شناسهٔ خبر: 31909357 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: دفاع پرس | لینک خبر

خاطرات روزانه پاسدار شهید مهدی محمدباقری (۲)/ مستقر شدن در منطقه عملیاتی افشار آباد

پاسدار شهید «مهدی محمدباقری» در خاطرات خود شرح حالی از بررسی موقعیت جغرافیایی و منطقه عملیاتی و مستقر شدن در منطقه عملیاتی افشار آباد را بیان می‌کند.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار ساجد، پاسدار شهید «مهدی محمدباقری» در تاریخ یکم تیر ۱۳۳۷ در تهران چشم به جهان گشود. وی در تاریخ ۲۸ بهمن ۱۳۶۱ در عملیات والفجر مقدماتی منطقه فکه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

خاطرات روزانه پاسدار شهید مهدی محمدباقری (۲)/ مستقر شدن در منطقه عملیاتی افشار آباد

تصاویر دفترچه خاطرات پاسدار شهید «مهدی محمدباقری»

خاطرات روزانه پاسدار شهید مهدی محمدباقری (۲)/ مستقر شدن در منطقه عملیاتی افشار آباد

ادامه متن دفترچه خاطرات را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه می‌خوانید:

«...که مسئول عملیات آن منطقه بود که ۱۱ جبهه دست او هست شب تا ساعت ۱۲/۵ با حاج بابا در مورد موقعیت جغرافیایی و وضعیت نیرو‌های خودی و دشمن صحبت کردیم و بعد به استراحت پرداختیم.

و صبح زود قبل از روشن شدن هوا (قبل از اذان صبح) با وانت با چراغ‌های خاموش حرکت می‌کرد به دهی به نام افشار آباد رسیدیم که آن ده زیر و رو شده بود و منطقه‌ای که ما رفتیم قبلاً دست دشمن بود حدود یک ماه بود که به دست نیرو‌های خودی افتاده بود و به سنگر‌ها رسیدیم و مستقر شدیم.

یکشنبه ۱۳۵۹/۱۲/۲۴

بعد از مستقر شدن حدود ساعت ۹ طبق معمول مزدوران عراقی با خمپاره حدود یک ساعت خوش آمد گفتند و ما فقط می‌خندیدیم و وضع آن جا بیشتر جویا می‌شدیم.

دوشنبه ۱۳۵۹/۱۲/۲۵

امروز سنگر‌ها مشخص شد و بچه‌ها را در سنگر‌ها قرار دادم خودم دو نفر به نام حجتی و موغاری (معروف به ناخوانا) در سنگری که دارای بی‌سیم بود مستقر شدم و در این شب بود که بچه‌ها در سنگر‌ها مستقر بودند و فاصله ما با عراقی‌ها حدود ۵۰۰ متر می‌باشد طوری بر ما مسلط هستند که ما چند قدم از تپه بخواهیم دور شویم ما را می‌بینند.

و در این شب، چون یکی از بچه‌ها از قبل بیماری قلبی داشت و بر اثر صدای توپ و خمپاره قلبش می‌گیرد و به من خبر می‌دهند.

رفتم آب به او دادم و مقداری روحیه دادم و گفتم تا صبح بخواب و فردا شب تو را بفرستم بروی و، چون شب اول بود برای بچه‌ها مقداری وحشتناک و ترسناک بود و خلاصه به هر وضعی بود، گذراندیم.»

ادامه دارد...

نظر شما