شناسهٔ خبر: 31878451 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: شبستان | لینک خبر

حجت الاسلام و المسلمین باقریان

چشم ملکوتی حضرت زینب (س)، شکر در برابر مصایب را ممکن کرد

دکترای علوم قرآن و حدیث کفت: شخصیت هایی مثل حضرت زینب به چنان بینش نورانی در زندگی خود رسیدند که خداوند را بابت مصایبی که به آن ها رسید شکر گذار بودند چون توانستند از آن پوسته بیرونی رنج ها و مصایب بیرون بیایند.

صاحب‌خبر -

خبرگزاری شبستان _ گروه قرآن و معارف: «شخصیت هایی مثل حضرت زینب به چنان بینش نورانی در زندگی خود رسیدند که خداوند را بابت مصایبی که به آن ها رسید شکر گذار بودند چون توانستند از آن پوسته بیرونی رنج ها و مصایب بیرون بیایند چون از آن جنبه زمینی مصایب که به واسطه ظلم ظالمان به این شخصیت ها رسید عبور کردند و به آن جنبه ملکوتی واقعه دست یافتند، شخصیت هایی چون حضرت زینب سلام الله علیها می دانستد که در نهایت همه بلاها و مصایب و رویدادها از جانب خداست، همچنان که باباطاهر عریان می سراید : یکی درد و یکی درمان پسندد / یکی وصل و یکی هجران پسندد / من از درمان و درد و وصل و هجران / پسندم آنچه را جانان پسندید.  شخصیتی چون حضرت زینب کبری سلام الله علیها به این نقطه نورانی در زندگی رسیده است که پسند جانان و رضایت خالق را پسند و رضایت خود می داند چون این شخصیت می داند که مصایب جنبه بیدارگری دارد ولو این که این مصیبت از جانب کسانی باشند که اهل ظلم و ستم هستند چون می دانند که: در نهایت این خداوند است که تعیین کننده است همچنان که  خوانده ایم: ان الله شاء ان یراک قتیلا / خداوند است که خواسته است تو را قتیل و کشته ببیند.»


آنچه در ادامه می آید گفتگوی خبرنگار گروه قرآن و معارف خبرگزاری شبستان با حجت الاسلام و المسلمین «دکتر محمد باقریان»،  دکترای علوم قرآن و حدیث درباره شخصیت و جایگاه حضرت زینب کبری سلام الله علیهاست.

 

اهمیت شخصیت حضرت زینب کبری و کارویژه ای خاص که ایشان برعهده می گیرند بر کسی پوشیده نیست اما تا چه اندازه راه ما برای شناخت آن حضرت به واسطه منابع و متون تاریخی باز است؟


امروز پانزدهم رجب روز وفات شهادت گونه حضرت زینب کبری سلام الله علیهاست. شناخت شخصیت ها گاه از روی زندگینامه و بیوگرافی آن ها صورت می گیرد اما گاه درباره برخی از شخصیت ها از جمله حضرت زینب کبری سلام الله علیها، حضرت ابوالفضل، حضرت عبدالعظیم حسنی و حضرت معضومه سلام الله علیها  این طور نیست یعنی زندگینامه چندانی از این بزرگواران در دسترس نیست و تاریخ به مقدار زیادی درباره این شخصیت ها سکوت کرده است  بنابراین ما اطلاعات چندانی درباره زندگی این حضرات نداریم  اما شخصیت و جایگاه این اولیای الهی به واسطه همان عبارات محدودی است که از این بزرگواران مانده است و همچنین مشی و سلوک ایشان و عبارات و توصیفاتی که از زبان امامان معصوم درباره آن ها شنیده ایم. توجه کنید وقتی یک امام معصوم که سخن او از اغراق و بزرگ نمایی مصون است عبارتی را درباره یک شخصیت همچون حضرت زینب (س) بیان می کند معلوم می شود که آن فرد چه شخصیتی بوده است.


به درستی گفته اند و شنیده ایم که "تا مرد سخن نگفته باشد / عیب و هنرش نهفته باشد". این سخن به این معناست که آثار یک شخصیت در سخن او متبلور می شود. البته همچنان که اشاره شد کتاب های معددوی چون "زینب کبری من المهد الی اللحد" نوشته شده است و می توان گفت سخن درباره حضرت زینب خیلی کم است اما وقتی شخصیتی چون حضرت سجاد علیه السلام که یک امام معصوم است درباره حضرت زینب می فرماید "عالمه غیر معلمه"  این سخن قابل اعتناست. این سخن درباره بانویی بزرگوار چون حضرت زینب نشان می دهد که حضرت به چنان جایگاهی رسیده بود که می توانستند بیاموزند بدون آن که به طور معمول از جایی آموخته باشند.


نکته دیگر این است که وقتی کسی آن هم در یک برهه خاص و ویژه که دیگر جای تعارفات معمول و مرسوم نیست سخنی می گوید که هضم آن برای افراد عادی به سادگی میسر نیست نشان می دهد که او به چه رفعتی در کسب حقایق زندگی رسیده است. عبارت معروف حضرت زینب در صحنه کربلا که به یادگار مانده است روح رفیع آن حضرت را نمایندگی می کند آن جا که می فرماید "و ما رایت الا جمیلا / من جز زیبایی چیز دیگری ندیدم." توجه کنید که این سخن تا چه اندازه بزرگ و عجیب است آن هم از جانب یک زن که در اوج احساسات و عواطف انسانی قرار دارد و به این نکته هم پی ببریم زنی این سخن را می گوید که همه عزیزانش از برادران، برادرزاده ها و فرزندانش را در جلوی چشمانش قطعه قطعه کرده اند و آن همه فجایع و آن همه مصایب سخت را به چشم دیده است و آن هم یک زن در چنین موقعیتی که بسیار مصیبت بار است می گوید من جز زیبایی ندیدم.


از سویی دیگر ما در فراز پایانی زیارت عاشورا می خوانیم:  اللهم لک الحمد حمد الشاکرین لک علی مصابهم . این که انسان در برابر نعمت هایی که به او می رسد شکرگزار باشد و در برابر مصیبت ها و سختی ها و شداید صبوری پیشه کند و از در صبر و بردباری وارد شود معمول و مرسوم است اما آنچه در فراز پایانی زیارت عاشورا می بینیم بالاتر از این رویکرد است. در زیارت عاشورا ما خداوند را شکر می کینم به خاطر مصیبت هایی که به ما رسیده است و این دید و بینش وسیع تری در زندگی است همان است که حضرت زینب هم در آن عبارت زیبا می فرماید: و ما رایت الا جمیلا.  

 


اما به طور معمول نگاه ما این است که در برابر مصیبت ها صبور بمانیم نه شکرگزار. درست است؟
بله اما شخصیت هایی مثل حضرت زینب به چنان بینش نورانی در زندگی خود رسیدند که خداوند را بابت مصایبی که به آن ها رسید شکر گذار بودند چون توانستند از آن پوسته بیرونی رنج ها و مصایب بیرون بیایند چون از آن جنبه زمینی مصایب که به واسطه ظلم ظالمان به این شخصیت ها رسید عبور کردند و به آن جنبه ملکوتی واقعه دست یافتند، شخصیت هایی چون حضرت زینب سلام الله علیها می دانستد که در نهایت همه بلاها و مصایب و رویدادها از جانب خداست، همچنان که باباطاهر عریان می سراید : یکی درد و یکی درمان پسندد / یکی وصل و یکی هجران پسندد / من از درمان و درد و وصل و هجران / پسندم آنچه را جانان پسندید.  شخصیتی چون حضرت زینب کبری سلام الله علیها به این نقطه نورانی در زندگی رسیده است که پسند جانان و رضایت خالق را پسند و رضایت خود می داند چون این شخصیت می داند که مصایب جنبه بیدارگری دارد ولو این که این مصیبت از جانب کسانی باشند که اهل ظلم و ستم هستند چون می دانند که: در نهایت این خداوند است که تعیین کننده است همچنان که  خوانده ایم: ان الله شاء ان یراک قتیلا / خداوند است که خواسته است تو را قتیل و کشته ببیند.

 

 

نظر شما