شناسهٔ خبر: 31854143 - سرویس علمی-فناوری
نسخه قابل چاپ منبع: فارس | لینک خبر

دیوید مایر

چرا والدین ثروتمند بیشتر مرتکب رفتارهای غیراخلاقی می شوند؟

وکلای فدرال 50 نفر را در جریان تقلب برای ورود به دانشگاه های برتر دستگیر کرده اند که با دریافت مبالغی از والدین ثروتمند، کاری می کردند تا فرزندانشان مجوز ورود به دانشگاه های برتر را دریافت کنند.

صاحب‌خبر -

گروه غرب از نگاه غرب خبرگزاری فارس: وکلای فدرال 50 نفر را در جریان تقلب برای ورود به دانشگاه های برتر دستگیر کرده اند که با دریافت مبالغی از والدین ثروتمند، کاری می کردند تا فرزندانشان مجوز ورود به دانشگاه های برتر را دریافت کنند. مقامات قضایی  دریافته اند که این والدین در مجموع بالغ بر 6 میلیون و 500 هزار دلار بابت ورود فرزندانشان به دانشگاه ها پرداخت کرده اند. این فهرست شامل والدین سلبرتی همچون فلیسیتی هافمن و لوری  لاولین هنرپیشه نیز می شود.
برخی ممکن است بپرسند آیا این والدین هیچ به عواقب اخلاقی اقداماتشان اندیشه کرده اند؟
من بر اساس تجربه 20 ساله ام در حوزه تحقیق در روانشناسی اخلاق،  می دانم که برای رفتارهای غیراخلافی افراد دلایل بسیاری را می توان فهرست کرد. تحقیقات نشان می دهند وقتی پای ثروتمندان به میان می آید، آنها برای حفظ جایگاه بالاتر خود دست به کارهای زیادی می زنند. رفتاری که نوعی حس استحقاق داشتن نقش زیادی در آن دارد.
چگونه مردم برای خطاهایشان دلیل تراشی می کنند
بیایید ابتدا به چیزی فکر کنیم که افراد را وامی دارد تا دست به عملی غیراخلاقی بزنند بی آنکه هیچ احساس گناه یا ندامتی به آنها دست دهد.
تحقیقات نشان می دهند که انسان ها مهارت زیادی در دلیل تراشی برای اعمال غیراخلاقی منفعت گرایانه خود دارند. موفقیت یا ناکامی فرزندان فرد، معمولا نشان از طرز نگاه والدین آنها به خودشان و نیز به دیگران دارد. احتمال اینکه آنها  از انعکاس افتخار فرزندانشان در خودشان کیفور شوند بسیار بیشتر است. به نظر می رسد که آنها از احساس داشتن فرزندانی موفق، احساس ارج و قرب و احترام بیشتری می کنند. به این ترتیب والدین می توانند در جهت منافع خود، این انگیزه را کسب کنند که برای اطمینان از موفقیت فرزندانشان کاری کنند.
در مورد تقلب کردن به نفع فرزندانشان، والدین می توانند این رفتار را از طریق مقایسه هایی توجیه کنند که به آنها کمک می کند از نظر اخلاقی در اقدام متقلبانه خود درگیر نشوند. برای مثال ممکن است آنها بگویند که والدین دیگر  خیلی کارهای بدتر دیگری می کنند یا عواقب اقداماتشان را با گفتن جملاتی چون «رفتار من باعث هیچ صدمه ای به کسی نمی شود» به حداقل برسانند.
دیدن پیامدهای غیراخلاقی به عنوان خدمت به دیگران از جمله فرزندان خود فرد، می تواند به والدین کمک کند تا برای دلیل تراشی برای رفتار نامناسب خود، یک فاصله روانی ایجاد کنند. چندین مطالعه نشان داده اند که وقتی اقدامات افراد به نفع یک نفر دیگر نیز هست، احتمال سر زدن رفتارهای غیر اخلاقی از آنها بیشتر می شود. مثلا برای کارفرمایان پذیرش رشوه ساده تر می شود وقتی که آنها قصد دارند آن رشوه را با کارکنانشان تقسیم کنند.
احساس استحقاق داشتن
وقتی پای ثروت و امتیاز به میان می آید، نوعی احساس استحقاق داشتن یا باور به اینکه من به نسبت دیگران سزاوار امتیازات بیشتری هستم، می تواند نقش مهمی در ارتکاب اعمال غیراخلاقی ایفا کند.
همچنین احتمال اینکه افراد برخوردار، از قوانین و فرامین تبعیت کنند کمتر است، چرا که آنها معتقدند قوانین ناعادلانه اند. از آنجا که آنها احساس می کنند سزاوار چیزی بیشتر از سهم منصفانه خود هستند، پس از هنجارهای رفتاری مناسبی که از نظر اجتماعی بر سر آنها توافق شده، بیشتر تخلف می کنند.
بعلاوه افرادی که احساس استحقاق داشتن می کنند، وقتی احساس می کنند با تهدیدی مواجه شده اند، معمولا رقابتی تر، خودخواه تر و پرخاشگرتر می شوند. 
تحقیقات نشان می دهند که بخشی از حس لیاقت داشتن می تواند از ثروتمندبودن ناشی شود. روشن شده افراد ثروتمندی که بر اساس درآمد در زمره «طبقه بالا» جای می گیرند، برای به دست آوردن آنچه که تمایل دارند، بیشتر احتمال دارد مرتکب دروغ، دزدی و تقلب شوند. همچنین معلوم شده که آنها بخشندگی کمتری دارند. بیشتر احتمال دارد که آنها هنگام رانندگی قوانین را زیرپا بگذارند، کمتر به افراد مستحق کمک کنند و به طور کلی توجه کمتری نسبت به دیگران به خرج دهند.
بعلاوه از آنجا که ثروت بیشتر ملازم خودشیفتگی است، کسانی که در ثروت بزرگ می شوند خودخواهی بیشتری در آنها مشاهده می شود، نیاز بیشتری به تحسین شدن از خود بروز می دهند و این شکل از زندگی به نوعی فقدان همدردی در آنها منتج می شود.
پیامدهای از دست دادن شان و منزلت
افرادی که فکر می کنند سزاوار مزایای غیرمنصفانه هستند، بیشتر احتمال دارد برای بالا بردن سطح شان و منزلت خود دست به اقداماتی بزنند، اقداماتی نظیر حصول اطمینان از اینکه فرزندانشان در دانشگاه های سطح بالا پذیرفته می شوند. به نظر می رسد که از دست دادن شان و منزلت به شکل خاصی برای افراد برخوردار از جایگاه بالا تهدید کننده باشد.
یک بازنگری که به تازگی از یک تحقیق در مورد شان و منزلت انجام شده، نشان می دهد که از دست رفتن جایگاه یا حتی ترس از دست رفتن شان و منزلت در افزایش اقدام به خودکشی نقش داشته است. در چنین وضعیتی تغییراتی روانی نظیر افزایش فشار خون و ضربان گزارش شده است.
چنین افرادی ممکن است  با تمایل به پرداخت پول و تخصیص دادن منابع به خودشان، برای ممانعت از تنزل منزلت خود، دست به اقدامات مضاعفی نیز بزنند.
گرگ لوکیانوف محقق متمم اول قانون اساسی و جاناتان  هیدت روانشناس اجتماعی در کتاب خود «مراقبت از ذهن آمریکایی» می گویند که والدین به خصوص والدین متعلق به طبقات بالاتر هر چه می گذرد  بیشتر در مورد پذیرش فرزندانشان در دانشگاه های عالی رتبه  نگران  می شوند.
این نویسندگان می گویند با توجه به غیر حتمی بودن برخی از جنبه های اقتصادی به دلیل رکود دستمزدها، خودکارسازی و جهانی سازی، والدین ثروتمندتر معمولا به طور خاصی در مورد فرصت های اقتصادی آینده برای فرزندانشان نگرانی دارند.
احساس بی ارزشی کردن
کسانی که نوعی احساس قدرت می کنند که غالبا  ملازم ثروت و شهرت است، معمولا کمتر احتمال دارد که به آسیب پذیری خود دربرابر پیامدهای زیانبار رفتار غیراخلاقی شان باور داشته باشند.
تجربه کردن یک حس روانی قدرت، به احساس کنترل دروغین منجر می شود. چنین احساسی می تواند به افزایش ریسک پذیری و کاهش نگرانی نسبت به دیگران نیز منجر شود.
ممکن است که برخی از این دلایل روانی اخلاقی پشت انگیزه های والدینی باشد که به نفع فرزندانشان مرتکب تقلب می شوند. تمایل به انجام هر کاری برای فرزندان چیز تحسین برانگیزی است. اما وقتی در انجام این کارها مرزهای اخلاقی زیر پا گذاشته می شود، دیگر به هیچ وجه قابل دفاع نیستند.
نویسنده: دیوید مایر (David M. Maye)  نویسنده و استاد دانشگاه
منبع: yon.ir/noPCd

انتهای پیام. 

 

نظر شما