به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، شامگاه دوشنبه و ساعتی بعد از آنکه بمب خبری حضور بشار اسد در تهران منفجر شد، خبر مهم دیگری نیز رسانهای شد و محمدجواد ظریف بالاخره و بعد از چندباری که شایعه نزدیک به واقعیتی حسابی در رسانهها پیچیده بود، خبر استعفای خود از وزارت امور خارجه را در اینستاگرامش منتشر کرد. لحظاتی بعد انواع و اقسام اخبار درست و غلط همراه با تحلیل و گمانهزنیهای متفاوت فضای مجازی را پرکرد و کار را به جایی رساند که محمود واعظی، رئیس دفتر رئیسجمهور «قویا پذیرش استعفای ظریف» را تکذیب کند. ظریف البته ساعاتی بعد به صورت پیامکی با یکی از رسانههای نزدیک به دولت گفتوگو کرد و علت استعفایش را توضیح داد و بعد از ظهر دیروز نیز به رسانه دیگری توضیحات تکمیلی را گفت.
وزیر امور خارجه در این دو گفتوگو مشخصا اشاره میکند که عدم دعوت برای حضور در جلسه روز دوشنبه حسن روحانی با بشار اسد تنزل و بیاعتبار کردن وزارت امور خارجه است و برای حفظ شأن دستگاه دیپلماسی استعفا کرده است. در این بین خیلیها تلاش کردند استعفای محمدجواد ظریف را مربوط به عدم هماهنگی با وی درباره سفر بشار اسد به ایران تفسیر کنند، برخی دیگر تلاش کردند ماجرای FATF را پیش بکشند و از آن بهعنوان علت اصلی استعفا یاد کنند و برخی دیگر نیز ناکامی برجام و عدم همراهی اروپا و به شکست رسیدن پروژه اصلی وی را در نظر گرفتند، اما شاید هیچکدام منطق جامع و روشنی برای استدلال خود عنوان نکردند و نتوانستند در افکار عمومی از نظر خود به خوبی دفاع کنند. از اینرو تلاش میکنیم در گزارش پیش رو به وجوه مختلف اقدام محمدجواد ظریف بپردازیم و علل و نتایج آن را بررسی کنیم.
رفیق نیمهراه مردم
در سال 1392 حسن روحانی با ایده حل مشکلات اقتصادی کشور از مسیر مذاکره توانست رای مردم را جلب کند و در انتخابات به پیروزی برسد. پیروزی او مساوی انتخاب یار دیرینش برای حضور در وزارت امور خارجه بود؛ همان کسی که قریب به 20 سال همکاری دیپلماتیک با وی داشت و حالا میتوانست بهترین فرد برای پیشبرد این ایده باشد.
محمدجواد ظریف و حسن روحانی از ایام جنگ تحمیلی و مذاکرات 598 درکنار هم بودند و بعدا در مذاکرات دیگری مانند مذاکرات هستهای در پایان دهه 70 و اوایل دهه 80 به هم پیوستند. از این مسیر ظریف اصلیترین یار حسن روحانی در دولت و مغز متفکر ایده اصلی دولت بود.
اندکی بعد از اعلام نام ظریف بهعنوان وزیر امور خارجه، خبر انتقال پرونده هستهای از شورای عالی امنیت ملی به دستگاه دیپلماسی منتشر شد و او که خود نقش مهمی در تئوریپردازی مذاکره با 1+5 داشت، مسئول اجرای پروژه هم شد. ظریف حالا ۶۷ ماه است تلاش میکند پروژهای را که بعدها برجام نام گرفت، به سرمنزل مقصود برساند و در این مسیر نیز از حمایت تام و تمام دولت، مردم و رهبری برخوردار است.
از اینرو باید گفت استعفای امروز او با توجه به نیمهکاره ماندن برجام و البته INSTEX فراموش کردن اعتماد مردم در سال 92 و سپس 96 است. به عبارتی اولین نکتهای که در مورد استعفای ظریف باید گفت این است که این اقدام پشتپا زدن به رای مردم به تئوری مشترک حسن روحانی و ظریف است و خود میتواند منجر به بیاعتمادی مردم شود.
ظریف، نه آخوندی است، نه ...
خیلیها از روز گذشته استعفای ظریف را همعرض استعفای عباس آخوندی، وزیر سابق راه و همینطور حسن قاضیزاده هاشمی، وزیر سابق بهداشت و حتی تهدید و شایعه استعفای جهانگیری میدانند و میگویند مساله صرفا استعفای «یک وزیر» است، این درحالی است که اساسا نسبت محمدجواد ظریف با دولت در قیاس با دیگران متفاوت است.
آخوندی در استعفای خود و اظهارنظرهای بعدی ابراز میکند که دولت نظریهای برای کار ندارد و نمیتوان با آن کار کرد، یا قاضیزاده استعفای خود را به علت ناهماهنگی در دولت و کمبود بودجه اعلام میکند و جهانگیری نیز از عدم اختیار کافی خود گلایه میکند. از اینرو باید گفت این افراد همگی شریک کارکردی دولت و همراه روحانی در عملکرد هستند، در حالی که جنس محمدجواد ظریف متفاوت است. وزیر امور خارجه دولتهای یازدهم و دوازدهم هم مسئول اجرایی دولت بوده و هم تئوریپرداز دولت و جدایی او از کابینه یعنی جدایی بخش اصلی و حذف نرمافزار دولت.
ظریف در این سالها همیشه از برجام بهعنوان توفیق اصلی ملت یاد کرده و حتی لایحههایی مانند CFT و پالرمو را نیز در مسیر به نتیجه رسیدن توافق هستهای توصیف کرده است و به عبارتی همه مردم او را معمار برجام میدانند، لذا نمیتوان جدایی ظریف از دولت را با جدایی دیگران مقایسه کرد، بلکه آن را باید بسیار فراتر از خروج آخوندی، قاضیزاده و دیگران دانست. از اینرو باید مجددا تاکید کرد که رئیس امروز دستگاه سیاست خارجی اگر از دولت خارج شود، در گام اول از دایره اعتماد مردم و هدف رایدهندگان به حسن روحانی در 92 و 96 خارج شده است.
دولت مطلوب آقای سفیر
ظریف بارها ابراز کرده آنچه امروز با عنوان دولت تدبیر و امید بر سر کار است دولتی ایدهآل اوست و همان است که سالها از آن بهعنوان سیاستی مطلوب نام میبرده است. محمدجواد ظریف در کتاب خاطراتش (آقای سفیر) بارها به تحسین سیاست خارجی دولت هاشمیرفسنجانی پرداخته است. تا آنجا که سیاست تنشزدایی خاتمی را ادامه کم رمق سیاستهای هاشمیرفسنجانی میخواند و تصریح دارد: «تنشزدایی بعد از پایان جنگ با عراق بهعنوان دکترین سیاستخارجی جمهوری اسلامی مطرح شد.»
به بیان ظریف، اقداماتی از جمله اجلاس سران «کارهای عظیمی بود که در دولت هاشمی صورت گرفت و دولت خاتمی از آن بهرهبرداری کرد.» ظریف در کتاب آقای سفیر تاکید میکند افراد جناح چپ به دلیل گرایش اعتدالیاش رابطه خوبی با او نداشتند و زمان دولت هاشمیرفسنجانی «دوستانی که همخط آقای خاتمی بودند با سیاست اعتدال ما مخالفت میکردند.» محمدجواد ظریف اختلافات اصلاحطلبان با اعتدال را چنان پررنگ میبیند که نقل کرده در مجلس ششم (دولت دوم خاتمی) یکی از شرایط رای اعتماد به کمال خرازی (وزیر خارجه وقت)، عزل وی از معاونت بوده است.
باید گفت دولت روحانی دولتی است برای اجرای سیاست های ظریف ،سیاستی که او قبلا امکان اجرای آن را نداشته. ظریف در کتابش تاکید کرده که در سیاست خارجی هیچگاه از واژه دشمن استفاده نکرده است. شاهدمثالهای متعددی هم دارد؛ از تصویر دستدادن با صدام تا خندههایش در کنار سفیر انگلیس موقع تحریم ایران و اینکه در مراسم خداحافظیاش در سازمان ملل، نمایندگان مجلس آمریکا را دعوت نکرده بود و در توضیح گفته: «فکر میکنم اگر آنها را دعوت کرده بودیم ممکن بود آقای جو بایدن که امروز معاون رئیسجمهور آمریکاست در مراسم حضور داشته باشد.»
ظریف از چه چیزی فرار میکند؟
همانگونه که در سطور پیشین توصیف شد، محمدجواد ظریف بیشک نفر دوم دولت و دقیقا هماندازه حسن روحانی مسئول عملکرد ۶۷ماهه دولت تدبیر و امید است. از اینرو جدایی وی از دولت به معنای نیمهکاره رهاکردن پروژهای است که خودش شروع کرده و قاعدتا هیچ فرد دیگری نمیتواند جایگزین وی شود و پروژه 6 ساله او که با تمام شئون کشور گره خورده را تعیینتکلیف کند. از طرف دیگر باید به این نکته هم اشاره کرد که همین پروژه تعیینتکلیفنشده امروز به هیچ عنوان شرایط مساعدی ندارد و نیازمند شوک بزرگی برای احیا یا اعلام پایان و ثبت شکست آن است. عباس عراقچی از همکاران ظریف و سرپرست تیم کارشناسی ایران در مذاکرات برجام میگوید مزایای برجام برای ایران به صفر نزدیک شده است، از طرف دیگر همه مسئولان نیز متفقالقول میگویند آنچه اروپا تحت عنوان INSTEX برای تامین منافع ایران ارائه کرده، بسیار ناچیز است و لذا این جمعبندی آمده که برجام و پروژههای جایگزین آن تمامشده هستند. از طرفی این را هم باید گفت که تمرکز بر توافق هستهای و اصولا گذاشتن همه تخممرغهای کشور در سبد تئوری حل مشکلات اقتصادی از مسیر مذاکره با کشورهای خارجی، امروز باعث شده با یک بدعهدی آمریکایی، وضعیت اقتصادی بسیار نامساعدتر از ایام پیش از برجام باشد و به حدی برسد که برخی بگویند صد رحمت به قبل از توافق.
گرانیهای بیسابقه مانند سکه پنج میلیونی، گوشت 100 هزار تومانی، پراید 50 میلیونی و دلار 15 هزار تومانی نتیجه همان مدیریتی است که ظریف ایدهپرداز آن بوده و حالا میتوان مشاهده کرد که یک برداشت مهم از علت کنار کشیدن وی، فرار از زیر بار مسئولیت است؛ مسئولیت ایدهای که کشور را به این حال و روز انداخته و فرد دیگری هم قاعدتا نمیتواند و نباید جور آن را بکشد.
چرا استعفای ظریف خطای استراتژیک بود؟
load="typeof google==='object'&&google.aft&&google.aft(this)" src="https://static2.eghtesadonline.com/thumbnail/Yhqh1QCP3AZr/BGmQaTBpfAytX4aLRhq9RaAF56YLGeYkA7k-s32CnKblttBjvNVHIJvHPdDQT1Ml1gDYrWUUxpJ8csm-_V9yRCNcdp1QsQZ6Nzr5tvFmhltQmVrlDad6qw,,/%D8%B8%D8%B1%DB%8C%D9%81.jpg" style="margin-top: 7px;" width="576" />
1 شاید لحظاتی که انگشتان وزیر خارجه روی دکمههای کیبورد میلغزید و وزیر خارجه متن اینستاگرامی استعفایش را مینوشت، تصورش را هم نمیکرد که افکار عمومی اینگونه با تصمیم او مواجه شود؛ مواجههای که فقط در یک فقره نمود بارز آن را میتوان در کامنتهای ذیل این پست به چشم دید، کامنتهایی که نشان میداد زور این استعفا به گوشت کیلویی 100 هزارتومان، پراید 50 میلیونی، مرغ 15 هزارتومانی، دلار 15 هزارتومانی و... نچربیده و اساسا گویا تا اطلاع ثانوی قرار هم نیست هیچ پدیدهای ولو مهم و کمسابقه جای این دغدغهها را پر کند؛ دغدغههایی که خواهناخواه باید آنها را ثمره دستپخت ظریف و رفقا دانست و به پای نسخهای نوشت که پنج سال است آنها برای اقتصاد و سیاست و محیطزیست و آب خوردن و... کشور تجویز کردهاند. جمعبندی افکار عمومی در مواجهه با استعفای ظریف را از این جهت باید منفی دانست که فارغ از تعجب همگانی اولیه که طبیعی هم به نظر میرسید، حمایت و ابراز همراهی چشمگیری را در جامعه به دنبال نداشت و بهطور کلی برآیند افکار عمومی تایید اقدام وزیر مستعفی نبود.
2 واکنش بازار هم به استعفای وزیر خارجه در نوع خود جالب توجه بود. شاید تصور خیلیها که از ساعات اول خبرها را دنبال میکردند این بود که صبح روز سهشنبه موضوع استعفا تاثیر قابلتوجهی روی شاخصهایی چون نرخ دلار و سکه بگذارد و به افزایش قیمت آنها منتهی شود. پیشبینیها در اینباره اما غلط از آب درآمد و به جز شاخص بورس که افت کرد، قیمت سکه، دلار و طلا روندی کاهشی داشت، درحالی که با توجه به مناسبتهای روز، بازار می توانست روند افزایشی داشته باشند.
3 عدهای اقدام ظریف را با استعفای معین در دهه 80 و استعفای محمد خاتمی در دهه 70 مقایسه میکنند، اما تفاوتهایی عمیق در اینباره وجود دارد که نمیتوان از کنار آنها به سادگی عبور کرد. اگر کنار همه استدلالهایی که برای این استعفا مطرح میشود، انگیزههای انتخاباتی را نیز موثر بدانیم و با عینکی انتخاباتی به آن نگاه کنیم هم نمیتوان آورد خاصی را برای ظریف متصور بود. محمد خاتمی در شرایطی دو سال قبل از انتخابات ریاستجمهوری هفتم استعفا داد که تفاوتهای بنیادینی میان ماهیت ایدهها و رویکردهای دولت مستقر و جهتگیریهای او وجود داشت. به عبارت دیگر، دغدغه اول و آخر هاشمی توسعه اقتصادی بود و ارزشهایی چون آزادیهای مدنی و تکثر مطبوعات و حقوق شهروندی و... هیچ جای این اولویتها قرار نداشت. خاتمی بر پایه این تفاوتها اقدام به خروج از دولت کرده و اسبش را برای انتخابات دو سال بعد زین کرد تا نقش دگر دولت مستقر را ایفا کند. از قضا همین موضوع هم به کارش آمد و از او بهعنوان کاندیدایی که برای دستگرمی و سازماندهی صرف نیروها وارد عرصه رقابت شده بود، چهره پیروز انتخابات ساخت. استعفای معین اما کارکرد اقدام خاتمی را نداشت و او به این علت که خود، بخشی از همان ایده اصلاحات بود و تفاوت خاصی با دولت مستقر نداشت، در انتخابات نهم بهعنوان نماینده استمرار وضع موجود معرفی شد؛ وضعی که از قضا مردم در بیان «نه» به آن محمود احمدینژاد را برگزیدند.
از این نظر شرایط امروز جواد ظریف در دولت و نسبت آن با انتخابات ریاستجمهوری بعد تا حد زیادی به وضعیت معین شبیه است. با این تفاوت که او مبتکر و حامل ایده مرکزی دولت روحانی است و همه چیز این دولت به پای او نیز نوشته میشود، اما معین صرفا متولی بخشی مشخص از دولت اصلاحات بود و بهرغم داشتن جایگاه محوری، نتیجه کلیت عملکرد دولت وقت به پای او نوشته نمیشد. در مقابل، هیچگونه مشابهتی میان بستر و زمینههای اجتماعی استعفای ظریف و خاتمی وجود ندارد و با این اوصاف باید پذیرفت که اقدام ظریف هیچگونه بهره انتخاباتیای را برای او در پی نداشته و بالعکس زمینه مرگ سیاسی زودهنگام او را رقم خواهد زد.
4 ظریف درست شبی استعفا داد که بشار اسد در تهران بود؛ موضوعی که باعث شد این استعفا در ارتباط با سفر رئیسجمهور سوریه و نحوه دیدارهای او با مقامات ایران تفسیر شده و غیبت او زمینه را فراهم کرد تا برخی این تلقی را در جامعه پمپاژ کنند که کشور دو وزیر خارجه و دو دستگاه سیاست خارجه دارد؛ تلقیای که بیش از هر چیز ریشه در غیبت ظریف و حضور سردار سلیمانی در این دیدارها داشت. این برداشت البته در حالی است که وزیر خارجه پیش از این بارها در حمایت از دولت قانونی سوریه سخن گفته و نشان داده بود موضع اصولی دولت ایران درباره تحولات این کشور، همانی است که در سوریه پیگیری میشود؛ رویکردی که ظریف پیش از این نیز از هماهنگی و اتفاق نظر با نیروی قدس سپاه درباره آن خبر داده بود. قرائن زیادی در اینباره وجود دارد و شاید نیازی به اثبات آن نباشد، اما با این حال اشاره به پیام تبریک وزیر خارجه ایران به همتای سوریاش پس از شکست داعش در دیرالزور و تاکید بر ادامه حمایتهای ایران از دولت سوریه در نبرد با تروریسم یا گفتوگوی اخیرش با شبکه سیبیاس که در آن از تعهد ایران و سیاست پایدار آن برای اعزام مستشاران نظامی به سوریه برای جنگ با تروریسم سخن گفته بود، خالی از لطف نیست؛ سیاستی که به تعبیر ظریف به کابوس آمریکا در منطقه مبدل شده است.
5 ظریف همواره از خود چهرهای ملتزم و مدافع منافع ملی به تصویر کشیده و فارغ از میزان صحیح بودن این تصویر همواره نسبت به آن تصریح داشته. گذشته از اظهارات روشن او درباره اثبات ضرورت برجام به دلیل اقتضای منافع ملی، میتوان به بخشی از خاطرات او در کتاب آقای سفیر اشاره کرد؛ جایی که سفیر اسبق ایران در سازمان ملل ضمن اشاره به پیشنهاد کوفی عنان برای همکاری با سازمان ملل بهعنوان یکی از این مقامات این سازمان، مینویسد: «شخصا با آقای کوفی عنان مشکلی نداشتم. مخصوصا پس از انتخاب آقای احمدینژاد و شنیدن زمزمههایی درباره اینکه دوران حضورم در بروکراسی جمهوری اسلامی رو به اتمام است... اما بنده با احترام قبول نکردم، چون میتوانست مورد سوءاستفاده سیاسی در داخل و خارج قرار گیرد»؛ سوءاستفادههایی که قطعا به ضرر منافع ملی تمام میشد.
6 استعفای وزیر خارجه را برخلاف آنچه در 24 ساعت گذشته به کرات ذکر شد، به وضعیت لوایح FATF هم نمیتوان نسبت داد. هرچه باشد، هنوز تعیینتکلیف قطعیای در اینباره صورت نگرفته و موضوع همچنان به نتیجه نرسیده. به بیان دقیقتر، علیرغم همه انتقادات و مخالفتهای موجود، این لوایح در مجمع تشخیص مصلحت همچنان در دست بررسی است و رد آنها به تصویب نرسیده که ظریف در واکنش به آن استعفا داده باشد. همین واقعیت تلاش دیروز رئیسجمهور در دیدار با مدیران بانک مرکزی برای ارائه قرائتی خاص و ناظر به FATF از این استعفا را هم بلاموضوع میکند.
نظر شما