وی در ابتدای یادداشت خود عنوان میکند که وضعیت امدادرسانیهای داوطلبانه مردمی، دولت، هلال احمر، گروههای جهادی، ارتش و سپاه را در مناطق سیلزده بسیار بیش از آن چیزی دیده که پیش از این در شبکههای اجتماعی و رسانهها دنبال میکرده است.
جلاییپور همچنین با بیان اینکه «در آسیبدیدهترین مناطق سیلزده پلدختر، معمولان و اهواز شخصا هیچ سیلزدهای را گرسنه و بدون پوشش کافی و اسکان موقتِ امن ندیدم»، به مردم و نهادها پیشنهاد میکند: برای پلدختر، معمولان و مناطق سیلزده لرستان کمکهای ارسالیتان را بیشتر معطوف به نیازهای غیراولیه (از قبیل کفش و لباس و سیگار، هزینه تعمیر یا ساخت خانه و وسایل ضروری خانگی از جمله تشک، پتو، گاز و یخچال) و کمکهای فرهنگی (از جمله اسباببازی و کتاب کودک) کنید. نیازهای اولیه بهداشتی و آب و غذا تا حد قابل توجهی توسط امدادرسانهای کنونی در حال تأمین است.
این پژوهشگر اجتماعی، با رد آنچه در شبکههای اجتماعی از التهاب در مناطق سیلزده مطرح است، نوشته است: فضای عمومی اغلب مناطق سیلزده ملتهب نیست. علیرغم خرابیهای سهمگین، اغلب سیلزدهها و داوطلبانِ کمک در لرستان، خنده بر لب دارند و فضای گرمی که کمکها و غمخواریها و همدلیها و قدرتِ همبستگی ایجاد کرده، دیدنی است.
او در عین حال درباره اهواز آورده است: زندگی عادی و آرام در محلاتی از اهواز که آب نگرفته هم در جریان است. تنها مناطقی که در آنها نارضایتی عمومی قابل توجهی مرئی بود، چند محله محروم اهواز بود که در معرض آبگرفتگی است.
وی که میگوید «مدتها بود چنین جلوهای از همبستگی ملیمان ندیده بودم»، نوشت: در مناطق سیلزده به معنای کامل کلمه «یک ملت»ایم. از همه جای ایران آمدهاند و تعلق ملی و ایراندوستی در فضا موج میزند. داوطلبان مردمی از نظامآباد تهران و بیرجند و مشهد و تبریز تا کرمانشاه و سنندج و شیراز و اصفهان کنار هم بیل میزنند و گِلِ خانههای هموطنانشان را بیمزد و بیمنت تخلیه میکنند. از اقصینقاط ایران وانت و کامیون کمکهای ارسالی میرسد. بسیجی مذهبی نیشابوری و طلبه همدانی در کنار مهندس کامپیوترِ غیرمذهبیِ کرجی و موبایلفروشِ ماهر در رقصِ رشتی، فرقونِ گِل حمل میکنند، پسر و دخترِ عشقِ آفرودِ تهرانی و بوشهری و زیپلاینبازِ کردِ اهل تسنن به روستاهایی که جادههایشان خراب شده کمک میرسانند، پزشک شیرازی و پرستار مشهدی با هلیکوپتر ارتش که خلبان اردبیلی دارد به روستایی در معمولان لرستان که سیل نابودش کرده میروند و شب کنار سیلزدگان میخوابند و با آنها غذایی که هموطن هیأتیِ کرمانیشان برایشان پخته میخورند.
جلاییپور ادامه داد: سیلزدگانی که دیدم بیش از قبل، ایران و هموطنانشان را دوست داشتند. بارها از سیلزدگان شنیدم که این روزها حس میکنند کل ایران پشت آنهاست. شاید به همین دلیل با اینکه سیل خانهخرابشان کرده، اغلب خوشروحیه و خندهبر لب میدیدیشمان.
وی همچنین به یک رکورد در این روزها اشاره کرده و آورده است: سرعت پلسازی، راهسازی، برقکشی و احیای ارتباطات تلفنی و اینترنت در آسیبدیدهترین شهرها و روستاهای سیلزده چشمگیر است و شاید نوعی رکورد در ایران و منطقه باشد. دهها کیلومتر راه در مسیرهایی که سیل کاملا جاده را خراب کرده بود در همین چند روز ساخته شده بود، دهها پل بلند و کوتاه نصب یا ساخته شده بود، با بالنهای سیار وزارت ارتباطات تلفن و اینترنت پرسرعت در پلدختر و معمولان هم برقرار بود، اغلب دکلهای برقی که سیل انداخته بوده دوباره افراشته شده بودند و به اغلب مناطق سیلزده با سرعتی قابل توجه برقکشی دوباره شده بود.
جلاییپور، سازمانیافته و متشکلترین امدادرسانیِ مردمی در مناطق سیلزده را متعلق به دهها موکب اربعین میداند و مینویسد: مجموع کمکهای ارزشمند همه سمنها و خیریههایی که در مناطق سیلزده دیدیم روی هم شاید به اندازه یک موکب هم نباشد. فقط یکی از موکبهای تهرانی با مدیریتی کارآمد و اشراف قابل توجه به نیازهای سیلزدگان روزی پنجهزار غذای گرم را به خانههای سیلزدگان معمولان و پلدختر تحویل میدهد و سهبسته کمکهای بهداشتی، خوراکی و آب برای هر خانوار آسیبدیده را خانه به خانه پخش میکند.
او درباره تخلیه خانهها از گل با بیل هم نوشته که بار اصلیِ این کار پرزحمتِ را عمدتا گروههای جهادی، بسیجی و طلبههایی که عمامههایشان را درنیاورده بودند برمیداشتند و تعدادشان قابل قیاس با سایر داوطلبهای مردمی نبود.
وی درباره آنها میگوید: شخصا از نظر سیاسی و فکری اختلاف نظرهای پرشماری با اعضای این گروههای جهادی دارم، اما انصاف است بگویم حجم و ابعاد کمک داوطلبانه پرزحمتی که این گروهها میکردند از هر گروه دیگری به مراتب بزرگتر بود و فضای باصفا، دیگردوستانه و پرشور جبههگونهای ساخته بودند که سیلزدگان و هر ناظری را تحت تأثیر قرار میداد.
این فعال اصلاحطلب در این بخش، انتقادی از اصلاحطلبان کرده و نوشته است: دوست داشتم در کنار نیروهای جهادی اصولگرا، از تشکلهای دانشجویی، انجمنهای اسلامی دانشجویان، سازمانهای مردمنهاد، اساتید دانشگاه، هنرمندان و نیروهای اصلاحطلب داوطلبان و نمایندگان پرشمارتری را بیل به دست و کنار مردم سیلزده ببینم، اما در حد مطلوب ندیدم.
وی، به گروههای داوطلب مردمی و جهادی پیشنهاد میکند که «در روزهای آینده، تمرکز خود را روی کمک به حاشیهنشینها و محلههای عربنشین اهواز و سوسنگرد و بستان بگذارند» و اظهار میدارد: متأسفانه هنوز کمکهای مردمی از اقصا نقاط ایران به این هموطنان عربمان محدود است و کمکهای مردمی بیشتر به آنها، علاوه بر آنکه ضروری و انساندوستانه است، برایشان بسیار دلگرمکننده است و تعلقات ملیشان را تقویت میکند.
جلاییپور با اشاره به حضور هلیکوپترهای هلال احمر و ارتش، کوهنوردان متخصص در احداث زیبلاین و رانندگان آفرود داوطلب با ماشینهای شاسیبلند شخصی در مناطق صعبالعبور نوشت: اینکه به بعضی روستاهایی که مسیر صعبالعبور دارند هیچگونه کمکی نرسیده دروغ بود. از افرادی که اشراف کامل به وضعیت روستاهای معمولان و پلدختر داشتند جویای نام و آدرس روستایی بودیم که مطلقا به آنها هیچگونه کمکرسانی نشده باشد و چنین روستایی وجود نداشت، گرچه به بعضی روستاهایی که با ماشین در دسترس نبودند کمک کمتری رسیده بود.
وی با اشاره به وضعیت اهواز و محلههای محروم و عربنشین نوشته است: ساکنان محلههای عیندو، گلدشت و ملاشیه در اهواز که ساکنانش ایرانیان عرباند، با دستان خالی و بدون امکانات یک شاهکار جمعی کردهاند و تنها با بیل و گونی و در چند روز چند کیلومتر سیلبند ساختهاند. اینجا به اینکه سیلبندسازی در این محلات انتخاب کارشناسانه و کارسازی است یا نه کاری ندارم. درباره شکوهِ تلاش جمعیشان حرف میزنم. وقتی در عیندو شروع به سیلبندسازی کردند نیروی انتظامی متفرقشان میکرد و به آنها اجازه ساختن سیلبند نمیداد اما آنقدر مقاومت و اصرار کردند که حالا خود ارتش و هلال احمر و سپاه و شهرداری هم به کمکشان آمده است. البته در محله گلدشت و ملاشیه هنوز هم نهادهای حکومتی به کمکشان نیامدهاند.
جلاییپور درباره آبگیری هورالعظیم و موضوعات مطرح در این زمینه نیز در یادداشت خود به موضوع عدم اعتماد و احساس تبعیض اشاره کرده و آورده است: مسأله محلههای عربنشین اهواز ریشههایی فراتر از سیل اخیر دارد. دولت تقاضای تخلیه خانههای در معرض آبگرفتگی در این محلات را کرده ولی اهالیشان میگویند تحت هیچ شرایطی تخلیه نمیکنند. دولت میگوید مانع آبگیری هورالعظیم نشده است، ولی اهالی این محلات باور نمیکنند. دولت میگوید اگر تخلیه کنید خسارت سیل و هزینه جابجاییتان را میدهیم، ولی اهالی باور نمیکنند. دولت میگوید برای پیشگیری از افزایش ارتفاع آب مجاور این محلات نهایت تلاشش را میکند، ولی اهالی این محلات چنین باوری ندارند. ساکنان این محلات میگویند همانطور که در جنگ هشتساله در برابر آتش دشمن ایستادیم و خانههایمان را تخلیه نکردیم، در برابر آب هم میایستیم و تا اینجا هم انصافا آب را به زانو درآوردهاند. خلاصه، مسأله اصلی در این محلات، اعتماد به دولت و احساس تبعیض است.
او راه حل بلندمدت را فقرزدایی از محلههای عربنشین و فرودست اهواز و کاهش انواع تبعیض و احساس تبعیض در میان عربهای ایرانی و افزایش اعتمادشان به دولت میداند و مینویسد: اگر جای دولت یا کمیته ملی ارزیابی سیل نوروز ۹۸ یا معاون اول رئيسجمهور بودم در روزهای بعد از این بحران برای محرومیتزدایی و توسعه مناطق عربنشین اهواز و اقدامات ریشهای برای افزایش ادغام اجتماعی ساکنان این محلات و افزایش اعتمادشان به نهادهای حکمرانی و تقویت نهادهای نمایندگیشان و کاهش احساس تبعیضشان به قید فوریت برنامهای ملی و جدی را ارائه و اجرا میکردم.
وی همچنین پیشنهاداتی برای مدیریت کوتاهمدت این بحران دارد:
- بلافاصله بازداشتشدگان فعال در سیلبندسازی در این مناطق آزاد شوند و از هرگونه برخورد سرکوبگرانه با آنها پرهیز شود،
- فرمان آبگیری کامل و دائم تالاب هورالعظیم صادر شود که علاوه بر پیشگیری از آبگرفتگی محلاتی از اهواز مشکل ریزگردها را هم تا حد زیادی برطرف میکند.
- نمایندگان متنفذ، اهالی این مناطق را در کنار متخصصان آب به بازدید از هورالعظیم ببرند تا با چشمان خود ببینند بخش زیادی از هور را آب گرفته است و وزارت نفت برای نجات چاههای نفت مانع آبگیری هور نشده است،
- اگر سیلبند میتواند مانع آبگیری خانههای اهالی این مناطق شود فورا ماشینآلات سنگین دولت و ارتش و سپاه و توان مهندسیشان برای کمک به ساخت و تقویت سیلبندها عازم این محلات بشوند،
- کمک مالی کافی دولت برای جبران کامل خسارت بیش از صد خانه آبگرفته این محلات بلافاصله و بدون تشریفات طولانی اداری به اهالی این خانهها داده شود تا میان شبکه اهالی این مناطق اعتماد به دولت و نظرات کارشناسان دولت را افزایش دهد، احتمال پذیرش تخلیه خانهها در صورت ضرورت را بیشتر کند و دیگر این جمله ترسناک را از بعضی از اهالی این مناطق نشنویم که «هیچکس جز خودمان به فکر ما نیست». در چند مورد شخصا از اهالی این محلهها شنیدم که بعد از اعزام اخیر کمکهای نهادهای دولتی و مدنی به این مناطق گفتند: فکر میکردیم کسی به فکر ما نیست و حالا که این کمکهای حکومتی و هموطنانی مثل شما را میبینیم دلگرم شدهایم.
نظر شما